ArtTalks
1.12K subscribers
1.47K photos
773 videos
5 files
1.68K links
رسانه تصویری-تحلیلی سینما
سردبیر: خسرو نقیبی
زیرنظر گروه رسانه‌ای تحلیلگران
Download Telegram
📺 تحلیل سریال قهوه ترک | اپیزود ۱ [پایلوت]
#️⃣ #نقد_قهوه_ترک
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
فیلم‌نامه‌ی اپیزود نخست کوهی از کلیشه است: دختر و پسر گیتاربه‌دست اجرای خیابانی (به‌عنوان نماد نسل تازه؟ بیست سال است نسل تازه یا در خیابان گیتار می‌زند برای جوانی، یا رپ می‌کند)، پدر سخت‌گیر مخالف مهاجرت دخترش، جاده‌ی مرزی و خلاف‌کار بامرام، ایرونی بیرون‌ مرز هم‌چنان بامرام، خواهر دل‌سوز نگران (این‌جا با چاشنی دوقلوبودن و یک بازیگر بازی‌اش کردن) و بگذارید حدس بزنیم؛ عاشق تو-زردی که برای دختر دام پهن کرده است لابد! آن امتیاز «قابل دیدن» اما برای این است که این‌ها را محمد رضایی‌راد تمیز نوشته است. دیالوگ‌نویسی‌اش و صحنه‌نویسی‌اش تمیز است اما همین و بس. امیدواریم قصه جلوتر پیچی جدی برای فرار از کلیشه اندیشیده باشد.

📜 متن کامل نقد پایلوت «قهوه ترک» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/TurkKahvesi-e01

🆔 t.me/arttalks
📺 تحلیل سریال قهوه ترک | اپیزود ۲
#️⃣ #نقد_قهوه_ترک
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
همه‌ی بلایای جهان ظرف ۲۴ساعت در شهری سر دختر داستان می‌آید که خیلی از ایرانی‌ها تجربه‌ی روزها زندگی در آن را بدون این که سروکارشان به پلیس بیفتد دارند. در یک ۲۴ساعت در تکسیم تظاهرات می‌شود، فرودگاه استانبول بمب‌گذاری می‌شود، پناهنده‌ها جلوی کمیساریا تجمع کرده‌اند و ... . فارغ از این‌که این حجم چینش، «دست نویسنده» توی روایت واقع‌نمای درامش است، قهرمانی که ۲۴ساعت نمی‌تواند خودش را در یک شهر از لورفتن نزد پلیس حفظ کند و نمی‌داند بدون مهر ورود نباید در یک کشور که قاچاقی در آن است ول بچرخد، بیش‌تر خنگ جلوه می‌کند تا قابل هم‌دلی. چرا باید سمپات چنین شخصیت در هپروتی شد؟

📜 متن کامل نقد اپیزود دوم «قهوه ترک» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/TurkKahvesi-e02

🆔 t.me/arttalks
📺 تحلیل سریال قهوه ترک | اپیزود ۵ تا ۹
#️⃣ #نقد_قهوه_ترک
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
همان‌طور که نشانه‌هاش در ۴ اپیزود اول دیده می‌شد، قهوه‌ی ترک به بحران شخصیت‌پردازی مبتلاست‌. این سطح از بلاتکلیفی متن در مورد شخصیت اصلی و قهرمان‌ش در یک سریال شخصیت‌محور، باعث می‌شود مخاطب هیچ هم‌ذات‌پنداری‌ی با او و به عبارت دیگر، هیچ ارتباط محکمی با کل سریال نداشته باشد. شخصیتی که تقریبن از تمام عالم و آدم در تهران پول قرض گرفته تا خود را به استانبول برساند، اما همان‌طور که اشاره کردم ناگهان غرور و عزت نفس‌ش گل می‌کند و حاضر نیست از دانیال پول قرض بگیرد. او در اکثر موارد نشان داده از دنیا بی‌خبر است و خود را در موقعیت‌های مختلف خنگ و ترسو جلوه داده، اما به یک‌باره در موقعیت خطیری هم‌چون اسارت، آن هم در دست داعشی‌ها، آن‌قدری خون‌سرد است که بتواند شرلوک‌وار، به پخش هم‌زمان صدای اذان و ناقوس کلیسا دقت کند و حتا در ادامه، ساده‌‌لوح بودن مقصود را توی سرش بزند و با تحلیل باگ‌های نقشه‌ی داعشی‌ها برای مقصود، عقل‌کل شود. قهر و آشتی‌هاش با دانیال نامعلوم است و پس از آن که تصمیم‌ش را برای رفتن به لب مرز قطعی کرده و آن همه راه را پیش رفته، با چند جمله‌ی ساده‌ی دانیال قانع می‌شود که برگردد. در یک کلام ما پس از هشت قسمت نمی‌توانیم بگوییم او بالأخره چه‌گونه آدمی‌ست. وضعیت برای دیگر شخصیت‌ها هم تعریفی ندارد و دانیال تا قبل از توئیست انتهای اپیزود هشت، به تک‌بُعدی بودن دچار شده و مقصود و بقیه هم به ورطه‌ی تکرار افتاده‌اند‌.

📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم تا نهم «قهوه ترک» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/TurkKahvesi-e05-09

🆔 t.me/arttalks
📺 تحلیل سریال قهوه ترک | اپیزود ۱۶ تا ۱۸
#️⃣ #نقد_قهوه_ترک
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
چرا باید طنین به جای ترانه در شب حادثه‌ در بیمارستان می‌بود؟ تأثیر آن در درام قصه چیست؟ آیا الآن این باعث شد طنین هم مقصر باشد، آن طور که خودش می‌گوید؟ یا مرگش توجیه یابد؟ اصلن سرنوشت‌ش چه شد؟ خلاصه در این مسیر عجیب‌وغریب، سؤال بی‌جواب هم کم نداریم؛ مثلن شاید از خود بپرسید آخر کدام گنگسترهایی وقتی می‌خواهند کسی را در آب بیندازند، این کار را جلوی چشم دو ماهی‌گیر انجام می‌دهند یا چرا اورهان و طنین باید پرهام را رها کنند و او خودش بازگردد یا مهم‌تر از همه‌ی این‌ها چرا ترانه در فرودگاه و دمِ بازگشت به ایران، نباید به پرهامی که درست همان لحظه سر رسیده شک کند، سوار ماشین‌ش شود و هر چه او تعارف زد بخورد. مگر نه این‌که ترانه متوجه شده بود شهاب پدر آن بچه و شوهر زنی‌ست که در حادثه‌ی بیمارستان کشته شدند و همه‌ی این‌ها برای انتقام است؟ پس چه‌گونه می‌توان تصور کرد این مرد او را اتفاقی در استانبول دیده و برای یک درصد هم که شده، سوای از تمام اتفاقات، هنوز هم یک پرهام واقعی و عاشق‌پیشه وجود دارد؟! از یک فیلم‌نامه‌ی غلط بدون روابط علت‌معلولی سالم، همیشه چنین سوال‌هایی بیرون می‌زند تا جایی که مانند این مورد آخر تبدیل به باگ فیلم‌نامه هم می‌شوند.

📜 متن کامل نقد اپیزودهای شانزدهم تا هجدهم و پایان‌بندی «قهوه ترک» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/TurkKahvesi-e16-18

🆔 t.me/arttalks