چاپ یازدهم منتشر شد:
«زنی با موهای قرمز»
اورهان پاموک
مترجم: مژده الفت
#نشرنون
در ویترینها، سینماها و موزههای غرب دنبال ایده، اشیا یا تصاویری بودم که روی زندگی ما تاثیر بگذارد و به آن معنا دهد. نقاشی رنگ و روغن معروف «ایوان مخوف پسرش را میکشد» اثر ایلیا رپین چنین چیزی بود. در نقاشی رنگ و روغنی که همراه با عایشه در موزه ترتیاکوف مسکو با حیرت تماشا کردیم، پدری مثل رستم پسرش را کشته و جسدش را در آغوش گرفته بود و گریه میکرد. انگار نقاشی را یک نقاش ایرانی کشیده بود که تمام نقاشیهای #مینیاتور رستم و سهراب را دیده بوده و با تکنیکهای بعد از رنسانس یعنی پرسپکتیو و سایه هم آشنایی داشته. درست همان طرز در آغوش کشیدن پسر غرق خون توسط پدر، همان از سر تسلیم خوابیدن پسر در آغوش او و همان وحشت و پشیمانی در چهرهی پدر دیده میشد. پدر پسرکش که ایزنشتاین فیلمش (ایوان مخوف) را ساخته بود بنیانگذار حکومت روسیه بود یعنی ایوان چهارم بیرحم و زورگو که استالین دوستش داشت. حس خشونت و پشیمانیای که در نقاشی موج میزد و سادگی و تمرکزش بر یک موضوع واحد موجب شد به شکل عجیبی قدرت بیرحمانهی دولت را حس کنم.
@noonbook
«زنی با موهای قرمز»
اورهان پاموک
مترجم: مژده الفت
#نشرنون
در ویترینها، سینماها و موزههای غرب دنبال ایده، اشیا یا تصاویری بودم که روی زندگی ما تاثیر بگذارد و به آن معنا دهد. نقاشی رنگ و روغن معروف «ایوان مخوف پسرش را میکشد» اثر ایلیا رپین چنین چیزی بود. در نقاشی رنگ و روغنی که همراه با عایشه در موزه ترتیاکوف مسکو با حیرت تماشا کردیم، پدری مثل رستم پسرش را کشته و جسدش را در آغوش گرفته بود و گریه میکرد. انگار نقاشی را یک نقاش ایرانی کشیده بود که تمام نقاشیهای #مینیاتور رستم و سهراب را دیده بوده و با تکنیکهای بعد از رنسانس یعنی پرسپکتیو و سایه هم آشنایی داشته. درست همان طرز در آغوش کشیدن پسر غرق خون توسط پدر، همان از سر تسلیم خوابیدن پسر در آغوش او و همان وحشت و پشیمانی در چهرهی پدر دیده میشد. پدر پسرکش که ایزنشتاین فیلمش (ایوان مخوف) را ساخته بود بنیانگذار حکومت روسیه بود یعنی ایوان چهارم بیرحم و زورگو که استالین دوستش داشت. حس خشونت و پشیمانیای که در نقاشی موج میزد و سادگی و تمرکزش بر یک موضوع واحد موجب شد به شکل عجیبی قدرت بیرحمانهی دولت را حس کنم.
@noonbook