نهادایران
229 subscribers
2.31K photos
1K videos
110 files
2.21K links
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در امور دانشجویان ایرانی خارج از کشور
نهاد ایران در:

ایتا
http://eitaa.com/nahadiran

بله
http://ble.ir/nahadiransite

اینستاگرام
http://instagram.com/nahadiran
Download Telegram
🔹 مرغ همسایه!
(بخش پنجم)

🔹 هواپیما پس از عبور از دریای عمان از شمال پاکستان وارد آسمان هند می‌شود. نمایشگرها لحظه به لحظه نشان می‌دهند که هواپیما الان کجاست. مسیر ابتدا تا انتها مشخص است. از هند به جنوب چین، از آنجا به پکن، به دریای زرد، به کُره و در نهایت دریای ژاپن.

... ما طی ۹ ساعت از خاورمیانه به خاور دور می رسیم ... هواپیما در حال کم کردن ارتفاع است و در همین حال، درک عجیبی از اندازه دنیا سراغم می‌آید. تکنولوژی ساختهٔ دست بشر، زمین را در مشت قدرتمندش مچاله کرده و این کره آبی-خاکی، دیگر آن زمین پهناور در باور گذشتگان نیست. دنیا به نظرم خیلی کوچک‌تر از قبل می‌آید. به هرحال ۹ ساعت زمان کوتاهی برای عبور از فراز چندین سرزمین کهن با آن تمدن‌های هزار ساله پرطمطراق و گذشتن از اقیانوس هند و دریای زرد و پشت سر گذاشتن چندین کشور و نهایتاً رسیدن به آخرین نقطه خاور دور است. همان جایی که گذشتگان تصور می‌کردند آخر دنیا و لبهٔ زمین است و بعد از آن آدم ها ممکن است در یک درّهٔ عمیق بی‌انتها بیفتند، اما ما فقط به اندازه دو چرت کوتاه و دو وعدهٔ غذا و دیدن دو فیلم بی سر و ته در ژانر وحشت و خواندن دو رکعت نماز است که در راهیم.

خلبان اعلام می‌کند چیزی به مقصد نماند و باید آماده فرود در فرودگاه بین‌المللی اوساکا باشیم. اوساکا، دومین شهر صنعتی و سومین شهر بزرگ ژاپن است و به این دلیل به عنوان مقصد ما انتخاب شده که فاصله آن تا هیروشیما کمتر از فاصله توکیو با هیروشیماست.

لحظات بعد از اعلام این خبر تا فرود، رفتار مسافران ژاپنی کمی برایم عجیب است! شنیده بودم که آنها همیشه در کارهایشان عجله دارند. زمان برایشان خیلی مهم است، اما دیگر نه تا این حد که پیش از توقف کامل هواپیما از روی صندلی هایشان بلند شوند و بنا کننده جمع کردن وسایل و سر آخر هم برای خروج از هواپیما در راهروها صف بکشند! به خودم می‌گویم به هر حال همیشه مرغ همسایه غاز است و از کاه، کوه ساختن هم عادت ما ایرانی‌ها!

توجه داشته باشید اتفاقاً از کسانی که همیشه از ایرانی‌ها انتقاد می‌کنند هم بدم می‌آید، ولی الان انصافاً برای ادا کردن حق مطلب به این کار نیاز داشتم. به نظرم این رفتار ژاپنی‌ها باورپذیرتر از افسانه‌پردازی‌های همیشگی و دقیقاً شبیه رفتار و سکنات ما ایرانی‌ها بود؛ کمی هم بدتر! این عجله و شلوغ‌کاری، واقعاً برای یادداشت‌برداری عالی است. چند تا کار دیگر از این جنس بی‌فرهنگی را انجام بدهند، می‌توان درباره‌اش کتاب نوشت و افسانه‌پردازی ایرانی‌ها از ژاپن را مضحک کرد ... (ادامه دارد)

#کاهن_معبد_جینجا
#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان
🔹 در فرودگاه اوساکا
(بخش ششم)

هنگام خروج از در هواپیما، باد گرم و مرطوبی به صورتم می‌خورد. هوا ابری است و رطوبت هوا طوری است که انگار ساعتی پیش باران باریده؛‌ از آن باران‌های ناگهانی سیل‌آسای اقیانوسی که وصفش را پیشتر شنیده‌ام. فرودگاه جزیره‌ای مصنوعی است که به دلیل کمبود جا روی آب ساخته شده. وارد سالن فرودگاه می‌شویم.

تعداد زیادی از مسافران، مثل ما با عجله راه سرویس بهداشتی را در پیش می‌گیرند. به توضیح نیازی نیست، می‌فهمم اینجا کار سختی در پیش داریم! مسافرها تند تند می‌آیند و در جایی به اسم توالت کنار هم می‌ایستند قضای حاجت می‌کنند و می‌روند!
چقدر هم عجله دارند. گیرکردن در چنین وضعیتی را در خواب هم نمی‌توانستم تصور و تحمل کنم! ترجیح می‌دهم بیرون بایستم و دنبال چاره‌ای بگردم. همین کار باعث می‌شود که بفهمم در چنین وضعیتی برای کسانی مثل ما، دستشویی افراد معلول که شبیه‌ترین وضعیت به چشمه‌های ایرانی را دارند بهترین گزینه است.

... قبل از سفر خیلی‌ها با شنیدن اسم کشور مقصد، یکی از اولین نکته‌هایی که طرح کرده بودند، سرعت اینترنت در ژاپن بود. وای‌فای وصل می‌شود و منتظر می‌مانم با یک شگفتی در سرعت اینترنت مواجه شوم، که همان لحظه متوجه می‌شوم بقیهٔ اعضای گروه هم، موبایل به دست مشغول همین کارند؛ اما چند دقیقه بعد همه از قطع و وصل شدن شبکه شکایت می‌کنیم و بعد از کمی کلنجار رفتن با گوشی‌ها تقریباً از ارسال پیام به تهران ناامید می‌شویم و آن را به زمان دیگری موکول می‌کنیم.

... مأمور کنترل گذرنامه خیلی معطل نمی‌کند ته صف را آنهایی پر کرده‌اند که از دستشویی بیرون می‌آیند. خیلی زود نوبت به من می‌رسد. می پرسد: «برای چه کاری به ژاپن اومدین؟» می‌گویم: «شرکت در مراسم سالگرد حادثه هیروشیما.»
سری تکان می‌دهد و با انگلیسی جویده‌شده‌ای می‌گوید: «مراسم هیروشیما؟ هیروشیما چه خبر است؟!» از سوالش حسابی تعجب می‌کنم و نمی‌دانم چه جوابی بدهم. نگاه عاقل اندر سفیه به او می‌کنم و همان جمله را این بار با حرکات دست تکرار می‌کنم. انگار که بخواهم توبیخش کرده باشم.

فاجعه‌ای که سال‌ها پیش در ناکازاکی و هیروشیما اتفاق افتاده چیزی نیست که به این سادگی‌ها از یاد کسی برود. مامور کنترل سعی می‌کند از همکارانش در کانترهای کناری ماجرا را بپرسد. یکی از همان همکاران که نمرهٔ درس تاریخش بهتر بوده، برایش توضیح می‌دهد ماجرا از چه قرار است. حالا انگار که کشف مهمی کرده باشد سر تکان می‌دهد و گذرنامه را مهر می‌زند... (ادامه دارد)

#کاهن_معبد_جینجا
#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان
🔹دریغ از یک تابلوی انگلیسی!
(بخش هفتم)

به خاطر سپرده بودم برای در امان ماندن از باران های شدید این فصل در ژاپن به محض ورود به فرودگاه اوساکا یک چتر بخرم. توی فرودگاه فقط یک فروشگاه به چشم می‌خورد که آن هم دلار قبول نمی‌کند. اصرار می کنم؛ ولی به شکل غیر قابل انعطافی از پذیرفتن دلار خودداری می‌کند. عجیب است که در فرودگاه بین‌المللی یکی از بزرگ‌ترین شهرهای صنعتی جهان با دلار نمی‌شود چیزی خرید. فروشنده مجبورم می‌کند از همین ابتدای ورود به کشورش به صرافی بروم. دلارها را می‌دهم و ین تحویل می‌گیرم. چند اسکناس با یک مشت سکه در اندازه های مختلف!

هیچ تابلوی به زبان انگلیسی در فرودگاه و اطراف دیده نمی‌شود. شک می‌کنم نکند اینجا فرودگاه اصلی اوساکا نباشد و یک فرودگاه کوچک حاشیه‌ای باشد. اندازهٔ فرودگاه، وای فای قطع، قبول نکردن دلار و نداشتن تابلو انگلیسی اینجا را بیشتر به یک ایستگاه اتوبوس در یک روستای دور افتاده ژاپن شبیه کرده تا یک فرودگاه بزرگ بین‌المللی! با نبودن تابلوی انگلیسی مسافر غریبه مثل آدم‌های گنگ و لال که می‌ماند باید چه کار کند!
به این فکر می‌کنم که ما حتی در روستاهای خودمان هم که شاید هیچ وقت هیچ خارجی‌ای پایش را آنجا نگذارد تابلوهای راهنمای انگلیسی و فارسی را می‌بینیم، اما در ژاپن آن هم در یک فرودگاه مهم بین المللی به ندرت تابلو راهنمایی به زبان غیر ژاپنی به چشم می‌خورد. بعدتر حالی‌ام می‌شود که ژاپنی‌ها حتی در مکان‌های بین‌المللی به میدان‌های اصلی هم عامدانه به جز ژاپنی نمی‌خوانند و نمی‌نویسند.

به یاد می‌آورم خاطره یکی از دوستانم را از موزه لوور فرانسه، یکی از مشهورترین موزه‌های بین‌المللی دنیا که وقتی از فرانسوی بودن همه تابلوهای موزه به یکی از راهنماهای موزه شکایت می‌کند، به زبان فرانسوی پاسخ می‌دهد: «اینجا فرانسه است، نه آمریکا!» حالا هم در و دیوار دارند می‌گویند: «اینجا ژاپن است و تو از هر جای دنیا هم که آمده باشی باید با قواعد من سازگار بشوی!» کمی خلاف ادب میزبانی است ولی با غرور و اعتماد به نفس ملی سازگارتر است.

همین‌جا می‌خواهم ناراحتی عمیق خودم را از اینکه تجربه متفاوتی در ایران، کشورهای عربی و اسلامی و آفریقایی داشتم، اعلام کنم. نمی‌دانم چه اصراری است که ما حتی در کوره راه‌ها و روستاهای دور افتاده هم در کنار نشانه‌ها و اسامی فارسی حتما معادل انگلیسی‌اش را هم می‌نویسیم، آن هم زمانی که مثلاً مردم بومی آن منطقه عرب هستند یا بلوچ و ترک هستند. خودتان کلاهتان را قاضی کنید. در فرودگاه بین‌المللی اوساکا تابلوی انگلیسی نیست، ولی در میدان انقلاب در قلب منطقه عربی اهواز تابلوی نصب می‌شود که حتما زیر عنوان فارسی نوشته: Enghlab Square و هیچگاه نوشته نمی‌شود «ساحة انقلاب» یا «الثورة» که لااقل حرمت زبان محلی رعایت شده باشد. (ادامه دارد)

#کاهن_معبد_جینجا
#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان
📢 پس از سه سال، صبح امروز (یکشنبه) صورت گرفت
📷 بازدید رهبر انقلاب اسلامی از سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز (یکشنبه) با حضور در محل مصلی تهران از سی و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بازدید کردند. رهبر انقلاب اسلامی در این بازدید ضمن گفتگو با ناشران و فعالان عرصه کتاب و قلم، در جریان تازه‌های نشر قرار گرفتند.

🔹️ برگزاری این رویداد مهم فرهنگی و بین‌المللی از سال ۱۳۶۶ در زمان ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای آغاز شده و پس از آن در اکثر سال‌های برگزاری ایشان در نمایشگاه کتاب حضور یافته‌اند‌. بازدید رهبر انقلاب از سی و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب، پس از سه سال و باتوجه به پایان یافتن محدودیت‌های کرونایی در پنجمین روز برگزاری این نمایشگاه انجام شد.

#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان
#نمایشگاه_کتاب
#خبر

🆔 t.me/nahadiransite
📸 یار مهربانِ دههٔ ۶۰ یادتان هست؟!

💬 در هفتهٔ کتاب‌خوانی قرار داریم ... هنوز این بیت همان شیرینی و تازگی را دارد ...

از من مباش غافل/ من یار مهربانم

#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان

🆔 t.me/nahadiransite
🍂 هر كس با كتاب ها آرام گيرد، هيچ آرامشى را از دست نداده است.

مَن تَسَلّى بِالكُتُبِ لَم تَفُتهُ سَلوَةٌ

امام على عليه السلام

غررالحكم حدیث8126

#حدیث_روز
#کتاب_بخوانیم

🆔 t.me/nahadiransite
🔹استاد عشق

«آیا لزومی داشت آقای معزّالسلطنه به دو بچۀ کوچک در یک مملکت غریب، آن هم در وسط جنگ جهانی اوّل گرسنگی بدهد؟!»

جریان این جمله چیست؟ الان توضیح می‌دهم. فرصتی شد تا کتاب «استاد عشق» را بخوانم. کتاب دربارۀ زندگی پرفسور سیّدمحمود حسابی است که به قلم فرزند ایشان ایرج حسابی نوشته شده است. سرگذشت دکتر حسابی را هر چیزی فکر می‌کردم جز آن چیزی که در این کتاب منعکس شده است. داستان کودکی استاد واقعاً عجیب و خلاف انتظار است.

نویسنده نقل می‌کند پدرش (پرفسور حسابی) هرگاه بیمار می‌شد و تب می‌کرد، جملۀ ابتدایی متن را به صدایی محزون تکرار می‌کرد. آنچه در این کتاب نقل شده است در حقیقت داستان پرماجرایی است که در دل این جمله نهفته است. «معزّالسلطنه» پدر پرفسور حسابی است. او از طرف دولت ایران مسئول قنسول در شامات (سوریه و لبنان کنونی) می‌شود؛ از همین‌رو به همراه خانواده‌اش بیروت سفر می‌کند. معزّالسلطنه پس از مدت کوتاهی برای به دست آوردن پست و مال بیشتر به ایران برمی‌گردد و همسر و دو فرزندش را در دیار غربت تنها می‌گذارد. از اینجا به بعد داستان غم‌انگیز زندگی سیّدمحمود حسابی و برادر و مادرش آغاز می‌شود. معزّالسلطنه در ایران دوباره ازواج می‌کند و همین نیز بعدها مشکلاتی را ایجاد می‌کند که سختی‌های دوری از وطن را برای استاد دو چندان می‌کند.

از گفته‌های نویسنده پیداست که مادرِ استاد، زنی فهمیده، قانع و فداکار بوده است. او به دلیل سکته زمین‌گیر می‌شود و با وجود فقر کمرشکن، مهم‌ترین دغدغه‌اش را تحصیل فرزندانش قرار می‌دهد. او در برهه‌ای مجبور می‌شود دو پارۀ تنش را به مدرسۀ کشیش‌های فرانسوی بیروت بفرستد. این مدرسه به دو شرط آنان را قبول می‌کند: آموزه‌های مذهبی مسیحی برای آنان اجباری باشد و شبانه‌روز در مدرسه بمانند!
دکتر حسابی این مدرسه را این‌گونه توصیف می‌کند: «... اولین چیزی که ما را زهره‌ ترک کرد، قیافه‌های جدی و عموماً استخوانی، خشن، اخمو با لباس‌های درازشان بود که همه سیاه بود ... .»

نکته‌ای دیگر که در زندگی پرفسور حسابی موج می‌زند، ایمان استوار اوست. در هرجای خاطرات او می‌توان یاد خدا را دید. برای نمونه، دربارۀ شب‌های مدرسۀ کشیش‌ها می‌گوید: «هر شب، وقتی که من و برادرم روی تختخواب‌های خودمان می‌خوابیدیم، سرمان را از زیر لحاف به‌هم می‌چسباندیم و دعاهای ”أمّن یجیب“ و ”ناد علي“ می‌خواندیم ... .»

پرفسور حسابی در رشته‌های مختلف تحصیل کرد و در نهایت گمشدۀ خود را در فیزیک یافت. او این افتخار را داشت که شاگرد انیشتین باشد. سخت‌کوشی، مهربانی، فداکاری، پشتکار، ایمان و ... از ویژگی‌های دکتر حسابی است؛ امّا آن چیزی که او را به ایران بازگرداند، وطن دوستی بود. او در این‌بارۀ می‌گوید: «با خودم گفتم آیا وظیفۀ من است که در خارج بمانم و دستم را در سفرۀ خارجی‌ها بگذارم؟ ... من باید به کشور خودم برگردم. دستم را به سفرۀ خودمان بگذارم و جوانان کشورم را دریابم.»

او بیتی از سعدی را سر لوحۀ کار خود قرار داده بود. این بیت را بعدها بر سردر خانۀ خود در تجریش نصب کرد:
به جان زنده‌دلان سعدیا که ملک وجود/ نیرزد آنکه دلی را از خود بیازاری

#فرزند_ایران
#کتاب_بخوانیم
💬 روحیه کتاب‌خوانی‌مان ضعیف است

با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیهٔ کتاب و روحیهٔ کتابخوانی در میان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعل‌داران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهوراسلام بوده است، بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار می‌رود و این پدیده نیز مانند بیشتر پدیده‌های ناگوار در کشور ما، نتیجهٔ فرمانروایی پادشاهان و فرمانروایان ظالم و فاسد و بی‌فرهنگ و بی‌سواد بر این کشور در دویست سال گذشته است.

#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان

🆔 t.me/nahadiransite
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 فیلمی که همه بازیگران قبل از انقلاب در آن بازی کردند!

♨️ «برزخی‌ها»، فیلمی که توسط رهبری مجوز پخش گرفت اما ...


امام علی(ع): جاهل را نمی‌بینی الا اینکه یا در حال افراط است یا تفریط.

💬 استاد راجی، مدیر اندیشه راهبردی سعداء

#سواد_رسانه
#کتاب_بخوانیم

🆔 t.me/nahadiransite
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹 خدا رحمت کند کسی را که یک قدم جلو بیاید!

💬 استاد الهی قمشه‌ای

#رسانه
#کتاب_بخوانیم

🆔 t.me/nahadiransite
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 روایت رهبر انقلاب از مطالعۀ کتاب «بینوایان» و کتابی از «ماکس وبر» در دوران تبعید در ایرانشهر

🔹برشی از مستند «غیررسمی»

#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان

🆔 t.me/nahadiransite
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 از این که من اسم این کتاب را بلدم تعجب کرد!

🔹خاطرۀ جالب رهبر انقلاب از مطالعه و نقد کتاب «خانواده تیبو» و تعجب ابوالحسن نجفی از این اتفاق!

💬 بخشی از مستند غیررسمی

#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان
#سر_مشق

🆔 t.me/nahadiransite
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 محمدرضا شریفی‌نیا: تسلط رهبر انقلاب در زمینه کتاب و ادبیات من را حیرت‌زده کرد!

#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان

🆔 t.me/nahadiransite
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹محمد عزیز، یک کتابفروش ۷۲ ساله، ساکن شهر رباطِ مراکش، ۶ تا ۸ ساعت در روز را صرف مطالعه کتاب می‌کند. او با خواندن بیش از ۵۰۰۰ کتاب به زبان‌های فرانسوی، عربی و انگلیسی، و با قدمتی ۴۳ ساله، قدیمی‌ترین کتابفروش در رباط است!

📹 کسی به او می‌گوید یک کتاب برای جوانان معرفی کنید. جواب او را ببینید ...

#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان
#قرآن

🆔 t.me/nahadiransite
آغاز سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

🔸️بخش فروش مجازی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از فعال شده و کاربران برای خرید می‌توانند به پایگاه book.icfi.ir مراجعه کنند.

🔹این دوره از نمایشگاه، به میزبانی مصلی امام خمینی(ره) از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت‌ماه با شعار «بخوانیم و بسازیم» و در دو قالب نمایشگاه مجازی و فیزیکی برپا خواهد شد.

🔸️نمایشگاه کتاب کار خود را از ساعت ۱۰ صبح آغاز می‌کند و درهای نمایشگاه تا ساعت ۸ شب به روی بازدیدکنندگان و مشتاقان کتاب و کتابخوانی باز خواهد بود.

#یار_مهربان
#کتاب_بخوانیم
📸 هیچ چیز جای کتاب را پر نمی کند...

#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان

🆔 t.me/nahadiransite
🍂 هر كس با كتاب ها آرام گيرد، هيچ آرامشى را از دست نداده است.

مَن تَسَلّى بِالكُتُبِ لَم تَفُتهُ سَلوَةٌ

امام على عليه السلام

غررالحكم حدیث8126

#حدیث_روز
#کتاب_بخوانیم
#یار_مهربان

🆔 t.me/nahadiransite
📸 نوشته به جای زیارت امامزاده‌ها، روزی چند بیت #شاهنامه بخوانید.

کاربر با ذوق هم براش ابیاتی از شاهنامه نوشته😊

#یار_مهربان
#یک_عکس_یک_درس
#کتاب_بخوانیم

🆔 t.me/nahadiransite