پژوهشکده طب شیعی
732 subscribers
2.72K photos
900 videos
98 files
1.21K links
طبی براساس وحی، اجتهاد، تعبّد و تجربه؛ به نحو ترتیب..

زیر نظر استاد روحانی..
مشاوره درمانی: گروه:

https://t.me/joinchat/FJr2xUMiIdYiTQuz-k3l0g
کانال پژوهشکده طب شیعی
@Shiatebb
دفتر مرکزی: قم، خ کلهری، بعد از کوچه ۴۳ خ حیدریان نبش ۵
فروشگاه : @shiastore
Download Telegram
#امام_زمان_عج_ولادت

ای طلوع صبحدم نور دگر آورده‌ای
آفتابی بهتر از شمس و قمر آورده‌ای
شاهدی از جان و دل محبوبتر آورده‌ای
یا که وجه الله بر اهل نظر آورده‌ای
مُصلح کل، حجّت ثانی عشر آورده‌ای
مهدی موعود کز خلق خدا او را سلام

آسمان امشب چه سیمای تو روحانی شده
دامنت چون قلب نرگس پاک و نورانی شده
سینه‌ات لبریز از انوار ربّانی شده
صحنه‌هایت روضۀ سر سبز رضوانی شده
ماه با لبخند، گرم نور افشانی شده
تا طلوع صبح دور سامره گردد مدام

ای زمین آغوشِ جان بگشا که جانان است این
سامره تطهیر کن خود را که قرآن است این
آسمان در بر بگیرش یک جهان جان است این
سیزده معصوم را روح است و ریحان است این
قلب قرآن، هستی دین، رُکن ایمان است این
خود امام و یازده آباء معصومش امام

ای ز آوای تو قرآن مفتخر قرآن بخوان
ای دمت از فیض عیسی خوب‌تر قرآن بخوان
ای شده پروانه‌ات مرغ سحر قرآن بخوان
ای یگانه مصلح کلّ بشر قرآن بخوان
ای نوایت خوشتر از جان، بر پدر قرآن بخوان
تا ببوسد لعل لب‌های تو را با احترام

سامره جان شد که این نوزاد جانان من است
نرجس پاکیزه دامان گفت ریحان من است
عسکری بوسید لب‌هایش که قرآن من است
عیسی مریم به وجد آمد که این جان من است
شب ندا در داد این ماه فروزان من است
صبح گفتا از زمین تابید خورشیدم به بام

پاک جسم و پاک جان و پاک باب و پاک مام
سرو قد، گل‌چهره، شورانگیز لب، شیرین کلام
کبریایی جاه و احمد طینت و حیدر مقام
فاطمی خو، مجتبایی حلم، ثارالله قیام
مو کمند و ابرویش شمشیر و مژگانش سهام
تا که اش گردد شکار و تا که اش افتد به دام

کعبه می‌خندد که آغاز ظهورش در من است
مکّه می‌بالد که آثار عبورش در من است
کوفه می‌نازد که تشریف حضورش در من است
کربلا گوید که اشک و سوز و شورش در من است
دل ندا در داد کاین خورشید نورش در من است
جان به طوف مهد او چون زائر بیت الحرام

دُرّ دندان پیمبر انتظارش می‌کشد
صورت خونین حیدر انتظارش می‌کشد
سینۀ مجروح مادر انتظارش می‌کشد
مجتبی با سوز دیگر انتظارش می‌کشد
زخم ثارالله به پیکر انتظارش می‌کشد
تا نیاید او، نیابد زخم قرآن التیام

ای ز پشت ابر غیبت خلق را خورشید و نور
ای فروغت کرده پیش از خلقتِ عالَم ظهور
ای وجودت غایب و خَلق جهانت در حضور
یابن کوثر، یابن طاها، یابن یاسین، یابن طور
تو به ما نزدیک‌تر از مایی و ما از تو دور
ما ز تو اعمی و تو پیداتر از ماه تمام

باغبانا بار دیگر در گلستان باز گرد
یوسفا از چاه کنعان سوی کنعان باز گرد
موسیا بر کشتن فرعون و هامان باز گرد
عیسییا تا جان دهی بر جسم بی جان باز گرد
احمدا بر یاری اسلام و قرآن باز گرد
حیدرا در دست تو زیباست تیغ انتقام

ای وصالت آرزوی دوستان، هجران بس است
ای بباغ آفرینش باغبان، هجران بس است
ماه کنعان، آفتاب مصر جان، هجران بس است
سیّدی الغوث الغوث الامان، هجران بس است
مصلح کل، مهدی صاحب زمان، هجران بس است
تا به کی "میثم" بریزد بی تو خون دل به جام

استاد #غلامرضا_سازگار

© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸استاد حاج #غلامرضا_سازگار طی مصاحبه‌ای به خبرنگار تسنیم فرمودند:

💠 شاعران با مقام معظم رهبری جلسه‌ای داشتند. شعرایی که خدمت ایشان رسیده بودند، همه یا غزل خواندند یا یک شعر بلند گفتند.
🌱نوبت به یکی از شاعران رسید. او گفت: من تنها یک بیت دارم که یک مصراعش برای خودم است و یک مصراعش را از حافظ عاریه گرفته‌ام. همه خندیدند😊؛ اما بعد از خواندن، تحسین همه را برانگیخت و تا چندین دقیقه، صدای تکبیر و صلوات از همه جا به گوش می‌رسید. آن بیت به شرح زیر بود:

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
تمام هستی زهرا (س) نصیب نرجس شد


اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ❤️

🔸عیدتان مبارک باد🔸

@hosenih
به‌مناسبت #سالروز_تخریب_بقیع؛ #قبرستان_بقیع

غبار صحن تو بر درد جان دواست بقيع!
خرابه‌هاي تو، باغِ‌ بهشتِ ماست، بقيع!

تو هم چو فاطمه در شهر خويش تنهايي
غريبي و، همه كس با تو آشناست، بقيع!

اگر چه روي به كعبه نماز مي‌خوانيم
تو قبله‌ی دلِ مايي، خدا گواست، بقيع!

به آن چهار امامي كه در بغل داري
براي ما حَرَمت مثل كربلاست بقيع!

به ياد چهار پسر، در كنار چار مزار
هنوز ناله‌ی اُمُّ البنين به‌پاست، بقيع!

علي نگفت، به جان علي قسم، تو بگو
كه قبرِ گمشده‌ی فاطمه كجاست بقيع؟

هنوز ناله‌ی زهراست از مدينه بلند
هنوز لرزه بر اندامِ مجتبي‌ست بقيع!

قوي‌ترين سندِ غربت علي در تو
عِذار نيليِ ناموسِ كبرياست، بقيع!

استاد #غلامرضا_سازگار

© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_ورود_به_شهر_قم
#حضرت_معصومه_س_مدح

ای دختر و خواهر ولایت
آیینۀ مادر ولایت

بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم

معصومه به کنیه و به عصمت
افتاده به خاکِ پات عفّت

در کوی تو زنده، جان مرده
بر خاک تو عرش سجده برده

گفتند و شنیده‌اند ز آغاز
کز قم به جنان دری شود باز

حاجت نبود مرا بر آن در
قم باشَدَم از بهشت بهتر

قم قبلۀ خازن بهشت است
اینجا سخن از بهشت، زشت است

قم شهر مقدّس قیام است
قم خانۀ یازده امام است

قم شهر مدینه، تو بتولش
صحنین تو مسجد الرسولش

قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مطهّر توست

گر فاطمه دفن شد شبانه
نَبْوَد ز حریم او نشانه

کی گفته نهان ز ماست آن قبر
من یافته‌ام کجاست آن قبر

آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینۀ قم

مریم به برت اگر نشیند
این منظره را مسیح بیند

سازد به سلام سرو و قد خم
اوّل به تو بعد از آن به مریم

روزی که به قم قدم نهادی
قم را شرف مدینه دادی

آن روز قرار از ملک رفت
ذکر #صلوات بر فلک رفت

تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوی زهرا

در خاک رهت ز عجز و ناله
می‌ریخت سرشک همچو لاله

با گریۀ شوق و شاخۀ گل
بردند به ناقه‌ات توسّل

دل بود که بود محفل تو
غم گشت به دور محمل تو

آن پیر که سیّد زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود

گردید به گرد کاروانت
شد، پای برهنه ساربانت

بردند تو را به گریه هودج
تا خانۀ موسی ابن خزرج

از شوق تو ای بتول دوّم
قم داد ندا به مردم قم

کای مردم قم! به پای خیزید
از هر در و بام گل بریزید

آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید

قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسی به میهمان

قم شام نبود تا که از سنگ
گردد رخ میهمان ز خون رنگ

قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نی سر برادر

حاشا که قم این جفا پذیرد
مهمان به خرابه‌ جای گیرد

بستند به گرد میهمان صف
قم با صلوات و شام با کف

قم مهمان را عزیز خواند
کی دخت ورا کنیز خواند؟

"میثم" همه عمر آنچه را گفت
در مدح و مصیبت شما گفت

استاد #غلامرضا_سازگار

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت

مادر ماه بنی‌هاشم! قمر آورده‌ای
نخل امید ولایت را ثمر آورده‌ای
بحر موّاج کرامت را گهر آورده‌ای
کلک صنع کبریایی را اثر آورده‌ای
هر چه در وصفش بگویم خوب‌تر آورده‌ای
بر امیرالمؤمنین زیباپسر آورده‌ای

این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است
پای تا سر حیدر است و حیدر است و حیدر است

این پسر، دست علی، دست علی، دست خداست
این پسر، یک مطلع الانوار مصباح الهداست
این پسر، تا حشر، ثاراللّهیان را مقتداست
این پسر، قربانی کوی حسین از ابتداست
این پسر، دست خدا با دستِ از پیکر جداست
این پسر، روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست

این پسر، ماهی‌ست در بین دو مهرِ فاطمه
این بُوَد باب الحسین و باب حاجات همه

بیت مولا، باغ جنّت، یاسمن، عباس توست
روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست
هاشمیّون را چراغ انجمن، عباس توست
وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست
ملجأ و باب المراد مرد و زن، عباس توست
بت‌شکن: مولا علی، لشکرشکن: عباس توست

این خداوند ادب، عبد خداوند است و بس
در شجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کَس

کیست عباس؟ آن که وجه‌ الله محو روی اوست
آل هاشم را همه دل در کمند موی اوست
غرق گل از بوسۀ دست خدا بازوی اوست
ذوالفقار فاتح خیبر، خم ابروی اوست
نخل سرسبز ولایت، قامت دلجوی اوست
آبروی آبرومندان ز خاک کوی اوست

از دل گهواره تا امواج خون در علقمه
لحظه‌ای غافل نگردید از حسین فاطمه

آفتاب طلعتش، خورشید رخسار حسین!
دیدن رخسار او، تکرار دیدار حسین!
از شب میلاد، بودش دل، گرفتار حسین!
نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین!
با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین!
حامی و سردار و سقّا و علمدار حسین!

با وجود آن که خود مظلوم ظالم‌سوز بود
مثل حیدر عابد شب بود و شیر روز بود

مادر سادات زهرا خوانده خود را مادرش
حیدر کرّار می‌خواند حسین دیگرش
عمّۀ سادات می‌بالد که باشد خواهرش
ایستاده با ادب حتّی ادب در محضرش
آفرینش تا قیامت تشنه‌کام ساغرش
حاجت کونین جوشیده‌ست از خاک درش

در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است
کم مخواه از او که او باب المراد عالم است

او که با ماه جمالش عالم‌آرایی کند
او که بر خاکش، "سرافرازی" جبین‌سایی کند
او که بی وی، "عشق" هم احساس تنهایی کند
او که بر خیل شهیدان نیز آقایی کند
آل عصمت را ز اشک دیده سقایی کند
خون خود را وقف بر گل‌های زهرایی کند

جسم‌ و جان و چشم و دست ‌و سر دهد در راه‌ دین
گل کند تقدیم ثارالله از زخم جبین

اوست سقایی که در آغوش دریا سوخته
هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته
همچو شمعی در شرار دل سراپا سوخته
آب گشته در میان آب و تنها سوخته
مشک هم از اشک آن لبْ‌تشنه‌سقا سوخته
مثل تصویرِ لبِ فرزند زهرا سوخته

اشک صد ایّوب می‌جوشد به یاد صبر او
تا قیامت آب می‌گردد به دور قبر او

ای خدا را تیغ بران در نیامِ اهل‌بیت!
ای علی را شیر غران در کنام اهل‌بیت
ای به رخسارت تجلاّی تمام اهل‌بیت
ای مقامت در صف محشر مقام اهل‌بیت
هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهل‌بیت
هم به شمشیرت نوشته انتقام اهل‌بیت

می‌رسد روزی که حق را باز هم یاری کنی
باز، بازآیی و بر مهدی علمداری کنی

تشنه‌ای و چشم ما دریا به پایت ریخته
دل رویِ دل در حریم با صفایت ریخته
فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته
همچو باران، استجابت از دعایت ریخته
اشک ثارالله روی دست‌هایت ریخته
بال حورالعین بَر پای گدایت ریخته

جوشد از خاک درت اشک مناجات همه
بیشتر باشد به کویت عرض حاجات همه

مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است
زخم‌های پیکرت آیات قرآن من است
پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است
با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است
ذکر «یا عبّاس» درمان تن و جان من است
دست من خالی و مدحت درِّ غلطان من است

نیستم قابل که گویم «میثم» کوی توأم
هر که هستم یا ابوفاضل ثناگوی توأم

#غلامرضا_سازگار

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت

ای اختر تابان قمرت باد مبارک
ای مادر ایران پسرت باد مبارک
ریحانۀ خیر البشرت باد مبارک
از خوب‌تران خوب‌ترت باد مبارک

فرزند تو بر پنج قمر نور دو عین است
با نـام علی آینـه‌ی روی حسین است

ای پیش رویت آینه‌ی شمس ولایت
ای همسر و ای مادر دو رکن هدایت
امروز خدا کرده علی بر تو عنایت
رویش کند از آینه‌ی غیب حکایت

گل بوسه بزن بر روی این گل پسر امشب
این جان حسین است که داری به بر امشب

این خوب‌ترین گل زگلستان خلیل است
این آینه‌ی حُسن خداوند جلیل است
این بر ملک و جن و بشر، پیر و دلیل است
بی‌مثل بدیل است، جمیل است، جمیل است

طوبای بهشت علوی این ثمر توست
تبریک که میلاد یگانه پسـر توست

زیبا پسر تو، پدر هشت امام است
در پنجم ماه آمده و ماهِ تمام است
این بر شهدا حامل خون است و پیام است
این حجّ و زکات است و صلات است و صیام است

بـا هـر نفسش نغمـۀ تکبیر مبارک
بر خال و خطش آیۀ تطهیر مبارک

ای نخل وجودت، ثمر یوسف زهرا
ای روی تو قرصِ قمرِ یوسف زهرا
ای پاره‌ی قلب و جگر یوسف زهرا
ای یوسف زهرا، پسر یوسف زهرا

گلبوسه‌ی شیـرینِ دعـا بـر دهن تو
آیات خـدا مـوج زده در سخن تو

ای با سخنت زنده شده جان ولایت
ای روح کتاب الله و ریحان ولایت
پیغامبر خون شهیدان ولایت
از اشک شبت، سبز گلستان ولایت

تو خون خدا در بدن خون خدایی
فریـادِ خروشـان تمــام شهـدایی

ای مرغ سحر مست مناجات شب تو
پیوسته دعا بوسه نهاده به لب تو
بال و پَرِ پروازِ دعا تاب و تب تو
ای وحی خدا بال زده در طلب تو

وصف تو شده زینت آیات شریفه
از متن مناجات تو داریم صحیفه

ای وجه تو بر وجه خدا منظر دیگر
سجاده‌ی خاکت دل شب سنگر دیگر
مارا نَبُوَد غیر شما یاور دیگر
برما نگشودند جز این در، درِ دیگر

ما در دو جهان بنده‌ی فرمان شماییم
در موج بلا، دست به دامان شماییم

رخسار تو هنگام دعا سوره‌ی نور است
سروِ قدِ تو سبزتر از نخلۀ طور است
ما را همه‌جا با نفست فیض حضور است
بی روی تو گلزار جنان خانه‌ی گور است

در دیده‌ی آن بنده که پاکیزه سرشت است
‌دامان بقیع تو بهشت است، بهشت است

تو حج و زکاتی و صلاتی و صیامی
تو یک تنه در شام بلا فاتح شامی
در گوشۀ ویرانه‌سرا عرشْ مقامی
آری تو امامی، تو امامی، تو امامی

هر چنـد که در ابـر، رخِ مـاه بگیرد
مـه چهره‌گشایـی کند و ابـر بمیرد

ای جان دو عالم، همه عالم به فدایت
ای جن و بشر یک‌سره محتاج دعایت
ما دست گشودیم به دامان ولایت
«میثم» متحیّر که چه گوید به ثنایت

ما را چه رسـد نزد شمـا مدح‌سرایی
بهتر که گشاییم سویت دستِ گدایی

#غلامرضا_سازگار

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت

امشب ای ماهِ الهی، آفتاب آورده‌ای
اختری تابان ز برج بوتراب آورده‌ای
گلبن سبز ولایت را گلاب آورده‌ای
یا که از بحر نبوّت دُرّ ناب آورده‌ای
شادی و وجد و سرور بی حساب آورده‌ای
پای تا سر احمد ختمی مآب آورده‌ای

کوثر طاها! دلت روشن تبارک زاده‌ای
این مبارک ماه را، ماهِ مبارک زاده‌ای

مُلک هستی غرق در انوار پا تا سر شده
جلوه‌گر در ماه حقّ، ماهی خدامنظر شده
روشن از خورشید حسنش، چشم پیغمبر شده
پای تا سر غرق شادی و شعف حیدر شده
بر همه معلوم سرّ سورۀ کوثر شده
یا محمّد! یا محمّد! دخترت مادر شده

عزّت و مجد و جلال کبریایی را ببین
در گل روی حسن، حُسن خدایی را ببین

می‌توان دیدن جمال غیب را در این جمال
می‌توان خواندن چو ذات بی مثالش بی مثال
صاحبان عقل، مات این جمال و این جلال
عارفانِ دهر، محو این صفات و این کمال
کبریا وجه و علی آیین و احمد خطّ و خال
کرده بیت وحی را یکباره غرق شور و حال

گاه حیدر داردش چون کعبۀ جان در بغل
گه محمّد گیردش مانند قرآن در بغل

حُسن‌ها بر گِرد شمع عارضش پروانه‌ای
خلدها از بوستان طلعتش ریحانه‌ای
حلم‌ها در پیش حلم حضرتش افسانه‌ای
قدسیان در آستان قدس او بیگانه‌ای
اختران هر یک به بحر رحمتش دُردانه‌ای
آسمان از کوثر احسان او پیمانه‌ای

ماه کنعان ولایت، یوسف زهراست این
اوّلین فرزند حیدر، دوّمین مولاست این

دامن ماه صیام امشب دهد بوی حسن
آسمان‌ها سجده آوردند در کوی حسن
مهر، خود را کرده گُم در پرتو روی حسن
ماه، زیبایی گرفت از حَسن دلجوی حسن
سوره‌ی و اللّیل، خود را بسته بر موی حسن
آیۀ والشّمس، گردیده ثناگوی حسن

ابر، لطف و رحمتش بر خلق بارد بیشتر
آنچه خوبان سر به سر دارند، دارد بیشتر

این کریم اهلبیت، این مظهر لطف خداست
این امام دوّم این اوّل عزیز مصطفاست
این فروغ سوّم این چارم نفر زاهل کساست
این گرامی وارث صبر علیّ مرتضاست
این به صلحش فُلک سرگردان دین را ناخداست
این صراط الله اعظم، این امام مجتباست

هم سپهری‌ها زعیم اهلبیتش خوانده‌اند
هم زمینی‌ها کریم اهلبیتش خوانده‌اند

روح اهل خلد و ریحان بهشت است این پسر
بلکه طاووس گلستان بهشت است این پسر
سرو خوشرفتار بستان بهشت است این پسر
جان آل الله و جانان بهشت است این پسر
آفتاب صبح ایوان بهشت است این پسر
سیّد جمع جوانان بهشت است این پسر

ای تمام شیعیان! این است مولای شما
ای جوانان بهشت! این است آقای شما

سرّ دشمن بر ملا گردید با صبر حسن
جاودان دین خدا گردید با صبر حسن
حق ز باطل تا جدا گردید با صبر حسن
هستی دشمن فنا گردید با صبر حسن
نهضت عترت به پا گردید با صبر حسن
کربلا، کرب و بلا گردید با صبر حسن

دین اسیر انزوا می‌شد اگر صلحش نبود
دست دشمن باز وا می‌شد اگر صلحش نبود

ای خط و خالت همه آیت در آیت یا حسن
ای سپهر وحی را شمس ولایت یا حسن
ای کلامت خلق را نور هدایت یا حسن
ای خروشان بحر موّاج عنایت یا حسن
ای یم جود، ای کریم بی‌نهایت یاحسن
ای جهانت جمله در ظّل حمایت یا حسن

یابن‌ زهرا! من نمی‌گویم ثناگوی توأم
تو کریم عالمی، من سائل کوی توأم

سینه‌های سوخته، شمع شب تار توأند
طایرانِ سدره صبح و شام زوّار توأند
عرشیان در عرشِ اعلا هم گرفتار توأند
آسمان‌ها غرق در دریای انوار توأند
ماه‌رویان ذرّه‌ای از مهر رخسار توأند
شهریاران برده‌های کوه و بازار توأند

مهر تو هم بحر ما، هم فُلک ما، هم نوح ماست
تربت بی زائرت، بیت الحرام روح ماست

تو ز وصف عرشیان و فرشیان بالاتری
نو نبی را جانِ شیرین، تو خدا را مظهری
تو کتاب اللهِ روی سینۀ پیغمبری
تو علیّ مرتضایی، تو بتول اطهری
تو امام مجتبی، چشم و چراغ حیدری
تو کریم عترتی، تو دست لطف داوری

جودْ سائل، عفوْ مرهون و کَرَمْ مهمان توست
چشمِ «میثم» در دو دنیا بر تو و احسان توست

#غلامرضا_سازگار

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e