از فرنگ
678 subscribers
1.36K photos
776 videos
1 file
1.64K links
از فراسوی مرزها روایت میکنیم...


وب سایت :
http://www.azfarang.ir

صفحه اینستاگرام :
https://www.instagram.com/az_farang

ارتباط با ما:
@CallToronto

نظرات مخاطبین در
@ca_time2
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از #نیوزلند 🇳🇿

🔸امروز Cultural Day بود تو‌ مدرسه‌ی ملیکا و دانش‌آموزان از ملیت‌های مختلف روی استیج می‌رفتن و با آهنگ و لباس مخصوص کشورشون میرقصیدن.

ملیکا هم به مسئول برنامه گفته بود که من نمی‌رقصم و به‌جاش پیانو 🎹 میزنم.

🔸آهنگ خواب‌های طلایی- بار اولش بود توی جمع بزرگ اجرا داشت.

۱۷ سپتامبر ۲۰۱۹
@ZahraEmamzadeh

🔅 ازفراسوی مرزها ...
🆔 @az_farang
💻 www.azfarang.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از #نیوزلند 🇳🇿

🔸رقص کمپو، رقصی بر اساس داستان موجودی افسانه ای که در بین مردمان ژولا در منطقه کاسامانس در کشور سنگال مرسوم است.

🔸در این رقص، کمپو همه را به کنار هم بودن و دوستی دعوت می کند و همگان، این گردهمآیی و همدلی را جشن می گیرند.
@mhosseinnajafi

🔅 ازفراسوی مرزها ...
🆔 @az_farang
💻 www.azfarang.ir
از #نیوزلند 🇳🇿

📕📗📘 طبقه‌ی چهارم کتابخانه‌ی مرکزی شهر کرایسچرچ- نیوزلند
@ZahraEmamzadeh

🔅 ازفراسوی مرزها ...
🆔 @az_farang
💻 www.azfarang.ir
از #نیوزلند 🇳🇿

🔸وقتی حدود یک ماه پیش از دانشگاه ایمیل اومد و برای ورک‌شاپ دعوت شدم برای سخنرانی، فکر کردم خوب مثل بقیه‌ی کنفراس‌هاست و قبول کردم.

🔸بعد که برنامه‌ی دقیق ورک‌شاپ و نام بقیه‌ی سخنرانها و پوزیشن‌هاشون رو دیدم یکمی سختم شد و چندبار اومدم ایمیل بزنم بگم که من نمی‌رسم و وقت ندارم و از این صحبت‌ها...

🔸ولی بعد گفتم نه باید برم و صحبت کنم و نظرم رو بگم. با استاد خوبم جناب آقای دکتر عاملی مشورت کردم، و طبق معمول کلی مزاحم استاد و دوست‌عزیزم خانم دکتر زینب‌قاسمی‌ شدم و بالاخره رفتم و ارائه‌م رو دادم.

🔸موضوع بحث، ارائه‌ی راه‌حل‌هایی برای مبارزه با گفتمان تنفر بود.

🔸راضی بودم و فیدبک‌های خوبی هم گرفتم.
اللحمدلله

🔹خانم
Susan Benesch, (Director, Dangerous Speech Project)
از دانشگاه هاروارد و
خانم
Sheen Handoo, (Facebook Public Policy Manager)
از مدیران
سیاست‌گذاری‌فیس‌بوک،

از سخنرانان این جلسه بودند.

https://bit.ly/2oosUzR
@ZahraEmamzadeh

به ما بپیوندید / ما را در اینستاگرام و وبسایت از فرنگ دنبال کنید.

🔅 ازفراسوی مرزها ...
🆔 @az_farang
💻 www.azfarang.ir
از #نیوزلند🇳🇿

💎چقدر خوشم اومد از این اتاق پرو!
روی دیوار نوشته شده:
میشه جزو گزینه‌ها باشه/ دفعه‌ی بعد/ حتما/ شاید

♦️ که لباسارو آدم بتونه درست بزاره و آخرش موقع تصمیم‌گیری گیج نشه!😊

نویسنده: #زهرا_امام_زاده
🔅کانال نویسنده: شرق و غرب

✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
🌐 azfarang.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از #نیوزلند🇳🇿

🔸این ور دنیا الان تازه تابستون شده
امروز هوا یهو خیلی گرم شد! ☀️ ☀️

🔸اومدم مدرسه دنبال ملیکا، زنگ خورده، ببینید با چه صحنه‌ی مواجه شدم!💦💦

✍️نویسنده: #زهرا_امام_زاده
🔅کانال نویسنده: شرق و غرب

✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
🌐 azfarang.ir
Forwarded from از فرنگ (م. آزموده‌فر)
از #نیوزلند🇳🇿

✍️نویسنده: #مریم_آزموده
کانال نویسنده: @ghalamadar

🚗در قوانین راهنمایی رانندگی نیوزلند پارک کردن ماشین در فضای سبز و روی جدول کنار خیابان ممنوع است. متولی جریمه ماشینهای خطاکار شهرداریست. اما روز ۲۶ دسامبر بیشتر رانندگان این قانون را رعایت نمی‌کنند و لابد جریمه هم نمی‌شوند.

🔹۲۶ دسامبر در کشور انگلیس و ممالک تابعه از جمله نیوزلند معروف به باکسینگ دی است. قرار است فروشگاهها مثل جمعه سیاه تخفیفات ویژه برای محصولاتشان ارائه دهند. (که در اصل چندان خبری هم نیست!)

🔸در این روز جمعیت زیادی راهی مراکز خرید بزرگ می‌شوند برای همین ظرفیت پارکینگها خیلی زود تکمیل می‌شود و سر جای پارک رقابت تنگاتنگی صورت می‌گیرید. اواسط روز تمام فضاهای غیر مجاز برای توقف (به غیر از محل پارک معلولین و توقف اضطراری) از ماشین پر شده و شهرداری هم انگار به صورت غیر رسمی این روز را از جریمه استثناء کرده است. با وجود چنین ازدحام جمعیتی باز هم فضای فروشگاهها خلوتتر از یک صبحِ عادیِ بازار پانزده خرداد تهران است.

🗺شاید برایتان جالب باشد بدانید:
مساحت اکلند حدود ۱۰۰۰ کیلومترمربع است با ۱.۶ میلیون نفر جمعیت.
و مساحت تهران حدود ۷۰۰ کیلومترمربع است با بیش از ۱۳ میلیون نفر جمعیت!

🔅 ازفراسوی مرزها ...
🆔 @az_farang
💻 www.azfarang.ir

https://t.me/Marco_Media/503
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از #نیوزلند🇳🇿

📌خانه استاد!

🔸استاد راهنمایم انسان خاصی ست! با اینکه یکی از افراد پیشرو در عرصه دیزاین، سینما و هنر است اما عضو هیچ شبکه اجتماعی نیست و حتی گوشی موبایل ندارد، تنهایی را دوست دارد، عاشق گل و گیاه و باغبانی ست و خانه اش‌ در دل جنگل است. او خانه اش را خودش ساخته. خودش یعنی واقعا خودش! تک به تک الوارها و در و پنجره و پله و دیوار را خودش ساخته. حتی همه میز و تخت و وسایل خانه اش هم تا جایی که می توانسته خودش ساخته! عاشق خلق و آفرینش است. هرگاه فیلم جدیدی می سازد، تمامی وسایل و آکسسوار صحنه فیلمهایش را تک به تک خودش می سازد. این باعث شده سبک و اصالت و ژرفای هنرش، در تمامی آثارش، از جمله خانه اش، هویدا باشد. او به تمام معنا یک نمونه کامل نظریه مولف ( author theory ) است.

🔹هفته پیش مهمانش بودیم. فیلم را از خانه اش گرفته ام. فیلم کوتاهی از خانه استادم در یک نگاه گذرا🔺
روز نوشته های حسین نجفی

✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
🌐 azfarang.ir
Forwarded from از فرنگ (م. آزموده‌فر)
از #نیوزلند🇳🇿

✍️نویسنده: #مریم_آزموده
کانال نویسنده: @ghalamadar

چند وقت پیش هالوین بود. رفته بودم کتابخانه محل که دیدم کل بخش کودکان را با تارعنکبوت و شبح و اسکلت تزیین کرده‌اند. یکراست رفتم سراغ دوستم خانم کوپر که مدیر کتابخانه است. کمی گپ زدیم و میان صحبتهایم گفتم: خیلی خوبه که کتابخونه تلاش می‌کنه فضاش رو مدام تغییر بده و متنوع کنه ولی بهتره نیست شما مناسبتهایی رو برگزار کنید که کمی فرهنگی تر باشه و حداقل یه کم به کتاب و کتابخوانی ربط داشته باشه؟! آخه هالوین چه بار فرهنگی یا تربیتی داره؟

بعد هم گوشه‌هایی از مقاله‌ای انتقادی را که همان روز در مجله اکلند خوانده بودم برایش تعریف کردم. مثلا اینکه ما به بچه‌ها یاد میدیم از غریبه‌ها چیزی نگیرند در حالیکه در جشن هالوین به بچه‌ها اجازه میدیم در هر خانه‌ای را بزنند و از آدمهایی که نمی‌شناسند خوردنی بگیرند. یا به جای اینکه بچه‌ها از خودشان هنری نشان دهند و شکلات بگیرند، می‌خواهند تریک بزنن و تریت بگیریند! بعد هم انتقاد کرده بود به تجارت بنجلی که به خاطر هالوین راه افتاده و پولهایی که صرف عنکبوت و کدوحلوایی پلاستکی می‌‌شود.

خانم کوپر پرسید: چه مناسبتی ممکنه وجود داشته باشه که به کتابخوانی مربوط باشه!
گفتم: منم نمیدونم ولی حتما در بین فرهنگ ملل مختلف مراسمی هست که رنگ و بوی فرهنگی‌تری داشته باشه. مثلا ما ایرانیها یه مناسبتی داریم به اسم یلدا که بلندترین شب سال نیمکره شمالیه. خانوادگی دور هم جمع میشیم و بزرگتر خانواده داستان می‌گه یا کتاب و شعر میخونه.

این گفتگو گذشت تا چند هفته پیش که یک ایمیل از خانم کوپر دریافت کردم. از من دعوت کرده بود تا برای برگزاری مراسم یلدا در کتابخانه کمکشان کنم.
اصلاٌ فکر نمی‌کردم قضیه را جدی گرفته باشد. نمی‌دانستم باید چه جوابی بدهم. آیا من می‌توانستم کمک خوبی باشم برای برگزاری رسم یک ملت؟
من هیچ وقت سفره یلدا پهن نکرده بودم و همیشه یلداها مهمان خاله جان بودم. خاله جانی که مصمم بود یلدا را با آدابش به جا آورد و من هم همیشه بی‌مزه بازیم گل میکرد و سر به سرش میگذاشتم، "نمیشه به جای هندوانه سیب بخوریم؟" "نمیشه عوض فال حافظ فال سعدی بگیریم؟" " خاله میدونستید امشب فقط چند ثانیه از فردا شب طولانی‌تره؟"، " شب یلدا عیدی نمیدن؟".....
من آن روز نمی‌دانستم، شب یلدا و سفره‌اش سمبل است. سمبل کنار هم بودن خانواده، فال حافظ اش بهانه‌ایست برای کتاب‌ خواندن. میوه و آجیلش نمونه‌ایست برای سالم خوردن و حضور عقیق‌وار آقاجون بالای مجلس و نشستن ما به دورش، حلقهء گران قیمت خاندان ماست.

یلدا ثروت فرهنگی سرزمین من است. گوهری که اگر نباشد یا بشکند، فرزندانم به جای کتاب، دنبال تار عنکبوت میروند و به جای نشستن در حلقهء خانواده و دوستان، برای آبنباتی، نقاب‌‌زده در به در این خانه و آن خانه می‌شوند.
و اینطور شد که یلدا را در کتابخانه شهر اکلند و در بلندترین روز نیمکره جنوبی جشن گرفتیم.
یلدای‌مان بهروز شد.

🔅 ازفراسوی مرزها ...

🆔 @az_farang
💻 www.azfarang.ir

https://t.me/Marco_Media/496
Forwarded from از فرنگ
از #نیوزلند🇳🇿

نوشته روی شیشه مغازه:

آیا من را دوست داری؟! ☺️
الف) بله
ب) الف
ج) ب 😁

@ZahraEmamzadeh

🔅 ازفراسوی مرزها ...
🆔 @az_farang
💻 www.azfarang.ir
از #نیوزلند🇳🇿

🔺روزه‌دارها در شهر «کرایست چرچ» به لحاظ زمانی زودتر از بقیه کشورها شب قدر رو برگزار می‌کنن

✍️#زهرا_امام_زاده
📎شرق و غرب

✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
🌐 azfarang.ir
از #نیوزلند🇳🇿

🔹نمی دانم این خبر را چطور ترجمه کنم! اما خلاصه اینکه
در نیوزیلند
آنان که شغلشان کارهای خاکبرسری است! در سطح دوم قرنطینه می توانند کارشان را دوباره از سر بگیرند.
این در حالی است که هنوز برگزاری برخی مراسم از جمله یک جشن عروسی ساده ممنوع است.
واقعا شغل اینها اینقدر مهم است؟
چند نفر به این کار مشغولند که در حد وضع قانون و اعلام خبر، اهمیت دارد؟!

گویی هر چقدر هم آزادی باشد خوی حیوانی انسان سیری ندارد ...

📎منبع

✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
🌐 azfarang.ir
از #نیوزلند🇳🇿

نویسنده: #ابوالفضل_صبوری
🔗 کانال نویسنده: یادداشت های یک مسافر

🔸️ "کیوی" پرنده معروف نیوزیلند و نماد این کشور، این پرنده درحقیقت یک چرنده کوچک است.

✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
🌐 azfarang.ir
از #نیوزلند 🇳🇿

✍️ نویسنده: فاطمه موید

🔹 این عکس رو داخل عبادتخونه (چرا که محل عبادت برای همه دینهاست و نه فقط مسلمونا) گرفتم، تو محل کار که کاملا دولتی هم هست، پر از سجاده و قرآن و یک انجیل تو فضای خیلی کوچیک ۳*۴ متری.
‌‌
🔹 این عبادتخونه ها، با محوریت مسلمونها، تو اکثر جاهای پر رفت ‌و آمد مثل دانشگاه‌ها و فرودگاهها و ... هم وجود داره.
‌‌
🔹 درست یا غلط، آزادی بیان و عقیده (چه گرفتن جشن عید قربان باشه و چه جشن برای عضویت در تیک رنگین کمان!) تو معدود کشورهاست که به این وضوح بهش عمل میشه و در واقع از یک جنسه : احترام به عقیده دیگران علی رغم اینکه قبول داری یا نه
‌‌
🔹همینجا بود که یکبار دیدم موقع نماز، چند تا شیعه با هم نماز جماعت خوندن و من کلی شادمان شدم از اینکه میدیدم تو این همه مسلمون، من تنها نیستم
‌‌
🔹 یادمه یه بار تو فرودگاه سبیها استانبول با اینکه مسلمونن، مجبور شدیم بریم پشت رستورانها یه روزنامه بندازیم و نماز بخونیم.


✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
🌐 azfarang.ir
از #نیوزلند 🇳🇿

✍️ نویسنده: فاطمه موید

🔹
تقریبا این اولین تجربه داوطلبانه رسمی من بود. از چند هفته پیش، مدیر عامل از کارمندان همه بخشها، درخواست کمک کرده بود برای راه اندازی و تغییرات گسترده تو سیستم اتوبوس رانی شهر برای سه روز اول.

🔹 از اونجا که من عاشق این مدل تنوعام، قبول کردم. یکشنبه ‌و دوشنبه بعد از ظهر و سه شنبه صبح، ساعت‌های پیک توی یک ایستگاه اتوبوس به مردم کمک میکردیم.

🔹 تجربه جالبی بود از یه پروژه خیلی بزرگ شهری. کسایی هم که داوطلب شده بودن، عموما همه از رده های بالا بودن که تو یه ایستگاه بودیم، پروجکت منیجر یکی از بخش‌های مهم بود.


✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
🌐 azfarang.ir
از #نیوزلند 🇳🇿

🔺زینا علی، اولین پلیس محجبه در نیوزلند
🔸#ورق_بزنید

✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
🌐 azfarang.ir
از #نیوزلند 🇳🇿

بازنشر از فرنگ

✍️#مریم_آزموده
کانال نویسنده: قلمَّدار

🔹چند وقت پیش هالوین بود. رفته بودم کتابخانه محل که دیدم کل بخش کودکان را با تارعنکبوت و شبح و اسکلت تزیین کرده‌اند. یکراست رفتم سراغ دوستم خانم کوپر که مدیر کتابخانه است. کمی گپ زدیم و میان صحبتهایم گفتم: خیلی خوبه که کتابخونه تلاش می‌کنه فضاش رو مدام تغییر بده و متنوع کنه ولی بهتره نیست شما مناسبتهایی رو برگزار کنید که کمی فرهنگی تر باشه و حداقل یه کم به کتاب و کتابخوانی ربط داشته باشه؟! آخه هالوین چه بار فرهنگی یا تربیتی داره؟

🔹بعد هم گوشه‌هایی از مقاله‌ای انتقادی را که همان روز در مجله اکلند خوانده بودم برایش تعریف کردم. مثلا اینکه ما به بچه‌ها یاد میدیم از غریبه‌ها چیزی نگیرند در حالیکه در جشن هالوین به بچه‌ها اجازه میدیم در هر خانه‌ای را بزنند و از آدمهایی که نمی‌شناسند خوردنی بگیرند. یا به جای اینکه بچه‌ها از خودشان هنری نشان دهند و شکلات بگیرند، می‌خواهند تریک بزنن و تریت بگیریند! بعد هم انتقاد کرده بود به تجارت بنجلی که به خاطر هالوین راه افتاده و پولهایی که صرف عنکبوت و کدوحلوایی پلاستکی می‌‌شود.

خانم کوپر پرسید: چه مناسبتی ممکنه وجود داشته باشه که به کتابخوانی مربوط باشه!
گفتم: منم نمیدونم ولی حتما در بین فرهنگ ملل مختلف مراسمی هست که رنگ و بوی فرهنگی‌تری داشته باشه. مثلا ما ایرانیها یه مناسبتی داریم به اسم یلدا که بلندترین شب سال نیمکره شمالیه. خانوادگی دور هم جمع میشیم و بزرگتر خانواده داستان می‌گه یا کتاب و شعر میخونه.

🔹این گفتگو گذشت تا چند هفته پیش که یک ایمیل از خانم کوپر دریافت کردم. از من دعوت کرده بود تا برای برگزاری مراسم یلدا در کتابخانه کمکشان کنم.
اصلاٌ فکر نمی‌کردم قضیه را جدی گرفته باشد. نمی‌دانستم باید چه جوابی بدهم. آیا من می‌توانستم کمک خوبی باشم برای برگزاری رسم یک ملت؟
من هیچ وقت سفره یلدا پهن نکرده بودم و همیشه یلداها مهمان خاله جان بودم. خاله جانی که مصمم بود یلدا را با آدابش به جا آورد و من هم همیشه بی‌مزه بازیم گل میکرد و سر به سرش میگذاشتم، "نمیشه به جای هندوانه سیب بخوریم؟" "نمیشه عوض فال حافظ فال سعدی بگیریم؟" " خاله میدونستید امشب فقط چند ثانیه از فردا شب طولانی‌تره؟"، " شب یلدا عیدی نمیدن؟".....
من آن روز نمی‌دانستم، شب یلدا و سفره‌اش سمبل است. سمبل کنار هم بودن خانواده، فال حافظ اش بهانه‌ایست برای کتاب‌ خواندن. میوه و آجیلش نمونه‌ایست برای سالم خوردن و حضور عقیق‌وار آقاجون بالای مجلس و نشستن ما به دورش، حلقهء گران قیمت خاندان ماست.

🔹یلدا ثروت فرهنگی سرزمین من است. گوهری که اگر نباشد یا بشکند، فرزندانم به جای کتاب، دنبال تار عنکبوت میروند و به جای نشستن در حلقهء خانواده و دوستان، برای آبنباتی، نقاب‌‌زده در به در این خانه و آن خانه می‌شوند.
و اینطور شد که یلدا را در کتابخانه شهر اکلند و در بلندترین روز نیمکره جنوبی جشن گرفتیم.
یلدای‌مان بهروز شد.

✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
💻 www.azfarang.ir
از #نیوزلند 🇳🇿

بازنشر از فرنگ

✍️#مریم_آزموده
کانال نویسنده: قلمَّدار

🔹چند وقت پیش هالوین بود. رفته بودم کتابخانه محل که دیدم کل بخش کودکان را با تارعنکبوت و شبح و اسکلت تزیین کرده‌اند. یکراست رفتم سراغ دوستم خانم کوپر که مدیر کتابخانه است. کمی گپ زدیم و میان صحبتهایم گفتم: خیلی خوبه که کتابخونه تلاش می‌کنه فضاش رو مدام تغییر بده و متنوع کنه ولی بهتره نیست شما مناسبتهایی رو برگزار کنید که کمی فرهنگی تر باشه و حداقل یه کم به کتاب و کتابخوانی ربط داشته باشه؟! آخه هالوین چه بار فرهنگی یا تربیتی داره؟

🔹بعد هم گوشه‌هایی از مقاله‌ای انتقادی را که همان روز در مجله اکلند خوانده بودم برایش تعریف کردم. مثلا اینکه ما به بچه‌ها یاد میدیم از غریبه‌ها چیزی نگیرند در حالیکه در جشن هالوین به بچه‌ها اجازه میدیم در هر خانه‌ای را بزنند و از آدمهایی که نمی‌شناسند خوردنی بگیرند. یا به جای اینکه بچه‌ها از خودشان هنری نشان دهند و شکلات بگیرند، می‌خواهند تریک بزنن و تریت بگیریند! بعد هم انتقاد کرده بود به تجارت بنجلی که به خاطر هالوین راه افتاده و پولهایی که صرف عنکبوت و کدوحلوایی پلاستکی می‌‌شود.

خانم کوپر پرسید: چه مناسبتی ممکنه وجود داشته باشه که به کتابخوانی مربوط باشه!
گفتم: منم نمیدونم ولی حتما در بین فرهنگ ملل مختلف مراسمی هست که رنگ و بوی فرهنگی‌تری داشته باشه. مثلا ما ایرانیها یه مناسبتی داریم به اسم یلدا که بلندترین شب سال نیمکره شمالیه. خانوادگی دور هم جمع میشیم و بزرگتر خانواده داستان می‌گه یا کتاب و شعر میخونه.

🔹این گفتگو گذشت تا چند هفته پیش که یک ایمیل از خانم کوپر دریافت کردم. از من دعوت کرده بود تا برای برگزاری مراسم یلدا در کتابخانه کمکشان کنم.
اصلاٌ فکر نمی‌کردم قضیه را جدی گرفته باشد. نمی‌دانستم باید چه جوابی بدهم. آیا من می‌توانستم کمک خوبی باشم برای برگزاری رسم یک ملت؟
من هیچ وقت سفره یلدا پهن نکرده بودم و همیشه یلداها مهمان خاله جان بودم. خاله جانی که مصمم بود یلدا را با آدابش به جا آورد و من هم همیشه بی‌مزه بازیم گل میکرد و سر به سرش میگذاشتم، "نمیشه به جای هندوانه سیب بخوریم؟" "نمیشه عوض فال حافظ فال سعدی بگیریم؟" " خاله میدونستید امشب فقط چند ثانیه از فردا شب طولانی‌تره؟"، " شب یلدا عیدی نمیدن؟".....
من آن روز نمی‌دانستم، شب یلدا و سفره‌اش سمبل است. سمبل کنار هم بودن خانواده، فال حافظ اش بهانه‌ایست برای کتاب‌ خواندن. میوه و آجیلش نمونه‌ایست برای سالم خوردن و حضور عقیق‌وار آقاجون بالای مجلس و نشستن ما به دورش، حلقهء گران قیمت خاندان ماست.

🔹یلدا ثروت فرهنگی سرزمین من است. گوهری که اگر نباشد یا بشکند، فرزندانم به جای کتاب، دنبال تار عنکبوت میروند و به جای نشستن در حلقهء خانواده و دوستان، برای آبنباتی، نقاب‌‌زده در به در این خانه و آن خانه می‌شوند.
و اینطور شد که یلدا را در کتابخانه شهر اکلند و در بلندترین روز نیمکره جنوبی جشن گرفتیم.
یلدای‌مان بهروز شد.

✳️ تلگرام | اینستاگرام | توییتر | تماس با ادمین

🔅 از فرنگ، از فراسوی مرزها
🆔 @az_farang
💻 www.azfarang.ir