زندگى دام نيست
عشق دام نيست
حتي مرگ دام نيست
چرا که ياران گمشده آزادند
آزاد و پاک...
من عشقام را در سالِ بد يافتم
که ميگويد «مأيوس نباش»
من اميدم را در يأس يافتم
مهتابام را در شب
عشقام را در سالِ بد يافتم
و هنگامي که داشتم خاکستر مى شدم
گُر گرفتم....
#احمد_شاملو
@binesh_novin
زندگى دام نيست
عشق دام نيست
حتي مرگ دام نيست
چرا که ياران گمشده آزادند
آزاد و پاک...
من عشقام را در سالِ بد يافتم
که ميگويد «مأيوس نباش»
من اميدم را در يأس يافتم
مهتابام را در شب
عشقام را در سالِ بد يافتم
و هنگامي که داشتم خاکستر مى شدم
گُر گرفتم....
#احمد_شاملو
@binesh_novin
انسان عامی با چیزی که نمی شناسد،
پدر کشتگی دارد و آنچه را که میداند،
حقیقت محض میپندارد...!
#احمد_شاملو
📀 @ binesh_novin
پدر کشتگی دارد و آنچه را که میداند،
حقیقت محض میپندارد...!
#احمد_شاملو
📀 @ binesh_novin
من فکر میکنم
هرگز نبوده قلبِ من
اینگونه
گرم و سُرخ:
احساس میکنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگزای
چندین هزار چشمهی خورشید
در دلم
میجوشد از یقین؛
احساس میکنم
در هر کنار و گوشهی این شورهزارِ یأس
چندین هزار جنگلِ شاداب
ناگهان
میروید از زمین.
آه ای یقینِ گمشده، ای ماهیِ گریز
در برکههای آینه لغزیده توبهتو!
من آبگیرِ صافیام، اینک! به سِحرِ عشق؛
از برکههای آینه راهی به من بجو!
من فکر میکنم
هرگز نبوده
دستِ من
این سان بزرگ و شاد:
احساس میکنم
در چشمِ من
به آبشرِ اشکِ سُرخگون
خورشیدِ بیغروبِ سرودی کشد نفس؛
احساس میکنم
در هر رگم
به هر تپشِ قلبِ من
کنون
بیدارباشِ قافلهیی میزند جرس.
آمد شبی برهنهام از در
چو روحِ آب
در سینهاش دو ماهی و در دستش آینه
گیسویِ خیسِ او خزهبو، چون خزه بههم.
من بانگ برکشیدم از آستانِ یأس:
«ــ آه ای یقینِ یافته، بازت نمینهم!»
#احمد_شاملو
سال۱۳۳۸
.
.
@binesh_novin
هرگز نبوده قلبِ من
اینگونه
گرم و سُرخ:
احساس میکنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگزای
چندین هزار چشمهی خورشید
در دلم
میجوشد از یقین؛
احساس میکنم
در هر کنار و گوشهی این شورهزارِ یأس
چندین هزار جنگلِ شاداب
ناگهان
میروید از زمین.
آه ای یقینِ گمشده، ای ماهیِ گریز
در برکههای آینه لغزیده توبهتو!
من آبگیرِ صافیام، اینک! به سِحرِ عشق؛
از برکههای آینه راهی به من بجو!
من فکر میکنم
هرگز نبوده
دستِ من
این سان بزرگ و شاد:
احساس میکنم
در چشمِ من
به آبشرِ اشکِ سُرخگون
خورشیدِ بیغروبِ سرودی کشد نفس؛
احساس میکنم
در هر رگم
به هر تپشِ قلبِ من
کنون
بیدارباشِ قافلهیی میزند جرس.
آمد شبی برهنهام از در
چو روحِ آب
در سینهاش دو ماهی و در دستش آینه
گیسویِ خیسِ او خزهبو، چون خزه بههم.
من بانگ برکشیدم از آستانِ یأس:
«ــ آه ای یقینِ یافته، بازت نمینهم!»
#احمد_شاملو
سال۱۳۳۸
.
.
@binesh_novin
آیدای خوب
آیدای مهربان، آیدای خودم!
بگذار این حقایق را برایت بگویم.
راستش این است. من نمیبایستی به تو نزدیک میشدم، نمیبایستی عشق پاک و بزرگ تو را متوجه خودم میکردم، نمیبایستی بگذارم تو مرا دوست بداری.
من مردهیی بیش نیستم و هنگامی که تو را دیدم آخرین نفسهایم را میکشیدم.
شرافتمندانه نبود که بگذارم تو مردهیی را دوست بداری.
📕 مثل خون در رگهای من
#احمد_شاملو
@binesh_novin
آیدای مهربان، آیدای خودم!
بگذار این حقایق را برایت بگویم.
راستش این است. من نمیبایستی به تو نزدیک میشدم، نمیبایستی عشق پاک و بزرگ تو را متوجه خودم میکردم، نمیبایستی بگذارم تو مرا دوست بداری.
من مردهیی بیش نیستم و هنگامی که تو را دیدم آخرین نفسهایم را میکشیدم.
شرافتمندانه نبود که بگذارم تو مردهیی را دوست بداری.
📕 مثل خون در رگهای من
#احمد_شاملو
@binesh_novin
_خیام_دکلمه_احمد_شاملو_آواز_شجریان_20556
<unknown>
#موسیقی_خوب_گوش_بدیم
#رباعیات_خیام
دکلمه #احمد_شاملو🎤
آواز #محمد_رضا_شجریان🎼
از آمدن و رفتنِ ما سودی کو؟
وز تارِ وجودِ عمرِ ما پودی کو؟
در چَنْبَرِ چرخ جان چندین پاکان،
میسوزد و خاک میشود، دودی کو؟
https://t.me/binesh_novin
#رباعیات_خیام
دکلمه #احمد_شاملو🎤
آواز #محمد_رضا_شجریان🎼
از آمدن و رفتنِ ما سودی کو؟
وز تارِ وجودِ عمرِ ما پودی کو؟
در چَنْبَرِ چرخ جان چندین پاکان،
میسوزد و خاک میشود، دودی کو؟
https://t.me/binesh_novin
#شعر🌹
#احمد_شاملو
دستت را به من بده
دستهای تو با من آشناست
ای دیریافته با تو سخن میگویم
بسان ابر که با طوفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن میگوید
زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام
زیرا که صدای من با صدای تو آشناست
https://t.me/binesh_novin
#احمد_شاملو
دستت را به من بده
دستهای تو با من آشناست
ای دیریافته با تو سخن میگویم
بسان ابر که با طوفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن میگوید
زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام
زیرا که صدای من با صدای تو آشناست
https://t.me/binesh_novin
#شعر🌹
#احمد_شاملو
من عشقم را در سال ِ بد یافتم
که می گوید « مایوس نباش » !
من امیدم را در یاس یافتم
مهتاب ام را در شب
عشقم ام را در سال ِ بد یافتم
و هنگامی که داشتم خاکستر می شدم
گـُر گرفتم …
#احمد_شاملو
من عشقم را در سال ِ بد یافتم
که می گوید « مایوس نباش » !
من امیدم را در یاس یافتم
مهتاب ام را در شب
عشقم ام را در سال ِ بد یافتم
و هنگامی که داشتم خاکستر می شدم
گـُر گرفتم …