یک کلمه طیبه در عالم قرآن وجود دارد، که هر کس آن را در جریان زندگی روزمرهاش سیر کند، شبیه حسینبنعلی میشود!
و آن این است که:
هر اثری در عالم از أللّه است...
و این همان چیزی است که میگویند که:
حضرت حسین هر چه به لحظات شهادت نزدیک میشدند، صورتشان گلگون و آرامششان بیشتر میشد!
انگار لحظه به لحظه سیر میکردند که هر چه در این عالم هست از طریق الله است و حقیقت تأثیرها در عالم همه از الله است؛ و کسی که اسباب را هم به این نحو ببیند که دارند کار خودشان را میکنند، ولی حقیقتش مال الله است؛ معلوم است با این سیر گلگون میشود. معلوم است که دارد بزرگترین حقیقت عالم را سیر میکند و آرام میشود!
أباعبدالله در سیر عاشورا دارد میبیند که علیرغم شکستها، اما جریان اصلی دست الله است...
#محمد_حسین_رحیمی
#محرم_۱۴۰۲
#کلمه_طیبه
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@Allaamehwisdom
و آن این است که:
هر اثری در عالم از أللّه است...
و این همان چیزی است که میگویند که:
حضرت حسین هر چه به لحظات شهادت نزدیک میشدند، صورتشان گلگون و آرامششان بیشتر میشد!
انگار لحظه به لحظه سیر میکردند که هر چه در این عالم هست از طریق الله است و حقیقت تأثیرها در عالم همه از الله است؛ و کسی که اسباب را هم به این نحو ببیند که دارند کار خودشان را میکنند، ولی حقیقتش مال الله است؛ معلوم است با این سیر گلگون میشود. معلوم است که دارد بزرگترین حقیقت عالم را سیر میکند و آرام میشود!
أباعبدالله در سیر عاشورا دارد میبیند که علیرغم شکستها، اما جریان اصلی دست الله است...
#محمد_حسین_رحیمی
#محرم_۱۴۰۲
#کلمه_طیبه
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@Allaamehwisdom
مخاطبه با قرآن
۱۶ مرداد ۱۴٠۲
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ...
آيه ١٠٥ سوره مائده
وقتی انسان، توجه به خود و محوريت خويشتن بينهايتش داشته باشد و داراى اين نگاه عمیق باشد که خداوند از رگ گردن به او نزدیکتر است، در تمام امور، هدایت مى شود و گمراهی دیگران، برای او خسارت و ضرری به بار نمیآورد.
وقتی انسان، اين توجه را داشته باشد و در مسیر خود، حرکتش را به درستی انجام دهد و در این زندگی روزمره، خود را فراموش نكند، جهان اطراف او نمیتواند او را از منافع حقیقی اش دور کند. هر چقدر هم مسيرهاى دیگران، جهان، گروهها، حکومتها و قدرتهای جهانی و ... باطل و نادرست باشد، مسیر انسانی را نمیتواند از بین ببرد.
گرچه در این کلام، "گمراهی و ضلالت"، به ظاهر فقط به انسانها معطوف مى شود، اما شاید با ملاک عقلی معطوف شود به از دست دادن هر چیزی که در این جهان در اطراف ما وجود دارد، از اموال، اشیاء، پروژههای کاری، مشکلاتی که در مسیر انسان در خانواده، شغل، بستگان، ارتباطات و گروهها برایش حاصل میشود، مشکلاتی که در امور غیر انسانی برايش حاصل مى شود و هر چیزی که مى تواند از دست دهد...
گمراهی به معنای از جاده خارج شدنِ هر چیز تکوینی براى انسان است؛ اینها هرگز نمیتوانند به او ضرری بزنند.
ضرر انسان، تنها به این نیست که چیزی را از دست بدهد، یا گمراهى براي حاصل شود، یا از مسیرش بماند! منافع انسان و هر چیزی که در مسیرش نیازمند اوست عام هست؛ ممكن است او در فضای مدیریتی خود، در سرپرستی نسبت به فرزندانش، در ارتباطی که با خانواده میگیرد و در همهی اشیاء مادی و غیر مادی و انسانی و غیرانسانی اش، نیازهایی داشته باشد که این نیازها، به مسیرش و به منافع و درخواستهای حقیقی اش برمیگردد؛ همه ى اینها در حرکت درست انسانی، بايد تامین شود.
اگر تعقل این آیه درست انجام شود، همه چیز بايد در جای خود قرار گیرد؛ همه چيز انسان در زندگی وسیع خود _نه فقط در زندگی شخصی و در خلوتش _ در آن زندگی عامش، در همهی ارتباطاتى که با اشیا، عناصر، اشخاص و هر چیزی که در این عالم وسیع وجود دارد و هر چیزی که منفعت حقیقی او حساب مى شود.
این حقیقت، با توجه به نفس حاصل مى شود؛
آن چیزی که انسان در نگاه حقیقی و هویت واقعی و در انتخابهای بنیادینی که کرده است،
هرچه که خواستید از این هویت و از این حقیقت، و در انتخاب بنیادین شما هست، این در تک تک اعمال و رفتارهای شما و در همهی منافع شما و با همهی اطرافیانتان، با همهی کارهایی که دارد و با هر اقدامی که میکند، تامین می شود، به شرط اینکه "عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ" خودتان را فراموش نکنید.
"لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ"
كسيكه که بر راه نادرستی می رود و با قصد یا بدون قصد قرار است به شما ضرر رساند، اگر شما این هدایت ذاتی و هدایتی که با "علیکم انفسکم" حاصل مى شود را داشته باشید، این ضرر وارد نمی شود.
همهی چیزایی که شما نیاز دارید، برایتان تامین می شود، به شرطی که از این واقعيت پاسداری کنيد؛ به شرط اینکه گرفتار امور بیرونی نشويد، بهانه هاى بيهوده برای خود درست نکنید و از این حقيقت، که مانند خورشید جلوی چشم شما گرفته شده است، غافل نشويد.
این حقیقت، بالاترین حقیقت است و چیزی نیست غیر از "انفسكم"
. همین نفسها و خودها و هویت شما و خویشتن نامتناهى، که از همه چیز به خداوند، دیانت و مسیر حق و دانایی و توانایی و موفقیت و کامیابی و حتی لذتهای مادی، نزدیکتر است.
کسی که این مسیر را برود، حتی در این دنیا هم به لذتهایی میرسد که آنهايى که غافل شده اند هرگز نمیرسند؛ آن هم بخشی از این هدایت است و همه چیز با یک حقیقت حاصل می شود و آن، حقیقت ِدرخشان خویشتن است، به شرطی که آن را پاس داريد...
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#مرداد_۱۴۰۲
@AllaamehWisdom
۱۶ مرداد ۱۴٠۲
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ...
آيه ١٠٥ سوره مائده
وقتی انسان، توجه به خود و محوريت خويشتن بينهايتش داشته باشد و داراى اين نگاه عمیق باشد که خداوند از رگ گردن به او نزدیکتر است، در تمام امور، هدایت مى شود و گمراهی دیگران، برای او خسارت و ضرری به بار نمیآورد.
وقتی انسان، اين توجه را داشته باشد و در مسیر خود، حرکتش را به درستی انجام دهد و در این زندگی روزمره، خود را فراموش نكند، جهان اطراف او نمیتواند او را از منافع حقیقی اش دور کند. هر چقدر هم مسيرهاى دیگران، جهان، گروهها، حکومتها و قدرتهای جهانی و ... باطل و نادرست باشد، مسیر انسانی را نمیتواند از بین ببرد.
گرچه در این کلام، "گمراهی و ضلالت"، به ظاهر فقط به انسانها معطوف مى شود، اما شاید با ملاک عقلی معطوف شود به از دست دادن هر چیزی که در این جهان در اطراف ما وجود دارد، از اموال، اشیاء، پروژههای کاری، مشکلاتی که در مسیر انسان در خانواده، شغل، بستگان، ارتباطات و گروهها برایش حاصل میشود، مشکلاتی که در امور غیر انسانی برايش حاصل مى شود و هر چیزی که مى تواند از دست دهد...
گمراهی به معنای از جاده خارج شدنِ هر چیز تکوینی براى انسان است؛ اینها هرگز نمیتوانند به او ضرری بزنند.
ضرر انسان، تنها به این نیست که چیزی را از دست بدهد، یا گمراهى براي حاصل شود، یا از مسیرش بماند! منافع انسان و هر چیزی که در مسیرش نیازمند اوست عام هست؛ ممكن است او در فضای مدیریتی خود، در سرپرستی نسبت به فرزندانش، در ارتباطی که با خانواده میگیرد و در همهی اشیاء مادی و غیر مادی و انسانی و غیرانسانی اش، نیازهایی داشته باشد که این نیازها، به مسیرش و به منافع و درخواستهای حقیقی اش برمیگردد؛ همه ى اینها در حرکت درست انسانی، بايد تامین شود.
اگر تعقل این آیه درست انجام شود، همه چیز بايد در جای خود قرار گیرد؛ همه چيز انسان در زندگی وسیع خود _نه فقط در زندگی شخصی و در خلوتش _ در آن زندگی عامش، در همهی ارتباطاتى که با اشیا، عناصر، اشخاص و هر چیزی که در این عالم وسیع وجود دارد و هر چیزی که منفعت حقیقی او حساب مى شود.
این حقیقت، با توجه به نفس حاصل مى شود؛
آن چیزی که انسان در نگاه حقیقی و هویت واقعی و در انتخابهای بنیادینی که کرده است،
هرچه که خواستید از این هویت و از این حقیقت، و در انتخاب بنیادین شما هست، این در تک تک اعمال و رفتارهای شما و در همهی منافع شما و با همهی اطرافیانتان، با همهی کارهایی که دارد و با هر اقدامی که میکند، تامین می شود، به شرط اینکه "عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ" خودتان را فراموش نکنید.
"لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ"
كسيكه که بر راه نادرستی می رود و با قصد یا بدون قصد قرار است به شما ضرر رساند، اگر شما این هدایت ذاتی و هدایتی که با "علیکم انفسکم" حاصل مى شود را داشته باشید، این ضرر وارد نمی شود.
همهی چیزایی که شما نیاز دارید، برایتان تامین می شود، به شرطی که از این واقعيت پاسداری کنيد؛ به شرط اینکه گرفتار امور بیرونی نشويد، بهانه هاى بيهوده برای خود درست نکنید و از این حقيقت، که مانند خورشید جلوی چشم شما گرفته شده است، غافل نشويد.
این حقیقت، بالاترین حقیقت است و چیزی نیست غیر از "انفسكم"
. همین نفسها و خودها و هویت شما و خویشتن نامتناهى، که از همه چیز به خداوند، دیانت و مسیر حق و دانایی و توانایی و موفقیت و کامیابی و حتی لذتهای مادی، نزدیکتر است.
کسی که این مسیر را برود، حتی در این دنیا هم به لذتهایی میرسد که آنهايى که غافل شده اند هرگز نمیرسند؛ آن هم بخشی از این هدایت است و همه چیز با یک حقیقت حاصل می شود و آن، حقیقت ِدرخشان خویشتن است، به شرطی که آن را پاس داريد...
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#مرداد_۱۴۰۲
@AllaamehWisdom
ادامه👆
اگر در گلكسىهایی که یک میلیارد سال نوری از ما دورتر هستند، حرکتى خلاف جهت حركت چند مترى ما صورت بگیرد، اثرش، همچون موجى که در دریا از طریق نور ماه و ستارگان ايجاد مى شود، جهان را تغییر میدهد و چه بسا به سبب آن، همین حرکت چندمتری من هم به نتیجه نرسد!
همهی این ها با نظمی که در جهان هست معنی پیدا میکند، اما ما برعکس، تنها خودمان را میبینیم و فکر میکنیم که ما هستیم كه در حال حرکت هستيم!
وقتی که چند حرکت کوچیک به نتیجه نمیرسد چنان فغان بر مى داريم، انگار که تا حالا ما بودیم که به اینجا رسیدیم!
خداوند مى گويد، تویی که یتیم بودی، در این جهان کسی را نداشتی، چگونه تا اینجا رسیدی؟
آیا فقط با کمک مادر و پدر بوده؟
آنها خود در این جهان یتیم بودند و بدون كمك این عالم امکان نداشت که تو به اینجا برسی. درک و فهمی که پیدا میکنی.
این هدایت فکری، چگونه صورت گرفته؟
تا اینجا چگونه آمدى؟
همان خدایی که تا اینجا تو را رسانده و جهانی که در دور گردشش، به تو کمک کرده که تا اینجا برسی، پس از این هم همین گونه خواهد بود و همینطور تو را به جایی مى رساند که رضایت پیدا کنى.
اما تو هم یه عمل کوچك از خودت داشته باش؛
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿۹﴾
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿۱۰)
حداقل کاری که دربارهی جهان و دربارهی خودت میتوانی انجام دهى این است که:
اين ها را فراموش نکن!
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ﴿۱۱﴾
و از این نعمتی که سرتاسر وجودت را فرا گرفته، در وجود خود روایتی کن، تا این روایت بر جانت بنشیند و جانت روشن شود.
خودت با دست خودت، روحت را تاریک نکن! این تاریکی، به تو نه امر دنیایی میدهد، نه آخرتى!
این جهان، در حال کمککردن به توست، تو هم این را ببین و این دیدن را در وجودت روایت کن.
این مشعل وجودی را روشن کن تا آن رضایتی که قرار است در نهایت به تو برسد، بیشتر، زودتر و کاملتر بشود؛ اين رضایت به تو میرسد، در حدی که انتخاب اولیه ت هست و جهان میتواند به تو كمك كند و تو میگذاری و خرابش نمی کنى.
اما بیا با این حرکتهای درستى که یاد میگیری، این نعمت، رضایت، هدفمندی و رسیدن و وصول را کاملتر، اساسیتر و بهتر كن و این دست توست...
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#تابستان_۱۴۰۲
@AllaamehWisdom
اگر در گلكسىهایی که یک میلیارد سال نوری از ما دورتر هستند، حرکتى خلاف جهت حركت چند مترى ما صورت بگیرد، اثرش، همچون موجى که در دریا از طریق نور ماه و ستارگان ايجاد مى شود، جهان را تغییر میدهد و چه بسا به سبب آن، همین حرکت چندمتری من هم به نتیجه نرسد!
همهی این ها با نظمی که در جهان هست معنی پیدا میکند، اما ما برعکس، تنها خودمان را میبینیم و فکر میکنیم که ما هستیم كه در حال حرکت هستيم!
وقتی که چند حرکت کوچیک به نتیجه نمیرسد چنان فغان بر مى داريم، انگار که تا حالا ما بودیم که به اینجا رسیدیم!
خداوند مى گويد، تویی که یتیم بودی، در این جهان کسی را نداشتی، چگونه تا اینجا رسیدی؟
آیا فقط با کمک مادر و پدر بوده؟
آنها خود در این جهان یتیم بودند و بدون كمك این عالم امکان نداشت که تو به اینجا برسی. درک و فهمی که پیدا میکنی.
این هدایت فکری، چگونه صورت گرفته؟
تا اینجا چگونه آمدى؟
همان خدایی که تا اینجا تو را رسانده و جهانی که در دور گردشش، به تو کمک کرده که تا اینجا برسی، پس از این هم همین گونه خواهد بود و همینطور تو را به جایی مى رساند که رضایت پیدا کنى.
اما تو هم یه عمل کوچك از خودت داشته باش؛
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿۹﴾
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿۱۰)
حداقل کاری که دربارهی جهان و دربارهی خودت میتوانی انجام دهى این است که:
اين ها را فراموش نکن!
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ﴿۱۱﴾
و از این نعمتی که سرتاسر وجودت را فرا گرفته، در وجود خود روایتی کن، تا این روایت بر جانت بنشیند و جانت روشن شود.
خودت با دست خودت، روحت را تاریک نکن! این تاریکی، به تو نه امر دنیایی میدهد، نه آخرتى!
این جهان، در حال کمککردن به توست، تو هم این را ببین و این دیدن را در وجودت روایت کن.
این مشعل وجودی را روشن کن تا آن رضایتی که قرار است در نهایت به تو برسد، بیشتر، زودتر و کاملتر بشود؛ اين رضایت به تو میرسد، در حدی که انتخاب اولیه ت هست و جهان میتواند به تو كمك كند و تو میگذاری و خرابش نمی کنى.
اما بیا با این حرکتهای درستى که یاد میگیری، این نعمت، رضایت، هدفمندی و رسیدن و وصول را کاملتر، اساسیتر و بهتر كن و این دست توست...
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#تابستان_۱۴۰۲
@AllaamehWisdom
ادامه☝️
۱۱- راهیپمائی باید در مبدا و مقصد و مسیر و محور سوالی، صحیح و درست باشد و در فضای مناسبی انجام گردد. علامت صحت، نتیجهبخشی آن است. اصل این راهپیمائی درونی است و با "تفکر وجودی" انجام میشود: "تفکری که با تمام وجود و هستی انسان صورت میگیرد".
این تفکر درونیِ با تمام وجود، اگرچه در ظاهر قابل دسترسی است اما بدون مقدمات کافی روی نمیدهد. تمام تلاش انسان و زحمات بیرونی، راهپیمائی ظاهری و هر رنج و زحمت دیگر برای فراهم شدن "تفکر وجودی" است که ارکان زندگی انسان را متحول میکند و چنان تغییراتی در ساختار روزمره ایجاد میکند که قابل انتظار و پیشبینی نیست.
۱۲- علامت راهپیمائی صحیح این است که به نتیجه میرسد. نتیجه آن از نوع "درک و خودآگاهی" است و نه چیز دیگر. تغییرات در باور انسان است و نه جهان خارج، اگرچه تغییرات در باورها و آگاهیها، جهان بیرونی را هم تغییر میدهد. امکان ندارد راهپیمائی و پیمایش درونی به درستی انجام گیرد و به نتیجه نرسد.
۱۳- توجه به نامتناهی همراه و لازمه پیادهروی درونی و نتیجه طبیعی آن است. زیارت و بسیاری از عبادیات و مناسک -در شکل صحیح آن- یکی از مظاهر میل به نامتناهی است که در این باره قبلاً در جلسات متعددی توصیح داده شده است.
#محمد_حسین_قدوسی
#پیمایش_درونی
#اربعین_۱۴۰۲
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
۱۱- راهیپمائی باید در مبدا و مقصد و مسیر و محور سوالی، صحیح و درست باشد و در فضای مناسبی انجام گردد. علامت صحت، نتیجهبخشی آن است. اصل این راهپیمائی درونی است و با "تفکر وجودی" انجام میشود: "تفکری که با تمام وجود و هستی انسان صورت میگیرد".
این تفکر درونیِ با تمام وجود، اگرچه در ظاهر قابل دسترسی است اما بدون مقدمات کافی روی نمیدهد. تمام تلاش انسان و زحمات بیرونی، راهپیمائی ظاهری و هر رنج و زحمت دیگر برای فراهم شدن "تفکر وجودی" است که ارکان زندگی انسان را متحول میکند و چنان تغییراتی در ساختار روزمره ایجاد میکند که قابل انتظار و پیشبینی نیست.
۱۲- علامت راهپیمائی صحیح این است که به نتیجه میرسد. نتیجه آن از نوع "درک و خودآگاهی" است و نه چیز دیگر. تغییرات در باور انسان است و نه جهان خارج، اگرچه تغییرات در باورها و آگاهیها، جهان بیرونی را هم تغییر میدهد. امکان ندارد راهپیمائی و پیمایش درونی به درستی انجام گیرد و به نتیجه نرسد.
۱۳- توجه به نامتناهی همراه و لازمه پیادهروی درونی و نتیجه طبیعی آن است. زیارت و بسیاری از عبادیات و مناسک -در شکل صحیح آن- یکی از مظاهر میل به نامتناهی است که در این باره قبلاً در جلسات متعددی توصیح داده شده است.
#محمد_حسین_قدوسی
#پیمایش_درونی
#اربعین_۱۴۰۲
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
هيچ موجودى در جهان نيست، مگر از رحمت پيامبر خاتم(ص) برخوردار است.
پيامبر(ص) طبق صريح آيه قرآن و روايات، رحمت براى تمامى عالميان؛ از انسان و حيوان تا جمادات و اشياء است.
با نگاه بيرونى، اين رحمت، رحمتى از جانب آسمانها نيست كه با دعا براى ما نازل شود!
انبياء، اولياء و حجت خداوند، همچون روح اين جهان و روحِ روح ما هستند و بر ما تسلط دارند، لذا حقيقتِ رحمت و رحمانيت پرودگار، پيامبر(ص)، امام معصوم(ع) و صاحب الزمان(عج)، از رگ گردن به ما نزديكتر است.
درك و زنده كردن حقيقت نبوى و حقيقت رحمانيت در وجود، براى ما وقتى حاصل مى شود كه در گرفتاريها و بن بست هاى زندگى كه گلويمان را مى فشارد، نگاهمان طورى تغيير كند كه نور اميد را ببينيم.
توجه به حقيقت رحمانيت، اميد، ايمان، اعتماد و سعه ى صدر مى آورد؛
اين سينه ى گشاده، براى همه ى ما با همه ى مشكلاتمان قابل حصول است؛ از طريق توجه به نفس و گم نشدن در زندگى روزمره، حب و بغض ها و ...؛ اين توجه مى تواند آثار شگفتى داشته باشد تا آنجا كه انسان خود را مخاطب اين كلام قرآنى ببيند؛ الم نشرح لك...
توجه به اين حقيقت نبوى، راه ميانبر به سعادت زندگى دنيا و آخرت است؛ اينكه از هر طريق، لحظاتى به حقيقت خود و حقيقت نبوى توجه كنيم و بجاى ياس، بلند شويم؛
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ ۖ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ
ما اَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی
همه ى رنج و مصيبتهاى پيامبر(ص) براى امتش هست؛ در جهت احياى مقام انسانيت و خليفة اللهى و خلاصى از گردونه ى روزگار و گامى برداشتن. با توجه به حقيقت رحمانيت و حقيقت نبوى(ص) و مايوس نشدن و حركت، مى توان در مسير پيامبر گام برداشت...
#محمد_حسین_قدوسی
#بیست_و_هشت_صفر_۱۴۰۲
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
پيامبر(ص) طبق صريح آيه قرآن و روايات، رحمت براى تمامى عالميان؛ از انسان و حيوان تا جمادات و اشياء است.
با نگاه بيرونى، اين رحمت، رحمتى از جانب آسمانها نيست كه با دعا براى ما نازل شود!
انبياء، اولياء و حجت خداوند، همچون روح اين جهان و روحِ روح ما هستند و بر ما تسلط دارند، لذا حقيقتِ رحمت و رحمانيت پرودگار، پيامبر(ص)، امام معصوم(ع) و صاحب الزمان(عج)، از رگ گردن به ما نزديكتر است.
درك و زنده كردن حقيقت نبوى و حقيقت رحمانيت در وجود، براى ما وقتى حاصل مى شود كه در گرفتاريها و بن بست هاى زندگى كه گلويمان را مى فشارد، نگاهمان طورى تغيير كند كه نور اميد را ببينيم.
توجه به حقيقت رحمانيت، اميد، ايمان، اعتماد و سعه ى صدر مى آورد؛
اين سينه ى گشاده، براى همه ى ما با همه ى مشكلاتمان قابل حصول است؛ از طريق توجه به نفس و گم نشدن در زندگى روزمره، حب و بغض ها و ...؛ اين توجه مى تواند آثار شگفتى داشته باشد تا آنجا كه انسان خود را مخاطب اين كلام قرآنى ببيند؛ الم نشرح لك...
توجه به اين حقيقت نبوى، راه ميانبر به سعادت زندگى دنيا و آخرت است؛ اينكه از هر طريق، لحظاتى به حقيقت خود و حقيقت نبوى توجه كنيم و بجاى ياس، بلند شويم؛
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ ۖ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ
ما اَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی
همه ى رنج و مصيبتهاى پيامبر(ص) براى امتش هست؛ در جهت احياى مقام انسانيت و خليفة اللهى و خلاصى از گردونه ى روزگار و گامى برداشتن. با توجه به حقيقت رحمانيت و حقيقت نبوى(ص) و مايوس نشدن و حركت، مى توان در مسير پيامبر گام برداشت...
#محمد_حسین_قدوسی
#بیست_و_هشت_صفر_۱۴۰۲
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
۱۷ مهر ١٤٠٢
سوره ى احزاب
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا(٣٩)
هر قدر انسان از درون، به حقيقت نامتناهى كه با او در وحدت است، توجه حقيقى كند، باعث سرريز شدن اين حقيقت به اين جهان مى شود و اين، همان رسالت حقيقى و الهى اوست.
رسالت الهى اين نيست كه انسان از روى فقه، دستورالعملهاى ظاهرى و آنچه كه خيال مى كند وظيفه ى اوست، عمل كند.
رسالت الهى؛ رسالتى كه رسالتى تصنعى نيست، الهى كه الله توهمى نيست!
حقيقت رسالت الهى چيزى است كه از درون انسان مى جوشد، اين جوشش از جنس ديگرى است؛
يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ
ابلاغ اين رسالت، ابلاغ ظاهرى همراه با دستور، سخنرانى، امر به معروف و ارشاد نيست، بلكه ابلاغ واقعى جلوه ى وجودى فرد است؛ چونان درخشش خودبخودى كه در اختيار او نيست. وقتى انسان از درون خود، لبريز مى شود، رسالت حقيقى اش نمايان مى گردد.
وَيَخْشَوْنَهُ
اين ترس، ترس بيرونىِ تصنعى نيست كه انسان از خداى ارباب آسمانها و جزاى او بترسد! اين خشيت، خشيت وجودى است و توجه حقيقى است كه انسان به ذات نامتناهى در درونش پيدا مى كند و آن را كامل مى كند.
وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ
اينكه انسان توجهش را از همه چيز مى كند، ناشى از همين جوشش درونى است.
وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا
اين محاسبه نيز، محاسبه و نظمى حقيقى است كه از ذات انسان و حقيقت درونى اش مى جوشد.
چينشى كه از ذات انسان بر زندگى اش حاكم مى شود با حساب و كتاب ها، دستورات و توجه هاى بيرونى، كاملا متفاوت است.
گرچه دسترسى به حقيقت برتر اين تجربه، به سهولت حاصل نشود، اما براى همه ى ما در همان سطحى كه هستيم قابل حصول است؛ با مراقبه، توجه، مداومت و نظم...
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْراً كَثِيراً (٤١)
ذكر كثير، مراقبت انسان از توجه او به نامتناهى ست.
توجهى كه بخاطر بروز بيرونى پيدا كردنِ علاقه ى او به اين حقيقت، حاصل مى شود.
در اين صورت است كه انسان در دو راهيها، بزنگاهها و نقاط حساسى كه او را مى توانند در حب و بغض ها، سياست،اجتماعيات ...غرق كنند، سعى مى كند مراقب باشد تا جوشش درونى اش شكل بگيرد.
وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا(٤٢)
همراهى اين توجه با نظمى ظاهرى (نظم صبح و شام) كمك مى كند، به نقطه اى برسد كه حقيقت، از درونش بجوشش در آيد.
اين امر، سخت و دور نيست و هر لحظه اى كه انسان به خود توجه كند و نقطه اى را كه در آن ايستاده و مسيرش را به درستى ببيند، به تناسب همان نقطه و وضعيت، رسالت الهى اش و چينش ذاتى كه مى تواند زندگى اش را بر اساس آن انجام دهد، برايش قابل حصول مى شود؛ بشرط اينكه خودش هم بخواهد...
#محمد_حسین_قدوسی
#مخاطبه_با_قرآن
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
سوره ى احزاب
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا(٣٩)
هر قدر انسان از درون، به حقيقت نامتناهى كه با او در وحدت است، توجه حقيقى كند، باعث سرريز شدن اين حقيقت به اين جهان مى شود و اين، همان رسالت حقيقى و الهى اوست.
رسالت الهى اين نيست كه انسان از روى فقه، دستورالعملهاى ظاهرى و آنچه كه خيال مى كند وظيفه ى اوست، عمل كند.
رسالت الهى؛ رسالتى كه رسالتى تصنعى نيست، الهى كه الله توهمى نيست!
حقيقت رسالت الهى چيزى است كه از درون انسان مى جوشد، اين جوشش از جنس ديگرى است؛
يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ
ابلاغ اين رسالت، ابلاغ ظاهرى همراه با دستور، سخنرانى، امر به معروف و ارشاد نيست، بلكه ابلاغ واقعى جلوه ى وجودى فرد است؛ چونان درخشش خودبخودى كه در اختيار او نيست. وقتى انسان از درون خود، لبريز مى شود، رسالت حقيقى اش نمايان مى گردد.
وَيَخْشَوْنَهُ
اين ترس، ترس بيرونىِ تصنعى نيست كه انسان از خداى ارباب آسمانها و جزاى او بترسد! اين خشيت، خشيت وجودى است و توجه حقيقى است كه انسان به ذات نامتناهى در درونش پيدا مى كند و آن را كامل مى كند.
وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ
اينكه انسان توجهش را از همه چيز مى كند، ناشى از همين جوشش درونى است.
وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا
اين محاسبه نيز، محاسبه و نظمى حقيقى است كه از ذات انسان و حقيقت درونى اش مى جوشد.
چينشى كه از ذات انسان بر زندگى اش حاكم مى شود با حساب و كتاب ها، دستورات و توجه هاى بيرونى، كاملا متفاوت است.
گرچه دسترسى به حقيقت برتر اين تجربه، به سهولت حاصل نشود، اما براى همه ى ما در همان سطحى كه هستيم قابل حصول است؛ با مراقبه، توجه، مداومت و نظم...
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْراً كَثِيراً (٤١)
ذكر كثير، مراقبت انسان از توجه او به نامتناهى ست.
توجهى كه بخاطر بروز بيرونى پيدا كردنِ علاقه ى او به اين حقيقت، حاصل مى شود.
در اين صورت است كه انسان در دو راهيها، بزنگاهها و نقاط حساسى كه او را مى توانند در حب و بغض ها، سياست،اجتماعيات ...غرق كنند، سعى مى كند مراقب باشد تا جوشش درونى اش شكل بگيرد.
وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا(٤٢)
همراهى اين توجه با نظمى ظاهرى (نظم صبح و شام) كمك مى كند، به نقطه اى برسد كه حقيقت، از درونش بجوشش در آيد.
اين امر، سخت و دور نيست و هر لحظه اى كه انسان به خود توجه كند و نقطه اى را كه در آن ايستاده و مسيرش را به درستى ببيند، به تناسب همان نقطه و وضعيت، رسالت الهى اش و چينش ذاتى كه مى تواند زندگى اش را بر اساس آن انجام دهد، برايش قابل حصول مى شود؛ بشرط اينكه خودش هم بخواهد...
#محمد_حسین_قدوسی
#مخاطبه_با_قرآن
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
ما انسانها علاوه بر اینکه یک احساس رنجی برایمان هست، یک رنج بنیادین دیگری هم برای خودمان درست كردهايم و آن این است که از اساس تئوری زندگی و مانیفست عملی زندگیمان را یک طوری مبهم، غیرشأنی و نامتناسب و بیهویت درست کردیم که اصلا دلیلی برای خوشحالی نداریم.
#حکمت_١٤٣_نهجالبلاغه
#محمدحسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
#حکمت_١٤٣_نهجالبلاغه
#محمدحسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
زندگی با قرآن
۲۴ مهر ۱۴۰۲
«وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»
قتال به اين معناست كه انسان، از شرايط عادى و رفاهى زندگيش خارج مى شود و در مقابله با شرايط سخت پيش رويش، به دليل بودن در مسير الهى، قرار مى گيرد و اين امر، منجر به قتال و مقاتله مى شود. مجبور است با دشمن، زخمى شدن، مرگ و مشكلات سختى دست و پنجه نرم كند.
اين مبارزه و قتال جايگاه عظيمى در حركت انبياء داراست. چه بسا پيامبرانى كه «ربيون كثير» همراهشان به مبارزه مى پرداختند؛ ربيون كسانى هستند كه «علم و عمل» را با هم آميخته اند و به مرحله ى بلندى در اين مسير رسيده اند. بدون قتال و مبارزه با اين شرايط و قرار گرفتن در سختيها، عموما امكان همراهى با انبياء وجود ندارد و هميشه شرايطى از سختى و ناراحتى در مقابل انسان هست.
اگرچه قتال به معناى جنگ، ممكن است در هر زمانى براى ما امكان نداشته باشد، اما بدون قرار گرفتن در آن شرايط، امكان همراهى با انبياء نيست!
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ»
آيا امكان دارد به بهشت ايمان وارد شويد، اما خداوند مجاهد و صابر شما را نشناسد؟!
شناخت مجاهد و صابر، هميشه در جنگ و شرايط سخت نيست، ما پيوسته در درون خود در چنين شرايطى قرار داريم و مى توانيم آن شرايط سخت، قتال و حالت جهاد و صبر را در زندگى عادى خود ببينيم؛ ببينيم آيا از جمله كسانى هستيم كه اهل جهاد و صبر هستند؟
ببينيم آيا وقتى در مقام قتال با مخالفين قرار گيريم، همراه با پيامبر مى شويم و از كسانى هستيم كه «مَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا» ضعف و سستى بر ما حاكم نمى شود و در نتيجه از صابرين هستيم؟
يا از كسانى هستيم كه غرق در رفاه دوستى و سستى اى هستند كه ناشى از گرفتار شدن در جهان مادى، زندگى روزمره و تشتت هاست و در دور قمرى كه به ما اجازه ى انديشيدن و توجه به نفس نمى دهد، گرفتار تمايلات و شهوات و حب و بغضى هستيم؟
اگر در سرزمينى، ديگرانى در حال جنگ و مبارزه و در سخت ترين شرايط هستند، اگرچه كه ما نتوانيم بطور مستقيم به آنها كمك كنيم، مى توانيم خود را جاى آنها قرار دهيم و بسنجيم در همين زندگى خود، آيا آماده ى اين مسير هستيم؟ يا از كسانى هستيم كه وهن و استكانت بر سرتاسر وجودمان حاكم است؟
اين نگاه به خود و درك و فهم اينكه از كدام دسته هستيم، امر سختى نيست.
كسانيكه دورادور هستند و كمكى از دستشان بر نمى آيد، اما حقيقتشان آماده ى اين مسير، آماده ى قتال و مبارزه با شرايط سخت هست و پيوسته در حال جهاد با امر درونى هستند، كه اين جهاد درونى از جهاد بيرونى، عظيمتر و سخت تر و با فضيلت تر است، اينها در فضيلت آن نبرد بيرونى مشاركت دارند.
ما پيوسته و بطور روزمره، بايد محاسبه داشته باشيم كه جزو كدام دسته هستيم؟ وقتى در سرزمينى ديگر، افرادى در سخت ترين شرايط در حال جنگ هستند، ما در همين سرزمين خود، قادريم درك كنيم كه آيا در اين منازعه، همراه آنها هستيم يا بر ضد آنها و يا ساكت؟!
آيا جزو كسانى هستيم كه خداوند ما را صابر مى داند و جزو «ربيون» يا از فراموشكاران؛
«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ»
پيامبر(ص) محور همه ى نيكى هاست، اما او تنها، علامت، نشانه و رسول است و در سرزمينى كه او نيست، مسيرش هست. وقتى ما در توجه به ايشان هستيم و سعى مى كنيم خود را به ايشان برسانيم و علاقمنديم كه پيرو و مجاورشان باشيم، بايد اين سوال را همواره از خود بپرسيم كه آيا در زمانيكه او حضور ندارد، تابعش هستيم يا باز مى گرديم به همان حالت قبليمان كه غرق شدن در زندگى روزمره ى پر از غفلت و تباهى و حب و بغض است؟
«وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا ۗ وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ»
كسى كه اين مسير را طى مى كند، بزودى نتيجه اش را مى بيند؛ نتيجه چيز عجيب و دورى نيست، در همين جهان حاصل مى شود و قابل مشاهده است. آنچه در جهان ديگر رخ مى دهد كشف همين حقيقتى است كه همين الان در حال رخ دادن است.
اگر ما اين مسير را طى كنيم، بسرعت و بشدت و با كمال وضوح نتيجه را مى بينيم.
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#فلسطین_ما_فلسطین_درونمان
@AllaamehWisdom
۲۴ مهر ۱۴۰۲
«وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»
قتال به اين معناست كه انسان، از شرايط عادى و رفاهى زندگيش خارج مى شود و در مقابله با شرايط سخت پيش رويش، به دليل بودن در مسير الهى، قرار مى گيرد و اين امر، منجر به قتال و مقاتله مى شود. مجبور است با دشمن، زخمى شدن، مرگ و مشكلات سختى دست و پنجه نرم كند.
اين مبارزه و قتال جايگاه عظيمى در حركت انبياء داراست. چه بسا پيامبرانى كه «ربيون كثير» همراهشان به مبارزه مى پرداختند؛ ربيون كسانى هستند كه «علم و عمل» را با هم آميخته اند و به مرحله ى بلندى در اين مسير رسيده اند. بدون قتال و مبارزه با اين شرايط و قرار گرفتن در سختيها، عموما امكان همراهى با انبياء وجود ندارد و هميشه شرايطى از سختى و ناراحتى در مقابل انسان هست.
اگرچه قتال به معناى جنگ، ممكن است در هر زمانى براى ما امكان نداشته باشد، اما بدون قرار گرفتن در آن شرايط، امكان همراهى با انبياء نيست!
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ»
آيا امكان دارد به بهشت ايمان وارد شويد، اما خداوند مجاهد و صابر شما را نشناسد؟!
شناخت مجاهد و صابر، هميشه در جنگ و شرايط سخت نيست، ما پيوسته در درون خود در چنين شرايطى قرار داريم و مى توانيم آن شرايط سخت، قتال و حالت جهاد و صبر را در زندگى عادى خود ببينيم؛ ببينيم آيا از جمله كسانى هستيم كه اهل جهاد و صبر هستند؟
ببينيم آيا وقتى در مقام قتال با مخالفين قرار گيريم، همراه با پيامبر مى شويم و از كسانى هستيم كه «مَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا» ضعف و سستى بر ما حاكم نمى شود و در نتيجه از صابرين هستيم؟
يا از كسانى هستيم كه غرق در رفاه دوستى و سستى اى هستند كه ناشى از گرفتار شدن در جهان مادى، زندگى روزمره و تشتت هاست و در دور قمرى كه به ما اجازه ى انديشيدن و توجه به نفس نمى دهد، گرفتار تمايلات و شهوات و حب و بغضى هستيم؟
اگر در سرزمينى، ديگرانى در حال جنگ و مبارزه و در سخت ترين شرايط هستند، اگرچه كه ما نتوانيم بطور مستقيم به آنها كمك كنيم، مى توانيم خود را جاى آنها قرار دهيم و بسنجيم در همين زندگى خود، آيا آماده ى اين مسير هستيم؟ يا از كسانى هستيم كه وهن و استكانت بر سرتاسر وجودمان حاكم است؟
اين نگاه به خود و درك و فهم اينكه از كدام دسته هستيم، امر سختى نيست.
كسانيكه دورادور هستند و كمكى از دستشان بر نمى آيد، اما حقيقتشان آماده ى اين مسير، آماده ى قتال و مبارزه با شرايط سخت هست و پيوسته در حال جهاد با امر درونى هستند، كه اين جهاد درونى از جهاد بيرونى، عظيمتر و سخت تر و با فضيلت تر است، اينها در فضيلت آن نبرد بيرونى مشاركت دارند.
ما پيوسته و بطور روزمره، بايد محاسبه داشته باشيم كه جزو كدام دسته هستيم؟ وقتى در سرزمينى ديگر، افرادى در سخت ترين شرايط در حال جنگ هستند، ما در همين سرزمين خود، قادريم درك كنيم كه آيا در اين منازعه، همراه آنها هستيم يا بر ضد آنها و يا ساكت؟!
آيا جزو كسانى هستيم كه خداوند ما را صابر مى داند و جزو «ربيون» يا از فراموشكاران؛
«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ»
پيامبر(ص) محور همه ى نيكى هاست، اما او تنها، علامت، نشانه و رسول است و در سرزمينى كه او نيست، مسيرش هست. وقتى ما در توجه به ايشان هستيم و سعى مى كنيم خود را به ايشان برسانيم و علاقمنديم كه پيرو و مجاورشان باشيم، بايد اين سوال را همواره از خود بپرسيم كه آيا در زمانيكه او حضور ندارد، تابعش هستيم يا باز مى گرديم به همان حالت قبليمان كه غرق شدن در زندگى روزمره ى پر از غفلت و تباهى و حب و بغض است؟
«وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا ۗ وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ»
كسى كه اين مسير را طى مى كند، بزودى نتيجه اش را مى بيند؛ نتيجه چيز عجيب و دورى نيست، در همين جهان حاصل مى شود و قابل مشاهده است. آنچه در جهان ديگر رخ مى دهد كشف همين حقيقتى است كه همين الان در حال رخ دادن است.
اگر ما اين مسير را طى كنيم، بسرعت و بشدت و با كمال وضوح نتيجه را مى بينيم.
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#فلسطین_ما_فلسطین_درونمان
@AllaamehWisdom
زندگی با قرآن
یک آبان ۱۴۰۲
«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»
انسان، اگرچه به لحاظ فلسفى مىداند كه خداوند در مكان خاصى نيست، اما در عمل، پيوسته او را در مكانى خاص درنظر مىگيرد و در زندگى، مشكلات و دوراهيها، نمىتواند مسير الهى را تشخيص دهد.
اما براى انسان، در هر مسير و شرايطى، هزاران راه بسوى بینهايت باز است؛ و راه بینهايت، وجه الهى است و وجه الهى در هيچ كجا، بسته نيست و به بن بست ختم نمىشود؛ حتى اگر انسان در راه باطل باشد!
او، چون فضا را تنگ، راه را اندك و خداوند را در مكانى غير از جايى كه پيش رويش هست مىبيند، پيوسته به دنبال كسى مىگردد كه از رگ گردن به او نزديكتر است! اما وقتى حقيقت را ببيند، در هر سمت و سو و در هر شرايط، فضا و با هر شخصيتى، وجه الله را مىيابد؛
سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
گوهری کز صدفِ کُون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
اگر انسان اين گوهر بینهايت الهى، كه پيش رويش و در وجودش است را ببيند، مىفهمد نيازى به گشتن ندارد.
ديدن زندگىِ درست، كه در آن انسان نيازى به فردى بيرونى، منزلتهاى اجتماعى، مدركها، شغلها و ... ندارد، همان وجه الهى است كه انسان را تا بینهايت پيش مىبرد و سختىاى از نوع گمشدگى در آن نيست.
«إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»
همين خداست كه واسع و عليم است؛ وسعت، علم، توانايى، همهى ذات و صفات و افعال الهى، همين الان با ما متحد است؛
و ما هماكنون با همين شرايط و با همين تقصيرات، معايب و آلودگىها و همهى مشكلات پيرامونمان، نه تنها مىتوانيم وجه الله را درك كنيم و به سمت اين بینهايت و اين درياى پر از در و گهر پيش رويم، بلكه با آن متحد هستيم.
نيازى به مقامات و حالات خاصى نيست، اين حداقل چيزى است كه انسان به محض اينكه نگاه كند مىبيند، فقط كافىست چشمانش را نبندد.
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#بن_بستی_نیست
#وجه_الله
#بیرونی_نیست
@AllaamehWisdom
یک آبان ۱۴۰۲
«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»
انسان، اگرچه به لحاظ فلسفى مىداند كه خداوند در مكان خاصى نيست، اما در عمل، پيوسته او را در مكانى خاص درنظر مىگيرد و در زندگى، مشكلات و دوراهيها، نمىتواند مسير الهى را تشخيص دهد.
اما براى انسان، در هر مسير و شرايطى، هزاران راه بسوى بینهايت باز است؛ و راه بینهايت، وجه الهى است و وجه الهى در هيچ كجا، بسته نيست و به بن بست ختم نمىشود؛ حتى اگر انسان در راه باطل باشد!
او، چون فضا را تنگ، راه را اندك و خداوند را در مكانى غير از جايى كه پيش رويش هست مىبيند، پيوسته به دنبال كسى مىگردد كه از رگ گردن به او نزديكتر است! اما وقتى حقيقت را ببيند، در هر سمت و سو و در هر شرايط، فضا و با هر شخصيتى، وجه الله را مىيابد؛
سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
گوهری کز صدفِ کُون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
اگر انسان اين گوهر بینهايت الهى، كه پيش رويش و در وجودش است را ببيند، مىفهمد نيازى به گشتن ندارد.
ديدن زندگىِ درست، كه در آن انسان نيازى به فردى بيرونى، منزلتهاى اجتماعى، مدركها، شغلها و ... ندارد، همان وجه الهى است كه انسان را تا بینهايت پيش مىبرد و سختىاى از نوع گمشدگى در آن نيست.
«إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»
همين خداست كه واسع و عليم است؛ وسعت، علم، توانايى، همهى ذات و صفات و افعال الهى، همين الان با ما متحد است؛
و ما هماكنون با همين شرايط و با همين تقصيرات، معايب و آلودگىها و همهى مشكلات پيرامونمان، نه تنها مىتوانيم وجه الله را درك كنيم و به سمت اين بینهايت و اين درياى پر از در و گهر پيش رويم، بلكه با آن متحد هستيم.
نيازى به مقامات و حالات خاصى نيست، اين حداقل چيزى است كه انسان به محض اينكه نگاه كند مىبيند، فقط كافىست چشمانش را نبندد.
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#بن_بستی_نیست
#وجه_الله
#بیرونی_نیست
@AllaamehWisdom
هر طنابی به عالم بالا منقطع است، غیر از طناب
اهلبیت عصمتوطهارت؛ «حبلالله المتین» هستند. به هر کس امید ببندی به طناب منقطع چنگ زدی؛ «حبلالله» معصوم علیهالسلام است. به هر لامپ و هر چراغی و هر نوری متمسک شوی؛ خیالِ نور است، نور نیست. بالأخره تا مدتی نور دارد. اگر کسی به شما صد تا محبت کرده، اگر میلیونها محبت هم بکند، یک جایی قطع میشود. هرچقدر هم دوست داشته باشد، قطع میشود؛ اصلا خاصیتش انقطاع است، غیر از اهلبیت عصمتوطهارت که اتصال دارند .
بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادتپرور(ره)
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#رساله_عمليه
#حبل_الله
@AllaamehWisdom
اهلبیت عصمتوطهارت؛ «حبلالله المتین» هستند. به هر کس امید ببندی به طناب منقطع چنگ زدی؛ «حبلالله» معصوم علیهالسلام است. به هر لامپ و هر چراغی و هر نوری متمسک شوی؛ خیالِ نور است، نور نیست. بالأخره تا مدتی نور دارد. اگر کسی به شما صد تا محبت کرده، اگر میلیونها محبت هم بکند، یک جایی قطع میشود. هرچقدر هم دوست داشته باشد، قطع میشود؛ اصلا خاصیتش انقطاع است، غیر از اهلبیت عصمتوطهارت که اتصال دارند .
بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادتپرور(ره)
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#رساله_عمليه
#حبل_الله
@AllaamehWisdom
نگاه افراد باید به تلخی و آشفتگی زمان غیبت حقیقی باشد، و چشم براه باشند، و دعای
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ...»
را حقیقتا از دل بر زبان جاری کند. مرحوم آقای بهجت میفرمودند:
ما فکر میکردیم، دعا کردن آسان است؛ ولی اینطور نیست. چون دعا کردن نیاز به پشتوانه معرفتی و اعتقادی دارد؛ و فقط لقلقهی زبانی نیست. استجابت دعا، با تکیه بر اضطرار است؛ اگر درک اضطرار نباشد، استجابت به تأخیر میافتد.
🔸️بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادتپرور(ره)
🔹️ولادت پر خیر و برکت صاحبالزمان عجل الله مبارک.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#سعادتپرور
#رساله_عملیه
@Allaamehwisdom
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ...»
را حقیقتا از دل بر زبان جاری کند. مرحوم آقای بهجت میفرمودند:
ما فکر میکردیم، دعا کردن آسان است؛ ولی اینطور نیست. چون دعا کردن نیاز به پشتوانه معرفتی و اعتقادی دارد؛ و فقط لقلقهی زبانی نیست. استجابت دعا، با تکیه بر اضطرار است؛ اگر درک اضطرار نباشد، استجابت به تأخیر میافتد.
🔸️بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادتپرور(ره)
🔹️ولادت پر خیر و برکت صاحبالزمان عجل الله مبارک.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#سعادتپرور
#رساله_عملیه
@Allaamehwisdom
جلسه۸مخاطبهرمضان۱۴۴۵
محمدحسین قدوسی
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً
فرقان ۶۳
مخاطبه روز ۸ رمضان ۱۴۴۵
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
#روز_هشتم
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#مخاطبه
#رمضان
@Allaamehwisdom
فرقان ۶۳
مخاطبه روز ۸ رمضان ۱۴۴۵
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
#روز_هشتم
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#مخاطبه
#رمضان
@Allaamehwisdom
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠در حدیث زیبای نبوی وارد شده است:
إذا رأیتم الربیع فاكثروا ذكر النشور
هنگامیكه بهار را مشاهده كردید به یاد بعث و برانگیخته شدن از قالب خاكی مرگ بیفتید.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#رمضان
#بهار_قرآن
@Allaamehwisdom
إذا رأیتم الربیع فاكثروا ذكر النشور
هنگامیكه بهار را مشاهده كردید به یاد بعث و برانگیخته شدن از قالب خاكی مرگ بیفتید.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#رمضان
#بهار_قرآن
@Allaamehwisdom
بسم الله الرحمن الرحیم
💠️اَللّهُمَ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ💠
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#رمضان
#بهار_قرآن
@Allaamehwisdom
💠️اَللّهُمَ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ💠
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#رمضان
#بهار_قرآن
@Allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔹️پرسش و پاسخ جلسه ۸ مخاطبه رمضان ۱۴۴۵ #در_مكتب_علامه_طباطبايی #محمد_حسین_قدوسی #رمضان #مخاطبه #پرسش_پاسخ @Allaamehwisdom
❓️️تواضع در برابر جهل، باعث نمیشه که جهالت قدرت بگیره؟
✅ این تواضعی که قرآن میگوید، غیر از تایید است.
این تواضع از موضع قدرت است و اثبات خویشتنی که چون خار چشم جاهلان است.
همچون حضور معصومین در زمان خلفای جور که از هر مبارزه ای قوی تر بود و به همین خاطر خلفا آنها را شهید میکردند.
❓️تواضع حضور معصومین رو با یک مثال میشه بیان کنید؟
✅ مانند قضیه طواف امام سجاد علیهالسلام وقتی که خلیفه اموی میدید و قصیده فرزدق و آن ماجراهای عجیب و در نهایت شهادت امام سجاد علیهالسلام.
❓️برای ما چطور باید به عمل برسه؟ منظورم اینه که تو دنیای فعلی ما باید چطور عمل کنیم؟
✅ شروع کردن از همان که می توانیم و آن رادست کم نگرفتن. از نقطه ای شروع کردن وحفظ استمرار و به تدریج آن نقطه را تبدیل به منطقهای عظیم میکند.
❓️️وقتی خطابی که به ما میرسه كه نه از سمت جاهلان بیرونی، بلکه از سمت جنبهی جاهل درونی خودمون باشه و آگاه باشیم به این موضوع، چطور باید در مقابلش آرام بمونیم و باهاش برخورد کنیم؟
✅ با مشی درست و صحیح و توجه به حقیقت برتری که در وجود ما هست و خودداری از عمل انفعالی دربرابر این جهالت ها.
❓️️عمل فعالانه در برخورد با جهالت های درونی باید چطور باشه؟
✅ همین که تا می توانیم سیر صحیح خودمان را مراقبت کنیم با نظم واستمرار و رعایت ارکان سلوک.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#مخاطبه
#رمضان
#پرسش_پاسخ
@Allaamehwisdom
✅ این تواضعی که قرآن میگوید، غیر از تایید است.
این تواضع از موضع قدرت است و اثبات خویشتنی که چون خار چشم جاهلان است.
همچون حضور معصومین در زمان خلفای جور که از هر مبارزه ای قوی تر بود و به همین خاطر خلفا آنها را شهید میکردند.
❓️تواضع حضور معصومین رو با یک مثال میشه بیان کنید؟
✅ مانند قضیه طواف امام سجاد علیهالسلام وقتی که خلیفه اموی میدید و قصیده فرزدق و آن ماجراهای عجیب و در نهایت شهادت امام سجاد علیهالسلام.
❓️برای ما چطور باید به عمل برسه؟ منظورم اینه که تو دنیای فعلی ما باید چطور عمل کنیم؟
✅ شروع کردن از همان که می توانیم و آن رادست کم نگرفتن. از نقطه ای شروع کردن وحفظ استمرار و به تدریج آن نقطه را تبدیل به منطقهای عظیم میکند.
❓️️وقتی خطابی که به ما میرسه كه نه از سمت جاهلان بیرونی، بلکه از سمت جنبهی جاهل درونی خودمون باشه و آگاه باشیم به این موضوع، چطور باید در مقابلش آرام بمونیم و باهاش برخورد کنیم؟
✅ با مشی درست و صحیح و توجه به حقیقت برتری که در وجود ما هست و خودداری از عمل انفعالی دربرابر این جهالت ها.
❓️️عمل فعالانه در برخورد با جهالت های درونی باید چطور باشه؟
✅ همین که تا می توانیم سیر صحیح خودمان را مراقبت کنیم با نظم واستمرار و رعایت ارکان سلوک.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#مخاطبه
#رمضان
#پرسش_پاسخ
@Allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸️استماع قرآن مخصوصا قلب قرآن باید آثار عظیمی داشته باشد. این آثار وجود دارد و برای همه ما ممکن است اما "صبر" و "تحمل" میخواهد. وقتی که استماع انجام میشود باید "صبر" کند تا نتیجه حاصل شود. #در_مكتب_علامه_طباطبايی #محمد_حسین_قدوسی #تکلیم_با_قرآن #سوره_یاسین…
🔸️سوره مبارکه یاسین
🔸️توقف
🔸️سوره یاسین که گفته شده قلب قرآن است، وقتی که ما آن را استماع میکنیم باید قلب ما را به حرکت دربیاورد.
🔸️پس به چه دلیلی این آثار به قدری که باید باشد نیست؟
🔸️استماع قرآن مخصوصا قلب قرآن باید آثار عظیمی داشته باشد.
این آثار وجود دارد و برای همه ما ممکن است اما "صبر" و "تحمل" میخواهد. وقتی که استماع انسان انجام میشود باید "صبر" کند تا نتیجه حاصل شود.
🔸️نتایج سریع، خواندنهای زیاد و نتایج ظاهری که از طریق "قرآن پژوهی" و رجوع به تفسیر و توجهات عادی فراهم میشود اگرچه ارزشمند است اما ارزش اصلی آن آثاری است که قرآن بر قلب انسان میگذارد و آن حرکت و جنبشی که به انسان میدهد.
🔸️ این جنبش با صبر و تحمل حاصل میشود. انسان باید در معرض قرآن و تشعشع قرآن باشد و تحمل سختی آن به این است که وقتی انسان در معرض قرآن و استماع قرآن قرار میگیرد و در شرایطی که قرآن ممکن است برای او آثاری داشته باشد تحمل در حالیتی که هیچ اثری ندارد مانند این است که انسان در شرایط سخت و ناراحت کنندهای است که خود به خود از آن رها میشود و دنبال زندگی روزمره میرود.
🔸️ اینکه انسان در معرض قرآن باشد اما بازگشت به زندگی روزمره نداشته باشد و این در معرض بودن در این شرایط سخت در این حالتی که انسان در مرز تأثير و بىتأثيرى است، در این مرز توقف کردن کار صعب و دشواری است.
🔸️اکثر افراد به توجه عادی به قرآن رجوع میکنند، توجه از طریق تفاسیر ، خواندنهای عادی، از طریق قرائتهای صوری که با مقدارش مشخص میشود.
اینکه مثلا یک مقداری از قرآن قرائت شده، اینکه به این مقدار توجه شده و یا قرآن را رها میکنند و وارد زندگی روزمره میشوند. که این دومی از اولی خطرناکتر است و گاهی هم اولی از دومی خطرناکتر است.
🔸️اما انسانی که بتواند جانش را در معرض قرآن قرار دهد و در این تشعشع مقاومت کند که این مقاومت کار سختی هم هست چون زندگی روزمره نمیگذارد.
🔸️زندگی روزمره باعث میشود که انسان فراموش کند به خصوص در این ایام اربعین کلیمی که انسان برنامههایی دارد و این برنامههای خودش را فراموش میکند. نه ظاهر این برنامهها را بلکه محتوای آن را فراموش میکند.
🔸️انسان وقتی که میخواهد بازگشت کند ، حیران میشود که چه کاری قرار بوده انجام دهد و این حیرت و سرگردانی مانع رسیدن به آن است. رسیدن به آثار اصلی، نهایی و عمیقی که قرآن بر روح و جان انسان میگذارد. در رمضان این تأثیر چنان آشکار است که انسان بدون زحمت به آن میرسد و پیوسته، روز به روز و ساعت به ساعت آثار آن را میبیند.
عظمت آثار را میبیند و متوجه میشود آثار برای او تعیین کننده است.
خودش به دنبالش میرود بدون اینکه دچار غفلت شود.
🔸️ اما پس از رمضان همه اینها فراموش میشود.
در این اربعین انسان میتواند "بازگشت" کند و به یاد بیاورد که قرار بوده در معرض تشعشع متون قدسی قرار بگیرد و زندگی روزمره را گاهی متوقف کند.
🔸️متوقف کردن زندگی روزمره هیچ ضرری ندارد.
هیچ آسیبی به زندگی دنیایی انسان نمیرساند. انسان نباید واهمه داشته باشد از توقف.
از اینکه لحظاتی، دقایقی، ساعاتی، روزهایی زندگیش را متوقف کند و وجودش را تخلیه کند .
وجودش را ساکت نگه دارد.
وجودش را آماده نگه دارد.
تا این امور آسمانی بر قلب انسان بتابد.
این خورشیدی که همه جهان را روشن کرده لحظهای قلب ما را هم روشن کند.
و این چیزی است که ما باید در این اربعین دنبال کنیم تا به آن برسیم.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#تکلیم_با_قرآن
#سوره_یاسین
@Allaamehwisdom
🔸️توقف
🔸️سوره یاسین که گفته شده قلب قرآن است، وقتی که ما آن را استماع میکنیم باید قلب ما را به حرکت دربیاورد.
🔸️پس به چه دلیلی این آثار به قدری که باید باشد نیست؟
🔸️استماع قرآن مخصوصا قلب قرآن باید آثار عظیمی داشته باشد.
این آثار وجود دارد و برای همه ما ممکن است اما "صبر" و "تحمل" میخواهد. وقتی که استماع انسان انجام میشود باید "صبر" کند تا نتیجه حاصل شود.
🔸️نتایج سریع، خواندنهای زیاد و نتایج ظاهری که از طریق "قرآن پژوهی" و رجوع به تفسیر و توجهات عادی فراهم میشود اگرچه ارزشمند است اما ارزش اصلی آن آثاری است که قرآن بر قلب انسان میگذارد و آن حرکت و جنبشی که به انسان میدهد.
🔸️ این جنبش با صبر و تحمل حاصل میشود. انسان باید در معرض قرآن و تشعشع قرآن باشد و تحمل سختی آن به این است که وقتی انسان در معرض قرآن و استماع قرآن قرار میگیرد و در شرایطی که قرآن ممکن است برای او آثاری داشته باشد تحمل در حالیتی که هیچ اثری ندارد مانند این است که انسان در شرایط سخت و ناراحت کنندهای است که خود به خود از آن رها میشود و دنبال زندگی روزمره میرود.
🔸️ اینکه انسان در معرض قرآن باشد اما بازگشت به زندگی روزمره نداشته باشد و این در معرض بودن در این شرایط سخت در این حالتی که انسان در مرز تأثير و بىتأثيرى است، در این مرز توقف کردن کار صعب و دشواری است.
🔸️اکثر افراد به توجه عادی به قرآن رجوع میکنند، توجه از طریق تفاسیر ، خواندنهای عادی، از طریق قرائتهای صوری که با مقدارش مشخص میشود.
اینکه مثلا یک مقداری از قرآن قرائت شده، اینکه به این مقدار توجه شده و یا قرآن را رها میکنند و وارد زندگی روزمره میشوند. که این دومی از اولی خطرناکتر است و گاهی هم اولی از دومی خطرناکتر است.
🔸️اما انسانی که بتواند جانش را در معرض قرآن قرار دهد و در این تشعشع مقاومت کند که این مقاومت کار سختی هم هست چون زندگی روزمره نمیگذارد.
🔸️زندگی روزمره باعث میشود که انسان فراموش کند به خصوص در این ایام اربعین کلیمی که انسان برنامههایی دارد و این برنامههای خودش را فراموش میکند. نه ظاهر این برنامهها را بلکه محتوای آن را فراموش میکند.
🔸️انسان وقتی که میخواهد بازگشت کند ، حیران میشود که چه کاری قرار بوده انجام دهد و این حیرت و سرگردانی مانع رسیدن به آن است. رسیدن به آثار اصلی، نهایی و عمیقی که قرآن بر روح و جان انسان میگذارد. در رمضان این تأثیر چنان آشکار است که انسان بدون زحمت به آن میرسد و پیوسته، روز به روز و ساعت به ساعت آثار آن را میبیند.
عظمت آثار را میبیند و متوجه میشود آثار برای او تعیین کننده است.
خودش به دنبالش میرود بدون اینکه دچار غفلت شود.
🔸️ اما پس از رمضان همه اینها فراموش میشود.
در این اربعین انسان میتواند "بازگشت" کند و به یاد بیاورد که قرار بوده در معرض تشعشع متون قدسی قرار بگیرد و زندگی روزمره را گاهی متوقف کند.
🔸️متوقف کردن زندگی روزمره هیچ ضرری ندارد.
هیچ آسیبی به زندگی دنیایی انسان نمیرساند. انسان نباید واهمه داشته باشد از توقف.
از اینکه لحظاتی، دقایقی، ساعاتی، روزهایی زندگیش را متوقف کند و وجودش را تخلیه کند .
وجودش را ساکت نگه دارد.
وجودش را آماده نگه دارد.
تا این امور آسمانی بر قلب انسان بتابد.
این خورشیدی که همه جهان را روشن کرده لحظهای قلب ما را هم روشن کند.
و این چیزی است که ما باید در این اربعین دنبال کنیم تا به آن برسیم.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#تکلیم_با_قرآن
#سوره_یاسین
@Allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
Video
🔸در قدم اول️ افعال ما نتیجه و حاصل صفات ماست.
من اگر "بینایی" نداشته باشم نمیتوانم "ببینم".
من اگر "اندیشه" نداشته باشم نمیتوانم "بیندیشم".
افعال ما ظهور و بروز صفات ماست.
ظهور تکلم، سخنانیست که گفته میشود. افعال ما فانی در صفات ماست. مثل تصویر در آینه که ظهور و بروز ماست ولی فانی در ماست. تصویری در کار نیست جز ما. ما نباشیم آن تصویر هم نیست.
🔸️در قدم دوم باید ببینیم صفت چیست؟
صفت هم نتیجه و حاصل خود ماست و فانی در ماست. ما نمیتوانیم بگوییم شنوایی ما دقیقا کجای ماست!
انسان یک چیز بسیط است و جز ندارد. صفات هم فانی در اصل وجود ما هستند. یک حقیقت بیشتر نیست و آن هم "من" است که از آن تعبیر میکنم به صفات من، افعال من. اگر ما نباشیم هیچکدام اینها هم نیست.
🔸️عمل، فانی در فاعل است. به تعبیر دیگر عمل مرتبهای از مراتب وجود فاعل است. یک مرتبهای از وجودم ظهور میکند به عنوان عمل، یک مرتبهای از وجودم ظهور میکند به عنوان صفت، یک مرتبهای از وجودم ظهور میکند، میشود علم یا قدرت. ما چند جنبه نداریم همه یکی است.
🔸️مثل اینکه یک نفر هم معلم است هم پدر و هم دوست، این آدم یک نفر است نه چند نفر.
یک حقیقتِ "من" بیشتر وجود ندارد.
🔸️این سخن شگفتانگیز که عمل مرتبهای از مراتب وجود فاعل است، نتیجه عجیبی دارد.
ادامه دارد...
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_رحیمی
@Allaamehwisdom
من اگر "بینایی" نداشته باشم نمیتوانم "ببینم".
من اگر "اندیشه" نداشته باشم نمیتوانم "بیندیشم".
افعال ما ظهور و بروز صفات ماست.
ظهور تکلم، سخنانیست که گفته میشود. افعال ما فانی در صفات ماست. مثل تصویر در آینه که ظهور و بروز ماست ولی فانی در ماست. تصویری در کار نیست جز ما. ما نباشیم آن تصویر هم نیست.
🔸️در قدم دوم باید ببینیم صفت چیست؟
صفت هم نتیجه و حاصل خود ماست و فانی در ماست. ما نمیتوانیم بگوییم شنوایی ما دقیقا کجای ماست!
انسان یک چیز بسیط است و جز ندارد. صفات هم فانی در اصل وجود ما هستند. یک حقیقت بیشتر نیست و آن هم "من" است که از آن تعبیر میکنم به صفات من، افعال من. اگر ما نباشیم هیچکدام اینها هم نیست.
🔸️عمل، فانی در فاعل است. به تعبیر دیگر عمل مرتبهای از مراتب وجود فاعل است. یک مرتبهای از وجودم ظهور میکند به عنوان عمل، یک مرتبهای از وجودم ظهور میکند به عنوان صفت، یک مرتبهای از وجودم ظهور میکند، میشود علم یا قدرت. ما چند جنبه نداریم همه یکی است.
🔸️مثل اینکه یک نفر هم معلم است هم پدر و هم دوست، این آدم یک نفر است نه چند نفر.
یک حقیقتِ "من" بیشتر وجود ندارد.
🔸️این سخن شگفتانگیز که عمل مرتبهای از مراتب وجود فاعل است، نتیجه عجیبی دارد.
ادامه دارد...
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_رحیمی
@Allaamehwisdom
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸️ولادت امام علیبنموسیالرضا علیهالسلام بر همگان مبارک.
🔸️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ
وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ
صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@Allaamehwisdom
🔸️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ
وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ
صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@Allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸در قدم اول️ افعال ما نتیجه و حاصل صفات ماست. من اگر "بینایی" نداشته باشم نمیتوانم "ببینم". من اگر "اندیشه" نداشته باشم نمیتوانم "بیندیشم". افعال ما ظهور و بروز صفات ماست. ظهور تکلم، سخنانیست که گفته میشود. افعال ما فانی در صفات ماست. مثل تصویر در آینه…
🔸️سوال اساسی
️اگر انسان عملی را مطابق خواست و ارادهی یکی دیگر انجام دهد چه میشود؟
🔸️ اگر انسان ارادهی خودش را کنار بگذارد و مطابق خواست دیگری اعمالش را انجام دهد، یعنی فانی شدن ارادهی من در ارادهی او.
🔸️از آنجایی که عمل مرتبهای از مراتب وجود فاعل است، اراده در اراده فانی شد و چون ارادهی خودش مرتبهای از وجود من است یعنی من در او فانی شدم.
▫️به اندازهی همان یک عمل که انجام دادم.
▫️به اندازهی همان یک اراده.
▫️یکی از سلولهای من، او شد.
🔸️کنار گذاشتن ارادهی خود و فانی شدن در ارادهی
دیگری به معنای فانی شدن در دیگریست. چون اراده واسطه است و اراده جنبهای از جنبههای وجود من است. هر اندازه عمل بیشتر میشود، فانی شدن من در او شدت پیدا میکند.
🔸️این داستانی است که در برگزیدن خواست الله تعالی بر خواست خود رخ میدهد.
پایان.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_رحیمی
@Allaamehwisdom
️اگر انسان عملی را مطابق خواست و ارادهی یکی دیگر انجام دهد چه میشود؟
🔸️ اگر انسان ارادهی خودش را کنار بگذارد و مطابق خواست دیگری اعمالش را انجام دهد، یعنی فانی شدن ارادهی من در ارادهی او.
🔸️از آنجایی که عمل مرتبهای از مراتب وجود فاعل است، اراده در اراده فانی شد و چون ارادهی خودش مرتبهای از وجود من است یعنی من در او فانی شدم.
▫️به اندازهی همان یک عمل که انجام دادم.
▫️به اندازهی همان یک اراده.
▫️یکی از سلولهای من، او شد.
🔸️کنار گذاشتن ارادهی خود و فانی شدن در ارادهی
دیگری به معنای فانی شدن در دیگریست. چون اراده واسطه است و اراده جنبهای از جنبههای وجود من است. هر اندازه عمل بیشتر میشود، فانی شدن من در او شدت پیدا میکند.
🔸️این داستانی است که در برگزیدن خواست الله تعالی بر خواست خود رخ میدهد.
پایان.
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_رحیمی
@Allaamehwisdom
🔸️اين ارتباط صلاتيه، ارتباط با نامتناهى، اين مناجات و خلوتى كه تغييرى در او ايجاد كند و او را از زندان روزمره برهاند، برایش لازم است و حداقل چيزى است كه براى ما انسانهاى متوسط همچون نان شب واجب است!
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#سوره_لقمان
#تکلیم_با_قرآن
@Allaamehwisdom
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#سوره_لقمان
#تکلیم_با_قرآن
@Allaamehwisdom