پیشرفت!
نوشته ی: راشدانصاری(خالوراشد)

ما را باش که فکر می کردیم این بوی گندی که در شهر پیچیده است، به خاطر سهل انگاری برادران پاکبان یا (سپورهای سابق)شهرداری و مسئولان مرکز بهداشت و....است. خیر، نگو که ما مثل همیشه سخت در اشتباه بوده ایم و به تازگی مشخص شده است در یک اقدام از پیش طراحی شده ، عده ای از برادران شریف سارق! دریچه های فاضلاب در بندرعباس را به سرقت برده اند. می گویید امکان ندارد؟! خودتان با چشم خودتان ببینید:
«سرقت ۱۰۱۶دریچهٔ فاضلاب در بندرعباس.
از ابتدای امسال تاکنون، ۱۰۱۶ دریچهٔ فاضلاب در شهر بندرعباس سرقت شده که باعث خطرهای جانی برای شهروندان شده است.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب هرمزگان با اعلام این خبر افزود:« علاوه بر این تعداد، در شهرهای رودان و هرمز هم ۳۷دریچهٔ دیگر فاضلاب به سرقت رفته است...»
خب، ملاحظه فرمودید؟!
این موضوع نشان می دهد که خوشبختانه ما در زمینه ی سرقت در این سال ها پیشرفت داشته ایم.(الهی کور شود چشم تک تک دشمنان ما که چشم دیدن پیشرفت های ما را ندارند!) یعنی پس از سرقت کابل های برق و تلفن،درب ها (درها) ی آلومینیومی حمام ها و توالت های منازل، رسیده ایم به دریچه های فاضلاب! و اگر به همین منوال پیش برویم به دلیل بالا رفتن قیمت آلومینیوم ، چدن ، آهن، و.... درهای آهنی حیاط و کم کم درهای هال و سپس درِ اتاق ها نیز به سرقت خواهند برد.
پس اگر در آینده ای نزدیک یک روز صبح از خواب بیدار شدید و دیدید که در جای بی در و پیکری قرار گرفته اید، از تعجب شاخ در نیاورید! چرا که شما در جزیره ای دور دست و یا در بیابانی بی آب و علف و یا در غاری خالی از سکنه زندگی نمی کنید؛ بلکه در بندرعباس مرکز ثقل اقتصاد کشور هستید اما همه چیزتان را برده اند!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆

برای راشد:
سروده ی: سعید سلیمان پور « بوالفضول الشعرا»

دلی شفاف چون آیینه داری
که با ما یاری ِ دیرینه داری

ندیدم خوش تر از شعر تو راشد
بدان طنزی که در «طنزینه» داری
پی نوشت:
۱- اشاره است به کتاب طنزینه = طنز اینه اثر راشدانصاری

یسنا انصاری در انجمن شعر و دریا....و قرائت یک رباعی از پدرش (خالوراشد)

بداهه برای شعرخوانی یسنا خانم دختر راشد:

🏵️راشد" که چنان عبید زاکان ماند
🎊در طنز چه دلنشین سخن می راند

🌸ماتیم ز خانوادهء "انصاری"!
🎉"یسنا" چه روان شعر پدر می خواند!!!

استاد احمدمضطرزاده - یزد

اعضای محترم کانال، یلداتون مبارک❤️

طنزنویس کاربلد
برای راشدانصاری

یه ده دوازده سالیه، آشیخ «ادیب بندری»
شهره به هفت کشوره، با طنزهای مرمری

هر چی کتاب چاپ می زنه، بازارسیاه قاپ می زنه
اینا کتاب طنزه یا، نسخه ی کیمیا گری

جنگل و "فیل عینکی" ، دریا و" کوسه ی جنوب "
کوسه نگاه فیل نگاه، کوسه نخورد سکندری ؟

زاغ و زغن چکارشه، بگو بشینه پانشه
از روی بوم بندری، خوشگل سینه کفتری

بندر ِ شاه عباس و، حرف من اینجا حساس و ،
اخوانیه ی من الماس و
نقده نسیه نبری

خیلی ها تا چیزی می شن، نازک و نارنجی می شن
تموم می شن حروم می شن، با حرف های سرسری

خیلی ها کله خر می شن، تووی سرا که سرمی شن
توو کار طنز کله خری، مساویه س با پنچری

اونوقت اگه هُل ات بدن ؟!،
"هل از بالای پل ات بدن ؟!۱"
پس اگه خوب فکر بکنی خیلی بده کله خری

طنزنویس اگر خله، اینه که طنز او گله
بشنود و ببیند او، با همه کوری و کری

طنزنویس ِ کاربلد، نکته به نکته خط به خط
تر بکند چو خشک شد، خشک کند پس از تری

گاهی ملس گاهی ملوس، توو خلوت "مرغ و خروس"۲
راوی چه خوب ثبت کرد. شما که شعرو از بری

آخر سر اون زن و شو، باهم زدن قوقولی قوقو
آهای خالو آهای خالو، قصه ی ما رو چن می خری ؟

کلینیک تخصصی، دکتر به این کار دُرسی
ویزیت و دارو مفتکی،
بیا تا بریم شکم چری

داروی طنز درمونی، معکوس خرق عادتش
لاغره رو چاق می کنه، چاقه رو می ده لاغری

داروخونه کدوم وره، از این وره یا اون وره؟
داروخونه ی خالو راشد،
اگر می خوای از این وری

چاقو که خوب تیز نمی شه، سبزی تمیز ریز نمی شه
بایستی سبزی ریز کنی، فول اتوماتیک بخری۳

از این کتاب "طنزینه"،
خوشم اومد که طنز اینه
بیا تا واسش دس بزنیم، قربون دست بندری

سروده ی: محمدیزدانی "جوینده جندقی"
پی نوشت:
ا- اشاره دارد به شعر زنده یاد: عمران صلاحی «کمک کنین هلش بدیم....چرخ ستاره پنچره...»
۲- اشاره دارد به شعر «مرغ و خروس امروزی» ، اثر: «خالوراشد».
۳- طنزپرداز مساوی است با «سبزی ریز کن فول اتوماتیک» قابل توجه خانم های خانه دار.
و ادیب بندری، فیل عینکی، کوسه جنوب و خالوراشد هم از نام های مستعار آقای انصاری است.

کلیپ شعرخوانی راشدانصاری (خالوراشد)

شعرخوانی راشدانصاری (خالوراشد)

بیا
سروده ی: راشدانصاری

ببین از دوری‌ات لبریز دردم
غمم را چاره کن تا دق نکردم

تو خورشیدی و من مثل زمینم
بیا تا روز و شب دورت بگردم!

#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆

کلیپ شعرخوانی راشدانصاری👆

شتری که در ِ خانه ی همه می خوابد!
نوشته ی: راشدانصاری

به اتفاق دوستم حاجی علی رفته بودیم منزل دوست مشترک مان برای عرض تسلیت. می دانید که این روزها کار ملت شده است فقط تسلیت گفتن به یکدیگر....
به هر حال دوست مشترک مان متاسفانه در غم جوان تازه درگذشته اش به سوگ نشسته بود. به محض ورود ما، دوست مان شروع کرد به اشک ریختن و گریه کردن. حاجی علی به قصد آرام کردنش شروع کرد به صحبت کردن و دلداری دادن:
- «ببین عزیزم،این قدر خودتو اذیت نکن، درسته که مرگِ جوون سخته، ولی این شتریه که در ِ خونه ی همه می خوابه. امروز این پسرت مُرده ، فردا نوبت اون یکی پسرته! پس فردا نوبت دخترته، روز بعد نوبت زنته، بعد نوبت خودته، بعد....»
در این لحظه متوجه شدم حاجی بدجوری ترمز بریده و اگر با سقلمه ای به پهلویش، ترمز دستی اش را نکشیده بودم! قصد داشت علاوه بر خانواده ی طرف ؛ کل خاندانش را نیز مثل کمباین همین طور درو کند و برود جلو!

#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆

طنزپرداز نامور «ایرج پزشکزاد» و نویسنده رمان های «دایی جان ناپلئون»، «ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید» و مجموعه طنز «آسمون ریسمون» در ۹٤ سالگی رخ در نقاب خاک کشید.

یادش به خیر
سروده ی: راشدانصاری

عروس بخت وقتی در بغل بود،
که ایام خوش ِ ماه عسل بود

همان ماهی که از خوبی همیشه
میانِ عاشقان ضرب المثل بود

وَ ما مرد عمل بودیم و دیدیم
که این اعمالِ ما خیرالعمل بود

پس از ماه عسل احوال بنده
هچل اندر هچل اندر هچل‌ بود

شبی از زلف محبوبم سرودم
سحر از بخت بد دیدم کچل بود!

نه تنها زلف و ابرو و لب یار
که تا پایین ِ دلدارم بدَل بود!

من از عرفان سخن می گفتم و او
مرادش صحنه های مبتذل بود

اگر در زندگی یک چک گرفتم
به وقت سررسیدش بی محل بود

نماند آرامشی هرگز برایم
همیشه جای من کوه و کُتل بود

به کار بستگان و آشنایان
دخالت کردن ِ او محتمل بود

اگر می بود قدری مهربان تر
تمام مشکلات بنده حل بود

برای پیشرفت افسوس افسوس
دو دستم بسته و پاهام شل بود

#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆

بداهه ای برای روز ملی هوای پاک
سروده ی: راشدانصاری

تو دنیایی که پیچ و خم زیاده
تو‌ قلب مردمونش غم زیاده

اگر دارو برای سینه ها نیست
خدا را شکر کن شلغم زیاده!

هوای پاک چون کم داره کشور
به مجلس بحث دود و دَم زیاده

ز بس گفتند حرف ناحسابی
مونوکسیدِ گوگرد ‌و سم زیاده

کند هر ناخدا این جا خدایی
خدایی قبله ی عالم زیاده

به او گفتم چرا آلودگی هست
جوابم داد خب آدم زیاده

ز جور ناکسان، شادی اگر نیست
به لطف عده ای ماتم زیاده

هوای پاک ، صادر کردنی نیست
وگرنه تاجرِ آن هم زیاده

زمان بخشش از جیب خلیفه
ولی شکر خدا حاتم زیاده

خدایا سینه ای ده خالی از دود
کجا در شهر ما مرهم زیاده؟

مونو اکسید کربن توی سینه
اگر باشد به قدر کم، زیاده

فقیرا سی چهل تا بچه دارن
قُلی، قربون علی، اکرم زیاده

رطب در ری! شود دشوار پیدا
همین خرما ولی در بم زیاده

شبی رفتم جم و دیدم جمی در،
خیابان امام جم ۱ زیاده !

هوا ناپاکه و البته می گن
که این اندازه شَم واسَم زیاده!
پی نوشت:
۱- منظور خ امام در شهر جم استان بوشهر است
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆

تشکر
نوشته ی: راشدانصاری

بدین وسیله ما مردم هرمزگان از خداوند سبحان بابت همه ی نعمت هایش تشکر می کنیم.
اجازه می خواهم در ادامه با خدای خودم خیلی خودمانی و مستقیم صحبت کنم. خدایا، قبل از هر چیز از این که مدتی قبل به زلزله ی عزیز دستور دادید یهویی سری به ما بزند و حسابی ما را غافلگیر کند، سپاس گزاریم. خدایا، چون ما اهالی هرمزگان از زلزله جان سالم به در بردیم، از این که بلافاصله امر کردید سیل مهربان به سمت ما روانه شود، و با این کارتان سورپرایزمان کردید، بسیار سپاسمندیم. خدایا، خودت می دانی که ما هرمزگانی ها آدم های جان سختی هستیم و از این همه بلایای طبیعی هراسی نداریم.
و اما خودمانیم، چون دیدی بلای طبیعی حریف ما نمی شود، یکی دو روز پس از سیل از این که به خط لوله های گاز دستور دادید تا بترکند و با نشت میعانات گازی در سطح شهرهای بندرعباس، خمیر و قشم، شاید ما بر اثر استشمام بوی نامطبوع آن، خفه شویم و برویم پی کارمان؛ بی نهایت تشکر و قدردانی می کنیم!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆

کتاب سالاد لبخند و تعداد دیگری از کتاب های راشدانصاری را در نمایشگاه مجازی کتاب امسال به این نشانی در نشر شانی تهیه فرمایید.👆

در پاسخ به شعر طنز تشکر می کنیم خالوراشد:

من ز تو ای خالوی میهن تشکر می کنم
از رشادت های تو یک تن تشکر می کنم

کوچه هامان بس که تاریکند تا شبهای دور
با چراغی کرده ای روشن تشکر می کنم

شاعران آیینه عشقند در آیین شور
من ز هر آیینه ی نشکن تشکر می کنم

نون تنوینی تو ارزان نموده آب و نان
بابت ارزانی آن من تشکر می کنم

گفته ای حالا زمان نان داغ است و لذیذ
من از این نان خوردن و پختن تشکر می کنم

چون زبانم مثل تو گویا دراز و بز نیست
با زبان کوته و الکن تشکر می کنم

شاد از خلق تو و طنازی اشعار تو
از خدای شاعر ذوالمن تشکر می کنم

بر سر چاهی اسیران را رهایی داده ای
از َتهِ چاه تو چون بیژن تشکر می کنم

گر چه جانی در سخنگویی ندارم چون تو من
با تنی خسته ز تو لیکن تشکر می کنم

دامن پاک سخن را چون نیالودی به هجو
من از این پاکیزگی دامن تشکر می کنم

در سخن شیرین زبانی مثل فرهاد عزیز
تیشه ها داری چو آن کُهکَن تشکر می کنم

تیشه ها زن همچنان بر خسروان کین که تا
بشکند تندیس اهریمن،تشکر می کنم

تا لوای سبز مولانا علی بر پا شود
بر سر هر کوچه و برزن تشکر می کنم
ابوالحسن بیژنی - آمل

صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی
نوشته ی: راشدانصاری

از آن جایی که ما در دوره های گذشته عادت کرده بودیم با خون دل خوردن و در حال سکته ی ناقص و کامل زدن و..... دقیقه ی ۹۰ به جام جهانی صعود کنیم، لذا این صعود آسان و بی مزه و لوس به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، (به ویژه این که کشور دوست و برادر عراق را شکست دادیم)؛ به هیچ عنوان به دل مان نچسبید!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆