"را" ی مفعولی
طعم خورشید چو از باغچه منها شد و رفت
باغبان مات پریشانی گلها شد و رفت
تن تب کرده و باران زده ی دفتر من
غرق ناباوری شاید و امّا شد و رفت
قاصدک خواست که تا همسفر باد شود
باد هم همسفر قاصد تنها شد و رفت
اوج بی برگی پاییز ترین پنجره ها
غرق ای وای و خدایا و خدایا شد و رفت
بغض می خواست تو را گریه کند وقتی که
"را" ی مفعولی بی واسطه ام"را"شد و رفت
حاصل ضرب بهار و تب تابستانم
شدخزانی که درآن مدرسه ساراشد و رفت
باغ شهریوری ام خالی دستان تو شد
تا که آیینه ی مرداد پر از "ها" شد و رفت
باغ همخانه ی تنهای مترسک گردید
باغبان مات پریشانی گل ها شد و رفت
#فرامرز_زارع
💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹
📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹
طعم خورشید چو از باغچه منها شد و رفت
باغبان مات پریشانی گلها شد و رفت
تن تب کرده و باران زده ی دفتر من
غرق ناباوری شاید و امّا شد و رفت
قاصدک خواست که تا همسفر باد شود
باد هم همسفر قاصد تنها شد و رفت
اوج بی برگی پاییز ترین پنجره ها
غرق ای وای و خدایا و خدایا شد و رفت
بغض می خواست تو را گریه کند وقتی که
"را" ی مفعولی بی واسطه ام"را"شد و رفت
حاصل ضرب بهار و تب تابستانم
شدخزانی که درآن مدرسه ساراشد و رفت
باغ شهریوری ام خالی دستان تو شد
تا که آیینه ی مرداد پر از "ها" شد و رفت
باغ همخانه ی تنهای مترسک گردید
باغبان مات پریشانی گل ها شد و رفت
#فرامرز_زارع
💻آدرس سایت
Eyeshgh.com 🌹
📲آدرس ما در تلگرام
@ey_eshgh 🌹🌹