ای عشق
6 subscribers
39 photos
6 videos
3 files
102 links
💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📝پاسخگویی به سوالات و پیشنهادات
@manegereyeshgh 🌹
Download Telegram
می ارزد از این حج شما ترک صلاتم
بهتر ز دو لبیک شما این نغماتم

گر رو کنم اینجا یدِ بیضای غزل را
شرمنده شود صبح ز صد پرتو ذاتم

گر قصّه ی فرهاد روایت کنم این بار
شیرین شودم شهر چه بِه « شاخ نباتم »

آدم صفت از روضه ی رضوان به درآیی
صد میوه ی تر می بری از باغ صفاتم

میخواست که رفع عطشی باشدش اینجا
گر خامه فرو برده لبش را به دواتم

آبشخور اسکندر و خضرست دواتم
ره در بُن ظلمت نبرد آب حیاتم

چندیست که این باغ به تاراج تو افتاد
هم می بری هم می خوری از شاخه نبات ام

حافظ اگر از حافظیه سر به ره آرد 
سرمشق برد خواجه ازاین صبر و ثباتم


#شاهرخ_جوکار


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
نسل سوخته به چه معنی ست ؟!


امروز باید بسی گستاخی ، جسارت و بی پروایی در کار کرد تا توانست ، این مفهوم تراژیک را در متن ریخت . باید توانست بسی دندان بر جگر نهاد ، تا بتوانی این مفهوم را از ذهنیت به عینیت در متن در آورد . زیرا کلمه و متن یارای آن نیست که این سختی و صعبی را در خود جای دهد . باید به دنبال قالبی دیگر بود . قالبی همچون فریاد . قالبی همچون طوفان . همچون صاعقه . همچون تنور داغ .

و کمتر کسی ست که یارای آن باشد که به وضوح بنویسد ؛ نسل سوخته چگونه سوخت و سر بر نیاورد . چگونه سوخت و دم نزد . کمتر کسی ست که بتواند با روی باز ، به استقبال نوشتن درباره ی این موضوع برود . چون علاوه بر دست ، قلم هم به خود میلرزد . کاغذ هم به خود اخم میکند و ترشرویی می آورد .

نسل سوخته نسلی بود که حتی گلوله نخورد ، که کاش خورده بود . مجروح شیمیایی نشد ، که کاش شده بود . نسل سوخته نسلی بود که هراسناک ، مشق شب را با آژیر حمله ی هوایی درهم آمیخت . حتی در بازی های کودکانه اش ، انگشتان دست خود را تفنگ میکرد و روبروی هم سن و سالانش ، کیو کیو شلیک میکرد و آنگاه در عالم بازی یا خود و یا هم کلاسی اش به خاک می غلتید اما اثرش ، از گلوله های واقعی و در خاک و خون غلتیدن های واقعی ، ماندگارتر و کاری تر شد ‌. 

آری نسل سوخته نسلی بود که در ذهن و دل شان جنگ تحمیلی راه انداختند و هر روز به دنبال پسماندهای عشق ، در زباله های نسل های گذشته تر از خود بودند . دلخوش به اجاقی آکنده از ، کنده های نیم سوخته ی تاک بودند .

نسل سوخته ، آنچه از رسانه ها می دید ، نخل های بی سر ، و آنچه می شنید آمار کشته ها و اسیرشدگان ، و آنچه می خواند ، تراژدی سه شهید از یک خانواده بود .

خاطرات برجسته شان آمدن از کلاس درس ، به تشییع جنازه بود . حسرت شان این بود که چرا ، کوچک تراز آنند که بتوانند به جنگ بروند . هر هفته یا ماه چند بار ، با شنیدن مارش حمله ، رگ غیرت شان بیرون می زد و یا با آن سن کم ، فشارشان بالا می آمد .

آری ؛ نسل سوخته نسلی بود ، که سوختن را از کشته شدن دردناک تر و جانگزاتر دریافت و دردناک تر و جانگزاتر اینکه ، حالا در میانسالی باید ، نوستالژی آن روزها و سالهای تلخ را ، در تنهایی تحمّل کند و تا آخر عمر به دوش بکشد !


#شاهرخ_جوکار


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
هیچکس اینگونه جوابم نکرد
عشق به جز عشق مجابم نکرد

عشق که حاشا نتواند کند
هیچ می آنگونه خرابم نکرد

فایده ها داشت گروگان عشق
گرچه به جز عشق عتابم نکرد

طرح نو انداخته بودم ولی
نقش غلط خوانده و قابم نکرد

آنکه به سر می برمش خاک پای
خاک قدم هاش حسابم نکرد

هرچه به شهریور انگورها
پخته شدم باز شرابم نکرد

گرچه که افسانه شدم در غمش
وه که به افسانه ای خوابم نکرد


#شاهرخ_جوکار


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
نرون را بگو
تازیانه های سیاست را
بر کمرگاه ما
فرود آر
ما با تازیانه های سلوک
به دنیا آمدیم
جوان شدیم
بزرگ شدیم
و حالا کم کم آمده ایم
تا پیر شویم !


#شاهرخ_جوکار

💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
دل ام به وسعت دریا چه زود می گیرد !
که تار جانِ من از عشق پود می گیرد

نسیم یادِ عزیزت به خاطرم گذرد
فضای سینه ی من بوی عود می گیرد

رسالتی دگر است و نبوّتی دیگر :
رسول شعر من از دل شهود می گیرد

شعاع «جام تجلّی» ز چار سو تابید
فروغ او همه بود و نبود می گیرد

چنین که صوفی آتش به رقص می آید
ضریح غربت نیزار زود می گیرد

خوشا غریق فنا نِی حریف صد اخگر
در این معامله چون سوخت سود می گیرد !

ببین چو گرد غم ات بر دل ام فرو بارد
به عیش زهره ی رقاصه رود می گیرد .


#شاهرخ_جوکار


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹