ای عشق
6 subscribers
39 photos
6 videos
3 files
102 links
💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📝پاسخگویی به سوالات و پیشنهادات
@manegereyeshgh 🌹
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نخستین ملاقات شمس و مولانا، حتما ببینید دوستان فوق العادست

کارگردان: بهروز غریب پور
آهنگساز: بهزاد عبدی
صدای مولانا: محمد معتمدی
صدای شمس: همایون شجریان

آدرس ما در تلگرام

@ey_eshgh🌹🌹
آن لحظه که در عزای اکبر بودی
یادآور زخم های حیدر بودی
از خون خدا قیامتی بر پا شد
آن روز که یک شاهد بی سر بودی

 

#مریم_کاردانی


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
داد از آن اشک که بر زاده ی حیدر باشد
داد از آن سرو،که بر نیزه معطر باشد
وصف حال دل غمدیده ی زینب اینست
داد از آن دل که در آن داغ برادر باشد
طفل شش ماهه چرا خون به گلو افتاده؟
داد از آن غنچه ی نشکفته که پرپر باشد
لب عطشان علمدار،لب آب چرا؟
داد از آن عشق،که از دست فراتر باشد
در زمین باز قیامت شده از خون خدا
داد از آن ظهر که چون محشر اکبر باشد

 

#مریم_کاردانی


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
آب فرات از گريه اينك شور خواهد شد
جان غزل با مرثيه محشور خواهد شد

چشمان گرم آسمان در ظهر تابستان
ازشرم كم كم بسته وبي نور خواهدشد

دريك غروب غم زده بالاي نخلستان
خورشيدماكم كم ازاينجادورخواهدشد

فردا اگر آبي نمي ماند در اين ميدان
اما لب شرب شهادت جور خواهدشد

تاريخ گريان مي شود روزي كه بنويسد
قنداق طفلي راكفن منظور خواهدشد

طفلي كه طوفان ميشود درصورتش فردا
مويش پريشان خاطرش رنجور خواهدشد

شام وحلب، داغ برادر ،اين يتيمانش
با قامتي خم خواهري مأمور خواهدشد

#سوسن_برزويي


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ده نکته درباره خیام که نمیدانستید!

#خیام

@ey_eshgh 🌹🌹🌹
می ارزد از این حج شما ترک صلاتم
بهتر ز دو لبیک شما این نغماتم

گر رو کنم اینجا یدِ بیضای غزل را
شرمنده شود صبح ز صد پرتو ذاتم

گر قصّه ی فرهاد روایت کنم این بار
شیرین شودم شهر چه بِه « شاخ نباتم »

آدم صفت از روضه ی رضوان به درآیی
صد میوه ی تر می بری از باغ صفاتم

میخواست که رفع عطشی باشدش اینجا
گر خامه فرو برده لبش را به دواتم

آبشخور اسکندر و خضرست دواتم
ره در بُن ظلمت نبرد آب حیاتم

چندیست که این باغ به تاراج تو افتاد
هم می بری هم می خوری از شاخه نبات ام

حافظ اگر از حافظیه سر به ره آرد 
سرمشق برد خواجه ازاین صبر و ثباتم


#شاهرخ_جوکار


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
نسل سوخته به چه معنی ست ؟!


امروز باید بسی گستاخی ، جسارت و بی پروایی در کار کرد تا توانست ، این مفهوم تراژیک را در متن ریخت . باید توانست بسی دندان بر جگر نهاد ، تا بتوانی این مفهوم را از ذهنیت به عینیت در متن در آورد . زیرا کلمه و متن یارای آن نیست که این سختی و صعبی را در خود جای دهد . باید به دنبال قالبی دیگر بود . قالبی همچون فریاد . قالبی همچون طوفان . همچون صاعقه . همچون تنور داغ .

و کمتر کسی ست که یارای آن باشد که به وضوح بنویسد ؛ نسل سوخته چگونه سوخت و سر بر نیاورد . چگونه سوخت و دم نزد . کمتر کسی ست که بتواند با روی باز ، به استقبال نوشتن درباره ی این موضوع برود . چون علاوه بر دست ، قلم هم به خود میلرزد . کاغذ هم به خود اخم میکند و ترشرویی می آورد .

نسل سوخته نسلی بود که حتی گلوله نخورد ، که کاش خورده بود . مجروح شیمیایی نشد ، که کاش شده بود . نسل سوخته نسلی بود که هراسناک ، مشق شب را با آژیر حمله ی هوایی درهم آمیخت . حتی در بازی های کودکانه اش ، انگشتان دست خود را تفنگ میکرد و روبروی هم سن و سالانش ، کیو کیو شلیک میکرد و آنگاه در عالم بازی یا خود و یا هم کلاسی اش به خاک می غلتید اما اثرش ، از گلوله های واقعی و در خاک و خون غلتیدن های واقعی ، ماندگارتر و کاری تر شد ‌. 

آری نسل سوخته نسلی بود که در ذهن و دل شان جنگ تحمیلی راه انداختند و هر روز به دنبال پسماندهای عشق ، در زباله های نسل های گذشته تر از خود بودند . دلخوش به اجاقی آکنده از ، کنده های نیم سوخته ی تاک بودند .

نسل سوخته ، آنچه از رسانه ها می دید ، نخل های بی سر ، و آنچه می شنید آمار کشته ها و اسیرشدگان ، و آنچه می خواند ، تراژدی سه شهید از یک خانواده بود .

خاطرات برجسته شان آمدن از کلاس درس ، به تشییع جنازه بود . حسرت شان این بود که چرا ، کوچک تراز آنند که بتوانند به جنگ بروند . هر هفته یا ماه چند بار ، با شنیدن مارش حمله ، رگ غیرت شان بیرون می زد و یا با آن سن کم ، فشارشان بالا می آمد .

آری ؛ نسل سوخته نسلی بود ، که سوختن را از کشته شدن دردناک تر و جانگزاتر دریافت و دردناک تر و جانگزاتر اینکه ، حالا در میانسالی باید ، نوستالژی آن روزها و سالهای تلخ را ، در تنهایی تحمّل کند و تا آخر عمر به دوش بکشد !


#شاهرخ_جوکار


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
قسمتی از مثنوی (عشق نامه)

(تقدیم به کسانی که ذرات عشق در وجودشان سريان يافته)


هرچه شد برمولوي از عشق شد
باز هم این مثنوی از عشق شد

عشق اگر عشق است غوغا می کند
صد هزاران فتنه بر پا می کند

نعره از حلقوم آرش می زند
بر بساط خویش آتش می زند

عشق،دل را پر و بالی می شود
شط خونین خیالی می شود

عشق حق،حلاج را بر دار کرد
فتنه ها را بر سرش آوار کرد

این تب عشق است کآتش می شود
جوشش خون سیاوش می شود

عشق در بند زن و فرزند نیست
عاشق اندر بند هم در بند نیست

هر کسی عاشق شود او مرد شد
عشق درمان هزاران درد شد

عشق در چشم شقایق ديدني است
دست عاشق بی گمان بوسيدني است

عشق و آرامش چو آب و آتش اند
این دو در اندوه يکديگر خوش اند

آن یکی عشق است بر بالای دار
این یکی در پای دار و پایدار

ای دليراني که افسون می کنید
قصه های عشق مجنون می کنید

تاج را از پنجه ی شیر آورید
عشق را یک دم به زنجیر آورید

عشق بر دارت کشد منصور وار
گه شود در دیده ی منصور،دار

گاه چونان پیر صنعان می شوی
عشق آبادی و ویران می شوی

گاه با یک حلقه زنجيرت کند
خنده ای شیرین نمک گیرت کند

گه روانت می کند دنبال دوست
گه روانت می کشد هر جا که اوست

گه به نرخ جان خريدارت شود
گرم تر هر روز بازارت شود

گاه گاهی تیشه بر دوشت کند
با خود و از خود فراموشت کند

با خودی اما رها از خویشتن
در وطن،باخويش،اما بی وطن

گاه کمتر از سلیمان نیستی
گه نمی دانی که هستي،چيستي!

گاه نقش خاتمت افسون کند
گاه غربت دیده ات پر خون کند

گه شقایق می شوی،یک سینه داغ
گاه دم سردی و پرپر کنج باغ

گاه با جامی جهان بین ات کند
با نگاهی رخنه در دین ات کند

دیده را وا کرده می بینی چو من
عشق بر اندام جانت شد کفن

پشت پا بر جاه و منصب می زنی
چون سحر ها نعره بر شب میزنی

ای که با جان و دلم آمیختی
چیست این در جام جانم ریختی?

با کدامین آتشم افروختی
کاين چنین تا استخوانم سوختی

از کجا آورده ای این باده را
کرده ای در بند این آزاده را

آن چه در جانم شرر زد عشق توست
شعله شد از سینه سر زد عشق توست

من چنان با عشق تو آمیختم
هرچه جز راز تو بیرون ریختم

در نمازت دیدم و نشناختم
چو گل ات بوییدم و نشناختم

یافتم گم کرده را از دست رفت
خفته بودم مست بودم مست،رفت

دار معراج من و منصور شد
گفتمش لبيک،اما دور شد

کار خود را نرگس شهلاش کرد
هرچه پنهان بود در دل فاش کرد


#شاپور_پساوند
#دفتر_صدای_سوختن

💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
گاهی به جایی می رسم
که ندانسته هایم را می بینم
عرفان مرموزی 
که گنجانده می شود در لحظه
ثبات روزهایم را به هم می ریزد

و زیباتر می بینم
هرآنچه را که درد بیشتری دارد!!....

آنگاه
سنگ ریزه های وابستگی ام را بر می دارم
و غرق میکنم خود را
در عمق این فلسفه
تا خودکشی ام متفاوت از وولف باشد.

#نسرین_اسفندیاری


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
هیچکس اینگونه جوابم نکرد
عشق به جز عشق مجابم نکرد

عشق که حاشا نتواند کند
هیچ می آنگونه خرابم نکرد

فایده ها داشت گروگان عشق
گرچه به جز عشق عتابم نکرد

طرح نو انداخته بودم ولی
نقش غلط خوانده و قابم نکرد

آنکه به سر می برمش خاک پای
خاک قدم هاش حسابم نکرد

هرچه به شهریور انگورها
پخته شدم باز شرابم نکرد

گرچه که افسانه شدم در غمش
وه که به افسانه ای خوابم نکرد


#شاهرخ_جوکار


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
نام تو گذشت بر لبم لرزیدم

چون بلخی مست دور خود چرخیدم

یک زمزمه یاد لا مع الله کردم

تا صبح به پای دار خود رقصیدم


#شاپور_پساوند


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹
گریه 
امانم را بریده بود
وقتی پشت سر هم
سیب می گفتم

می خواستم
خنده ای باشم
در قاب عکس ات
و پای این آسمان کبود
به کوچه آفتابی ات نرسد

باران
یکریز و بی ملاحظه می بارید
و من
پشت سر هم 
سیب می گفتم
مبادا
ابرها
ضمیمه عکس ام باشد
و در اتاق کوچک ات
باران بگیرد.


#آرزو_نوری



💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سه ترانه قدیمی مشهدی از استاد شجریان


📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
دلنوشته
من شعرنیست
شاه بیت غزل ورباعی نیست
فاضل ازفضل پدر تو را کام نیست
سرقت ازاندیشه دیگران
هنرنیست...


حسین-شریعتی نیا

💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
نرون را بگو
تازیانه های سیاست را
بر کمرگاه ما
فرود آر
ما با تازیانه های سلوک
به دنیا آمدیم
جوان شدیم
بزرگ شدیم
و حالا کم کم آمده ایم
تا پیر شویم !


#شاهرخ_جوکار

💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
با این تفاوت که نگاهت سرد وسنگی ست

اما تمنای دوچشمانت پلنگی ست 

ای شاعر مغرور بر قله نشسته 

دنبال قرص ماه بودن از قشنگی ست

چشم خودت را در غزل میدزدی از من 

دزدی به هر نوعی که باشد از زرنگیست 

مشت تو را وا میکند چشمت همیشه 

اینکه نمیخواهی مرا حرف جفنگی ست 

جان مرا میگیردآن آهوی زیبا 

یعنی برابر با هزاران مرد جنگی ست 

آهو ، عسل ، دریا ، چمن ، یلدا ، نگفتی ؟

آخر نفهمیدم که چشمانت چه رنگی ست 

تکلیف خود را من نمیدانم که چشمت 

رومی رومی یا که نه زنگی زنگی ست 

تکرار در تکرار هر شعری نوشتم 

مانند چشمان تو دیگر در جهان نیست

#شهدخت_روستایی_فارسی


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
دل ام به وسعت دریا چه زود می گیرد !
که تار جانِ من از عشق پود می گیرد

نسیم یادِ عزیزت به خاطرم گذرد
فضای سینه ی من بوی عود می گیرد

رسالتی دگر است و نبوّتی دیگر :
رسول شعر من از دل شهود می گیرد

شعاع «جام تجلّی» ز چار سو تابید
فروغ او همه بود و نبود می گیرد

چنین که صوفی آتش به رقص می آید
ضریح غربت نیزار زود می گیرد

خوشا غریق فنا نِی حریف صد اخگر
در این معامله چون سوخت سود می گیرد !

ببین چو گرد غم ات بر دل ام فرو بارد
به عیش زهره ی رقاصه رود می گیرد .


#شاهرخ_جوکار


💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹

📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 27 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.
The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 18 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.