Forwarded from ویراستار (Hossein Javid)
#پیکان_زرد در لامکانی و بیزمانی میگذرد. از ازل میآغازد و در ابد پایان میگیرد. شخصیتهایی دارد که نه میدانند از کجا آمدهاند و نه میدانند به کدام سو رواناند و نه غایتی دارند؛ تنها میدانند مقصدشان شاید پلی فروریخته باشد...
رمان کوتاه #ویکتور_پلوین جهانی بزرگ دارد؛ لایههایی تودرتو و پنهان در پس داستانی که در یک قطار اتفاق میافتد و آدمهایی گوناگون در آن نقشآفرینی میکنند. جهان بیرون منحصر است به منظرههایی که در پنجرههای قطار در حال حرکت قاب گرفته میشوند. هر چه هست در حصار قطار است. مرگ و زندگی، کشورها، مرزها، زبانها، فرهنگها و... مردهها را از قطار بیرون میاندازند و تجارت منحصر است به آنچه بین سرنشینان کوپهها مبادله میشود. حتی طبقات اجتماعی افراد در جایگاه استقرارشان در قطار نمود یافته است.
نام شخصیت اصلی رمان #آندری است، شخصیتی جستوجوگر و بیقرار که در پی مفری میگردد برای گریز از جبر سرنوشت یا دستکم توجیهی برای شرایطی که احاطهشان کرده است...
هنر #پلوین اینجاست که رمانی اینچنین عمیق و درگیرکننده را با تعلیقی قابل قبول گره میزند و خواننده را هم مقهور ماجراهای گوناگونی میکند که در کوپهها و واگنهای بیانتهای قطار شکل میگیرند و هم مسحور درونمایه. بیخود نیست که او را از مهمترین نویسندگان نسل جدید #روسیه میدانند. شاید با #ویکتور_پلوین و امثال او #ادبیات_روسیه که زمانی غولهایی چون #داستایفسکی، #تولستوی، #پاسترناک، #پوشکین، #چخوف، #تورگنیف و #گوگول را در دامان پرورده است باز هم اوج بگیرد.
در اوضاعی که ــ چنان که افتد و دانی ــ بسیاری از ناشران غربی از مذاکره و توافق با ناشران ایرانی رویگرداناند، کسب اجازه از نویسنده برای انتشار آثارش غنیمت است. خوشبختانه، نشر نون رمان #پیکان_زرد را با #اجازه_ی_رسمی_نویسنده در ایران منتشر کرده است.
#محمدرضا_قاسمی، مترجم اثر، متولد سال ۱۳۷۶ است اما بهخوبی از پس این کتابِ نهچندان آسان برآمده است. ترجمهی #پیکان_زرد نوید تولد یک مترجم مستعد و مسلط را میدهد که در سالهای نهچندان دور حرفهای بیشتری برای گفتن خواهد داشت.
خواندن #پیکان_زرد را به علاقهمندان آثار ادبی جدی و دوستداران #ادبیات_روسیه پیشنهاد میکنم. پیشتر کتاب #اومون_را از همین نویسنده با ترجمهی #پیمان_خاکسار در #نشر_چشمه منتشر شده است. #پیکان_زرد حدود ۸۰ صفحه دارد و میتوان آن را طی چند ساعت خواند.
@NoonBook
@Virstaar
رمان کوتاه #ویکتور_پلوین جهانی بزرگ دارد؛ لایههایی تودرتو و پنهان در پس داستانی که در یک قطار اتفاق میافتد و آدمهایی گوناگون در آن نقشآفرینی میکنند. جهان بیرون منحصر است به منظرههایی که در پنجرههای قطار در حال حرکت قاب گرفته میشوند. هر چه هست در حصار قطار است. مرگ و زندگی، کشورها، مرزها، زبانها، فرهنگها و... مردهها را از قطار بیرون میاندازند و تجارت منحصر است به آنچه بین سرنشینان کوپهها مبادله میشود. حتی طبقات اجتماعی افراد در جایگاه استقرارشان در قطار نمود یافته است.
نام شخصیت اصلی رمان #آندری است، شخصیتی جستوجوگر و بیقرار که در پی مفری میگردد برای گریز از جبر سرنوشت یا دستکم توجیهی برای شرایطی که احاطهشان کرده است...
هنر #پلوین اینجاست که رمانی اینچنین عمیق و درگیرکننده را با تعلیقی قابل قبول گره میزند و خواننده را هم مقهور ماجراهای گوناگونی میکند که در کوپهها و واگنهای بیانتهای قطار شکل میگیرند و هم مسحور درونمایه. بیخود نیست که او را از مهمترین نویسندگان نسل جدید #روسیه میدانند. شاید با #ویکتور_پلوین و امثال او #ادبیات_روسیه که زمانی غولهایی چون #داستایفسکی، #تولستوی، #پاسترناک، #پوشکین، #چخوف، #تورگنیف و #گوگول را در دامان پرورده است باز هم اوج بگیرد.
در اوضاعی که ــ چنان که افتد و دانی ــ بسیاری از ناشران غربی از مذاکره و توافق با ناشران ایرانی رویگرداناند، کسب اجازه از نویسنده برای انتشار آثارش غنیمت است. خوشبختانه، نشر نون رمان #پیکان_زرد را با #اجازه_ی_رسمی_نویسنده در ایران منتشر کرده است.
#محمدرضا_قاسمی، مترجم اثر، متولد سال ۱۳۷۶ است اما بهخوبی از پس این کتابِ نهچندان آسان برآمده است. ترجمهی #پیکان_زرد نوید تولد یک مترجم مستعد و مسلط را میدهد که در سالهای نهچندان دور حرفهای بیشتری برای گفتن خواهد داشت.
خواندن #پیکان_زرد را به علاقهمندان آثار ادبی جدی و دوستداران #ادبیات_روسیه پیشنهاد میکنم. پیشتر کتاب #اومون_را از همین نویسنده با ترجمهی #پیمان_خاکسار در #نشر_چشمه منتشر شده است. #پیکان_زرد حدود ۸۰ صفحه دارد و میتوان آن را طی چند ساعت خواند.
@NoonBook
@Virstaar