NOONBOOK :: نشر نون
3.28K subscribers
2K photos
44 videos
29 files
379 links
.:کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
ترسا به همۀ کسانی که از کنار میز او در کافی‌شاپ فرودگاه می‌گذشتند نگاه و به این فکر می‌کرد که چند نفرشان دارند به ماه عسل می‌روند، چند نفرشان عاشق‌اند و چند نفرشان بعد دیگر عاشق نیستند. حقیقت این بود که او کم‌و‌بیش برت را فراموش کرده بود. زمان زیادی برد اما حقیقت این بود که در تمام این سال‌هایی که گذشت او از بچه‌ها حال پدرشان را نپرسید چون اصلاً به او فکر نمی‌کرد. آن‌قدری زندگی کرده بود که دیگر چیزی از برت و همۀ آن عشق و خشمی که او باعث و بانی‌اش بود باقی نمانده بود. کال هنوز با او بود، جیم چن آنجا کنارش بود، اما برت، با اینکه زنده و سرحال در ویرجینیا بود، دیگر در ذهن او جایی نداشت.

#به_ویرجینیا_بیا
#آن_پچت
ترجمه: فرسیما قطبی
#نشر_نون
#کتاب_جدید #کتاب_خوب #رمان #کتابخوانی #تابستان_با_کتاب
@noonbook
ترسا به همۀ کسانی که از کنار میز او در کافی‌شاپ فرودگاه می‌گذشتند نگاه و به این فکر می‌کرد که چند نفرشان دارند به ماه عسل می‌روند، چند نفرشان عاشق‌اند و چند نفرشان بعد دیگر عاشق نیستند. حقیقت این بود که او کم‌و‌بیش برت را فراموش کرده بود. زمان زیادی برد اما حقیقت این بود که در تمام این سال‌هایی که گذشت او از بچه‌ها حال پدرشان را نپرسید چون اصلاً به او فکر نمی‌کرد. آن‌قدری زندگی کرده بود که دیگر چیزی از برت و همۀ آن عشق و خشمی که او باعث و بانی‌اش بود باقی نمانده بود. کال هنوز با او بود، جیم چن آنجا کنارش بود، اما برت، با اینکه زنده و سرحال در ویرجینیا بود، دیگر در ذهن او جایی نداشت.

#به_ویرجینیا_بیا
#آن_پچت
ترجمه: فرسیما قطبی
#نشر_نون
#کتاب_جدید #کتاب_خوب #رمان #کتابخوانی #تابستان_با_کتاب

http://t.me/noonbook