🔻منطق حکمرانی بحران کرونا
📕 درس های شکست از کرونا! 13
✍️ ولی اله وحدانی نیا
ما به این خودآگاهی در حکومت نیاز داریم که نگاه مکانیکی حکومتمحور که با بخشینگری و حس بالاسری بر مردم و جامعه مدنی و بازار شناخته میشود، نمیتواند پاسخگوی مواجهه با مسائل بغرنج عمومی و بحرانهایی به پیچیدگی کرونا باشد.
با درس های 9ماه تجربه مواجهه با بحران کرونا، روشن است که الگوی سنتی سازماندهی ستاد ملی کرونا و ساخت نهادی و ترکیب تخصصی اعضای آن که مبتنی بر همان فهم رسمی از سلسله مراتب نهادی و در عین حال «متفرق» حکومتی است، نمیتواند پاسخگوی این حجم از ابهام و پیچیدگی بحران باشد لذا، ضرورت دارد این نوع نگاه به رهبری بحران اصلاح شود.
برای جلب همکاری، پشتکار، نظمپذیری، مشارکت و همراهی آگاهانه مردم و بازیگران بازار و جامعه مدنی و تمامی بخشها و سطوح سیاستگذاری درون حکومت با سیاستهای مهار بحران، چارهای نیست جز رو آوردن به رویکردی تختتر و مردمیتر در رهبری عمومی بحران کرونا.
اکنون زمان ریاست و تکبر حکومتی نیست.
ما بشدت نیازمند نگاهی به رهبری عمومی بحران هستیم که فهمی فروتنانه از بازی قدرت داشته باشد و بتواند شبکهای متشکل از سطوح و بخشهای مختلف حکومت و ذینفعان متکثر اجتماعی و بازار و عموم افراد جامعه را به بازی گیرد.
برای چنین منظوری نیاز جدی و فوری به ظرفیتسازی در درون حکومت و توانمندسازی جامعه داریم تا با هماهنگی بهتر بخشها و انسجام سیاستها و چابکترکردن نظام رهبری بحران در حکومت؛ نوعی «یکپارچگی در مدل حکمرانی بحران» شکل گیرد؛
الگویی از حکمرانی شبکهای، چند ذینفعی و چندسطحی که ساماندهی، هماهنگی، همکاری و مشارکت در کارها در حوزههای مختلف، در سطوح مختلف و بین ذینفعان مختلف را پیش ببرد.
سبکی از رهبری بحران که با دو رویکرد «بسیج کل حکومت» و «بسیج کل جامعه» معرفی میشود و لازمه کار با مسائل و بحرانهای عمومی پیچیده و بغرنج است.
در این الگوی رهبری بحران دیگر فقط بر ساختارهای نهادی و سلسله مراتب سنتی اداره عمومی تکیه نمیشود بلکه؛
یک تیم مرکزی قوی(هسته مرکزی)با رهبری مسؤلانه عالیترین مقام اجرایی(رئیس جمهور) تشکیل و سپس تیمهای اصلی حول آن شکل میگیرد شامل «تیم اقتصادی« و «تیم اجتماعی» و «تیم بهداشت و درمان» و به همین ترتیب بصورتی تکثیر شونده تیمهای کاری حول هر یک از تیمها گسترش یافته تا بصورتی شبکهای منطق بسیج همگانی کل حکومت و کل جامعه بر روی زمین واقعیت عملیاتی گردد.
چنین سبکی از حکمرانی مستلزم توسعه فرهنگ مشارکتی و احترام به ارزشهای عمومی متقاطع با تمرکز بر اصل «ارزشهای مشترک، مبنای عمل مشترک» میباشد.
این استراتژی رهبری به دولت و رئیس جمهور اجازه میدهد تا اقدامات اجتماعی و اقتصادی و بهداشتی و درمانی را بخوبی هماهنگ کرده و با یک نگاه یکپارچه و اتخاذ سیاست هایی منسجم و حلقههای بازخوردگیری پیوسته، از تحقق اهداف سیاستی تا پایین ترین سطوح شهرها و روستاها و محلات و رفتار افراد اطمینان حاصل کند.
مشاهده سایر نوشته های مجموعه درس های شکست از کرونا
👇👇
@vvnia
👆👆
#بحران_کرونا
#حکمرانی_برای_سلامت
#اطلاع_رسانی
🇮🇷ديدهبان سياستگذاری ايران
@ipwna
📕 درس های شکست از کرونا! 13
✍️ ولی اله وحدانی نیا
ما به این خودآگاهی در حکومت نیاز داریم که نگاه مکانیکی حکومتمحور که با بخشینگری و حس بالاسری بر مردم و جامعه مدنی و بازار شناخته میشود، نمیتواند پاسخگوی مواجهه با مسائل بغرنج عمومی و بحرانهایی به پیچیدگی کرونا باشد.
با درس های 9ماه تجربه مواجهه با بحران کرونا، روشن است که الگوی سنتی سازماندهی ستاد ملی کرونا و ساخت نهادی و ترکیب تخصصی اعضای آن که مبتنی بر همان فهم رسمی از سلسله مراتب نهادی و در عین حال «متفرق» حکومتی است، نمیتواند پاسخگوی این حجم از ابهام و پیچیدگی بحران باشد لذا، ضرورت دارد این نوع نگاه به رهبری بحران اصلاح شود.
برای جلب همکاری، پشتکار، نظمپذیری، مشارکت و همراهی آگاهانه مردم و بازیگران بازار و جامعه مدنی و تمامی بخشها و سطوح سیاستگذاری درون حکومت با سیاستهای مهار بحران، چارهای نیست جز رو آوردن به رویکردی تختتر و مردمیتر در رهبری عمومی بحران کرونا.
اکنون زمان ریاست و تکبر حکومتی نیست.
ما بشدت نیازمند نگاهی به رهبری عمومی بحران هستیم که فهمی فروتنانه از بازی قدرت داشته باشد و بتواند شبکهای متشکل از سطوح و بخشهای مختلف حکومت و ذینفعان متکثر اجتماعی و بازار و عموم افراد جامعه را به بازی گیرد.
برای چنین منظوری نیاز جدی و فوری به ظرفیتسازی در درون حکومت و توانمندسازی جامعه داریم تا با هماهنگی بهتر بخشها و انسجام سیاستها و چابکترکردن نظام رهبری بحران در حکومت؛ نوعی «یکپارچگی در مدل حکمرانی بحران» شکل گیرد؛
الگویی از حکمرانی شبکهای، چند ذینفعی و چندسطحی که ساماندهی، هماهنگی، همکاری و مشارکت در کارها در حوزههای مختلف، در سطوح مختلف و بین ذینفعان مختلف را پیش ببرد.
سبکی از رهبری بحران که با دو رویکرد «بسیج کل حکومت» و «بسیج کل جامعه» معرفی میشود و لازمه کار با مسائل و بحرانهای عمومی پیچیده و بغرنج است.
در این الگوی رهبری بحران دیگر فقط بر ساختارهای نهادی و سلسله مراتب سنتی اداره عمومی تکیه نمیشود بلکه؛
یک تیم مرکزی قوی(هسته مرکزی)با رهبری مسؤلانه عالیترین مقام اجرایی(رئیس جمهور) تشکیل و سپس تیمهای اصلی حول آن شکل میگیرد شامل «تیم اقتصادی« و «تیم اجتماعی» و «تیم بهداشت و درمان» و به همین ترتیب بصورتی تکثیر شونده تیمهای کاری حول هر یک از تیمها گسترش یافته تا بصورتی شبکهای منطق بسیج همگانی کل حکومت و کل جامعه بر روی زمین واقعیت عملیاتی گردد.
چنین سبکی از حکمرانی مستلزم توسعه فرهنگ مشارکتی و احترام به ارزشهای عمومی متقاطع با تمرکز بر اصل «ارزشهای مشترک، مبنای عمل مشترک» میباشد.
این استراتژی رهبری به دولت و رئیس جمهور اجازه میدهد تا اقدامات اجتماعی و اقتصادی و بهداشتی و درمانی را بخوبی هماهنگ کرده و با یک نگاه یکپارچه و اتخاذ سیاست هایی منسجم و حلقههای بازخوردگیری پیوسته، از تحقق اهداف سیاستی تا پایین ترین سطوح شهرها و روستاها و محلات و رفتار افراد اطمینان حاصل کند.
مشاهده سایر نوشته های مجموعه درس های شکست از کرونا
👇👇
@vvnia
👆👆
#بحران_کرونا
#حکمرانی_برای_سلامت
#اطلاع_رسانی
🇮🇷ديدهبان سياستگذاری ايران
@ipwna
🔻دام «راهحلمحوری بجای مسألهمحوری»
📕 درس های شکست از کرونا! 14
✍️ ولی اله وحدانی نیا
زمانیکه، یک مشکل شناخته شده است و راه حل مشکل مشخص است و مسیر اجرایی ساختن راهحلها هم خطی و قابل پیشبینی است، پس میتوان سیاستهای اتخاذ شده را با منطق «فرماندهی و کنترل» با اطمینان و مطابق با دستورهایی از بالا به پایین در سلسله مراتب اداری ابلاغ و پیادهسازی کرد و انتظار داشت همان نتیجهای حاصل شود که هدف سیاست اتخاذ شده است.
حتی، میتوان رفت سراغ راهحلهای دیگران/کشورهایی که با همان مشکل مشخص مواجه بودهاند و عینا راهحلهای موفق آنها را کپی پیست کرد.
این رویکرد را میتوان «#رویکرد_راهحلمحور» دانست که از قضا بسیار هم با خلق و خو و منش نهادینه شده سیاستگذاری و مدیریت در ایران عجین است.
چنین رویکردی به اداره عمومی کارامد نیست گرچه ممکن است برای مشکلات با سطح پایین پیچیدگی مؤثر باشد.
در مقابل، رویکردی که مورد توجه و توصیه است «#رویکرد_مسأله_محور» نامیده میشود؛
چراکه، بیشر مشکلات جوامع انسانی، پیچیده و بغرنج هستند و ماهیتی ناشناخته و مبهم دارند و بافت و ابعاد درهم تنیده آنها گستره وسیعی از موضوعات را به دامن میکشد و در برابر راهحلها هم مقاومت وجود دارد.
مشکلات بغرنج و بحرانساز عمومی از این دست، به فهم از پیچیدگی، تفکر سیستمی، مشارکتپذیری، شفافیت، تعامل، خلاقیت و قابلیت انطباق بیشتر و بیشتر در سراسر چرخه سیاستگذاری از مسألهشناسی تا پیادهسازی نیاز دارند؛ تا بدین ترتیب راهحلهای خاص و منحصر به فرد برای مشکل کشف و بطور مستمر با زمینه سیاستی بخشها و سطوح حکومت و متن سیاسی و اجتماعی و فرهنگی محلی جامعه تطبیق داده شوند.
#کروناویروس چنین مسأله پیچیده و گسترده دامنی است که گرچه جدیدترین و تنها مسأله پیچیده و بغرنج سلامت عمومی ما نیست اما چون سرعت انتشار و نیل بالایی به بحرانی شدن وضعیت و مرکزیت توجه جهانی را داشت، توانست از چیزی رونمایی کند که قبل از این زیر زرورقهایی پنهان یا انکار میکردیم.
#رهبران_سیاسی موفق در چنین عرصه مبارزه آشفتهای که ابهام و پیچیدگی و عدم قطعیت آینده و خطر سردرگمی و میل اقدامات دفعالحاجتی وجود دارد! با اعتماد بنفس مسیری را پیش میگیرند که دربرگیرنده فرآیندهایی منعطف برای سیاستگذاری است و نقشآفرینان متکثری را در مسیر با خود همراه میکنند و مسؤلانه، بازخوردهای منطمی از پیشرفت کار و تغییر ات لازم و انتظارات از مردم و بازیگران جامعه مدنی و بازار را ارائه میدهند؛ نه آنکه وسط یک بحران پیچیده و مرگ و میر سهمگین مردم، دل مشغول قبیله گرایی سیاسی و مدیریتی باشند.
♦️از افتخارات کروناویروس این است که تفاوت حکومتهای چابک و با قابلیت بالا با حکومتهای کم قابلیت و ناتوان از تدبیر شایسته امور، را عیان کرده است.
در کنار دموکراسیهای توانمندی مثل سنگاپور و کره جنوبی که توانستند به سرعت حل مسأله کنند ما می بینیم برخی حکومتها و از جمله کشور ما نتوانستهاند مواجهه موثر و آبرومندانهای با این مشکل پیچیده داشته باشند.
تجربه 9ماهه بحران مدیریت بحران کرونا در ایران نشان داد، نه تنها، فهم و صورتبندی درستی از مسأله کسب نکردیم و نتوانستیم ظرفیتهای متکثر ملی را برای راهحل یابی و حل مسأله بسیج کنیم بلکه، عادت دیرینه عادی سازی امور و «راهحلمحوری» بجای «مسألهمحوری» باعث شد تا مثل همیشه نگاه و تمرکز سیاستگذار و تصمیم سازان به سمت تقلید اقدامات دیگر کشورها برود؛ آنهم فارغ از بافت/بستر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی آن الگوی اقدامات.
این بحران قابلیتی حکومت ما تا آنجاست که مثلا سیاستی تحت عنوان جریمه افرادی که ماسک نمیزنند وضع میشود ولی در پیادهسازی، آنقدر اجرای مبتذلی دارد که از آن چیزی جز یک تصویر کاریکاتورگونه از جریمه خودرو(جریمه کردن آهن بجای انسان) باقی نمیماند و
همینطور سرنوشت سیاست تعطیلات و محدودیت های وضع شده بر تحرک اجتماعی و اقتصادی و حتی بازی کلامی فاصلهگذاری هوشمند و غیره و غیره و غیره! که کشور را به دور باطل همهگیری-تعطیلات-بازگشایی-همهگیری-تعطیلات... سوق میدهد.
📌 تشخیص و تعیین صورت مسئله همیشه مهم است بخصوص در بحران پیچیدهای مثل کرونا، اما، سیاستگذاران بهجای تشخیص و تعیین مسئله اساسی و کشف راهحلهای منطبق بر متن، به سراغ اخذ راهحل تقلیدی از دیگران و یا انجام کار طبق روال عادی میروند که در نهایت هیچگاه مسئله اصلی خودشان را نمیتوانند حل کنند و با مداخلات شان، مسائل جدیدی را هم خلق میکنند.
مشاهده سایر نوشته های مجموعه درس های شکست از کرونا
👇👇
@vvnia
👆👆
#بحران_کرونا
#حکمرانی_برای_سلامت
#اطلاع_رسانی
🇮🇷ديدهبان سياستگذاری ايران
@ipwna
📕 درس های شکست از کرونا! 14
✍️ ولی اله وحدانی نیا
زمانیکه، یک مشکل شناخته شده است و راه حل مشکل مشخص است و مسیر اجرایی ساختن راهحلها هم خطی و قابل پیشبینی است، پس میتوان سیاستهای اتخاذ شده را با منطق «فرماندهی و کنترل» با اطمینان و مطابق با دستورهایی از بالا به پایین در سلسله مراتب اداری ابلاغ و پیادهسازی کرد و انتظار داشت همان نتیجهای حاصل شود که هدف سیاست اتخاذ شده است.
حتی، میتوان رفت سراغ راهحلهای دیگران/کشورهایی که با همان مشکل مشخص مواجه بودهاند و عینا راهحلهای موفق آنها را کپی پیست کرد.
این رویکرد را میتوان «#رویکرد_راهحلمحور» دانست که از قضا بسیار هم با خلق و خو و منش نهادینه شده سیاستگذاری و مدیریت در ایران عجین است.
چنین رویکردی به اداره عمومی کارامد نیست گرچه ممکن است برای مشکلات با سطح پایین پیچیدگی مؤثر باشد.
در مقابل، رویکردی که مورد توجه و توصیه است «#رویکرد_مسأله_محور» نامیده میشود؛
چراکه، بیشر مشکلات جوامع انسانی، پیچیده و بغرنج هستند و ماهیتی ناشناخته و مبهم دارند و بافت و ابعاد درهم تنیده آنها گستره وسیعی از موضوعات را به دامن میکشد و در برابر راهحلها هم مقاومت وجود دارد.
مشکلات بغرنج و بحرانساز عمومی از این دست، به فهم از پیچیدگی، تفکر سیستمی، مشارکتپذیری، شفافیت، تعامل، خلاقیت و قابلیت انطباق بیشتر و بیشتر در سراسر چرخه سیاستگذاری از مسألهشناسی تا پیادهسازی نیاز دارند؛ تا بدین ترتیب راهحلهای خاص و منحصر به فرد برای مشکل کشف و بطور مستمر با زمینه سیاستی بخشها و سطوح حکومت و متن سیاسی و اجتماعی و فرهنگی محلی جامعه تطبیق داده شوند.
#کروناویروس چنین مسأله پیچیده و گسترده دامنی است که گرچه جدیدترین و تنها مسأله پیچیده و بغرنج سلامت عمومی ما نیست اما چون سرعت انتشار و نیل بالایی به بحرانی شدن وضعیت و مرکزیت توجه جهانی را داشت، توانست از چیزی رونمایی کند که قبل از این زیر زرورقهایی پنهان یا انکار میکردیم.
#رهبران_سیاسی موفق در چنین عرصه مبارزه آشفتهای که ابهام و پیچیدگی و عدم قطعیت آینده و خطر سردرگمی و میل اقدامات دفعالحاجتی وجود دارد! با اعتماد بنفس مسیری را پیش میگیرند که دربرگیرنده فرآیندهایی منعطف برای سیاستگذاری است و نقشآفرینان متکثری را در مسیر با خود همراه میکنند و مسؤلانه، بازخوردهای منطمی از پیشرفت کار و تغییر ات لازم و انتظارات از مردم و بازیگران جامعه مدنی و بازار را ارائه میدهند؛ نه آنکه وسط یک بحران پیچیده و مرگ و میر سهمگین مردم، دل مشغول قبیله گرایی سیاسی و مدیریتی باشند.
♦️از افتخارات کروناویروس این است که تفاوت حکومتهای چابک و با قابلیت بالا با حکومتهای کم قابلیت و ناتوان از تدبیر شایسته امور، را عیان کرده است.
در کنار دموکراسیهای توانمندی مثل سنگاپور و کره جنوبی که توانستند به سرعت حل مسأله کنند ما می بینیم برخی حکومتها و از جمله کشور ما نتوانستهاند مواجهه موثر و آبرومندانهای با این مشکل پیچیده داشته باشند.
تجربه 9ماهه بحران مدیریت بحران کرونا در ایران نشان داد، نه تنها، فهم و صورتبندی درستی از مسأله کسب نکردیم و نتوانستیم ظرفیتهای متکثر ملی را برای راهحل یابی و حل مسأله بسیج کنیم بلکه، عادت دیرینه عادی سازی امور و «راهحلمحوری» بجای «مسألهمحوری» باعث شد تا مثل همیشه نگاه و تمرکز سیاستگذار و تصمیم سازان به سمت تقلید اقدامات دیگر کشورها برود؛ آنهم فارغ از بافت/بستر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی آن الگوی اقدامات.
این بحران قابلیتی حکومت ما تا آنجاست که مثلا سیاستی تحت عنوان جریمه افرادی که ماسک نمیزنند وضع میشود ولی در پیادهسازی، آنقدر اجرای مبتذلی دارد که از آن چیزی جز یک تصویر کاریکاتورگونه از جریمه خودرو(جریمه کردن آهن بجای انسان) باقی نمیماند و
همینطور سرنوشت سیاست تعطیلات و محدودیت های وضع شده بر تحرک اجتماعی و اقتصادی و حتی بازی کلامی فاصلهگذاری هوشمند و غیره و غیره و غیره! که کشور را به دور باطل همهگیری-تعطیلات-بازگشایی-همهگیری-تعطیلات... سوق میدهد.
📌 تشخیص و تعیین صورت مسئله همیشه مهم است بخصوص در بحران پیچیدهای مثل کرونا، اما، سیاستگذاران بهجای تشخیص و تعیین مسئله اساسی و کشف راهحلهای منطبق بر متن، به سراغ اخذ راهحل تقلیدی از دیگران و یا انجام کار طبق روال عادی میروند که در نهایت هیچگاه مسئله اصلی خودشان را نمیتوانند حل کنند و با مداخلات شان، مسائل جدیدی را هم خلق میکنند.
مشاهده سایر نوشته های مجموعه درس های شکست از کرونا
👇👇
@vvnia
👆👆
#بحران_کرونا
#حکمرانی_برای_سلامت
#اطلاع_رسانی
🇮🇷ديدهبان سياستگذاری ايران
@ipwna
🔻دام «مرجعیت سیاست»
📕 درس های شکست از کرونا! 15
✍️ ولی اله وحدانی نیا
به هنگام مواجهه با یک مسأله پیچیده بحرانساز، زمان و سرعت عمل در صورتبندی مسأله، راهحلیابی، تصمیمگیری و اقدام بسیار مهم است.
رهبران سیاسی که همواره تلاش میکنند به شناخت واقعیتری از واقعیت رسیده و چابکی لازم را از خود نشان دهند میتوانند از بار هزینههای سنگین انسانی و اجتماعی و اقتصادی و توسعهای مسائل و بحرانهای بغرنج بر کشورشان اجتناب کنند. وضعیتی که بوضوح رنجآوری آن را در بحران کووید19 حس میکنیم.
اوایل اسفندماه1398 که خبر شیوع کروناویروس در ایرن منتشر شد، بسیاری از مسؤلان و کنشگران اجتماعی و بخشی از مردم تصور میکردند که کرونا واقعیت ندارد یا توطئه دشمنان ایران است. مثلا رئیس جمهور روحانی در مخالف با توصیهکنندگان سیاست انسداد تحرک اقتصادی-اجتماعی و قرنطینه گفت: «کرونا نباید تبدیل به سلاح دشمنان شود»/ «این مسأله ویروس یک بهانه جدیدی دست معاندین نشود که این باعث شود، کار، فعالیت و تولید متوقف شود»/ «نباید بگذاریم آمریکا یک ویروس جدیدی را بر ویروس کرونا سوار کند، به نام تعطیلی فعالیتهای اجتماعی و ترس فوقالعاده؛ این توطئهای است که امروز میبینیم و در تبلیغات خارجی هم شما میبینید...»
این نگرش و بازنمایی از واقعیت، از مهمترین عوامل در گسترش حجم همهگیری ویروس و بحرانی شدن وضعیت و شاید از زمینههای شناختی عدم شفافیت لازم در اطلاع رسانی بوده است. چنین قرائت و تصویر شناختی از واقعیت یک مسأله پیچیده و بغرنج سلامت عمومی و مخاطرات بحرانی آن، عزم جدی و همکاری و همراهی عمومی را کند کرده و مانع از تغییر رفتار مردم نیز شد.
♦️در پرسش از ریشه سیاستها؟ این نمای واقعی داستان سیاستگذاری را «مرجعیت سیاستها» مینامند.
مرجعیتها یا همان بازنمایی واقعیت یا تصویر شناختی واقعیت در نزد کنشگران و رهبران سیاسی سبب میشوند که معیارهای گزینش و انتخاب سیاستها معین شوند واهدافِ آنها نیز مشخص گردند. البته، مرجعیتها در گذر زمان تغییر پذیرند، زیرا واقیعت ها و تجربه از واقعیتها و تصویرهای ساخته شده از واقعیت که اساس انها را تشکیل میدهند تغییر میکنند و به تبع، سیاستها نیز تغییر میکنند.
بدیهی است که دهها سال حافظه تاریخی توطئه خارجی و دخالت بیگانه در سرنوشت مردم ایران سبب شده تا «امنیت» بر صدر مرجعیتهای سیاستگذاری در ایران بنشیند اما، تجربه شیوع کروناویروس نشان داد که اگر این قرائت و بازنمایی امنیتی به همه چیز، در هر زمان و هر مکان تعمیم داده شود، ممکن است بیش از تضمین امنیت، تهدیدزا باشد.
بنابراین، آنچه در اینجا مهم است؛
توانمندی شناختی رهبران سیاسی و کنشگران اجتماعی در بازشناختن واقعیت موضوعات و مسائل از همدیگر است تا درگیر تصمیمات و رفتارهای پرهزینه نگردند.
مشاهده سایر نوشته های مجموعه درس های شکست از کرونا
👇👇
@vvnia
👆👆
#بحران_کرونا
#حکمرانی_برای_سلامت
#اطلاع_رسانی
🇮🇷ديدهبان سياستگذاری ايران
@ipwna
📕 درس های شکست از کرونا! 15
✍️ ولی اله وحدانی نیا
به هنگام مواجهه با یک مسأله پیچیده بحرانساز، زمان و سرعت عمل در صورتبندی مسأله، راهحلیابی، تصمیمگیری و اقدام بسیار مهم است.
رهبران سیاسی که همواره تلاش میکنند به شناخت واقعیتری از واقعیت رسیده و چابکی لازم را از خود نشان دهند میتوانند از بار هزینههای سنگین انسانی و اجتماعی و اقتصادی و توسعهای مسائل و بحرانهای بغرنج بر کشورشان اجتناب کنند. وضعیتی که بوضوح رنجآوری آن را در بحران کووید19 حس میکنیم.
اوایل اسفندماه1398 که خبر شیوع کروناویروس در ایرن منتشر شد، بسیاری از مسؤلان و کنشگران اجتماعی و بخشی از مردم تصور میکردند که کرونا واقعیت ندارد یا توطئه دشمنان ایران است. مثلا رئیس جمهور روحانی در مخالف با توصیهکنندگان سیاست انسداد تحرک اقتصادی-اجتماعی و قرنطینه گفت: «کرونا نباید تبدیل به سلاح دشمنان شود»/ «این مسأله ویروس یک بهانه جدیدی دست معاندین نشود که این باعث شود، کار، فعالیت و تولید متوقف شود»/ «نباید بگذاریم آمریکا یک ویروس جدیدی را بر ویروس کرونا سوار کند، به نام تعطیلی فعالیتهای اجتماعی و ترس فوقالعاده؛ این توطئهای است که امروز میبینیم و در تبلیغات خارجی هم شما میبینید...»
این نگرش و بازنمایی از واقعیت، از مهمترین عوامل در گسترش حجم همهگیری ویروس و بحرانی شدن وضعیت و شاید از زمینههای شناختی عدم شفافیت لازم در اطلاع رسانی بوده است. چنین قرائت و تصویر شناختی از واقعیت یک مسأله پیچیده و بغرنج سلامت عمومی و مخاطرات بحرانی آن، عزم جدی و همکاری و همراهی عمومی را کند کرده و مانع از تغییر رفتار مردم نیز شد.
♦️در پرسش از ریشه سیاستها؟ این نمای واقعی داستان سیاستگذاری را «مرجعیت سیاستها» مینامند.
مرجعیتها یا همان بازنمایی واقعیت یا تصویر شناختی واقعیت در نزد کنشگران و رهبران سیاسی سبب میشوند که معیارهای گزینش و انتخاب سیاستها معین شوند واهدافِ آنها نیز مشخص گردند. البته، مرجعیتها در گذر زمان تغییر پذیرند، زیرا واقیعت ها و تجربه از واقعیتها و تصویرهای ساخته شده از واقعیت که اساس انها را تشکیل میدهند تغییر میکنند و به تبع، سیاستها نیز تغییر میکنند.
بدیهی است که دهها سال حافظه تاریخی توطئه خارجی و دخالت بیگانه در سرنوشت مردم ایران سبب شده تا «امنیت» بر صدر مرجعیتهای سیاستگذاری در ایران بنشیند اما، تجربه شیوع کروناویروس نشان داد که اگر این قرائت و بازنمایی امنیتی به همه چیز، در هر زمان و هر مکان تعمیم داده شود، ممکن است بیش از تضمین امنیت، تهدیدزا باشد.
بنابراین، آنچه در اینجا مهم است؛
توانمندی شناختی رهبران سیاسی و کنشگران اجتماعی در بازشناختن واقعیت موضوعات و مسائل از همدیگر است تا درگیر تصمیمات و رفتارهای پرهزینه نگردند.
مشاهده سایر نوشته های مجموعه درس های شکست از کرونا
👇👇
@vvnia
👆👆
#بحران_کرونا
#حکمرانی_برای_سلامت
#اطلاع_رسانی
🇮🇷ديدهبان سياستگذاری ايران
@ipwna