NOONBOOK :: نشر نون
#لارز #نشر_نون #لوییز_اردریک #سید_سعید_کلاتی @noonbook
"لارز" راوی زندگی آمیخته با سنت ها و باورها و داستان های کهن چند خانوادهٔ سرخپوست و نیمه سرخپوست در آمریکاست که در تعامل ناگزیر با یکدیگر و سفیدپوستان به سر می برند. اتفاقی ناخواسته و ناگوار که به مرگ پسرکی به نام"داستی" می انجامد،روابط دو خانواده که خود و فرزندانشان با یکدیگر مراوده داشته اند را دچار بحران می کند و از آنجایی که "لندروکس" پدر یکی از دو خانواده، در بروز این اتفاق دردناک، البته به صورت غیرعمد مقصر است، طبق یک رسم قدیمی سرخپوستی، پسر کوچک خانواده خودشان به نام "لارز" را که هم سن و هم بازی "داستی" بوده را به خانواده دیگری می سپارد تا این قصور را جبران کرده باشد. اما زخم از دست دادن "داستی" و فقدان حضور همیشگی"لارز" همواره دو خانواده را آزار می دهد...
البته "لارز" تنها نام یک پسر بچه کوچک نیست بلکه یک شخصیت تاریخی است که شامل شش نفر می شود که پنج نفر انها زن هستند تا جایی که نویسنده در بخشی از کتاب لازم می بیند بطور واضح ذکر کند که در این داستان چند شخصیت به نام لارز وجود دارد. "لارز" پسر در طول داستان همچنان بین دو خانواده سرگردان است،با هر دو خانواده زندگی می کند و هر دو خانواده و فرزندانشان او را دوست دارند.
#لارز
#نشر_نون
#لوییز_اردریک
#سید_سعید_کلاتی
@noonbook
البته "لارز" تنها نام یک پسر بچه کوچک نیست بلکه یک شخصیت تاریخی است که شامل شش نفر می شود که پنج نفر انها زن هستند تا جایی که نویسنده در بخشی از کتاب لازم می بیند بطور واضح ذکر کند که در این داستان چند شخصیت به نام لارز وجود دارد. "لارز" پسر در طول داستان همچنان بین دو خانواده سرگردان است،با هر دو خانواده زندگی می کند و هر دو خانواده و فرزندانشان او را دوست دارند.
#لارز
#نشر_نون
#لوییز_اردریک
#سید_سعید_کلاتی
@noonbook
.
رمان «لارُز» حکایت پسربچهای به همین نام است که طی اتفاقاتی به خانواده دیگری سپرده شده است. لارُز داستانی است پرکشش از ماجرایی عجیب، از جستوجوی عدالت و از انتقام و بخشش، با ریشههایی عمیق از فرهنگ بومی آمریکا. داستان این رمان در اواخر تابستان سال 1999 در نورث داکوتا می گذرد. لندرو آیرن به منظور شکار، به دنبال یک گوزن است. او با آرامش و اعتماد به نفسی بالا به هدف خود شلیک می کند اما زمانی که حیوان می جهد و می گریزد، لندرو درمی یابد که چیز دیگری را هدف گرفته است. او جلوتر می رود و می فهمد که به داستی رویچ، پسر پنج ساله ی همسایه شلیک کرده است. داستی، بهترین دوست لارز، پسر پنج ساله ی لندرو بود. لندرو که ترس و شوک تمام وجودش را فراگرفته، برای خارج شدن از این وضعیت به یکی از سنت های قبیله ی اجیبوه روی می آورد و راهی پیدا می کند. طبق این سنت، اگر لندرو می خواهد از شر عذاب وجدان رها شود و تاوان کارش را بدهد، باید دست به کار عجیبی بزند که زندگی خودش، همسرش و البته پسرش را برای همیشه تغییر خواهد داد.
#لارز #لوییز_اردریک #نشرنون #رمان #کتاب
@noonbook
رمان «لارُز» حکایت پسربچهای به همین نام است که طی اتفاقاتی به خانواده دیگری سپرده شده است. لارُز داستانی است پرکشش از ماجرایی عجیب، از جستوجوی عدالت و از انتقام و بخشش، با ریشههایی عمیق از فرهنگ بومی آمریکا. داستان این رمان در اواخر تابستان سال 1999 در نورث داکوتا می گذرد. لندرو آیرن به منظور شکار، به دنبال یک گوزن است. او با آرامش و اعتماد به نفسی بالا به هدف خود شلیک می کند اما زمانی که حیوان می جهد و می گریزد، لندرو درمی یابد که چیز دیگری را هدف گرفته است. او جلوتر می رود و می فهمد که به داستی رویچ، پسر پنج ساله ی همسایه شلیک کرده است. داستی، بهترین دوست لارز، پسر پنج ساله ی لندرو بود. لندرو که ترس و شوک تمام وجودش را فراگرفته، برای خارج شدن از این وضعیت به یکی از سنت های قبیله ی اجیبوه روی می آورد و راهی پیدا می کند. طبق این سنت، اگر لندرو می خواهد از شر عذاب وجدان رها شود و تاوان کارش را بدهد، باید دست به کار عجیبی بزند که زندگی خودش، همسرش و البته پسرش را برای همیشه تغییر خواهد داد.
#لارز #لوییز_اردریک #نشرنون #رمان #کتاب
@noonbook
اندوه، زمان را میخورد. صبور باش. زمان نیز اندوه را میبلعد.
#لارز
لوییز اردریک
مترجم #سعید_کلاتی
#نشر_نون #رمان #پیشنهاد_رمان #جمعه_با_کتاب #تابستان_کتاب
@noonbook
#لارز
لوییز اردریک
مترجم #سعید_کلاتی
#نشر_نون #رمان #پیشنهاد_رمان #جمعه_با_کتاب #تابستان_کتاب
@noonbook
Forwarded from شهرکتاب آنلاین
#پیشنهاد_کتاب
اسم گلها را روی دختران نمیگذاشتند چون گلها خیلی زود میمردند. نام چیزهای نامیرا را بر دختران میگذاشتند؛ اشکال مختلف نور، اشکال مختلف ابرها و شکل ستارگان که همانند جزیرهای در افق، پدیدار و ناپدید میشوند.
شخصیت رمان لارُز حکایت پسربچهای به همین نام است که طی اتفاقاتی به خانواده دیگری سپرده شده است. لارُز داستانی است پرکشش از ماجرایی عجیب، از جستوجوی عدالت و از انتقام و بخشش، با ریشههایی عمیق از فرهنگ بومی آمریکا. لوییز اردریک از بزرگترین نویسندگان آمریکاست و چهرههای بزرگی چون تونی موریسون، آن تایلر و آنجلا کاتر در ستایش او و آثارش دست به قلم بردهاند. فیلیپ راث او را به «ویلیام فاکنر» تشبیه کرده و از او با عنوان «یکی از بومینویسهای بزرگ آمریکایی» نام برده است.
#لارز
#لوییزا_اردریک
http://bit.ly/2WcCZMS
@shahreketab
اسم گلها را روی دختران نمیگذاشتند چون گلها خیلی زود میمردند. نام چیزهای نامیرا را بر دختران میگذاشتند؛ اشکال مختلف نور، اشکال مختلف ابرها و شکل ستارگان که همانند جزیرهای در افق، پدیدار و ناپدید میشوند.
شخصیت رمان لارُز حکایت پسربچهای به همین نام است که طی اتفاقاتی به خانواده دیگری سپرده شده است. لارُز داستانی است پرکشش از ماجرایی عجیب، از جستوجوی عدالت و از انتقام و بخشش، با ریشههایی عمیق از فرهنگ بومی آمریکا. لوییز اردریک از بزرگترین نویسندگان آمریکاست و چهرههای بزرگی چون تونی موریسون، آن تایلر و آنجلا کاتر در ستایش او و آثارش دست به قلم بردهاند. فیلیپ راث او را به «ویلیام فاکنر» تشبیه کرده و از او با عنوان «یکی از بومینویسهای بزرگ آمریکایی» نام برده است.
#لارز
#لوییزا_اردریک
http://bit.ly/2WcCZMS
@shahreketab
وقتي كه بالاخره از پلهها پايين بروم، به گلن خواهم گفت كه هرگز، دوباره چنين كاري نخواهم كرد، يا شايد هم با گفتن اين حرف، كاري نميكنم كه حس رضايت بهش دست دهد.
اما بعد، صداي پايي روي پلهها ميشنوم و آرام و بيحركت ميمانم، صورتم را به گوشه قالي ميفشارم يكي از فاصله خيلي نزديك ميگويد: «واي، خداي من، همهشون مردن؟»
صداي ديگري ميگويد: «تا آخرين نفر»
....
.
«همه بدون استثنا»
#همه_بدون_استثنا
#آنا_کوئیندلن
#کتاب #کتاب_جدید #رمان
#نشر_نون #نشرنون #لارز #داروی_عشق #لوییز_اردریک
@noonbook
اما بعد، صداي پايي روي پلهها ميشنوم و آرام و بيحركت ميمانم، صورتم را به گوشه قالي ميفشارم يكي از فاصله خيلي نزديك ميگويد: «واي، خداي من، همهشون مردن؟»
صداي ديگري ميگويد: «تا آخرين نفر»
....
.
«همه بدون استثنا»
#همه_بدون_استثنا
#آنا_کوئیندلن
#کتاب #کتاب_جدید #رمان
#نشر_نون #نشرنون #لارز #داروی_عشق #لوییز_اردریک
@noonbook
نمیتوانی برای بعضیچیزها برنامهریزی کنی، هر چند فکر میکنم افرادی که مراقبه و تمرین یوگا میکنند فکر میکنند که میتوانی؛ اما در زندگی، لحظاتی وجود دارند که ما قادریم شادی و خوشبختی فیزیکی را تجربه کنیم، قبل از اینکه ذهنمان دلایلی را بهمان یادآوری کند که به یاد بیاوریم خوشبخت نیستیم. یک نسیم آرام، یک آفتاب گرمابخش، یک چهچهۀ کوتاه: حواسَت چیزی میگویند، قبل از اینکه شعورت چیز دیگری بگوید. کاش میشد بیشتر مطیع بدنمان باشیم تا ذهنمان.
«همه بدون استثنا»
#همه_بدون_استثنا
#آنا_کوئیندلن
#کتاب #کتاب_جدید #رمان
#نشر_نون #نشرنون #لارز #داروی_عشق #لوییز_اردریک
@noonbook
«همه بدون استثنا»
#همه_بدون_استثنا
#آنا_کوئیندلن
#کتاب #کتاب_جدید #رمان
#نشر_نون #نشرنون #لارز #داروی_عشق #لوییز_اردریک
@noonbook
صفحه ویژه روزنامه هفت صبح برای رمان «همه بدون استثنا»
مروری بر این کتاب و گفتگوی یاسر نوروزی با سعید کلاتی درباره دنیای آناکوییندلن و رمان «همه بدون استثنا»
#همه_بدون_استثنا
#آنا_کوئیندلن
#کتاب #کتاب_جدید #رمان
#نشر_نون #نشرنون #لارز #داروی_عشق #لوییز_اردریک
@noonbook
مروری بر این کتاب و گفتگوی یاسر نوروزی با سعید کلاتی درباره دنیای آناکوییندلن و رمان «همه بدون استثنا»
#همه_بدون_استثنا
#آنا_کوئیندلن
#کتاب #کتاب_جدید #رمان
#نشر_نون #نشرنون #لارز #داروی_عشق #لوییز_اردریک
@noonbook
مادرانه ترین تراژدی عصر ما
نقد و بررسی رمان همه بدون استثنا نوشته آنا کوئیندلن
«همه بدون استثنا»
آناکوییندلن
مترجم: سعید کلاتی
نشر نون
غزل قربانپور: رمان «همه بدون استثنا» نوشته آنا کوئیندلن روزنامهنگار برجسته آمریکایی است که سالها در نیویورک تایمز ستون ثابت داشته و بابت این ستون جایزه پولیتزر را از آن خود کرده است.
همه بدون استثنا ،داستان زندگی مری بث لاتام است که در دنیای امن و دلپذیر خود زندگی میکند. او مادر سه فرزند است و از زندگی مشترک طولانی ای با یک چشم پزشک بهره مند است.
پا را از دایره امن خود بیرون نمیگذارد, در صفحات آغازین داستان این حد از عدم ریسک پذیری و روزمرگی او را زنی معمولی جلوه میدهد.
بیشترین نگرانیهای او حول زندگی سه فرزندش میگردد، روبی باهوش و دوست داشتنی و دوقلوهایش مکس و الکس که نماد یین و یانگ هستند.
اما از همان ابتدای داستان خواننده با واگویههایی از مری بث مواجه میشود که در مییابد در لایههای زیرین این زندگی معمولی و شاد, اتفاقات دیگری پنهان است.
اتفاقاتی که به محیط پیرامون آنها و نوع رفتار و نگرششان با محیط مربوط است.
دغدغه و درگیری روبی نوجوان برای حل مشکلات دوستانش به خصوص دوست دوران کودکی اش کرنان – که خانواده ای از هم گسیخته دارد – هشدارهایی به مادر میدهد که در لا به لای دغدغههای زندگی به دست فراموشی سپرده میشود.
اگرچه در عین حال مسولیت پذیری زنانه را دررفتار روبی نوجوان نیز نشان میدهد. در حالیکه مکس – یکی از دوقلوهای خانواده- بزرگترین مشکل خانواده لاتام به نظر میرسد, زیر پوست محله اتفاقاتی در شرف وقوع است.
شغل مری بث بعد از تولد فرزندانش ساخت محوطه و فضای سبز است و این شغل نشان میدهد مری بث تا چه حد خود را مسئول به سامان رسانیدن و رشد پیرامونش میداند.
نقش مادرانگی در همه بدون استثنا
گویی آنا کوئیندلن با انتخاب عامدانه این شغل نقش زنانگی و مادرانگی در رشد و پرورش را به تمام خوانندگانش گوشزد میکند.مری بث نماد اغلب زنانی است که میشناسیم, زنانی که خود را بی حضور فرزندانشان نمیتوانند تصور کنند.
این امر را در خلال داستان هنگامیکه بچهها به کمپ تابستانی میروند به وضوح در مییابیم.
با این همه او مدام احساس تنهایی میکند , اگرچه با دوستانش وقت میگذراند و مدام مشغول کاری است. او از خودش تهی است و این تهی بودن او را رنج میدهد.
اونانیسم جاری در داستان این انتظار را به مخاطب میدهد تا با مساله ای بیرون از حیطه خانواده رو به رو شود و این اتفاق در نهایت در شب سال نو به وقوع میپیوندد.
خانواده بی دغدغه و کامل لاتام را حادثه ای بیرونی دستخوش خود قرار میدهد , که یک تراژدی به تمام معنا را رقم میزند.
این تراژدی تمام ساختار زندگی مری بث را تحت تاثیر خود قرار میدهد, خانه را که محل امن خود میپنداشته عوض میکند و از تمام دوستان قدیمیکناره گیری میکند.
در روابطش با دوستانش تجدید نظر میکند, حالا شباهت ظاهری خانوادگی با دوستان کمترین اهمیت را برای او دارد,
او با اولیویا – همسایه اش – نوعی از دوستی را برقرار میکند که بر پایه رنج مشترک و سکوت شکل گرفته است.
مادر در داستان همه بدون استثنا نقش کانونی دارد
خواهیم دید آنچه پس از هم پاشیدگی خانواده اتفاق میافتد باعث درک متقابل بین مری بث و مادرش میشود. به ناگاه مری بث جواب تمام سوالات قدیمیخود را در رابطه با مادر میگیرد.
گویی به ناگاه رشد میکند و چیزی بیش از خانواده کوچک خویش را میبیند. مری بث متوجه اهمیت کوچکترین نقش خود در زندگی اطرافیانش میشود.اکنون کارما از طریق ماری بث به تمام ما میآموزد برای هر رفتارمان نتیجه ای را در نظر بگیریم.
یا آنچه که خود او در مکالمه اش با دخترش به آن اشاره میکند : اثر پروانه ای. آنا کوئیندلن اهمیت نقش مادری را در صفحات واپسین کتاب بی واسطه گوشزد میکند:
” روزی که مادرم برای هماهنگ کردن برنامه سفرشان, به اینجا زنگ زده بود, گفت: چطوری داری دووم میآری؟
دارم سعی میکنم.
سعی میکنم. هر روز سعی میکنم. به خاطر الکس, سعی میکنم. به خاطر روبی , سعی میکنم.
به خاطر مکس , سعی میکنم.
به خاطر گلن سعی میکنم.
حالا این تنها چیزی است که میدانم, این زندگی من است, من سعی میکنم.”
#همه_بدون_استثنا
#آنا_کوئیندلن
#کتاب #کتاب_جدید #رمان
#نشر_نون #نشرنون #لارز #داروی_عشق #لوییز_اردریک
منتشر شده در «سرزمین هنر»
https://honarland.ir/مادرانه-ترین-تراژدی-عصر-ما-نقد-و-بررسی/
نقد و بررسی رمان همه بدون استثنا نوشته آنا کوئیندلن
«همه بدون استثنا»
آناکوییندلن
مترجم: سعید کلاتی
نشر نون
غزل قربانپور: رمان «همه بدون استثنا» نوشته آنا کوئیندلن روزنامهنگار برجسته آمریکایی است که سالها در نیویورک تایمز ستون ثابت داشته و بابت این ستون جایزه پولیتزر را از آن خود کرده است.
همه بدون استثنا ،داستان زندگی مری بث لاتام است که در دنیای امن و دلپذیر خود زندگی میکند. او مادر سه فرزند است و از زندگی مشترک طولانی ای با یک چشم پزشک بهره مند است.
پا را از دایره امن خود بیرون نمیگذارد, در صفحات آغازین داستان این حد از عدم ریسک پذیری و روزمرگی او را زنی معمولی جلوه میدهد.
بیشترین نگرانیهای او حول زندگی سه فرزندش میگردد، روبی باهوش و دوست داشتنی و دوقلوهایش مکس و الکس که نماد یین و یانگ هستند.
اما از همان ابتدای داستان خواننده با واگویههایی از مری بث مواجه میشود که در مییابد در لایههای زیرین این زندگی معمولی و شاد, اتفاقات دیگری پنهان است.
اتفاقاتی که به محیط پیرامون آنها و نوع رفتار و نگرششان با محیط مربوط است.
دغدغه و درگیری روبی نوجوان برای حل مشکلات دوستانش به خصوص دوست دوران کودکی اش کرنان – که خانواده ای از هم گسیخته دارد – هشدارهایی به مادر میدهد که در لا به لای دغدغههای زندگی به دست فراموشی سپرده میشود.
اگرچه در عین حال مسولیت پذیری زنانه را دررفتار روبی نوجوان نیز نشان میدهد. در حالیکه مکس – یکی از دوقلوهای خانواده- بزرگترین مشکل خانواده لاتام به نظر میرسد, زیر پوست محله اتفاقاتی در شرف وقوع است.
شغل مری بث بعد از تولد فرزندانش ساخت محوطه و فضای سبز است و این شغل نشان میدهد مری بث تا چه حد خود را مسئول به سامان رسانیدن و رشد پیرامونش میداند.
نقش مادرانگی در همه بدون استثنا
گویی آنا کوئیندلن با انتخاب عامدانه این شغل نقش زنانگی و مادرانگی در رشد و پرورش را به تمام خوانندگانش گوشزد میکند.مری بث نماد اغلب زنانی است که میشناسیم, زنانی که خود را بی حضور فرزندانشان نمیتوانند تصور کنند.
این امر را در خلال داستان هنگامیکه بچهها به کمپ تابستانی میروند به وضوح در مییابیم.
با این همه او مدام احساس تنهایی میکند , اگرچه با دوستانش وقت میگذراند و مدام مشغول کاری است. او از خودش تهی است و این تهی بودن او را رنج میدهد.
اونانیسم جاری در داستان این انتظار را به مخاطب میدهد تا با مساله ای بیرون از حیطه خانواده رو به رو شود و این اتفاق در نهایت در شب سال نو به وقوع میپیوندد.
خانواده بی دغدغه و کامل لاتام را حادثه ای بیرونی دستخوش خود قرار میدهد , که یک تراژدی به تمام معنا را رقم میزند.
این تراژدی تمام ساختار زندگی مری بث را تحت تاثیر خود قرار میدهد, خانه را که محل امن خود میپنداشته عوض میکند و از تمام دوستان قدیمیکناره گیری میکند.
در روابطش با دوستانش تجدید نظر میکند, حالا شباهت ظاهری خانوادگی با دوستان کمترین اهمیت را برای او دارد,
او با اولیویا – همسایه اش – نوعی از دوستی را برقرار میکند که بر پایه رنج مشترک و سکوت شکل گرفته است.
مادر در داستان همه بدون استثنا نقش کانونی دارد
خواهیم دید آنچه پس از هم پاشیدگی خانواده اتفاق میافتد باعث درک متقابل بین مری بث و مادرش میشود. به ناگاه مری بث جواب تمام سوالات قدیمیخود را در رابطه با مادر میگیرد.
گویی به ناگاه رشد میکند و چیزی بیش از خانواده کوچک خویش را میبیند. مری بث متوجه اهمیت کوچکترین نقش خود در زندگی اطرافیانش میشود.اکنون کارما از طریق ماری بث به تمام ما میآموزد برای هر رفتارمان نتیجه ای را در نظر بگیریم.
یا آنچه که خود او در مکالمه اش با دخترش به آن اشاره میکند : اثر پروانه ای. آنا کوئیندلن اهمیت نقش مادری را در صفحات واپسین کتاب بی واسطه گوشزد میکند:
” روزی که مادرم برای هماهنگ کردن برنامه سفرشان, به اینجا زنگ زده بود, گفت: چطوری داری دووم میآری؟
دارم سعی میکنم.
سعی میکنم. هر روز سعی میکنم. به خاطر الکس, سعی میکنم. به خاطر روبی , سعی میکنم.
به خاطر مکس , سعی میکنم.
به خاطر گلن سعی میکنم.
حالا این تنها چیزی است که میدانم, این زندگی من است, من سعی میکنم.”
#همه_بدون_استثنا
#آنا_کوئیندلن
#کتاب #کتاب_جدید #رمان
#نشر_نون #نشرنون #لارز #داروی_عشق #لوییز_اردریک
منتشر شده در «سرزمین هنر»
https://honarland.ir/مادرانه-ترین-تراژدی-عصر-ما-نقد-و-بررسی/
سرزمین هنر
مادرانه ترین تراژدی عصر ما | نقد و بررسی رمان همه بدون استثنا
رمان «همه بدون استثنا» نوشته آنا کوئیندلن روزنامهنگار برجسته آمریکایی است که سالها در نیویورک تایمز ستون ثابت داشته و بابت این ستون جایزه پولیتزر را از آن خود کرده است.