روی زمین پر است از قلیفهای درخشان مس. ماهرخ دستم را میگیرد و میگوید: «اینها رو دخترهایی که دنبال بوسۀ دیو بودن شستن.» دختری قلیف درخشان مسی را بر زمین میگذارد. برمیگردد. میبینمش. دهانم باز میماند: «طلعت، تویی؟!» طلعت جواب نمیدهد. رو به ماهرخ میگوید: «حالا کجا باید برم که دیو من رو ببوسه؟» ماهرخ اشاره میکند به قصری که دور از ماست و به من میگوید: «اونجا حرمسرای جانشین خورشیده. اون هر هزار سال، یه بار عاشق یه ماهپیشونی میشه و بعد، تا همبستر اون ماهپیشونی نشه، آتیشش آروم نمیگیره و بعد هم، توی این حرمسرا باید بمونه. سالها پیش، وقتی هنوز قصهها رو نبافته بودیم، خورشید توی همین کاخ زندگی میکرد. و بعد که جانشین خورشید جاش رو گرفت، زنها رو فرستاد اینجا، زنهایی که اینقدر اینجا میمونن تا عجوزۀ قصهها بشن. هر ماهپیشونیای که روزی آرزوی یه شاهزاده بوده، شب همبستر جانشین خورشید میشه. منم زنشم. آه.» و پیشانی درخشانش را نشانم میدهد.
«پریماه»
رمان
لیلا راهدار
نشرنون
@noonbook
https://www.instagram.com/p/BrFXoAfDCQY/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=lwvgoqcg4mjv
«پریماه»
رمان
لیلا راهدار
نشرنون
@noonbook
https://www.instagram.com/p/BrFXoAfDCQY/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=lwvgoqcg4mjv
Instagram
NOONBOOK .::. نشر نون
@ روی زمین پر است از قلیفهای درخشان مس. ماهرخ دستم را میگیرد و میگوید: «اینها رو دخترهایی که دنبال بوسۀ دیو بودن شستن.» دختری قلیف درخشان مسی را بر زمین میگذارد. برمیگردد. میبینمش. دهانم باز میماند: «طلعت، تویی؟!» طلعت جواب نمیدهد. رو به ماهرخ میگوید:…
#معرفی_کتاب
شاید بتوان کتاب پری ماه، نوشتۀ لیلا راهدار را واقعیت تلخ زندگی بخشی از مردم جنوب سرزمینمان دانست که بخاطر خشک شدن دریاچه هامون و بستن آب رود هیرمند از سوی افغانستان و خشکسالیهای پیاپی دچار تیرهروزی و فقر شدهاند. داستان از زبان دخترکی بیان میشود که در یکی از روستاهای شهر زابل زندگی میکند. به سرزمین خود، خانواده، فرهنگ بومی، افسانههای سرزمینی و دوستانش بهرغم خشکسالی و فقر دلبستگی دارد.
پدرش که اکنون به خاطر تامین معاش خانواده مجبور به قاچاق اندک کالایی از مرز افغانستان است به خاطر دیوار پکشی مرز و در فرار از دست ماموران مرزی کشته میشود.بارها در طول داستان پیکر برخاک افتاده پدر با لباس گشاد بلوچی به "پرچمی" برخاک افتاده که باد آنرا تکان میدهد تشبیه شده که این تشبیه خواننده را به تعمق بیشتر در باب چگونگی گذران زندگی مردم بلاتکلیف این خطه وا میدارد.
#رمان
#پری_ماه
#رمان_پری_ماه
#نشر_نون
#لیلا_راهدار
@noonbook
شاید بتوان کتاب پری ماه، نوشتۀ لیلا راهدار را واقعیت تلخ زندگی بخشی از مردم جنوب سرزمینمان دانست که بخاطر خشک شدن دریاچه هامون و بستن آب رود هیرمند از سوی افغانستان و خشکسالیهای پیاپی دچار تیرهروزی و فقر شدهاند. داستان از زبان دخترکی بیان میشود که در یکی از روستاهای شهر زابل زندگی میکند. به سرزمین خود، خانواده، فرهنگ بومی، افسانههای سرزمینی و دوستانش بهرغم خشکسالی و فقر دلبستگی دارد.
پدرش که اکنون به خاطر تامین معاش خانواده مجبور به قاچاق اندک کالایی از مرز افغانستان است به خاطر دیوار پکشی مرز و در فرار از دست ماموران مرزی کشته میشود.بارها در طول داستان پیکر برخاک افتاده پدر با لباس گشاد بلوچی به "پرچمی" برخاک افتاده که باد آنرا تکان میدهد تشبیه شده که این تشبیه خواننده را به تعمق بیشتر در باب چگونگی گذران زندگی مردم بلاتکلیف این خطه وا میدارد.
#رمان
#پری_ماه
#رمان_پری_ماه
#نشر_نون
#لیلا_راهدار
@noonbook