ArtTalks
1.12K subscribers
1.47K photos
773 videos
5 files
1.68K links
رسانه تصویری-تحلیلی سینما
سردبیر: خسرو نقیبی
زیرنظر گروه رسانه‌ای تحلیلگران
Download Telegram
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۳ و ۴
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
اپیزودهای سوم و چهارم اپیزودهای ورود پلیس به قصه و آغاز تحقیقات و به تبع آن، جابه‌جاشدن مهره‌های بازی و حتا خروج‌شان از فضاهای امن پناه‌گرفته در آن است. فیلم‌نامه چند موقعیت خوب و یکی دو موقعیت بد کلیدی می‌سازد که این آخری‌ها را اجرا هم نمی‌تواند نجات دهد. پررنگ‌ترین باگ فیلم‌نامه، سکانس معرفی کارآگاه در قامت یک مشتری بالقوه است که نه نزد تماشاگر قابل باور از کار درمی‌آید و نه در جهان داستان باورکردنی جلوه می‌کند. ما از همان ابتدا می‌دانیم هومن سیدی پلیس است و قراردادی هم که نویسنده‌ها برای این ورود با مخاطب می‌گذارند، بیش‌تر شخصیت‌های اصلی را خنگ جلوه می‌دهد؛ خاصه این‌که نفر روبه‌روی پلیس، مشاور حقوقی شرکت است که قرار است جلوتر یکی از مهره‌های باهوش بازی باشد و سؤال «شما پلیس نیستید؟»ش آن‌قدر دیر اتفاق می‌افتد که به شخصیت لطمه می‌زند. در برابر، فصل‌هایی که با «لحظه‌های خوب» ساخته می‌شوند پرتعدادترند. مثال؟ فصل ملاقات ملودی دختر کامران با پلیس و فهمیدن ماجرا، در شرایطی که حال طبیعی مواجهه‌ی یک نوجوان با یک پلیس را ندارد. البته که بازی خوب شایسته سجادی در این فصل و فصل شب‌گردی با پیمان مزید بر علت این کیفیت است. این فصل شب‌گردی هم با ساختن موقعیت دختر فرد مضروب/مقتول با ضارب/قاتل در نقش پناهگاه، موقعیت بسیار «خوب‌چیده‌شده‌»ای‌ست که هرچند متن از امکانات این موقعیت استفاده‌ی کامل نمی‌کند اما در فضاسازی و اجرای دو بازیگر، سکانس، درست درمی‌آید.

📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۳ و ۴ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/t15493

🆔 t.me/arttalks
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۵ و ۶
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
متن سرگیجه، نان موقعیت اولیه‌اش در چینش آدم‌های محوری را می‌خورد و سپس اجرای خیلی قوی‌تر سکانس‌ها نسبت به خود متن. مثال‌ها فراوان‌ند: تمام اپیزود ۶، دست فیلم‌ساز و بازیگر در سکانس تعقیب و گریز خالی‌ست و اگر متن موقعیتی ملتهب‌تر در لحظه‌ها می‌ساخت (فیلم «لاک» و موقعیت مرد در ماشین و تلفن‌ش را یادتان هست؟) قطعن با اپیزودی طوفانی‌تر طرف بودیم. فکر کنید به این‌که نگهبان اوراقی ماشین می‌توانست چه‌قدر مرموزتر و پیچیده‌تر باشد، یا تماس‌های داخل ماشین پیمان چه‌قدر موقعیت او را ملتهب‌تر کنند (برای مثال عوض‌کردن تقدم و تأخر اتفاق در خانه و انتقال محاکمه‌ای را که پریسا در خانه بر پا کرده، به ارتباط تلفنی با پیمان وسط آن مهلکه). وضع در اپیزود ۵ و از این شاخ به آن شاخ پریدن و روشن‌نکردن موقعیت شخصیت بهرام نسبت به کلیت فضا بدتر است یا در آن موقعیت اولیه‌ای که بدیع برای خانم وکیل چیده و فریبا چنان ساده گول می‌خورد و در دام دوربین می‌افتد، بی‌که قدری نشان از ذکاوت پیش‌تر شخصیت داشته باشد.

📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۵ و ۶ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/d75782

🆔 t.me/arttalks
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۷ و ۸
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
اگر نبود دو سکانس بازگشت پیمان به خانه و مواجهه‌اش با پریسا در اپیزود هفتم و یورش پریسا به پیمان در شهر بازیِ آخر اپیزود هشتم، این بخش را با امتیاز «بد» بدرقه می‌کردیم؛ بس که تمام فصل‌های معرفی و ادامه‌ی شخصیت جلال فاجعه برگزار شده و تمام فصل‌های شخصیت جهان را می‌توان از کل سریال دور ریخت‌. کارگردانی ذوق‌ورزی ویژه‌ای در پلان‌بندی‌ها جز در همان دو سکانس یادشده ندارد و ایده‌ی از کنار هم گذشتن آدم‌هاش جای موتیف‌شدن دیگر روی اعصاب می‌رود بس که شخصیت‌ها را خنگ جلوه می‌دهد؛ و تدوین با فلاش‌بک‌های یادآور چیزی که چندباره دیده‌ایم و نه فلش ذهنی‌ست و نه کارکرد دراماتیک دارد، مخاطب را به‌طور کامل دست کم می‌گیرد. اما آن دو سکانس. در اولی، همان بازی قراردادن شخصیت‌ها در سه سطح از صحنه و ساختن مثلث‌هایی براساس دانسته‌گی‌شان از ماجرا (که در نقد قبلی مفصل‌تر توضیح داده بودم) باز هم خوب کار می‌کند و در دومی هم کنترل فیلم‌ساز بر اجزای صحنه‌ی شلوغ‌ش خوب است و هم ایده‌ی گذاشتن تمرکز صحنه‌ی خیانت بر نسل بعدی و پسربچه‌ی قربانی با هدفونی که ملودی روی گوش پسربچه می‌گذارد (یادآور فیلم «تغییر چهره») کار می‌کند و صحنه را نجات می‌دهد.

📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۷ و ۸ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/m41084

🆔 t.me/arttalks
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۹ و ۱۰
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
شوهری ظن خیانت همسرش را دارد و از توضیحات او هم قانع نشده. به خانه می‌آید و وسایل زن را می‌ریزد توی چمدان و از خانه بیرون‌ش می‌کند. نباید میان این رفتار پیمان و فریبا با رفتار حاتم نایب‌سرخی و نغمه در سریال هم‌زمان «رهایم کن» تفاوتی وجود داشته باشد؟ این سریال در زمان حال می‌گذرد و آن یکی در دهه‌ی ۵۰. این سریال دو سمت ماجرا یکی بیزنس‌من است و سمت دیگر وکیل و آن سریال پسر یک ملاک و یک زن خانه‌دار. هردو مرد ولی یک‌سان رفتار می‌کنند. اصلن رفتار مردی از این طبقه با یک زن وکیل که احتمالن خانه را با هم ساخته‌اند، رفتار «خانه‌ی من» نیست. ممکن است مرد خانه را ترک کند و زن را تنها بگذارد یا ممکن است زن جایی فریاد بزند و حق‌وحقوق قانونی‌اش را یادآور شود اما هرچه کنند این رفتاری که در «سرگیجه» دیدیم اتفاق نخواهد افتاد. زن بغض کند و مرد بچه‌ را ببرد خانه‌ی پدر و خلاص؟ خودکشی زن قابل باور است در آن طبقه اما تمام رفتارهای دیگرش در جایگاه یک وکیل نه. اگر از ابتدا فریبا را زنی خانه‌دار و وابسته به درآمد شوهر دیده بودیم می‌توانستیم باور کنیم در آن طبقه‌ی اجتماعی هم چنین رفتاری ممکن است رخ دهد، ولی آن‌چه این‌جا دیدیم نه.

📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۹ و ۱۰ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/k29021

🆔 t.me/arttalks
ArtTalks
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۹ و ۱۰ #️⃣ #نقد_سرگیجه #نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین بخشی از متن: شوهری ظن خیانت همسرش را دارد و از توضیحات او هم قانع نشده. به خانه می‌آید و وسایل زن را می‌ریزد توی چمدان و از خانه بیرون‌ش می‌کند. نباید میان این رفتار…
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزودهای ۱۱ تا ۱۶
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
بزرگ‌ترین آزمون کارگردانی «سرگیجه»، برای جبران بخشی از فقر ایده‌های همیشگی سریال، اولین پلان از ورود کامران در ماشین بود. برای این افشا، هیچ ایده‌ای در دکوپاژ وجود ندارد. این‌جا باید تعلیقی برای دیدن کامران وجود داشته باشد که نیست. به‌طور کلی کارگردانی «سرگیجه» بیش‌ازحد به حداقل‌ها بسنده کرده. خیلی صحنه‌ها تلویزیونی گرفته شده‌اند. مثلن به ملاقات فریبا و پیمان در زندان توجه کنید. وقتی پیمان متوجه می‌شود آرتین دزدیده شده، انتظار داریم دکوپاژ موضع تازه‌ی کاراکترها را به تصویر بکشد اما همه‌چیز تخت و معمولی برگزار می‌شود. نماهای اغلب بسته و نزدیک به سوژه، به‌طورکلی محیط را از سریال حذف کرده. این ماجرا باعث شده نه کلانتری ساخته شود، نه خانه‌‌ی کامران ابعاد مشخصی داشته باشد و بدتر از همه، اصلن شرکتی ساخته نشود که بخواهد توطئه‌های آن مهم شود. شانزده اپیزود از پخش سریال گذشته، اما هنوز ابعاد یک شرکت کوچک را هم ندیدیم. با گاوصندوق و مشاور حقوقی و اشاره به اتاق کنفرانس، مهم‌ترین لوکیشن قصه و بستر اصلی جنایت‌ها سروشکل پیدا نمی‌کند.

📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۱۱ تا ۱۶ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/f95400

🆔 t.me/arttalks
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزودهای ۱۷ تا ۲۰
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
ابتدای اپیزود هجدهم فلاش‌بکی از رابطه‌ی صمیمانه‌ی پیمان و فریبا می‌بینیم. قرار است این سکانس، رنج دوری کاراکترها را زیاد کند و کاشتی باشد برای برداشتِ تیرخوردن در انتهای اپیزود بیستم. اما این کاشت و برداشت‌ها عمل نمی‌کند، به‌خاطر اشتباهات فاحش در چیدن مراحل روایت. در آخرین فرازهای دیدار پیمان و فریبا، این دو رابطه‌ی خوبی نداشتند. قصه‌های راه‌بلد، اگر بخواهند دو کاراکتر را از هم جدا کنند و یکی را در پی نجات دیگری بی‌قرار سازند، قبل از جدایی یک حادثه میان‌شان شکل می‌دهند. مثلن بهتر بود پیمان پیش از ازدست‌دادن فریبا، پی ببرد فریبا چه گذشت‌هایی در زندگی مشترک‌شان داشته؛ یک کشف بزرگ، اما دیر. احساساتی‌شدن، اما بلافاصله ازدست‌دادن. الآن اصلن مشخص نیست چه‌قدر از پی‌گیری‌های پیمان برای کامران است، چه حجمی از آن برای خودش و چه میزان به فریبا و بچه‌اش ربط دارد. او اپیزودهای زیادی‌ست که سرگردان است.

📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۱۷ تا ۲۰ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Sargijeh-e17-20

🆔 t.me/arttalks
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزودهای ۲۱ تا ۲۴ [پایان]
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
وقتی دستِ پریسا رو می‌شود و به گذشته می‌رویم، انتظار داریم بازی‌گر صحنه‌های فلاش‌بک را با قساوت قلب و وهمِ بیش‌تری بازی کند. اما شبنم مقدمی همان کاراکترِ زمان اکنونش است. پس و پشت پرده‌ی نقشه‌اش، یک‌جور است. پیام دهکردی هم همین‌طور. باید تفاوتی میان نقش‌بازی‌کردن برای دیگر کاراکترها و نقش‌بازی‌کردن برای مخاطبان وجود داشته باشد. کاری که سارا بهرامی در انتهای سریال «حرفه‌ای» از پسش برآمده بود و لحن اجرا را به‌کل تغییر داده بود. در آن‌جا، شیوه‌ی دکوپاژ بعد از افشای راز هم عوض شده بود؛ خاطرتان باشد، دوربین در انتها رفتار جدیدی پیدا کرده بود. به صحنه‌ای که در آن پریسا فرمان قطع‌کردن انگشت کامران را می‌دهد، نگاه کنید. این پریسا، با پریسای جلوی پلیس و پریسای هرجای دیگر هیچ‌فرقی ندارد. به‌طورکلی می‌شود «سرگیجه» را سریالی ناتوان در انتخاب لحن‌های اجرایی در فصول مختلف قصه به‌خاطر سپرد.
ماجرای سیگار در انتهای اپیزود، حیرت‌آور است. این‌که پیش پلیس ادعا کنی سیگار کسی را از صحنه‌ی قتل برداشته‌ای و با این استدلال کودکانه، کاری از پیش ببری را می‌گویم. این آخرین قرار ما بر سر سریال «سرگیجه» است. به امید قرارهای بهتر.

📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۲۱ تا ۲۴ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Sargijeh-e21-24