ArtTalks
1.12K subscribers
1.47K photos
773 videos
5 files
1.68K links
رسانه تصویری-تحلیلی سینما
سردبیر: خسرو نقیبی
زیرنظر گروه رسانه‌ای تحلیلگران
Download Telegram
📺 تحلیل سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ | اپیزود نخست [پایلوت]
#️⃣ #نقد_مگه_تموم_عمر_چندتا_بهاره
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
فکر می‌کنم همین یک قسمت «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟»، سریال جدید سروش صحت، که «لیسانسه‌ها» و «فوق لیسانسه‌ها»ش هنوز هم مورد بحث است و بازبینی می‌شود و حجم شوخی‌ها و «میم»هایی که از لحظات متنوع و بامزه‌اش در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود -و آخرین و جدیدترین نمونه‌اش هم همراهی فریم بامزه‌ای از هوتن شکیبا درنقش حبیب، با قندی میان لب‌ها و جمله‌هایی که با  «من ضرر می‌کنم یا تو؟» تمام می‌شوند است- نشان از به‌روزماندن صحت در شوخی‌نویسی و فضاپردازی، و نترسیدن از ارجاع‌دادن‌های متنوع و اصطلاحن «روکردن دست خود» دارد. حالا چرا؟ چون تمام موقعیت اولیه‌ی داستانی، شخصیت‌ها، روابط میان‌شان، و حتا لحن و بیان مجید یوسفی -که از فرط شباهتش به‌اجرای هوتن شکیبا، بیش‌ازنیمی از مدت‌زمان حضورش جلوی دوربین را ناخودآگاه با حضور شکیبا به‌جاش تصور می‌کردم!- آشناترین ویژگی‌های ممکن برای مخاطبینی‌ست که لااقل یکی‌از کارهای تلویزیونی شاخص و فراگیر صحت را -که از «ساختمان پزشکان» تا «پژمان» و «شمعدونی» و «لیسانسه‌ها» را دربرمی‌گیرد- تماشا کرده‌اند: یک شخصیت اصلی که با مفاهیمی چون «خنگی» یا «دست‌وپاچلفتی‌بودن» بیگانه نیست، یک خانه که محل تجمع بیش‌تر شخصیت‌هاست، شخصیت‌های فرعی که عامل اصلی دست‌انداختنِ شخصیت اصلی هستند و لحظه‌های کمیک و بامزه‌ای که از ایده‌های غیرمعقول و به‌غایت غیرمنطقی همان شخصیت اصلی به‌وجود می‌آید.

📜 متن کامل نقد پایلوت «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Mage-e01
📺 تحلیل سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ | اپیزود ۲
#️⃣ #نقد_مگه_تموم_عمر_چندتا_بهاره
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
ساختار متن این قسمت بدین‌شرح است که ما موقعیت‌هایی را مستقل، برای خنده‌گرفتن از مخاطب، می‌چینیم. خیلی هم کاری به‌فصل بعد یا قبل‌ش نداریم؛ اگر ارتباطی معنایی بین‌شان پیدا شد، که بسیار عالی‌ست. اگر هم نه، یک موقعیت مجزای دیگر شکل می‌دهیم و مخاطب را می‌خندانیم. کمدی‌ست دیگر(!). این راه چندان درستی نیست. برخلاف پایلوت، دست‌کم‌گرفتن مخاطب است. دیگر روکردنِ عامدانه‌ی دست خود نیست، کم‌آوردن متریال برای روایت‌کردن است. مشکل اصلن در ویژگی‌های پس‌زننده‌ی شخصیت اصلی‌مان نیست -نیما هربار حماقتِ باورنکردنیِ تازه‌ای می‌کند و گلی، دست او را هم از پشت می‌بندد- بلکه در گیرانداختن‌ش در یک چرخه‌ی نامتناهیِ تکرار و تکرار است. بله، همان «فیلیبگ» هم اساسن داستان آدم بامزه‌ی دست‌وپاچلفتی‌ای بود که هربار مشکل حماقت‌بار تازه‌ای برای خودش و دیگران ایجاد می‌کرد، اما ایده‌های روایی تیزهوشانه‌ی آن سریال، اجازه‌ی خسته‌گی مخاطب از کارهای او را نمی‌داد (درباره‌ی احساسی که مخاطب به‌نیما دارد صحبت نمی‌کنیم، بلکه میزان حوصله‌ی مخاطب در تکرار بی‌اندازه‌ی موقعیت‌های کم‌رمق تکراری را می‌سنجیم).
البته که اوضاع «مگه تموم عمر…» آن‌قدرها هم که به‌نظر می‌رسد، بحرانی نیست. شوخی‌های زیادی «می‌گیرد»، آزیتا «گامبی وزیر» می‌بیند و صحبت‌های چندزبانه‌ی عموجلال و شاهین، واقعن بامزه‌اند.

📜 متن کامل نقد اپیزود دوم «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Mage-e02
📺 تحلیل سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ | اپیزود ۳
#️⃣ #نقد_مگه_تموم_عمر_چندتا_بهاره
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
به‌نظر می‌رسد که «مگه تموم...» بامشکل طعنه‌آمیزی روبه‌رو باشد؛ تلاش‌هایش برای ایجاد شوخی‌های چندلایه‌ی زمان‌‌محور/موتیف‌وار درحالی به‌پاشنه‌ی آشیل آن بدل شده که روی کاغذ، می‌بایست هر وارسیون تازه‌ای از آن، خنده‌ی بیش‌تری از تماشاگر بگیرد. تمسخر مهارت خوانندگی ضعیف شهرام در پایلوت و اپیزود دوم، هیچ‌کدام آن «لحظه» کمیک خاصی به‌وجود نمی‌آورد. بیش‌تر احساس کرختی مخاطب را بیش‌تر می‌کنند. حقیقت این است که سه‌اپیزود که از سریال گذشته، «مگه تموم...» می‌خواهد به‌خودش ارجاع دهد که خوش‌بینانه هم که بدان نگاه کنیم، کمی بیش‌ازحد خام‌دستانه است.
درنهایت باید به‌این اشاره کرد که دوست‌نداشتن «مگه تموم...» بسیار راحت‌تر از دوست‌داشتن آن است. دلیل‌ش؟ تمام چیزهایی که به‌آن در یکی‌دو پاراگراف قبلی اشاره کردیم. امیدوارم سریال در ادامه، دوست‌داشتنی شود.

📜 متن کامل نقد اپیزود سوم «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Mage-e03
📺 تحلیل سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ | اپیزود ۴
#️⃣ #نقد_مگه_تموم_عمر_چندتا_بهاره
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
اگر قرار به‌تلاش صرف برای خنداندن بود، پس «فرندز»های بیست‌وچنددقیقه‌ای چطور هم می‌خنداندند، هم داستان تعریف می‌کردند و هم شخصیت‌ها را به‌تحولات اندک اپیزودمحورشان می‌رساندند؟ پس لابد راه درست، چیز دیگری‌ست. مهم نیست بخواهد تمام این «آیتم‌» هایی که صحبت‌شان را می‌کنیم، در نیم‌ساعت به‌یک سرانجام برسند یا در یک‌ساعت؛ هدف یک‌چیز است. میان صحنه‌ها که ارتباطی درنظر نگیری، هرکدام از آن‌ها را فقط فرصتی برای طرح چندین و چند شوخی درنظر بگیری که روزگاری (دارم از دواپیزود اول سریالی صحبت می‌کنیم که چهاراپیزودش تازمان نگارش این متن منتشر شده) جواب می‌داد و حالا نه، نتیجه چیزی جز رقص برآمده از ناکجای رسولی (محمد نادری) نیست. نتیجه، چیزی جز آن میهمانیِ به‌غایت کسل‌کننده نیست؛ باتمام شوخی‌های چندین‌وچندبار تکرارشده‌اش (تغییر لحن عموجلال، برای پیداکردن دزد). این‌که سروش صحت و هم‌کار فیلم‌نامه‌نویس‌ش دراین اندیشه‌اند که از همین چارچوب تکرارشده، شوخی‌های جدیدی بیرون بکشند و نمی‌توانند، نشان از فرسودگی طراحی هراپیزود «مگه تموم…» دارد. حالا که اصرار به‌روایت‌کردن داستانی‌ست که پس‌از هرقسمت به‌تنظیمات اولیه‌اش بازگردد و شوخی‌ها را همین‌طور دست‌نخورده و تکرارشده، هربار و هربار به‌صورت مخاطب بکوبد، خب چه‌کاری بود تلاش سریال برای بسط محتویات داستانیِ به‌غایت کم‌اندازه‌اش، به‌طول یک اپیزود یک‌ساعته؟ می‌شد این ایده‌های به‌اجرانرسیده‌ی فراوان را دربستری کوتاه اما پرجزئیات‌تر به‌کار گرفت. آیا دراین فرمت می‌توانستیم به‌سریال امیدوار باشیم؟ دوست دارم بگویم بله، اما باتوجه به‌چیزی که دراین چهارقسمت ناچیز دست‌گیرمان شده، خیر.

📜 متن کامل نقد اپیزود چهارم «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Mage-e04
📺 تحلیل سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ | اپیزود ۵
#️⃣ #نقد_مگه_تموم_عمر_چندتا_بهاره
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین

بخشی از متن:
انگار که یک شوخی بی‌مزه باشد، اما جزاین هیچ اتفاق به‌خصوص دیگری درهراپیزود نمی‌افتد. پیداشدن خط باارزش داستان، «مگه تموم...» را از ریتم درستی که برای سرزدن به‌شخصیت‌ها و شوخی‌نویسی‌ها، در پایلوت یافته بود از کف می‌دهد و درکمال تعجب، سه‌چهارشخصیت محوری‌اش را با شلخته‌گی به‌خصوصی پیش‌روی مخاطب می‌نمایاند که انگار ما باداستانی طرف هستیم با بیش‌از ده شخصیت محوری. روال‌کار هر قسمت این‌گونه بوده که طرح‌داستان هرقسمت را، به‌تعداد محورهای سریال، باآن‌ها سهیم می‌شویم؛ یعنی اگر نیما، آزیتا و شهرام کاراکترهایی باشند که سریال باآن‌ها خطوط‌داستان‌ش را شکل داده و گسترش داده‌است، پس اپیزود چهل‌وچنددقیقه‌ای‌مان را به‌مثلن سه‌تا پانزده‌دقیقه‌ی درهم‌تنیده و دریک‌دیگرآمیخته‌شده تقسیم می‌کنیم و باقی شخصیت‌ها را هم درهمین‌حین، درگیر خرده‌پیرنگ‌های مخصوص‌به‌خود می‌کنیم. روی کاغذ، تصمیم هوش‌مندانه‌ایبه‌نظر می‌رسد. درعمل هم اتفاقن برای «مگه تموم...» جواب‌گو بوده، منتها تنها برای یک‌قسمت ناچیز. دلیل این‌که چرا این تصمیم به‌ظاهر منطقی برای طراحی عام جهان داستان اتفاق مثبتی نبوده را اما می‌توان به‌راحتی درهمین قسمت پنجم موردبحث‌مان پیدا کنیم: اپیزود باحاصل‌شدن یک معلول برای علت اپیزود پیش آغاز می‌شود، اما بامعلول کسل‌کننده‌ی دیگری که درنتیجه‌ی خلق نادرست شخصیت‌های میهمان نتیجه داده، تماشاگر را وارد یک بازی بدون‌انتها، و احتمالن بدون معنی، به‌زعم‌شان می‌کند.

📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Mage-e05