💠 برکه کاشی 💠
178 subscribers
422 photos
135 videos
3 files
4 links
كانال شعر و ادبیات فاخر فارسى
ارتباط با ادمین ، ارسال مطلب ، انتقاد و پیشنهاد👇🏻👇🏻
@hmidely
Download Telegram
نخست
دیرزمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامونِ من
همه چیزی
به هیأتِ او درآمده بود
آنگاه دانستم که مرا دیگر
از او
گریز نیست

#احمد_شاملو
@berkeyekashii
چشمه‌ها
از تابوت می‌جوشند
و سوگوارانِ ژولیده ، آبروی جهان‌اند.
عصمت به آینه مفروش
که فاجران نیازمندتران‌اند.

خامُش منشین
خدا را
پیش از آن که در اشک غرقه شوم
از عشق
چیزی بگوی!

#احمد_شاملو
@berkeyekashii
شبانه شعری چگونه توان نوشت
تا هم از قلب من سخن بگوید. هم از بازویم؟

شبانه
شعری چنین
چگونه توان نوشت؟

من آن خاکستر سردم که در من
شعلۀ همه عصیان هاست،

من آن دریای آرامم که در من
فریاد همه توفان هاست،

من آن سرداب تاریکم که در من
آتش همه ایمان هاست

#احمد_شاملو

@berkeyekashii
#احمد_شاملو درسوگ فروغ

به جست‌ و جوی تو
بر درگاهه کوه می‌گریم...
در آستانه‌ی دریا و علف...
 
به جست و جوی تو
در معبر بادها می‌گریم
در چارراه فصول...
در چارچوب شکسته‌ی پنجره‌یی
که آسمان ابرآلوده را
قابی کهنه می‌گیرد.
 
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تا چند
تا چند
ورق خواهد خورد؟

۲۹ بهمن ۱۳۴۵
 
@berkeyekashii
سینِ هفتم
سیبِ سُرخی ست،
حسرتا
که مرا
نصیب
از این سُفره یِ سُنّت
سروری نیست.

شرابی مردافکن در جامِ هواست،
شگفتا
که مرا
بدین مستی
شوری نیست.

سبویِ سبزه پوش
در قابِ پنجره ـــ
آه
چنان دورم
که گوئی جز نقشِ بی جانی نیست.

و کلامی مهربان
در نخستین دیدارِ بامدادی ـــ
فغان
که در پسِ پاسخ و لب خند
دلِ خندانی نیست.

#بهاری دیگر آمده است
آری
امّا برایِ آن زمستان ها که گذشت
نامی نیست
نامی نیست.

#احمد_شاملو
#بهارانه
@berkeyekashii
به نو کردن ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پرواز کبوتر ممنوع است.

صنوبرها به نجوا چیزی گفتند
و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند.

ماه
برنیامد.


#احمد_شاملو
@berkeyekashii
حضورت بهشتیست
که گریز از جهنم را
توجیه میکند...

#احمد_شاملو

@berkeyekashii
۰۰۰و چشمانت راز آتش است.
و عشقت
پیروزی آدمی است
هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن ...

#احمد_شاملو
از دفتر:#آیدا_در_آینه

@berkeyekashii
من و تو یکی دهانیم
که با همه آوازش
به زیباتر سرودی خواناست.

من و تو یکی دیدگانیم
که دنیا را هر دَم
در منظرِ خویش
تازه‌تر می‌سازد.

نفرتی
از هرآنچه بازِمان دارد
از هرآنچه محصورِمان کند
از هرآنچه واداردِمان
که به دنبال بنگریم، ــ

دستی
که خطی گستاخ به باطل می‌کشد.

من و تو یکی شوریم
از هر شعله‌یی برتر،
که هیچگاه شکست را بر ما چیرگی نیست
چرا که از عشق
رویینه‌تنیم.

و پرستویی که در سرپناهِ ما آشیان کرده است
با آمدشدنی شتابناک
خانه را
از خدایی گم‌شده
لبریز می‌کند

#احمد_شاملو
@berkeyekashii
بيشترين
عشقِ جهان را به‌سوى تو مى‌آورم
از معبرِ فريادها و حماسه‌ها
چراكه هيچ‌چيز در كنارِ من
از تو عظيم‌تر نبوده است
كه قلب‌ات
چون پروانه‌ای
ظريف‌ و كوچك‌ و عاشق است

#احمد_شاملو
🍁@berkeyekashii
جهان را بنگر سراسر
که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود
از خویش بیگانه است
و مارا بنگر
بیدار
که هشیواران غم خویشیم
خشم آگین و پرخاشگر
از اندوه تلخ خویش پاسداری می‌کنیم
نگهبان عبوس رنج خویشیم
تا از قاب سیاه وظیفه‌ای که بر گرد آن کشیده‌ایم
خطا نکند
و‌جهان را بنگر
جهان را
در رخوت معصومانه خوابش
که از خویش چه بیگانه است!
ماه می‌گذرد در انتهای مدار سردش
ما مانده‌ایم و روز نمی‌آید!

#احمد_شاملو

@berkeyekashii
به جست و جوی تو
بر درگاه ِ کوه میگریم
در آستانه دریا و علف.
به جستجوی تو
در معبر بادها می گریم
در چار راه فصول
در چار چوب شکسته پنجره ای
که آسمان ابر آلوده را
قابی کهنه می گیرد
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تاچند
تا چند
ورق خواهد خورد؟
جریان باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهر مرگ است
و جاودانگی
رازش را
با تو درمیان نهاد
پس به هیئت گنجی در آمدی،
بایسته و آزانگیز
گنجی از آن دست
که تملک خاک را و دیاران را
از این سان
دلپذیر کرده است
نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آسمان می گذرد
"متبرک باد نام تو"
و ما همچنان
دوره می کنیم
شب را و روز را...
هنوز را ....

#احمد_شاملو
برای فروغ
@berkeyekashii
به نو کردن ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پرواز کبوتر ممنوع است.

صنوبرها به نجوا چیزی گفتند
و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند.

ماه
برنیامد.


#احمد_شاملو
@berkeyekashii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به بهانه ۲ مرداد سالروز درگذشت احمد شاملو
🎬🎤مصاحبه #ناصر_تقوایی و #احمد_شاملو

مصاحبه طولانی تقوایی و شاملو نمونه‌ای درخشان از گفتگو است که هر دو سوی آن حرف‌ها برای گفتن دارند ...

@berkeyekashii
به نو کردن ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پرواز کبوتر ممنوع است.

صنوبرها به نجوا چیزی گفتند
و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند.

ماه
برنیامد.


#احمد_شاملو
@berkeyekashii
به نو کردن ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پرواز کبوتر ممنوع است.

صنوبرها به نجوا چیزی گفتند
و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند.

ماه
برنیامد.


#احمد_شاملو
@berkeyekashii
۰۰۰و چشمانت راز آتش است.
و عشقت
پیروزی آدمی است
هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن ...

#احمد_شاملو
از دفتر:#آیدا_در_آینه

@berkeyekashii
در اين بن بستِ كج و پيچ سرما
آتش را
           به سوختْ بارِ سرود و شعر
                                 فروزان می دارند
به انديشيدن خطر مكن...
روزگار غريبی ست نازنين

آن كه بر در مي كوبد شباهنگام
به كشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان بايد كرد

آنك... قصابان اند
بر گذرگاهها مستقر
با كنده و ساتوری خون آلود...
روزگار غريبی ست نازنين
و تبسم را بر لبها جراحی می كنند
و ترانه را بر دهان
شوق را در پستوی خانه نهان بايد كرد..

كبابِ قناری
برآتشِ سوسن و ياس
روزگار غريبی ست نازنين

ابليسِ پيروزْ مست
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان بايد كرد...

#احمد_شاملو

@berkeyekashii
بهاری دیگر آمده است
آری
اما برای آن زمستان‌ها که گذشت
نامی نیست
نامی نیست…

#احمد_شاملو
#بهارانه
@berkeyekashii
و چشمانت
راز آتش است.
و عشقت
پیروزی آدمی است
هنگامی که
به جنگ تقدیر می شتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن ...


#احمد_شاملو
از دفتر:#آیدا_در_آینه

@berkeyekashii