#معرفی_کتاب
زني به نام لكسي اسمارت كه بر اثر يك حادثۀ رانندگي، سه سال از حافظهاش را از دست داده، در تلاش براي به يادآوردن خاطراتش است؛ او از شنيدن واقعيت هايی كه در اين بازۀ زماني برايش رقم خورده، غافلگير میشود. لكسي برخلاف آنچه به ياد دارد، زني متاهل و ثروتمند است. او كه زندگيش را به نسبت گذشته، خوب و بینقص میبيند، در پی يافتن چرايی بهم خوردن رابطهاش با دوستان صميميش، متوجه رازهايي میشود كه سرنوشتش را دگرگون میكنند.
#من_رو_یادت_هست
#سوفی_کینسلا
#روناک_احمدی_آهنگر
#نشر_نون
چاپ دوم
#رمان_طنز #کتاب_خواندنی #پیشنهاد_کتاب #سوفی_کینسلا #نشرنون
@noonbook
زني به نام لكسي اسمارت كه بر اثر يك حادثۀ رانندگي، سه سال از حافظهاش را از دست داده، در تلاش براي به يادآوردن خاطراتش است؛ او از شنيدن واقعيت هايی كه در اين بازۀ زماني برايش رقم خورده، غافلگير میشود. لكسي برخلاف آنچه به ياد دارد، زني متاهل و ثروتمند است. او كه زندگيش را به نسبت گذشته، خوب و بینقص میبيند، در پی يافتن چرايی بهم خوردن رابطهاش با دوستان صميميش، متوجه رازهايي میشود كه سرنوشتش را دگرگون میكنند.
#من_رو_یادت_هست
#سوفی_کینسلا
#روناک_احمدی_آهنگر
#نشر_نون
چاپ دوم
#رمان_طنز #کتاب_خواندنی #پیشنهاد_کتاب #سوفی_کینسلا #نشرنون
@noonbook
#معرفی_کتاب
شاید بتوان کتاب پری ماه، نوشتۀ لیلا راهدار را واقعیت تلخ زندگی بخشی از مردم جنوب سرزمینمان دانست که بخاطر خشک شدن دریاچه هامون و بستن آب رود هیرمند از سوی افغانستان و خشکسالیهای پیاپی دچار تیرهروزی و فقر شدهاند. داستان از زبان دخترکی بیان میشود که در یکی از روستاهای شهر زابل زندگی میکند. به سرزمین خود، خانواده، فرهنگ بومی، افسانههای سرزمینی و دوستانش بهرغم خشکسالی و فقر دلبستگی دارد.
پدرش که اکنون به خاطر تامین معاش خانواده مجبور به قاچاق اندک کالایی از مرز افغانستان است به خاطر دیوار پکشی مرز و در فرار از دست ماموران مرزی کشته میشود.بارها در طول داستان پیکر برخاک افتاده پدر با لباس گشاد بلوچی به "پرچمی" برخاک افتاده که باد آنرا تکان میدهد تشبیه شده که این تشبیه خواننده را به تعمق بیشتر در باب چگونگی گذران زندگی مردم بلاتکلیف این خطه وا میدارد.
#رمان
#پری_ماه
#رمان_پری_ماه
#نشر_نون
#لیلا_راهدار
@noonbook
شاید بتوان کتاب پری ماه، نوشتۀ لیلا راهدار را واقعیت تلخ زندگی بخشی از مردم جنوب سرزمینمان دانست که بخاطر خشک شدن دریاچه هامون و بستن آب رود هیرمند از سوی افغانستان و خشکسالیهای پیاپی دچار تیرهروزی و فقر شدهاند. داستان از زبان دخترکی بیان میشود که در یکی از روستاهای شهر زابل زندگی میکند. به سرزمین خود، خانواده، فرهنگ بومی، افسانههای سرزمینی و دوستانش بهرغم خشکسالی و فقر دلبستگی دارد.
پدرش که اکنون به خاطر تامین معاش خانواده مجبور به قاچاق اندک کالایی از مرز افغانستان است به خاطر دیوار پکشی مرز و در فرار از دست ماموران مرزی کشته میشود.بارها در طول داستان پیکر برخاک افتاده پدر با لباس گشاد بلوچی به "پرچمی" برخاک افتاده که باد آنرا تکان میدهد تشبیه شده که این تشبیه خواننده را به تعمق بیشتر در باب چگونگی گذران زندگی مردم بلاتکلیف این خطه وا میدارد.
#رمان
#پری_ماه
#رمان_پری_ماه
#نشر_نون
#لیلا_راهدار
@noonbook