وقتی به تو فکر می کنم
تازه می فهمم چقدر بسیارم من
به این همه اندک!
هرکجا کلمه کم می آورم
تورا بلند به نام کوچکت آواز می دهم
بی برو برگرد
هفت شب و هفت روز تمام
می بینی دارد از آسمان واژه می بارد.
تو محشری دختر...!
من خسته نمی شوم
من همچنان تا آخر دنیا
با تو خواهم آمد.
من همان پیاده پیشگویی هستم
که از ادامه آرام عشق
هرگز توبه نخواهم کرد.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
تازه می فهمم چقدر بسیارم من
به این همه اندک!
هرکجا کلمه کم می آورم
تورا بلند به نام کوچکت آواز می دهم
بی برو برگرد
هفت شب و هفت روز تمام
می بینی دارد از آسمان واژه می بارد.
تو محشری دختر...!
من خسته نمی شوم
من همچنان تا آخر دنیا
با تو خواهم آمد.
من همان پیاده پیشگویی هستم
که از ادامه آرام عشق
هرگز توبه نخواهم کرد.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺴﯿﺎﺭﯾﻢ
ﻣﺎ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﯼ
ﺩﻭﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﺪ
ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ
ﻣﻨﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ.
ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ِ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺿﺮﺏ ﺩﺭ ﺿﺮﺏ
ﺭﻭﯼ ﻧﻮﻣﯿﺪﯼ ﺿﺮﺑﺪﺭ میﮐﺸﯿﻢ
ﻣﺎ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ
ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ
ﺣﺎﻻ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ
ﺍﺯ ﺳﮑﻮ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎ
ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﯼ ﮐﻼﺱ ِ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺑﻨﻔﺸﻪ ﺑﻨﻮﯾﺲ :
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﺮ ﮐﺴﯽﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ
ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ...
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
ﻣﺎ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﯼ
ﺩﻭﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﺪ
ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ
ﻣﻨﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ.
ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ِ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺿﺮﺏ ﺩﺭ ﺿﺮﺏ
ﺭﻭﯼ ﻧﻮﻣﯿﺪﯼ ﺿﺮﺑﺪﺭ میﮐﺸﯿﻢ
ﻣﺎ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ
ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ
ﺣﺎﻻ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ
ﺍﺯ ﺳﮑﻮ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎ
ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﯼ ﮐﻼﺱ ِ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺑﻨﻔﺸﻪ ﺑﻨﻮﯾﺲ :
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﺮ ﮐﺴﯽﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ
ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ...
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
Forwarded from 💠 برکه کاشی 💠
چترت را کنار ایستگاهی
در مه فراموش کن
خیس و خسته به خانه بیا
نمی خواهم شاعر باشی
باران باش
همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست...
#سیدعلی_صالحی
💠بركه ى كاشى💠
كانال بهترين هاى شعر و موسيقى فاخر فارسى 👇🏼👇🏼
@berkeyekashii
در مه فراموش کن
خیس و خسته به خانه بیا
نمی خواهم شاعر باشی
باران باش
همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست...
#سیدعلی_صالحی
💠بركه ى كاشى💠
كانال بهترين هاى شعر و موسيقى فاخر فارسى 👇🏼👇🏼
@berkeyekashii
Forwarded from 💠 برکه کاشی 💠
چترت را کنار ایستگاهی
در مه فراموش کن
خیس و خسته به خانه بیا
نمی خواهم شاعر باشی
باران باش
همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست...
#سیدعلی_صالحی
💠بركه ى كاشى💠
كانال بهترين هاى شعر و موسيقى فاخر فارسى 👇🏼👇🏼
@berkeyekashii
در مه فراموش کن
خیس و خسته به خانه بیا
نمی خواهم شاعر باشی
باران باش
همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست...
#سیدعلی_صالحی
💠بركه ى كاشى💠
كانال بهترين هاى شعر و موسيقى فاخر فارسى 👇🏼👇🏼
@berkeyekashii
شنیده ام یک جایی هست
جایی دور
که هر وقت از فراموشیِ خوابها دلات گرفت
می توانی تمامِ ترانه های دختران میْخوش را
به یاد آوری
می توانی بی اشارهٔ اسمی
بروی به باران بگویی
دوستت می دارم
یک پیاله آب خُنک می خواهم
برای زائران خسته می خواهم.
دیگر بس است غمِ بیبامدادِ نان وُ
هلاهلِ دلهره
دیگر بس است این همه
بی راهْ رفتنِ من و بی چرا آمدن آدمی.
من چمدانم را برداشته
دارم میروم.
تمام واژه ها را برای باد باقی گذاشتهام
تمامِ بارانها را به همان پیالهٔ شکسته بخشیده ام
داراییِ بیپایان این همه علاقه نیز.
شنیده ام یک جایی هست
حدسِ هوایِ رفتناش آسان است
تو هم بیا.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
جایی دور
که هر وقت از فراموشیِ خوابها دلات گرفت
می توانی تمامِ ترانه های دختران میْخوش را
به یاد آوری
می توانی بی اشارهٔ اسمی
بروی به باران بگویی
دوستت می دارم
یک پیاله آب خُنک می خواهم
برای زائران خسته می خواهم.
دیگر بس است غمِ بیبامدادِ نان وُ
هلاهلِ دلهره
دیگر بس است این همه
بی راهْ رفتنِ من و بی چرا آمدن آدمی.
من چمدانم را برداشته
دارم میروم.
تمام واژه ها را برای باد باقی گذاشتهام
تمامِ بارانها را به همان پیالهٔ شکسته بخشیده ام
داراییِ بیپایان این همه علاقه نیز.
شنیده ام یک جایی هست
حدسِ هوایِ رفتناش آسان است
تو هم بیا.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
میگويم نمیشود يک شب بخوابی وُ
صبحِ زود
يکی بيايد و بگويد
هر چه بود تمام شد به خدا ...!؟
تو هميشه از همين فردا
از همين يکی دو ساعتِ بیرويای پيشِرو میترسی
میترسی از رفتن، از نيامدن
میترسی از همين هوای ساکتِ بیمنظور،
میترسی يک وقتی دستی بيايد
روی سينهی باران بزند
کاسههای خالیِ اهلِ خانه را بشکند.
اصلا تو از شکستنِ بیدليلِ دريا میترسی!
ترا به خدا نترس!
از اين که از تو سوال شود
از اين که از تو بپرسند اصلا چه کارهای
اينجا چه میکنی
چرا بیچراغ و چرا بی چرا ...؟
بگو نمیشود يک شب بخوابی و
صبحِ زود ...
بعد اگر دستِ خالی به خانه برگشتی
بگو کوپنهای باطله را در باد نمیخرند
تمام روز باد میآمد
بگو بعضی از احتمالِ حادثه میترسند.
به اين زمستانِ سياه
نايلون نبود
خودم کنار پنجره میخوابم.
کاش يک آسپرين ارزان خريده بودی!
حواسم نبود
روی سينهام زدند
حالا بخوابيد!
میگويم نمیشود يک شب بخوابی و ...
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
صبحِ زود
يکی بيايد و بگويد
هر چه بود تمام شد به خدا ...!؟
تو هميشه از همين فردا
از همين يکی دو ساعتِ بیرويای پيشِرو میترسی
میترسی از رفتن، از نيامدن
میترسی از همين هوای ساکتِ بیمنظور،
میترسی يک وقتی دستی بيايد
روی سينهی باران بزند
کاسههای خالیِ اهلِ خانه را بشکند.
اصلا تو از شکستنِ بیدليلِ دريا میترسی!
ترا به خدا نترس!
از اين که از تو سوال شود
از اين که از تو بپرسند اصلا چه کارهای
اينجا چه میکنی
چرا بیچراغ و چرا بی چرا ...؟
بگو نمیشود يک شب بخوابی و
صبحِ زود ...
بعد اگر دستِ خالی به خانه برگشتی
بگو کوپنهای باطله را در باد نمیخرند
تمام روز باد میآمد
بگو بعضی از احتمالِ حادثه میترسند.
به اين زمستانِ سياه
نايلون نبود
خودم کنار پنجره میخوابم.
کاش يک آسپرين ارزان خريده بودی!
حواسم نبود
روی سينهام زدند
حالا بخوابيد!
میگويم نمیشود يک شب بخوابی و ...
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
من
با چشمان تو
اندوهِ آزادیِ هزار پرندهی بیراه را
گریسته بودم
و تو
نمیدانستی ...
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
با چشمان تو
اندوهِ آزادیِ هزار پرندهی بیراه را
گریسته بودم
و تو
نمیدانستی ...
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
ديدى
آرام ، آرام ، آرام…
دلمان به بى كسى
صدايمان به سكوت
و
چشمهايمان به تاريكى
عادت كرده اند…
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
آرام ، آرام ، آرام…
دلمان به بى كسى
صدايمان به سكوت
و
چشمهايمان به تاريكى
عادت كرده اند…
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
Forwarded from 💠 برکه کاشی 💠
ديدى
آرام ، آرام ، آرام…
دلمان به بى كسى
صدايمان به سكوت
و
چشمهايمان به تاريكى
عادت كرده اند…
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
آرام ، آرام ، آرام…
دلمان به بى كسى
صدايمان به سكوت
و
چشمهايمان به تاريكى
عادت كرده اند…
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
وقتی که تو نیستی
من حُزن هزار آسمانِ بیاردیبهشت را
گریه میکنم
فنجانی قهوه در سایههای پسین،
عاشق شدن در دیماه
مردن بهوقتِ شهریور
وقتی که تو نیستی
هزار کودک گمشده در نهان من
لایلای مادرانه تو را میطلبند.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
من حُزن هزار آسمانِ بیاردیبهشت را
گریه میکنم
فنجانی قهوه در سایههای پسین،
عاشق شدن در دیماه
مردن بهوقتِ شهریور
وقتی که تو نیستی
هزار کودک گمشده در نهان من
لایلای مادرانه تو را میطلبند.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
در غیابِ تو سالهاست...
هرکجایِ این جهانِ خسته
که به بن بست رسیدهام،
دستهایِ شفابخشِ تورا
به یاد آوردهام
که شادمانی را از شمال
و اردیبهشت را از جنوب
برایم آورده...!
#سیدعلی_صالحی
🍁@berkeyekashii
هرکجایِ این جهانِ خسته
که به بن بست رسیدهام،
دستهایِ شفابخشِ تورا
به یاد آوردهام
که شادمانی را از شمال
و اردیبهشت را از جنوب
برایم آورده...!
#سیدعلی_صالحی
🍁@berkeyekashii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این جا
همین جا
نزدیک همین تنفس بىخواب
تــو را
طـورى نزدیک به لمسِ هـوا حس مىکنم
که گنجشک تشنه،
عطـرِ باران را.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
همین جا
نزدیک همین تنفس بىخواب
تــو را
طـورى نزدیک به لمسِ هـوا حس مىکنم
که گنجشک تشنه،
عطـرِ باران را.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
Forwarded from 💠 برکه کاشی 💠
در غیاب تو
همهی خانههای جهان خالی است
همهی پنجرهها بسته است
انگار کسی
حوصلهی آمدن
به ایوان عصر جمعه پاییز را ندارد.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
همهی خانههای جهان خالی است
همهی پنجرهها بسته است
انگار کسی
حوصلهی آمدن
به ایوان عصر جمعه پاییز را ندارد.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
آخرین شانسِ این مردم نومید
آیا عبورِ بیهراس
از اتفاقِ یک استعارهٔ مبهم
نیست؟
هنوز هم عدهای بر این باورند:
سپیدهٔ سَحَری
پشتِ همین پردههای پوسیده پنهان است.
غُروبا ... غُروبا!
به استعارهٔ تاریکی اعتماد نکن،
الف. بامداد
سرانجام سر از گور برخواهد داشت
و از شاعرانِ به خوابْاندر
خواهد پرسید:
شما
مقابلِ خاموشیِ بیچرا مُردگان و
فراموشیِ بیچرا زندگان،
چه کردهاید ...چه کردهاید
که استعارهٔ بیحروفِ آزادی
همچنان از رسیدن به کرانهٔ کلمات میترسد!
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
آیا عبورِ بیهراس
از اتفاقِ یک استعارهٔ مبهم
نیست؟
هنوز هم عدهای بر این باورند:
سپیدهٔ سَحَری
پشتِ همین پردههای پوسیده پنهان است.
غُروبا ... غُروبا!
به استعارهٔ تاریکی اعتماد نکن،
الف. بامداد
سرانجام سر از گور برخواهد داشت
و از شاعرانِ به خوابْاندر
خواهد پرسید:
شما
مقابلِ خاموشیِ بیچرا مُردگان و
فراموشیِ بیچرا زندگان،
چه کردهاید ...چه کردهاید
که استعارهٔ بیحروفِ آزادی
همچنان از رسیدن به کرانهٔ کلمات میترسد!
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
به تو فکر می کنم....
مثل مسافر به راه
مثل علف به ابر
مثل شکوفه به صبح وُ
مثل واژه به شعر .
به تو فکر می کنم
مثل خسته به خواب و نرگس به اردیبهشت ،
به تو فکر می کنم
مثل کوچه به روز
مثل نوشتن به نی
مثل خدا به کافر خویش و
مثل زندان به زندگی.
به تو فکر می کنم
مثل برهنگی به لمس وُ تن به شست و شو .
به تو فکر می کنم
مثل کلید به قفل
مثل قصه به کودک
مثل پری به چشمه وُ پسین به پروانه .
به تو فکر می کنم
مثل آسمان به ستاره وُ ستاره به شب .
به تو فکر می کنم
مثل اَبونواس به می
مثل نقطه به خط
مثل حروف الفباء به عین
مثل حروف الفباء به شین
مثل حروف الفباء به قاف .
همین !
هر چه گفتم
انگار انتظار ِ آسان رسیدن به همین سه حرف ِ آخر بود .
حالا باید بخوابم
فردا باز هم به تو فکر خواهم کرد
مثل دریا به ادامه ی خویش .
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
دیدگاه خودرا درباره این شعر بگذارید👇🏻
مثل مسافر به راه
مثل علف به ابر
مثل شکوفه به صبح وُ
مثل واژه به شعر .
به تو فکر می کنم
مثل خسته به خواب و نرگس به اردیبهشت ،
به تو فکر می کنم
مثل کوچه به روز
مثل نوشتن به نی
مثل خدا به کافر خویش و
مثل زندان به زندگی.
به تو فکر می کنم
مثل برهنگی به لمس وُ تن به شست و شو .
به تو فکر می کنم
مثل کلید به قفل
مثل قصه به کودک
مثل پری به چشمه وُ پسین به پروانه .
به تو فکر می کنم
مثل آسمان به ستاره وُ ستاره به شب .
به تو فکر می کنم
مثل اَبونواس به می
مثل نقطه به خط
مثل حروف الفباء به عین
مثل حروف الفباء به شین
مثل حروف الفباء به قاف .
همین !
هر چه گفتم
انگار انتظار ِ آسان رسیدن به همین سه حرف ِ آخر بود .
حالا باید بخوابم
فردا باز هم به تو فکر خواهم کرد
مثل دریا به ادامه ی خویش .
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
دیدگاه خودرا درباره این شعر بگذارید👇🏻
آهسته و بیعزا بیا ای #عید
آهسته و بیعزا برو ای عید
فرصت بده ما هم
پیشِ خودمان از خودمان
پچپچه کنیم،
طوری که پنداری دخترِ دریا
دارد رَختِ تازه تنش میکند.
بعداً
باز کردنِ دکمههای گریبانش
با من!
من امیدوارم
پیش از پشیمانیِ بزرگ
بعضیها به یاد آورند
دارد بر این مردمِ تنها مانده چه میرود!
صبح، صبح، چه صبح بخشندهای
به تهنیتِ آغوشِ تو آمده است،
ملاحظه کن
خودت را گرم نگهدار،
چیزی به پیدا شدن پروانه
- روی شانههای زنانهٔ تو-
باقی نمانده است.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
آهسته و بیعزا برو ای عید
فرصت بده ما هم
پیشِ خودمان از خودمان
پچپچه کنیم،
طوری که پنداری دخترِ دریا
دارد رَختِ تازه تنش میکند.
بعداً
باز کردنِ دکمههای گریبانش
با من!
من امیدوارم
پیش از پشیمانیِ بزرگ
بعضیها به یاد آورند
دارد بر این مردمِ تنها مانده چه میرود!
صبح، صبح، چه صبح بخشندهای
به تهنیتِ آغوشِ تو آمده است،
ملاحظه کن
خودت را گرم نگهدار،
چیزی به پیدا شدن پروانه
- روی شانههای زنانهٔ تو-
باقی نمانده است.
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
دیدی
آرام، آرام، آرام
دلمان به بیکسی،
صدایمان به سکوت،
و چشمهایمان به تاریکی
عادت کرد؟
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
آرام، آرام، آرام
دلمان به بیکسی،
صدایمان به سکوت،
و چشمهایمان به تاریکی
عادت کرد؟
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
خسته، مبهم، خاموش.
کلمات
مأیوس، بُریده، مات
... میترسند!
از کتمانِ کرامتِ شاعرانِ بزرگ
میترسند...!
من برای همین آمدهام
که کلمات را دلداری بدهم
به آنها بگویم
ما با هم هستیم.
بگویم نباید از رؤسا، از مطبوعات
از مردم
از ناشرین
از سایه و باز از سایه بترسند.
کلمات
چه خسته
چه خاموش
چه مات
فقط دخترانِ تنها مانده در تاریکی را
دعا میکنند.
#سیدعلی_صالحی
خط هفتم کیمیانویس
انتشارات چشمه/ ۱۴۰۰
@berkeyekashii
نفت، گلوله، دلار، داعش
مردم، خیرات، خرما، خواهش.
بیراه،بیپناه، خسته
خانه بر آب،
پل، پارک، کارتن، خواب.
کتک، درد، دشنام، سرما
در این بی چراغی بگو
چه رفته است بر ما...!؟
گرسنه، مهاجر، بییار، بیدیار
هزار گلوله برای یکی،
یکی نان برای هزار...؟!
دریغا
دریغا ای آزادی،
بگو چه رفته
چه رفته بر آدمیزادی!؟
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
مردم، خیرات، خرما، خواهش.
بیراه،بیپناه، خسته
خانه بر آب،
پل، پارک، کارتن، خواب.
کتک، درد، دشنام، سرما
در این بی چراغی بگو
چه رفته است بر ما...!؟
گرسنه، مهاجر، بییار، بیدیار
هزار گلوله برای یکی،
یکی نان برای هزار...؟!
دریغا
دریغا ای آزادی،
بگو چه رفته
چه رفته بر آدمیزادی!؟
#سیدعلی_صالحی
@berkeyekashii
ما بايد روی تمامِ ديوارها
کلماتی روشنتر از نشانیِ نور بنويسيم.
مادرانِ ما میگفتند
نمیشود از نور
سمتِ خاموشیِ خواب رفت و نترسيد.
اما از تاريکی که به درآيی
تمام درياها از دور پيداست.
برای همين برخاستن است
که گاهی بايد زمين بخوريم!
بله
اين يک شعر کاملا سياسی است
شما حق نداريد کلمهی پوزخند و قيچی را به ياد آوريد!
شوخی میکنم آقا
کوچه پر از گلدانهای شکسته است
به زودی ماشينِ رفتگرانِ شهرداری سَر خواهد رسيد
همه چيز درست خواهد شد.
آرامشِ نهايیِ نیزار
خبر از تاريکیِ بادهای بیدليل نمیدهد.
نگرانِ ردِپای کلماتِ ما
بر اين کوچهی بینام و بیانتها نباش
اينها همه حرف است
که هی حرف توی حرف میآيد!
#سیدعلی_صالحی
چیدن محبوبههای شب
انتشارات ابتکار نو/ ۱۳۸۰
@berkeyekashii
کلماتی روشنتر از نشانیِ نور بنويسيم.
مادرانِ ما میگفتند
نمیشود از نور
سمتِ خاموشیِ خواب رفت و نترسيد.
اما از تاريکی که به درآيی
تمام درياها از دور پيداست.
برای همين برخاستن است
که گاهی بايد زمين بخوريم!
بله
اين يک شعر کاملا سياسی است
شما حق نداريد کلمهی پوزخند و قيچی را به ياد آوريد!
شوخی میکنم آقا
کوچه پر از گلدانهای شکسته است
به زودی ماشينِ رفتگرانِ شهرداری سَر خواهد رسيد
همه چيز درست خواهد شد.
آرامشِ نهايیِ نیزار
خبر از تاريکیِ بادهای بیدليل نمیدهد.
نگرانِ ردِپای کلماتِ ما
بر اين کوچهی بینام و بیانتها نباش
اينها همه حرف است
که هی حرف توی حرف میآيد!
#سیدعلی_صالحی
چیدن محبوبههای شب
انتشارات ابتکار نو/ ۱۳۸۰
@berkeyekashii