✍️ #گلوبالیزم_توهم_نیست
بخشی از یک يادداشت اینستاگرامی
اینکه گلوبالیزم سیاسی اساساً در مقابل دولت-ملت شکل گرفته است و به قول خودش جهان را "فراتر" می‌بیند و طرفدار جہان وطنے و بےوطنے و به‌اصطلاح "شهروندی جهان" است، توهم نیست و کسانی که می‌گویند در این زمینه و زمانه تحلیل هایمان باید برپایه رئال پالیتیک (یعنی همان چیزی که کشورها و دولت ها می‌کنند اما به زبان نمی‌آورند) باشد، افراطی، بنیادگرا، #اولترا ناسیونالیست (زیادی ملی گرا) و شبه فاشیست نیستند. به همین گذرگاه کوچک زنگزور در بالای سرمان در مرز ما با ارمنستان بنگرید! هرگز از یاد نمی‌برم به اصطلاح کارشناسی را که سمپات ترکیه بود و می‌گفت دیدتان را بزرگ تر کنید و جهانی بنگرید و جهان امروز از دوره دولت-ملت ها عبور کرده! بعد همین فرد از آذربایجان و ترکیه ای دفاع می‌کرد که شعارشان این است که یک روح در دو بدنیم! کدام روح؟ چه روحی؟ روح گلوبالیزم؟! روح اسلام؟! نه! روح ترک با واو! در چنین جهانی، نادیده گرفتن خطرهای گلوبالیزم سیاسی و شعارهای خوش خط و خالش چیزی بیش از سادگی است.


دوم. گلوبالیزم فرهنگی: رنگین پوست شدن ایرلندی‌ها و پادشاه بریتانیا در محصولات نتفلیکس؛ ماه (و نه روز و نه حتی هفته) پراید؛ رنگ عوض کردن باربی و شیوه جدید تبلیغات میبیلن و باد لایت، که به تحریم آمریکایی‌ها و رسیدن قیمت یک قوطی بادلایت به قیمت یک بطری آب معدنی انجامید؛
احتمال بالای برنده شدن افراد خاص در جوایز اسکار و گرمی، که داد بسیاری از غربےها را هم در آورده، توهم نیست (اگر توهم بود نمی‌شد با دقتی نزدیک به دقت علوم دقیقه حدس زد شانس پیروزی معلولان، رنگین پوستان، ترنس ها، چشم بادامی ها و غیرغربےها به طور معناداری از رقبایشان بیشتر است). آموزش دایورسیتی در مدارس و نشان دادن درگ کویین ها و مردان چاق پشمالو به‌عنوان پری دریایی به کودکان دبستانی توهم نیست. سخن گفتن از فرق میان سکس و جندر؛ راه دادن ترنس ها به مسابقات ورزشی زنان و درو کردن همه مدال ها توسط آنها؛ بحث درباره ضمایر و تأکید بر اینکه خود فرد می‌تواند بگوید زن یا مرد یا گربه است‌ و گشودن  درب استخرها به روی مردان بیولوژیک به این دلیل که خود را زن آیدنتیفای کرده‌اند توهم نیست. این انصاف است که از مقام بی طرفی خارج شوید و داور رقابتی باشید که خودتان برای یکی از طرفین توپ می‌زنید و بر طرف دیگر، که از قضا دلایل قانع کننده‌ای هم دارد، برچسب بزنید و آن را افراطی و بنیادگرا بنامید؟ لابد بهتر از من می‌دانید که به کارگیری واژه افراطی در سنجش اندیشه‌ها جایی ندارد و برچسبی ژورنالیستی است که رسانه‌هایی چپـــ گرا و گلوبالیست، مانند یورونیوز، بر کسانی می‌زنند که از نظرشان راست ترند؛ حال آنکه همین ها، چپـــ تر ها را، نه چپـــ افراطی بلکه، چپـــ پروگرسیو و پیش رو می‌نامند.

سوم. گلوبالیزم اکولوژیک
تأکید آنچنانی بر آنچه که گرمایش جهانی نامیده می‌شود ان هم برای فقط بیش از یک درجه گرم تر شدن زمین از انقلاب صنعتی تاکنون که تازه به اذعان خودشان نزدیک به یک درجه آن هم ربطی به بود و نبود بشر و گاز کربنیک ندارد، توهم نیست. نقل قولِ چنددهه پیشِ همین هایی که اکنون بر طبل گرمایش جهانی می‌کوبند از دانشمند ناسا و استاد هاروارد برای در پیش بودن عصر یخبندان توهم نیست. برچسب انکارگرا زدن به بازگویی همین تضاد توهم نیست. سیاست کربن صفر و تأکید بر آنچه که انرژی پاک و تجدیدپذیر نامیده می‌شود، بدون در نظر گرفتن عدم توانایی رقابت با سوخت‌های فسیلی، که سرانجام به افزونیِ نیاز اروپا به گاز و انرژی هسته‌ای انجامید، توهم نیست. برجسته کردن کودک خردسال سوئدی و توییت های آخرالزمانی ای که سرانجام حذفشان کرد، افزایش شمار وندال ها و خراب‌کاران و تذکر دهندگان لسانی و آمران به معروفِ انرژیِ به‌اصطلاح پاک و ناهیان از منکرِ سوخت‌های فسیلی، که حتی در خودروی شخصی‌تان هم مزاحمتان می‌شوند، توهم نیست. سخن نگفتن عامدانه از مضرات توربین‌های بادی و خوردن آووکادو و ویگنیزم و مشکلات آن برای شخص، طبیعت و حیوانات و فرق گذاشتن میان حیوانات کوچک و بزرگ و برابر دانستن جان با جان و دریدن گریبان دیگران برای خوردن گوشت توهم نیست. تأکید بر خودروهای برقی به گونه ای که انگار انرژی ای که برای راندن خودرو لازم است اگر، به جای باک همان خودرو، چند کیلومتر آن طرف تر در نیروگاهی تأمین شود مشکل حل می‌شود، توهم نیست.
🔗https://t.me/+P2zgLF1NmcGIi8ys