Forwarded from دانش مدیریت و حکومت (Ali Asghar Pourezzat)
به نام خدا
#یادداشت ۳:
هيات دولت مختار یا هيات دولت تحمیلی؟
در دوران دانشجويي، بين ما شايع بود كه يك راه فرار از مسئوليت، با ژست بزرگ منشانه، ادعاي عمل و اقدام دموكراتيك و شورا گرايي در اداره امور است!
قوه مجریه يا هيأت دولت امروز ما، میراث دار یازده دوره ریاست جمهوری و چندین قرن سلطنت است؛ هيأتي که مجبور است با بوروکراسی موروثی خان سالار خود، مجموعه متنوع و پيچيده امور اجرایی کشور را سامان دهد.
در باب ترکیب هيأت دولت سخنان زیادی گفته می شود؛ از نقدهای به جا درباره ی مراتب صلاحیت وزرا و مدل های شایستگی وزرا و معاونان رئيس جمهور گرفته تا نقدهای نا به جا درباره تحمیل افراد و حتی سخن يا نسخه تجويزي نادرستي كه دال بر "ضرورت فراجناحی بودن" صادر مي شود!
اين شعار "فراجناحی بودن" كه مدتها همچون مد يا هوسي عوام پسند، سياستمداران طالب راي يا نفوذ يا سهم را به خود مي خواند، هرگز وجاهت و روایی علمی نداشته است.
در واقع بي پروا بايد پذيرفت كه رئیس جمهور، صراحتا نماینده روش و رويه و اسلوب جناح خود، در امر حفظ منافع مردم است. او بايد با روش خود و گروه خود و سیستم اجرایی خود، بر سرکار آید و قطعا "بايد در برابر هرگونه نارسایی عملکرد اعضای هيأت دولت و اطرافیان خود، مسئول و پاسخگو باشد".
از همين منظر، پس از شروع به كار كابينه، هر نقدی که به هر وزیر می شود، بی درنگ نقدی بر رئیس جمهوری است که آن وزير را برگمارده است؛ حال به اختیار یا بی اختیار!
اگر بگوید مختار بودم که واضح است، همو مسئول عملکرد وزير خويش است.
ولي اگر بگوید مختار نبودم و وزيرم تحميلي است، جای حرف دیگری نیست؛ زيرا رئیس جمهور غیرمختار، خود فردي ناشايسته و بی کفایت است! در حدي كه به جهت بي كفايتي، حتي ارزش پاسخ طلبي نخواهد داشت!
دولتي كه مصلحت انديشانه در برابر جناح هاي سياسي سنگر گرفته در مجلس يا ساير شبكه هاي صاحب قدرت و نفوذ، باج دادن در برابر سهم خواهي هاي متداول فراكسيون ها يا فراكسيونك ها را تجربه كند، چگونه مي تواند در برابر صف آرايي هاي سنگين تر خارجي يا داخلي، مدافع مستحكم منافع ملي باشد؟
واضح است كه داعيه اعتدال، صرفا نامي را بر يك منش و رويكرد سياسي تداعي مي كند و هرگز نمي تواند به اعتدال طبع و مرضي الطرفين بودن در اقدام سياسي، فروكاهيده شود.
سنت مديريت و حكمراني دانش بنيان، اعمال اقتدار بدون مسئوليت را برنمي تابد؛ پس در يك جامعه سالم و به هنجار، هر آن حزب و دسته و گروهك و فراكسيونكي كه مي خواهد در تركيب بندي هيأت دولت نافذ باشد، بايد شجاعانه مسئوليت نفوذ خود را بپذيرد؛ يعني بايد با شناسنامه و ادعانامه شفاف، وارد اين معركه شود!
خلاصه كلام اينكه ملت ما پس از چهار سال پيش رو، از رئيس جمهور عملكرد مي خواهد؛ عملكردي بر مبناي شعارها و وعده هاي انتخاباتي و غير انتخاباتي رئيس جمهور و اسناد بالا دستي مصوب كشور.
واقعيت اين است كه براي مردم چندان مهم نيست كه اين عملكرد، حاصل نفوذ يا فعاليت كدام حزب و دسته و گروه است!
براي آنها اين نكته مهم است كه پس از انتخابات و در دوره عمل واقدام هيأت دولت، احساس خسران نكنند!
رئيس جمهور مي تواند هرچقدر مي خواهد مشورت كند؛ ولي بايد بداند كه در برابر همه اعمال همه افرادي كه به كار مي گمارد، خودش و فقط خودش مسئول است!
در پيشگاه پروردگاري كه اصول پايدار "مصلحت انديشي روا و به جا" را خود تعريف مي كند و مردمي كه اميدوارانه و خالصانه "او را امانتدار خود قرار داده اند" و زنهار كه امانتداري در عرصه عمومي، بسيار خطير و سهمگين است.
١٤ مرداد ١٣٩٦
🌐 t.me/PourezzatIR
🌎 www.pourezzat.ir
#یادداشت ۳:
هيات دولت مختار یا هيات دولت تحمیلی؟
در دوران دانشجويي، بين ما شايع بود كه يك راه فرار از مسئوليت، با ژست بزرگ منشانه، ادعاي عمل و اقدام دموكراتيك و شورا گرايي در اداره امور است!
قوه مجریه يا هيأت دولت امروز ما، میراث دار یازده دوره ریاست جمهوری و چندین قرن سلطنت است؛ هيأتي که مجبور است با بوروکراسی موروثی خان سالار خود، مجموعه متنوع و پيچيده امور اجرایی کشور را سامان دهد.
در باب ترکیب هيأت دولت سخنان زیادی گفته می شود؛ از نقدهای به جا درباره ی مراتب صلاحیت وزرا و مدل های شایستگی وزرا و معاونان رئيس جمهور گرفته تا نقدهای نا به جا درباره تحمیل افراد و حتی سخن يا نسخه تجويزي نادرستي كه دال بر "ضرورت فراجناحی بودن" صادر مي شود!
اين شعار "فراجناحی بودن" كه مدتها همچون مد يا هوسي عوام پسند، سياستمداران طالب راي يا نفوذ يا سهم را به خود مي خواند، هرگز وجاهت و روایی علمی نداشته است.
در واقع بي پروا بايد پذيرفت كه رئیس جمهور، صراحتا نماینده روش و رويه و اسلوب جناح خود، در امر حفظ منافع مردم است. او بايد با روش خود و گروه خود و سیستم اجرایی خود، بر سرکار آید و قطعا "بايد در برابر هرگونه نارسایی عملکرد اعضای هيأت دولت و اطرافیان خود، مسئول و پاسخگو باشد".
از همين منظر، پس از شروع به كار كابينه، هر نقدی که به هر وزیر می شود، بی درنگ نقدی بر رئیس جمهوری است که آن وزير را برگمارده است؛ حال به اختیار یا بی اختیار!
اگر بگوید مختار بودم که واضح است، همو مسئول عملکرد وزير خويش است.
ولي اگر بگوید مختار نبودم و وزيرم تحميلي است، جای حرف دیگری نیست؛ زيرا رئیس جمهور غیرمختار، خود فردي ناشايسته و بی کفایت است! در حدي كه به جهت بي كفايتي، حتي ارزش پاسخ طلبي نخواهد داشت!
دولتي كه مصلحت انديشانه در برابر جناح هاي سياسي سنگر گرفته در مجلس يا ساير شبكه هاي صاحب قدرت و نفوذ، باج دادن در برابر سهم خواهي هاي متداول فراكسيون ها يا فراكسيونك ها را تجربه كند، چگونه مي تواند در برابر صف آرايي هاي سنگين تر خارجي يا داخلي، مدافع مستحكم منافع ملي باشد؟
واضح است كه داعيه اعتدال، صرفا نامي را بر يك منش و رويكرد سياسي تداعي مي كند و هرگز نمي تواند به اعتدال طبع و مرضي الطرفين بودن در اقدام سياسي، فروكاهيده شود.
سنت مديريت و حكمراني دانش بنيان، اعمال اقتدار بدون مسئوليت را برنمي تابد؛ پس در يك جامعه سالم و به هنجار، هر آن حزب و دسته و گروهك و فراكسيونكي كه مي خواهد در تركيب بندي هيأت دولت نافذ باشد، بايد شجاعانه مسئوليت نفوذ خود را بپذيرد؛ يعني بايد با شناسنامه و ادعانامه شفاف، وارد اين معركه شود!
خلاصه كلام اينكه ملت ما پس از چهار سال پيش رو، از رئيس جمهور عملكرد مي خواهد؛ عملكردي بر مبناي شعارها و وعده هاي انتخاباتي و غير انتخاباتي رئيس جمهور و اسناد بالا دستي مصوب كشور.
واقعيت اين است كه براي مردم چندان مهم نيست كه اين عملكرد، حاصل نفوذ يا فعاليت كدام حزب و دسته و گروه است!
براي آنها اين نكته مهم است كه پس از انتخابات و در دوره عمل واقدام هيأت دولت، احساس خسران نكنند!
رئيس جمهور مي تواند هرچقدر مي خواهد مشورت كند؛ ولي بايد بداند كه در برابر همه اعمال همه افرادي كه به كار مي گمارد، خودش و فقط خودش مسئول است!
در پيشگاه پروردگاري كه اصول پايدار "مصلحت انديشي روا و به جا" را خود تعريف مي كند و مردمي كه اميدوارانه و خالصانه "او را امانتدار خود قرار داده اند" و زنهار كه امانتداري در عرصه عمومي، بسيار خطير و سهمگين است.
١٤ مرداد ١٣٩٦
🌐 t.me/PourezzatIR
🌎 www.pourezzat.ir
Telegram
دانش مدیریت و حکومت
آراء و ديدگاههاي علي اصغر پورعزت؛
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
Forwarded from دانش مدیریت و حکومت (Ali Asghar Pourezzat)
به نام خدا
#یادداشت ۱۴:
وزارت علوم و مشکلات خانگی
مدتها پیش در این اندیشه بودم که چرا وزارت علوم در کشور ما تا این حد ضعیف است:
برای مثال، وزارت بهداشت قطعه ای از آن را تصاحب میکند و به نام میزند؛
یا
عدهای وارد حریم دانشگاههای آن میشوند و حرمت میشکنند و به احدی پاسخگو نیستند؛
یا
هر که از راه میرسد، بدون احراز صلاحیت، در باره آنچه باید در آن تدریس شود، اظهار نظر میکند!
گویا این «ناحیه وظیفهای ساختار دولت» حریمی ندارد!
تا اینکه روزی در یک آزمون جذب دانشجویان دکتری، طی مصاحبهای با یکی از مسئولان تصمیمگیرنده در باره آموزش عالی کشور مواجه شدم!
خوب، بسیار ضعیف و از فضای درس و بحث پرت بود! البته انصافاً اعتماد به نفس بالایی داشت.
افسرده شدم که این شخص با این سطح دانش، سالهاست که درباره سرنوشت علمی امثال ما تصمیمهای کلان گرفته و حتی خطمشیگذاری کرده و اکنون پس از این همه سال کسب تجربه در عالیترین سطوح اداری قوه مجریه و قوه مقننه، حتی از ارائه یک تعریف صحیح ناظر بر درک مفهوم خطمشی یا توان نقد وضع آموزش عالی درمانده شده و به راستی عاجز است!
در این حال و بی حالی بودم که ناگهان صدای دلانگیز یکی از همکاران فرهیخته دانشگاهی بیدارم کرد که چیزی با این مضمون میگفت:
«اتفاقا بد هم نبود، بالاخره از حیث تجربه از بقیه جلوتر بود، بد نیست او را انتخاب کنیم»!
بیدرنگ این بیت زیبای پارسی به ذهنم خطور کرد:
چون نیک نظر کرد، پر خویش در آن دید،
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست!!!
لطفا توجه بفرمایید که ما امروز بی وزیر نشدیم! از آن روزی که پزشکان بوروکرات بیسواد، دوستان دانشمند پزشک را از ما جدا کردند و ادعای تفاوت منطق اداره و تحصیل و تدریس پزشکی داشتند و با این همه ادعا، وزیری با تحصیلات پزشکی بر سر وزارتخانه ما گماردند، بیوزیر بودیم و نفهمیدیم!
بنابراین، صریحا و با صداقت کامل، امروز از رئیس محترم جمهور تشکر میکنم که آگاهمان کرد که ما اصلا به وزیر علوم نیاز نداریم!
حتی میتوان این پست را از ساختار دولت حذف کرد، قول میدهم هیچ چیزی بدتر نخواهد شد.
همکاران ارجمند صادقانه توجه کنید:
در این مدت بیوزیری، به راستی چه چیز از دست دادهایم که اگر وزیر داشتیم بر سر جای میبود؟
بهتر آن نیست که بیوزیر بمانیم، شاید بار حقوق یک وزیر از بیتالمال کم شود؟
به راستی منطقه مستعمراتی وزیر میخواهد چه کند؟
ما آنگاه بی اعتبار شدیم که به بهانههای گوناگون، ورشکستههای سیاسی را برای آموزش پذیرفتیم به این خیال خوش که «آموخته شوند تا زین پس بهتر تصمیم بگیرند»، غافل از این که آنان قبلا زهر بیسوادی خود بر پیکره دولت و جامعه تزریق کرده بودند و اکنون « چون امیدی بر جلوس دوباره بر مسند قدرت ندارند، آمدهاند که درس بخوانند تا پس از آن، با عنوان دکتر یا استاد، تجارب گرانسنگ خود را به جامعه دانشگاهی هدیه دهند»!
آنها اساساً نه تمایلی به یادگرفتن دارند و نه شوقی یا نیتی به اصلاح آنچه در دوران صدارت خود با سهلانگاری «بر باد دادهاند»، بلکه صرفا آمدهاند تا پس از اخذ مدرک از ما، جواهرات کمیاب و بلکه نایابی چون خود را «این بار در محیط دانشگاه»، تکثیر کنند!
راستی یک سوال، لطفا راهنمایی کنید؛
اگر دارایی آدمی، توسط اهل خانهاش به یغما برود یا آسیب ببیند، در محضر کدام مرجع میتواند اقامه دعوی کند؟
مصرع آخر را تکرار میکنم، باور کنید که بسیار مفید است:
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست.
۲۸ مهر ۱۳۹۶
🌐 t.me/PourezzatIR
🌎 www.pourezzat.ir
#یادداشت ۱۴:
وزارت علوم و مشکلات خانگی
مدتها پیش در این اندیشه بودم که چرا وزارت علوم در کشور ما تا این حد ضعیف است:
برای مثال، وزارت بهداشت قطعه ای از آن را تصاحب میکند و به نام میزند؛
یا
عدهای وارد حریم دانشگاههای آن میشوند و حرمت میشکنند و به احدی پاسخگو نیستند؛
یا
هر که از راه میرسد، بدون احراز صلاحیت، در باره آنچه باید در آن تدریس شود، اظهار نظر میکند!
گویا این «ناحیه وظیفهای ساختار دولت» حریمی ندارد!
تا اینکه روزی در یک آزمون جذب دانشجویان دکتری، طی مصاحبهای با یکی از مسئولان تصمیمگیرنده در باره آموزش عالی کشور مواجه شدم!
خوب، بسیار ضعیف و از فضای درس و بحث پرت بود! البته انصافاً اعتماد به نفس بالایی داشت.
افسرده شدم که این شخص با این سطح دانش، سالهاست که درباره سرنوشت علمی امثال ما تصمیمهای کلان گرفته و حتی خطمشیگذاری کرده و اکنون پس از این همه سال کسب تجربه در عالیترین سطوح اداری قوه مجریه و قوه مقننه، حتی از ارائه یک تعریف صحیح ناظر بر درک مفهوم خطمشی یا توان نقد وضع آموزش عالی درمانده شده و به راستی عاجز است!
در این حال و بی حالی بودم که ناگهان صدای دلانگیز یکی از همکاران فرهیخته دانشگاهی بیدارم کرد که چیزی با این مضمون میگفت:
«اتفاقا بد هم نبود، بالاخره از حیث تجربه از بقیه جلوتر بود، بد نیست او را انتخاب کنیم»!
بیدرنگ این بیت زیبای پارسی به ذهنم خطور کرد:
چون نیک نظر کرد، پر خویش در آن دید،
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست!!!
لطفا توجه بفرمایید که ما امروز بی وزیر نشدیم! از آن روزی که پزشکان بوروکرات بیسواد، دوستان دانشمند پزشک را از ما جدا کردند و ادعای تفاوت منطق اداره و تحصیل و تدریس پزشکی داشتند و با این همه ادعا، وزیری با تحصیلات پزشکی بر سر وزارتخانه ما گماردند، بیوزیر بودیم و نفهمیدیم!
بنابراین، صریحا و با صداقت کامل، امروز از رئیس محترم جمهور تشکر میکنم که آگاهمان کرد که ما اصلا به وزیر علوم نیاز نداریم!
حتی میتوان این پست را از ساختار دولت حذف کرد، قول میدهم هیچ چیزی بدتر نخواهد شد.
همکاران ارجمند صادقانه توجه کنید:
در این مدت بیوزیری، به راستی چه چیز از دست دادهایم که اگر وزیر داشتیم بر سر جای میبود؟
بهتر آن نیست که بیوزیر بمانیم، شاید بار حقوق یک وزیر از بیتالمال کم شود؟
به راستی منطقه مستعمراتی وزیر میخواهد چه کند؟
ما آنگاه بی اعتبار شدیم که به بهانههای گوناگون، ورشکستههای سیاسی را برای آموزش پذیرفتیم به این خیال خوش که «آموخته شوند تا زین پس بهتر تصمیم بگیرند»، غافل از این که آنان قبلا زهر بیسوادی خود بر پیکره دولت و جامعه تزریق کرده بودند و اکنون « چون امیدی بر جلوس دوباره بر مسند قدرت ندارند، آمدهاند که درس بخوانند تا پس از آن، با عنوان دکتر یا استاد، تجارب گرانسنگ خود را به جامعه دانشگاهی هدیه دهند»!
آنها اساساً نه تمایلی به یادگرفتن دارند و نه شوقی یا نیتی به اصلاح آنچه در دوران صدارت خود با سهلانگاری «بر باد دادهاند»، بلکه صرفا آمدهاند تا پس از اخذ مدرک از ما، جواهرات کمیاب و بلکه نایابی چون خود را «این بار در محیط دانشگاه»، تکثیر کنند!
راستی یک سوال، لطفا راهنمایی کنید؛
اگر دارایی آدمی، توسط اهل خانهاش به یغما برود یا آسیب ببیند، در محضر کدام مرجع میتواند اقامه دعوی کند؟
مصرع آخر را تکرار میکنم، باور کنید که بسیار مفید است:
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست.
۲۸ مهر ۱۳۹۶
🌐 t.me/PourezzatIR
🌎 www.pourezzat.ir
Telegram
دانش مدیریت و حکومت
آراء و ديدگاههاي علي اصغر پورعزت؛
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
Forwarded from دانش مدیریت و حکومت (Ali Asghar Pourezzat)
به نام خدا
#یادداشت 21:
معنیگریزی و معنیستیزی در مدیریت بحران ایران؛
گذار از دوران معنیپردازیهای نادرست و اهتمام به «تدبیر به اختیار»!
در ادب پارسی، ضربالمثل تأمل برانگیزی است در باب رفتار کبک در هنگامه مخاطره؛ مبنی بر اینکه:
«همچون کبک سر را به زیر برف نبر»!
البته دلالت این ضربالمثل صرفاً در ذهن ماست؛ زیرا محال است که در سنت آفرینش، فرار کبک به زیر برف، خاستگاه سرشتی داشته باشد.
احتمالا این موجود زنده، در تلاش برای بقاء خود، به زیر برف میگریزد و گاهی پیش از آنکه خود را استتار کند، ناگهان شکار میشود.
اما در بین آدمیان، گویا فرار از واقعیت وحشتآفرین، ساز و کاری برای تحمل بهتر وضع موجود است!
فرار از وضع موجود با همه مسولیتها، دشواریها، حسرتها و حتی غصههایش.
گویا اگر این “امکان معنیگریزی” نباشد، هیچ مدیری نمیتواند در خلوت خود چنین بسراید:
«اداره میکنم، پس هستم!»۰
مدتهاست که از زلزله وحشتناک تهران سخن به میان میآید، در حالی که رفتار مسئولان امر در برابر این احتمال مهم و تمدنشکن، صرفا تبلیغاتی و تصنعی به نظر میرسد؛ گویا حکایت «بچهموش در برابر گربه تیز چنگ» تکرار میشود!
یا این حکایت که:
«جز به تسلیم و رضا کو چارهای،
در کف شیر نری خونخوارهای؟»(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر ششم).
گویا مدیران ما حتی قدرت یا جرأت اندیشیدن به نجات خود را نیز ندارند و حتی نمیفهمند که در هنگامه بحرانی چون زلزله سهمگین، نه «آسمانکاخشان» امن است و نه اتوموبیلشان رهوار!
نمیفهمند که در آن صورت، خودروهای مدل بالای خارجی دولتی و راننده خوشدستشان، با هم «زمین گیر خواهند شد و حاضرند همه موقعیت افسانهای امروزشان را با یک بطری آب خاکآلوده تبادل کنند».
در حالی که امروز مملو از فرصت است و میدانیم که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست!» (سعدی، قصاید، شمارهٔ ۷).
تأکید میکنیم که امروز هرگونه تلاش برای پیشگیری از بحران یا تمهید مهارگری آن، اقدامی شایسته و بایسته و درخور تکریم است و ما “اینجا و اکنون” از “هوشیارسازی” آغاز میکنیم.
هوشیارسازی را به مثابه ساز و کار مهار “معنیپردازی نادرست” (mis sensemaking) و مهار تمایل به “معنیگریزی” ( senseloafing یا senselamming ) و فرار از ادارک بحران پیش رو دانسته، تلاش میکنیم :
یک) همکاران و مسئولان و هموطنان خود را از ابعاد پرمخاطره بحران آگاه کنیم؛
دو) به آنها یادآوری کنیم که میتوان بخشی از مخاطرات پیش رو را کاهش داد؛
سه) به آنها بیاموزیم که میتوان بخشی از مخاطرات پیش رو را مهار کرد؛
چهار) به آنها هشدار دهیم که با فرار از بحران و گریز ادراکی از معنی پردازی، “بحران و معنا و کارکرد و کژکارکردهای آن” از عرصه هستی حذف نمیشوند؛
پنج) به آنها گوشزد کنیم که آثار مخرب بحران روانی، پس از بحران فیزیکی، گاهی مخربتر و شکنندهترند؛
شش) به آنها توصیه کنیم که باید به پیادهرویهای طولانی عادت کنند؛ زیرا پس از زلزله، جادهای نمیماند تا خودرویی برای حرکت جسته شود یا به کار آید؛
سخن آخر:
مدیران اداری بحران کشور «ثابت کردهاند که نالایق و بیتدبیرند»؛ گویا باید «مردم به خود آیند و روشی چون "تدبیر به اختیار" پیشه کنند»!
۳ دیماه۱۳۹۶
🌐 t.me/PourezzatIR
🌎 www.pourezzat.ir
#یادداشت 21:
معنیگریزی و معنیستیزی در مدیریت بحران ایران؛
گذار از دوران معنیپردازیهای نادرست و اهتمام به «تدبیر به اختیار»!
در ادب پارسی، ضربالمثل تأمل برانگیزی است در باب رفتار کبک در هنگامه مخاطره؛ مبنی بر اینکه:
«همچون کبک سر را به زیر برف نبر»!
البته دلالت این ضربالمثل صرفاً در ذهن ماست؛ زیرا محال است که در سنت آفرینش، فرار کبک به زیر برف، خاستگاه سرشتی داشته باشد.
احتمالا این موجود زنده، در تلاش برای بقاء خود، به زیر برف میگریزد و گاهی پیش از آنکه خود را استتار کند، ناگهان شکار میشود.
اما در بین آدمیان، گویا فرار از واقعیت وحشتآفرین، ساز و کاری برای تحمل بهتر وضع موجود است!
فرار از وضع موجود با همه مسولیتها، دشواریها، حسرتها و حتی غصههایش.
گویا اگر این “امکان معنیگریزی” نباشد، هیچ مدیری نمیتواند در خلوت خود چنین بسراید:
«اداره میکنم، پس هستم!»۰
مدتهاست که از زلزله وحشتناک تهران سخن به میان میآید، در حالی که رفتار مسئولان امر در برابر این احتمال مهم و تمدنشکن، صرفا تبلیغاتی و تصنعی به نظر میرسد؛ گویا حکایت «بچهموش در برابر گربه تیز چنگ» تکرار میشود!
یا این حکایت که:
«جز به تسلیم و رضا کو چارهای،
در کف شیر نری خونخوارهای؟»(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر ششم).
گویا مدیران ما حتی قدرت یا جرأت اندیشیدن به نجات خود را نیز ندارند و حتی نمیفهمند که در هنگامه بحرانی چون زلزله سهمگین، نه «آسمانکاخشان» امن است و نه اتوموبیلشان رهوار!
نمیفهمند که در آن صورت، خودروهای مدل بالای خارجی دولتی و راننده خوشدستشان، با هم «زمین گیر خواهند شد و حاضرند همه موقعیت افسانهای امروزشان را با یک بطری آب خاکآلوده تبادل کنند».
در حالی که امروز مملو از فرصت است و میدانیم که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست!» (سعدی، قصاید، شمارهٔ ۷).
تأکید میکنیم که امروز هرگونه تلاش برای پیشگیری از بحران یا تمهید مهارگری آن، اقدامی شایسته و بایسته و درخور تکریم است و ما “اینجا و اکنون” از “هوشیارسازی” آغاز میکنیم.
هوشیارسازی را به مثابه ساز و کار مهار “معنیپردازی نادرست” (mis sensemaking) و مهار تمایل به “معنیگریزی” ( senseloafing یا senselamming ) و فرار از ادارک بحران پیش رو دانسته، تلاش میکنیم :
یک) همکاران و مسئولان و هموطنان خود را از ابعاد پرمخاطره بحران آگاه کنیم؛
دو) به آنها یادآوری کنیم که میتوان بخشی از مخاطرات پیش رو را کاهش داد؛
سه) به آنها بیاموزیم که میتوان بخشی از مخاطرات پیش رو را مهار کرد؛
چهار) به آنها هشدار دهیم که با فرار از بحران و گریز ادراکی از معنی پردازی، “بحران و معنا و کارکرد و کژکارکردهای آن” از عرصه هستی حذف نمیشوند؛
پنج) به آنها گوشزد کنیم که آثار مخرب بحران روانی، پس از بحران فیزیکی، گاهی مخربتر و شکنندهترند؛
شش) به آنها توصیه کنیم که باید به پیادهرویهای طولانی عادت کنند؛ زیرا پس از زلزله، جادهای نمیماند تا خودرویی برای حرکت جسته شود یا به کار آید؛
سخن آخر:
مدیران اداری بحران کشور «ثابت کردهاند که نالایق و بیتدبیرند»؛ گویا باید «مردم به خود آیند و روشی چون "تدبیر به اختیار" پیشه کنند»!
۳ دیماه۱۳۹۶
🌐 t.me/PourezzatIR
🌎 www.pourezzat.ir
Telegram
دانش مدیریت و حکومت
آراء و ديدگاههاي علي اصغر پورعزت؛
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
Forwarded from دانش مدیریت و حکومت (Ali Asghar Pourezzat)
به نام خدا
#یادداشت 29
به یغمارفتگی خرد سیاسی؛ تقدیر دیروز و امروز ما
(راز بقا و همنوایی قدرتطلبان داخلی و خارجی)
روزی که پرچم ما را آتش زدند، از روزهای بسیار تلخ زندگی من بود؛ پرچمی که چندین بار نام پروردگارم بر آن درج شده و برایم مقدس است؛ آنگاه بی اختیار به یاد آیه شریفه ۱۰۸ از سوره انعام افتادم:
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ فَيَسُبُّوا اللَّـهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
به کسانی که آنان به جای خدا میپرستند، دشنام ندهید که آنان نیز بدون آگاهی و از روی دشمنی، به خدا دشنام خواهند داد.
اینچنین برای هر امّتی کردارشان را آراستیم؛ سپس بازگشت آنان به پیشگاه پروردگارشان است؛ آنگاه آنان را از کارهایشان با خبر میکند.
گویا مدعیان خردستیر در زمان نزول وحی نیز حضوری نمادین در میان مومنان داشتهاند و آیه شریفه به آنها شیوه خردمندی میآموزد؛ چرا که ایمان بیخردان، خوارجآفرین است!
اینکه آمریکا به منافع خود میاندیشد، نباید تعجبآور باشد؛ زیرا جهان سیاست، جهان عقلانیت واقعگراست، نه جهان رمانتیسم تخیلی!
در عجبم از مردان سیاسی مدعی که در معرکه روابط بینالملل نیز در جستوجوی «بچهمحل بامعرفت» بوده، زمانه را به بیوفایی متهم میکنند.
افسوس بر ملت شریف ما که با این همه سابقه خردمندی تاریخی ( که زبانزد جهانیان آگاه است)، باید چنین نمایندگان شیرینعقلی داشته باشند.
افسوس که عامه جهانیان نیز ما را پیرو و مشابه چنین نماینده نادانی میپندارند که اختیارش بر سر زبانش است نه در کنه قلبش.
در چنین حالی، دشمنان میتوانند استدلال کنند که «اگر اختیار یک ایران قوی و مقتدر، در دست چنین مدعیانی بیفتد، آنگاه چه خواهد شد».
اما موضوع کمی پیچیدهتر است: یک عوامفریب در آن سوی جهان قدرتنمایی میکند و بیتدبیران دیگری، ظاهرا در فضای مخالفت با او، در این سویه پر و بال میزنند! در حالی که ویزای امریکا حاضر، برنامه سفر سالانه اهل منزلشان به محضر شیطان بزرگ، تعطیل بردار نیست!
و جالبتر آنکه این فرومایگان به ظاهر مخالف، به شدت در دو سویه گیتی، مدافع منافع یکدیگرند. حتی گویا راز بقای مسئولان تندروی اسرائیلی و آمریکایی، شیرینخردان ایرانیاند و راز بقای اینان بر سفره قدرت و ثروت نیز آن هر دو گروهند و این رسم مدتهاست که ادامه دارد و منافع ملی کشورها، قربانی و دستاویز این سطح از شعور سیاسی است.
گویا این گریباندری، نماد معامله نانوشتهای، برای بقای گروههای تندروی ایرانی و امریکایی و اسرائیلی بر مسند قدرت است و نوعی بازی پینگپنگی قدرت را پدیدار و پایدار میسازد.
البته ما ذینفعان و ذیحقان حقیقی هم در منزلت ملت تماشاچی، کم مقصر نیستیم که شعور خویش را به شعار چنین نمایندگانی با این سطح از خرد، فروکاهیدهایم تا حدی که گویا شرط بقای نماینده ما در مجلس، تندگویی، تندسرایی و تندروی است، نه شعور و خردمندی.
با ملاحظه رفتار این شیرینمغز نمایندگان، در جنگ زرگری معطوف به منافع استکبار، به یاد جملهای از مولای متقیان در معرکه جنگ واقعی افتادم؛ در خطبه 206 نهجالبلاغه، هنگامی که شنید جمعی از یارانش در جنگ صفین، به دشمنان خود در سپاه شامیان دشنام میدهند، از ایشان چنین روایت شده است:
«من خوش ندارم که شما دشنامدهنده باشید؛ اگر شما رفتار آنان را افشا کنید و حالشان را بازگو نمایید، گفتارتان صوابتر، و عذرتان پذیرفتهتر خواهد بود.
بهتر است به جای ناسزا گفتن بگویید: خداوندا، خونهای ما و خونهای ایشان را از اینکه بر زمین بریزد حفظ کن و روابط میان ما و آنان را اصلاح فرما.
این گروه را هدایت نما و از گمراهی نجات ده، تا کسی که جاهل به حق است آن را بشناسد و کسی که شیفته گمراهی است از آن بازایستد».
توجه شود که این دعا، در رسای کسانی است که در برابر امام معصوم، کمر به قتل او و پیروانش بستهاند، نه کسانی که آنها را تهدید به تحریم کردهاند!
به راستی این مدعیان بیشباهت به اهلبیت«علیهمالسلام»، شبیه چه کسانی، از چه قماشی، در کدام سویه تاریخند و چگونه خود را به تشیع علوی منتسب میدانند؟
گویا هنوز سنت اهلبیت، مظلومترین سنت تاریخ است؛ سنتی که اساساً ریشه در خِرد دارد و میوهاش اخلاق نیکوی پاکان است؛ پاکسیرتانی که با اقتدار و در عین حال، با ادب و شرافت، در برابر ظلم ستمگران ایستادگی میکنند ولی هرگز از مدار وقار خارج نمیشوند.
اکنون ما را چه شده است که این چنین فرومایگانی، در ویترین نمایندگی ما نشستهاند و بدینگونه سفلهپروری میکنند.
و درود بر آنکه پذیرای هدایت است.
۱۳۹۷/۲/۲۰
🌐 t.me/PourezzatIR
🌎 www.pourezzat.ir
#یادداشت 29
به یغمارفتگی خرد سیاسی؛ تقدیر دیروز و امروز ما
(راز بقا و همنوایی قدرتطلبان داخلی و خارجی)
روزی که پرچم ما را آتش زدند، از روزهای بسیار تلخ زندگی من بود؛ پرچمی که چندین بار نام پروردگارم بر آن درج شده و برایم مقدس است؛ آنگاه بی اختیار به یاد آیه شریفه ۱۰۸ از سوره انعام افتادم:
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ فَيَسُبُّوا اللَّـهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
به کسانی که آنان به جای خدا میپرستند، دشنام ندهید که آنان نیز بدون آگاهی و از روی دشمنی، به خدا دشنام خواهند داد.
اینچنین برای هر امّتی کردارشان را آراستیم؛ سپس بازگشت آنان به پیشگاه پروردگارشان است؛ آنگاه آنان را از کارهایشان با خبر میکند.
گویا مدعیان خردستیر در زمان نزول وحی نیز حضوری نمادین در میان مومنان داشتهاند و آیه شریفه به آنها شیوه خردمندی میآموزد؛ چرا که ایمان بیخردان، خوارجآفرین است!
اینکه آمریکا به منافع خود میاندیشد، نباید تعجبآور باشد؛ زیرا جهان سیاست، جهان عقلانیت واقعگراست، نه جهان رمانتیسم تخیلی!
در عجبم از مردان سیاسی مدعی که در معرکه روابط بینالملل نیز در جستوجوی «بچهمحل بامعرفت» بوده، زمانه را به بیوفایی متهم میکنند.
افسوس بر ملت شریف ما که با این همه سابقه خردمندی تاریخی ( که زبانزد جهانیان آگاه است)، باید چنین نمایندگان شیرینعقلی داشته باشند.
افسوس که عامه جهانیان نیز ما را پیرو و مشابه چنین نماینده نادانی میپندارند که اختیارش بر سر زبانش است نه در کنه قلبش.
در چنین حالی، دشمنان میتوانند استدلال کنند که «اگر اختیار یک ایران قوی و مقتدر، در دست چنین مدعیانی بیفتد، آنگاه چه خواهد شد».
اما موضوع کمی پیچیدهتر است: یک عوامفریب در آن سوی جهان قدرتنمایی میکند و بیتدبیران دیگری، ظاهرا در فضای مخالفت با او، در این سویه پر و بال میزنند! در حالی که ویزای امریکا حاضر، برنامه سفر سالانه اهل منزلشان به محضر شیطان بزرگ، تعطیل بردار نیست!
و جالبتر آنکه این فرومایگان به ظاهر مخالف، به شدت در دو سویه گیتی، مدافع منافع یکدیگرند. حتی گویا راز بقای مسئولان تندروی اسرائیلی و آمریکایی، شیرینخردان ایرانیاند و راز بقای اینان بر سفره قدرت و ثروت نیز آن هر دو گروهند و این رسم مدتهاست که ادامه دارد و منافع ملی کشورها، قربانی و دستاویز این سطح از شعور سیاسی است.
گویا این گریباندری، نماد معامله نانوشتهای، برای بقای گروههای تندروی ایرانی و امریکایی و اسرائیلی بر مسند قدرت است و نوعی بازی پینگپنگی قدرت را پدیدار و پایدار میسازد.
البته ما ذینفعان و ذیحقان حقیقی هم در منزلت ملت تماشاچی، کم مقصر نیستیم که شعور خویش را به شعار چنین نمایندگانی با این سطح از خرد، فروکاهیدهایم تا حدی که گویا شرط بقای نماینده ما در مجلس، تندگویی، تندسرایی و تندروی است، نه شعور و خردمندی.
با ملاحظه رفتار این شیرینمغز نمایندگان، در جنگ زرگری معطوف به منافع استکبار، به یاد جملهای از مولای متقیان در معرکه جنگ واقعی افتادم؛ در خطبه 206 نهجالبلاغه، هنگامی که شنید جمعی از یارانش در جنگ صفین، به دشمنان خود در سپاه شامیان دشنام میدهند، از ایشان چنین روایت شده است:
«من خوش ندارم که شما دشنامدهنده باشید؛ اگر شما رفتار آنان را افشا کنید و حالشان را بازگو نمایید، گفتارتان صوابتر، و عذرتان پذیرفتهتر خواهد بود.
بهتر است به جای ناسزا گفتن بگویید: خداوندا، خونهای ما و خونهای ایشان را از اینکه بر زمین بریزد حفظ کن و روابط میان ما و آنان را اصلاح فرما.
این گروه را هدایت نما و از گمراهی نجات ده، تا کسی که جاهل به حق است آن را بشناسد و کسی که شیفته گمراهی است از آن بازایستد».
توجه شود که این دعا، در رسای کسانی است که در برابر امام معصوم، کمر به قتل او و پیروانش بستهاند، نه کسانی که آنها را تهدید به تحریم کردهاند!
به راستی این مدعیان بیشباهت به اهلبیت«علیهمالسلام»، شبیه چه کسانی، از چه قماشی، در کدام سویه تاریخند و چگونه خود را به تشیع علوی منتسب میدانند؟
گویا هنوز سنت اهلبیت، مظلومترین سنت تاریخ است؛ سنتی که اساساً ریشه در خِرد دارد و میوهاش اخلاق نیکوی پاکان است؛ پاکسیرتانی که با اقتدار و در عین حال، با ادب و شرافت، در برابر ظلم ستمگران ایستادگی میکنند ولی هرگز از مدار وقار خارج نمیشوند.
اکنون ما را چه شده است که این چنین فرومایگانی، در ویترین نمایندگی ما نشستهاند و بدینگونه سفلهپروری میکنند.
و درود بر آنکه پذیرای هدایت است.
۱۳۹۷/۲/۲۰
🌐 t.me/PourezzatIR
🌎 www.pourezzat.ir
Telegram
دانش مدیریت و حکومت
آراء و ديدگاههاي علي اصغر پورعزت؛
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
Forwarded from دانش مدیریت و حکومت (Ali Asghar Pourezzat)
به نام خدا
#یادداشت ۳۹:
ارزش علمی تجربه زیسته با مدیران ریاکار بخش عمومی
به خاطر دارم هنگامی که با مبادی دانش اقتصاد و سایر علوم اجتماعی نظیر علوم سیاسی، جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و مدیریت دولتی آشنا شدم، این مسأله ذهنی برایم پیش آمد که ما چگونه میتوانیم در حریم علوم اجتماعی، بدون امکان آزمون گزارههایمان، «ادعای علمیبودن» داشته باشیم!
پاسخ برخی شبهحکما یا شبحِ حکمای معاصر این بود که «آزمایشگاه ما جامعه است»!
احمقانه بودن این گزاره به حدی واضح است که از آن میگذریم.
شاید پاسخ منطقیتر این باشد که « از عبرتهای تاریخی بهره میگیریم»؛ یعنی «از مرور تجربههای تاریخی درسآموزی میکنیم»!
هر چند که این باور، اعتباربخشِ مطالعات تطبیقی و تاریخی ارزشمندی است، ولی واضح است که در جهان پر شتاب تغییرات تکرارنشدنی، «عبرتآموزی دقیق از تاریخ، ممکن نیست»؛ به ویژه از این نگاه که اکتفا به تاریخیگری، ما را از تجربه زیسته تاریخینشده و فاقد سند و مدرک تاریخی (در زمان حال)، محروم میسازد!
نظیر تجربه زیسته در جامعه هدف مدیرانی که اکنون با ادعای قریب چهل سال مدیریت در بخش عمومی در سازمانهای دولتی ( یا بخش شبهخصوصی در شرکتهای شخصی توسعهیافته با رانت)، خود را فوقمتخصص مبارزه با استکبار جهانی میدانند!
همان مدیرانی که مهمترین ابتکار و نهایت خروجی ذهن خلاق آنها در این چهار دهه، این بوده که برای اجتناب از تشبه به کفار (به زعم وهمآلوده خودشان)، یقه پیراهن را حذف کنند تا مجبور نشوند که از کراوات یا پاپیون استفاده کنند یا هنگام دست دادن با بانوان اجنبی، دستکش سفید به دست داشته باشند تا خدایی نکرده در میانه مذاکره، ذهنشان جای دیگر نرود!
در این میان به ویژه تجربه زیسته با مدیران اشعثمرام* بسیار ارزشمند است؛ همان مدعیان کشور و انقلاب که گاه به گاه، با عربدههای عوامپسند خود، حنجره پاره میکنند و در سخنرانیهای سیاسی پر هیجان خود، بر علیه دشمن فحاشی سریالی دارند و شعارهای آتشین میدهند و پرچم آتش میزنند** و از این طریق، بیشترین خدمت را به دشمنان واقعی این ملت میکنند!
«ارزش اندوخته» حاصل از تجربه زیسته با این ریاکاران، محاسبهناپذیر است؛ تا حدی که گویا بسیاری از گزارههای دانش «روانشناسی سیاسی» را در میان مردم ما، به تجربه حسی نزدیک و وجدانی تبدیل کرده است که امید است با ماندگار شدن در قالب ضربالمثلهای جدید، برای نسلهای آینده به یادگار بمانند و سرمایه زندگی بهتر آنان شوند.
سخن آخر اینکهتلاش کنیم در باورهای سادهانگارانه خود بازاندیشی کنیم و از سیطره تارهای ذهنی خودتافته خلاص شویم.
نمیدانم چرا اکنون این شعر حافظ به ذهنم خطور میکند که «تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز»؛ البته با این تغییر ناشیانه که « تو خود دشمن منی مدیر سیاسی، در شعار علیه دشمن، زیادهروی نکن»!
شاید پاکسازی اداره ( یعنی پالایش مجلس و دولت و سیستم قضایی) از این موجودات فسیلذهن مدعیِ کلیشهساز، همان «جهاد اکبر اجتماعی» باشد که به مراتب از «جنگ یا همان جهاد اصغر اجتماعی» دشوارتر است!
بر دانشپژوه اداره و حکمرانی است که از طریق مطالعه در باره راههای گذار مدیران بخش عمومی از گستره نفوذ «غلطپنداشتهها و کهنالگوهای خودستا»، به رهایی ملت خود از سیطره خطمشیهای غلط و کژراهههای اداره کشور، کمک کند.
و درود بر هر آنکه پذیرای هدایت است.
——————
* اشعث نماد مدیران عربدهکش و مدعی مبارزه با دشمن در زمان حکومت عدل امام علی “علیهالسلام” است؛ مدیرانی که عملکرد و سخنانشان، بیشترین خدمت را به سپاهیان معاویه و خوارج کرد؛ در حالی که همواره در میان مسلمانان حضور داشتند و به شدت و حدت، علیه دشمنان شعار میدادند!
** همان مدیرانی که فرزندانشان، شاید به بهانه رصد احوال استکبار، در آغوش تمدن غربی پرورش یافتهند!
🌐 t.me/PourezzatIR
🌎 www.pourezzat.ir
Telegram
دانش مدیریت و حکومت
آراء و ديدگاههاي علي اصغر پورعزت؛
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
قلمرو بحث:
خطمشي عمومي، عدالت اجتماعي، آينده پژوهي، حكومت و مديريت
www.pourezzat.ir
https://twitter.com/APourezzat
📣 شبکه سازی برای دانش سیاستگذاری
✍🏻 دکتر کیومرث اشتریان
🔸دهه اخیر، یک بلوغ نسبی در عرصه سیاستگذاری در کشور تجربه شده است. تعدد فارغ التحصیلان و تکثر اندیشکده های حوزه سیاستگذاری، شاهدان این مدعا هستند. این بلوغ اما به شبکه سازی منجر نشده است. منظور از شبکه و اهمیت آن چیست؟
1️⃣ ساماندهی آموزش و پژوهش
ایجاد سامانه و سکوی هدفمندی که ساماندهی آموزش و پژوهش سیاستگذاری را برعهده بگیرد، خودجوش و مبتنی بر نظمی خودانگیخته است. این نظم از درون ارتباطات، تعاملات و گفت و گوها و با اطلاع از رویکردها و عملکردهای یکدیگر شکل می گیرد.
2️⃣ تبادل تجربه و دانش
تسهیم تجربه و تبادل دانش، منجر به تجمیع استعداد و زمان محدود افراد می شود.
3️⃣ ساماندهی نظری و متدولوژیک
آشفتگی در علوم انسانی منجر به ازهم گسیختگی در دانش سیاستگذاری شده است. ایجاد ادبیات مشترک، مستلزم محور قرار دادن نظریه های اصلی سیاستگذاری عمومی است.
4️⃣ ارتباط با مدیران
ارتباط با مدیران گرچه مهم است اما می تواند معکوس شود و فرآیند طبیعی تنظیم گری از پایین و از طریق این شبکه محقق شود.
5️⃣ اولویت های محتوایی شبکه سازی
بی هویتی محتوایی دانش سیاستگذاری، با شناسایی و ترویج مدل های مهم سیاستگذاری رفع می شود. شناخت «موضوع سیاستگذاری» (آنچه دولت انجام می دهد) و «فرآیند»های سیاستگذاری (آنگونه که دولت انجام می دهد)، از پس این مطالعه می آید.
6️⃣ مراحل اجرایی راه اندازی شبکه
شناسایی، ساماندهی ارتباطات، تاسیس انجمن علوم سیاستگذاری و عمومی سازی دانش سیاستگذاری از جمله گام های ایجاد شبکه دانش سیاستگذاری هستند.
🔗 متن کامل یادداشت
#یادداشت
#خط_مشی_پژوهی
🇮🇷ديده بان سياستگذاري ايران🇮🇷
@ipwna
✍🏻 دکتر کیومرث اشتریان
🔸دهه اخیر، یک بلوغ نسبی در عرصه سیاستگذاری در کشور تجربه شده است. تعدد فارغ التحصیلان و تکثر اندیشکده های حوزه سیاستگذاری، شاهدان این مدعا هستند. این بلوغ اما به شبکه سازی منجر نشده است. منظور از شبکه و اهمیت آن چیست؟
1️⃣ ساماندهی آموزش و پژوهش
ایجاد سامانه و سکوی هدفمندی که ساماندهی آموزش و پژوهش سیاستگذاری را برعهده بگیرد، خودجوش و مبتنی بر نظمی خودانگیخته است. این نظم از درون ارتباطات، تعاملات و گفت و گوها و با اطلاع از رویکردها و عملکردهای یکدیگر شکل می گیرد.
2️⃣ تبادل تجربه و دانش
تسهیم تجربه و تبادل دانش، منجر به تجمیع استعداد و زمان محدود افراد می شود.
3️⃣ ساماندهی نظری و متدولوژیک
آشفتگی در علوم انسانی منجر به ازهم گسیختگی در دانش سیاستگذاری شده است. ایجاد ادبیات مشترک، مستلزم محور قرار دادن نظریه های اصلی سیاستگذاری عمومی است.
4️⃣ ارتباط با مدیران
ارتباط با مدیران گرچه مهم است اما می تواند معکوس شود و فرآیند طبیعی تنظیم گری از پایین و از طریق این شبکه محقق شود.
5️⃣ اولویت های محتوایی شبکه سازی
بی هویتی محتوایی دانش سیاستگذاری، با شناسایی و ترویج مدل های مهم سیاستگذاری رفع می شود. شناخت «موضوع سیاستگذاری» (آنچه دولت انجام می دهد) و «فرآیند»های سیاستگذاری (آنگونه که دولت انجام می دهد)، از پس این مطالعه می آید.
6️⃣ مراحل اجرایی راه اندازی شبکه
شناسایی، ساماندهی ارتباطات، تاسیس انجمن علوم سیاستگذاری و عمومی سازی دانش سیاستگذاری از جمله گام های ایجاد شبکه دانش سیاستگذاری هستند.
🔗 متن کامل یادداشت
#یادداشت
#خط_مشی_پژوهی
🇮🇷ديده بان سياستگذاري ايران🇮🇷
@ipwna
جامعه اندیشکده ها
شبکه سیاستگذاری عمومی ایران
چند سالی است که در حوزه سیاستگذاری به بلوغ رسیدهایم. هم دانش سیاستگذاری در عرصههای مختلف رشد داشته است و هم فارغالتحصیلان زیادی در حوزه سیاستگذاری فعالیت دارند. تعدد اندیشکدههای ناظر در حوزه سیاستگذاری هم نشاندهنده این بلوغ در کشور است. اما چیزی…