سه‌نقطه
1.33K subscribers
328 photos
112 videos
6 files
236 links
مکتوب طنز سه‌نقطه
[مجله‌ای برای خندندگان و خندانندگان]

آخرین ماهنامه طنز فارسی

ادمین محترم:
@Senoghteadmin

روابط عمومی:
@Senoghte_pr
Download Telegram
🔸سه‌نقطه به آخر خط رسید. به عبارت دیگر، آخرین شماره ماهنامه سه‌نقطه منتشر شد. پنجاه‌ویکمین شماره ماهنامه سه‌نقطه، با موضوع «پایان» و با تأکید بر اینکه «این شماره آخر ماهنامه سه‌نقطه است» راهی مراکز فروش مجله، روزنامه و سیگار شد.

🔸سه‌نقطه در آخرین شماره خود به موضوع خطیر «پایان» پرداخته و از این گفته که اساساً پایان چیست، کجاست و کِی است. سپس این مسئله را بررسی کرده که سه‌نقطه چه بود و چه کرد و در آخر، از پایانِ سه‌نقطه به‌اضافه مقادیری اشک و آه سخن رانده است.

🔸نویسندگان سرشناس شماره آخر سه‌نقطه، طی یادداشت‌هایی سرشار از داغ و دریغ و فلان، به این پرسش‌ها پاسخ داده‌اند که: پایان، چگونه مکانی و چه موقعیت زمانی‌ای است؟ آیا پایان اساساً وجود خارجی دارد؟ فلسفه ته و ته فلسفه چیست؟ چطور مرگ، پایان مجله نیست؟ آیا اجساد از قانون پایستگی تبعیت می‌کنند؟ آیا خداحافظی جسارت می‌خواهد؟ سه‌نقطه چطور ردیف شد و چگونه دنیا را تکان داد؟ تحریریه‌هایی که تعطیل می‌شوند به کجا می‌روند؟ و رابطه پایانِ سه‌نقطه با شکست عشقی چیست؟

🔸همراهان شماره آخر سه‌نقطه ـ که برعکس همیشه که به ترتیب الفبا ردیف می‌شدند، این‌بار به ترتیب سن و سال ردیف شده‌اند ـ عبارتند از:
علی‌اکبر قاضی‌زاده، محمد صالح‌علا، امرالله احمدجو، عبدالله شهبازی، ابراهیم افشار، یوسفعلی میرشکاک، اسماعیل امینی، محمدکاظم کاظمی، سیداکبر میرجعفری، کورش علیانی، هادی مقدم‌دوست، رضا امیرخانی، محمود فرجامی، محمد صمدی، سیدمحسن امامیان، سیداکبر موسوی، جلال سمیعی، رضا سعیدی ورنوسفادرانی، مریم حسن‌نژاد، مرتضی درخشان، سیدمحمد صاحبی، مریم نظام‌دوست، زهرا ابراهیم‌پور، رضا نساجی، احسان حسینی‌نسب، فاطمه فهیمی، مهدی شریفی، نفیسه رحمانی، سیدامیر سادات‌موسوی، محسن فراهانی، یاسین کیانی، علی علیزاده، فاطمه خسروانی، محمدرضا زروندی و علی آینه‌ور.

🔸حتی اگر از آن دسته اشخاصی هستید که شماره‌های قبلی (از منفی یک تا پنجاه‌ویک) سه‌نقطه را از دست داده‌اید، از آن دسته اشخاصی نباشید که شماره آخر سه‌نقطه را هم از دست می‌دهند.

#سه‌نقطه_۵۱
#ماهنامه #سه_نقطه
#پایان

@SeNoghteMag
🔸🔸🔸

«گاهی ماجرا کوتاه است. واضح است. صریح است. کش‌دادن ندارد. گاهی چرخ از حرکت باز می‌ایستد، و هزار زور می‌زنی که دوباره بچرخد و نمی‌چرخد. گاهی نه؛ قبل از اینکه بایستد، خودت چرخ را می‌ایستانی. گاهی سری را که درد نمی‌کند با دقت باید دستمال بست تا بعدها درد نگیرد، تا سر دیگران درد نگیرد، تا علاج کرده باشی پیش از آنکه وقوع یافته باشد. این «ایستادن علیرغم حرکت»، این «دستمال‌بستن سر بی‌درد»، گاه حماقت است، گاه شجاعت. این‌بار به چشم من شجاعت است. اینکه کار را متوقف کنی؛ چون هرچند می‌گردد، اما دیگر اطمینان به لزوم و فایده گشتنش کم شده است.

و گاه باید دکمه‌ای را فشار داد، خاموش کرد، تعطیل کرد، و بعد زندگی کرد.

«سه‌نقطه» لابد یعنی «ادامه دارد» و شاید هم یعنی «گفتنی نیست» و شاید هم یعنی «کسی چیزی را درز گرفته». زندگی ادامه دارد و گاه ادامه زنده و بانشاطش هست، اما گفتنی نیست و البته که هرکس هرچیز را درز بگیرد، تا تلاش هست زندگی هم هست و اصلاً: چون تلاش پس زندگی، و چون زندگی پس تلاش؛ و همین و تمام و تمام و تمام.»


🔻🔻🔻

از نوشته #کورش_علیانی در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه

#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان

👁‍🗨

@SeNoghteMag
🔸🔸🔸

«سه‌نقطه طنز زنانه را رونق بخشيد. منظورم از طنز زنانه طنزی است كه نويسندگان آن زن هستند. برای اثبات مدعايم كافی است مجلات موفق يا ناموفق طنز در گذشته را ورق بزنيد. چند طنزپرداز زن در جمع نويسندگان آن‌ها می‌بينيد؟ البته در همين مجلات تا بخواهيد فكاهه‌هايی می‌بينيد كه درباره زنان نوشته شده‌اند كه اتفاقاً غالباً جز به تمسخر و تحقير زن نمی‌پردازند. سه‌نقطه چند نويسنده زن را كه اتفاقاً طنزنويس‌های خوبی هستند، به جامعه ادبی معرفی كرده است. شک ندارم اگر روزگاری قرار باشد «طنز زنانه» در كشور ما بررسی شود، حتماً سه‌‌نقطه منبع بسيار خوبی در اين زمينه خواهد بود. اغراق نيست اگر بگويم پيش از اين چنين نويسندگانی و به ‌تبع آن چنين متن‌های نداشته‌ایم.
ديگر اين‌كه سه‌نقطه نويسندگان نامداری را به طنز نزديک كرد و از آن‌ها خواست طنز بنويسند كه شايد در عمرشان هيچ التفاتی به اين مقوله نداشتند. ترديد ندارم اين نويسندگان ـ با هر تخصصی ـ بعد از آشنايی با طنز جور ديگری به موضوعات تخصصی خودشان هم نگاه می‌كنند.»


🔻🔻🔻

از نوشته #سید_اکبر_میرجعفری در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه


#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان

👁‍🗨

@SeNoghteMag
🔸🔸🔸

«مکتوب طنز (+ جد) فارسی بودن چیزی است که سه‌‌نقطه را در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار خواهد کرد. ادعا و سوادی در تاریخ ادبیات ندارم، اما حدس مبتنی ‌بر شواهدی دارم در این ‌باره که مرز بین فکاهه و مقاله، هزلیات و غزلیات، کاریکاتور و نقاشی، کمدی و درام در تاریخ هنر و ادبیات فارسی (مخصوصاً در تاریخ نثر و مطبوعات) معمولاً مرز روشن و واضحی بوده؛ مگر در آثار نوابغی مثل حافظ و مولانا.
حرف‌های جدی، درس‌های زندگی، حکمت‌های پربار، ماجراهای پر سوز و گداز عشقی، و مکاشفات عارفانه غالباً به شوخی و طنازی و دست‌ انداختن و جدی‌ نگرفتن دنیا راه نمی‌داده. و از آن‌طرف فکاهه و طنزنویسی امروزی که در مطبوعات مدرن متولد شد، به خودش جرأت نمی‌داد از سطح گوشه‌ و کنایه‌های روزآمد سیاسی و اجتماعی به عمق حرف‌های جدی‌تر فرهنگی برود.
سه‌نقطه شاید اولین مطبوع طنزی بود که به‌ قول مدیرش، طنز را جدی گرفت و از زیر وام خنده درش آورد. خواننده‌‌های سه‌‌نقطه برای قهقهه ‌زدن یا عقده‌گشایی با دولتمردان نمی‌‌خریدندش. سه‌‌نقطه یک محصول فرهنگی تمام‌عیار بود. یک کتاب‌ـمجله جدیِ شوخ که هنوز می‌شود شماره چهار سال پیشش را خواند و بوی کهنگی نشنید.»

🔻🔻🔻

از نوشته #یاسین_کیانی در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه

#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان

👁‍🗨

@SeNoghteMag
🔸🔸🔸

«برعکس تمام نشریات و صاحبان آنها، سه‌‌نقطه اصلاً آدم متکبر و ادایی و عنتر نداشت. از اینها که فکر می‌کنند قطب فرهنگ و اندیشه هستند و جوراب رنگی می‌پوشند و چوب سیگارشان از این بلنداست. از اینها که در توئیتر یک ‌جورند و در روبیکا و بله جور دیگر. از اینها که جمعه‌‌ها می‌روند گالری‌‌گردی و شنبه‌ ها آن کار دیگر می‌کنند. از این معتقدان به روابط باز و منتقدان آزادی زنان. از این سهمیه‌بگیران و علاقه‌مندان به عرفان خلاق. همین‌ها که در برنامه‌های شبکه چهار از عشق می‌گویند و در پیج‌های پرمخاطب از تشابه فوتبال و فلسفه. خدا را شکر سه‌نقطه از این آدم‌ها نداشت. دفتر بدسلیقه با رنگ دیوارهای چرک‌مرده‌اش و اندک‌ خلاقیتش در چیدمان شبیه خودش بود. هر وقت می‌رفتی ناهار فراهم و نوشابه سیاهش حاضر و چایش همیشه تازه بود. هیچ‌وقت کسی با ژست نیچه یا هایدگر به تو نمی‌گفت که در حال انجام کار بزرگی است. خلاصه اینکه شبیه این مجلات که چندتا سلبریتی بی‌نمک همیشه آنجا هستند نبود. از این نشریات گران‌قیمت و بی‌ارزش با کاغذ مرغوب نبود که وسط هر صفحه‌اش یک هایکو چپانده باشند. متن هرچند بد، هرچند بی‌مزه، ولی زیاد داشت. وقتی وانتی مجلات را دم در خالی می‌کرد، از نویسنده تا سردبیر و مدیرمسئول، دم در حاضر بودند و هیچ‌کس مثل این حمال‌های پر ادای طماع و عاشقِ عنتربازی پشت پنجره با قهوه منتظر رسیدن مجله تا اتاقش نمی‌ماند. اگر قهوه‌ ای بود برای بالا رفتن کافئین و کار بیشتر بود و اگر عکسی بود صرفاً جهت اطلاع‌رسانی و خنده. هیچ‎چیز در سه‌نقطه جدی نبود مخصوصاً مدیرمسئول. شیرینی‌پز پایین دفتر خودش را بیشتر جدی می‌گرفت تا نخبگان سه‌نقطه. نیم‌ کیلو رولت را این مرد چنان با ادا می‌گذاشت داخل جعبه که انگار دارد جنگ و صلح می‌نویسد. خدا را شکر با تعطیلی سه‌نقطه از کنارش هم رد نخواهم شد.»


🔻🔻🔻

از نوشته #رضا_سعیدی_ورنوسفادرانی در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه

#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان

👁‍🗨

@SeNoghteMag
سه‌نقطه ردیف شد
رضا امیرخانی

🔸🔸🔸

کشور سه‌نقطه بود، جهان هم سه‌نقطه بود
تاریخ نقطه بود، زمان هم سه‌نقطه بود

ثابت شده‌ست اصل مکان هم سه‌نقطه است
تحقیق کرده‌اند زمان هم سه‌نقطه بود

آرش برای مرزگشایی به کوه شد
تیرش سه ‌نقطه بود و کمان هم سه‌نقطه بود

سینوسِ سختِ زاویه حاده را گرفت
غافل از این‌که جِیبِ کمان هم سه ‌نقطه بود

(این دو کمان صد البته در شعر جایزند
در نشریات بعدِ «کمان» هم «سه‌نقطه» بود

«برخی جراید از چه جوان‌مرگ می‌شوند؟»
مرگ‌ش همین شماره، جوان هم «سه‌نقطه» بود

در آن مثالِ کهنه که خانی نیامده است
باید نوشت که خود خان هم سه‌نقطه بود)

از داستان آرش‌مان دور گشته‌ایم
رگبارِ بی‌امانِ کمان هم سه‌نقطه بود

القصه او به فتحِ دماوند رفته بود
در کوله حجمِ بارِ گران هم سه‌نقطه بود

تیرش سه‌ نقطه بود و کمان هم سه‌نقطه بود
کنسروِ ماهیِ بریان هم سه‌نقطه بود
در کوله وزنِ کیسه نان هم سه‌نقطه بود

گوگردِ نوکِ قله ورا بی‌حواس کرد
البته بوی گازِ متان هم سه‌نقطه بود

وضعِ وجوهِ معدوی و معنوی خراب
خلط دماغ و آب دهان هم سه‌نقطه بود

در ارتفاع مشکل دیگر اضافه شد
آریتمیِ بدِ ضربان هم سه‌نقطه بود...

این‌گونه آرشی ز مسیرش عدول کرد
افسانه کران به کران هم سه‌نقطه بود

بسیار مَرد کاو ز مسیرش عدول کرد
تنها یکی نکرد که آن ‌هم «سه‌نقطه» بود

در آن مسیرِ سخت دهان صاف می‌شود
آسفالتِ ساوه تا همدان هم سه‌نقطه بود

صحرای بین راه خودش دادگاه شد
قاضی خراب، دادستان هم سه‌نقطه بود

در طنز روز سید خندان سه‌نقطه شد
آن خنده‌های بی‌هیجان هم سه‌نقطه بود

برخی مورخان پی اغلاط می‌دوند
دستورِ کارِ ویژه‌‌شان هم سه‌نقطه بود

نام‌ش امید، فاصله، مهدی‌نژاد بود
مثبت‌زنیِ نام و نشان هم سه‌نقطه بود

آخر به دست بنده «سه‌نقطه» ردیف شد
در قافیه مپیچ، که آن‌ هم سه‌نقطه بود!


🔻🔻🔻

طنزسروده #رضا_امیرخانی
منتشرشده در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه

#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان

👁‍🗨

@SeNoghteMag
🔸🔸🔸

«حیف است این آش آخری بی‌متلک سیاسی بماند. فلذا:
اولاً شما سعی کن غرب آسیا زاده نشوی؛
و اگر شدی، سعی کن سیاسی نشوی؛
و اگر شدی، سعی کن لامذهب نشوی؛
که اگر شدی، دنیا و آخرت و لیلی و حوری را یک‌جا سگ‌خور کردی رفت؛ که خلق اینجا اگر مغز و امکان ندارند، شرف و دین و ایمان دارند؛
و همان را هم اگر دادی رفت، دیگر هیچ‌ کجا گردنت نمی‌گیرند و تهش می‌شوی از این افاجر حقیر و مفلوک که از حمله تروریستی کرمان جشن می‌گیرند و به قیمه‌قیمه‌شدن نوزاد زبان‌بازنکرده‌ی فلسطینی می‌خندند و برای یک پاسپورت کانادایی، مادرشان را هم زیر قیمت می‌فروشند و خیال می‌کنند «کتلت» لفظ جالبی است برای توصیف پیکر شهید پاره‌تن که نفیس‌ترین تجسمِ ازخود‌گذشتگی و شرف و پاک‌ترین و کبریایی‌ترین تکه‌ی این زمین چرک و سراسر خودپرستی است.
ایشان که نه در وطن که در تنِ خویش هم غریب‌اند و در انسان نمی‌گنجند که از شدت عقده‌های پساحیوانی (که حیوان به سیری کفایت می‌کند و ایشان نه) در پستی از هر جانداری گذشته‌اند و سیاه‌چاله‌ای محض شدند عاری از شهد شعور و شرف بشر.

و هرگز و هرگز باور نکن اگر مرگِ شرافت‌شان را یک‌باره به جور حاکم بستند؛
که حاکم ضمیر هر کس یگانه خودش است نه خلیفه‌ی شهر. گرچه خرفت و زبون و زورگو و کودن و «همه را ردصلاحیت کنیم فقط خودمان سر سفره‌ی انقلاب بمانیم» و «حجاب را به سبک عصر حجر تحمیل کنیم» و «اینترنت را صیانت کنیم فیش حقوقمان لو نرود» و «فرماندار قزوین را ساکت کنیم» و «فساد اوقاف را لاپوشانی کنیم» باشد.»

🔻🔻🔻

از نوشته #علی_آینه_ور در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه

#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان

👁‍🗨

@SeNoghteMag