پایگاه تخصصی شبهه
486 subscribers
427 photos
4 videos
6 files
301 links
پاسخگو به شایعات و شبهات دینی

سایت تخصصی شبهه:
🌐 www.shobhe.net

پاسخگویی به سوالات و شبهات:
🆔 @shobhe_admin

تبادل و تبلیغات:
🆔 @shobhe_admin2

ما را دنبال کنید در:
سروش، گپ، فیسبوک، توئیتر، آپارات، لنزور
Download Telegram
💠 #یادداشت

🔻نقش على (ع) در #وحدت جامعه
🔸 كسى را نمى‏ توان يافت كه چون #امام_على عليه السلام خواهان خير و #صلاح امت بوده باشد؛ چرا كه او همواره بر آن بود تا مسير تاريخ را در بستر واقعى آن به جريان اندازد. اگر چه مردم در انتخاب و گزينش رهبرى راه خطايى را پيمودند، اين چيزى نبود كه امام را وادارد تا تصميم عجولانه بگيرد؛ زيرا امام به فراست، تبعات جانبى اين دگرگونى را دريافته بود.

🔸 عامه مردم از وجود فرصت طلبان كاملا بى اطلاع بودند، از اين رو، هم در انتخاب خليفه و هم در روش عزل وى اشتباه كردند وشايد در موقعيت و جو آن چنانى، هر كسى جاى آنان مى‏ بود همين تصميم را اتخاذ مى‏ كرد؛ زيرا #عثمان بارها پيمان بست و نقض پيمان كرد. عثمان به وضوح احساس مى‏ كرد كه على عليه السلام خير و صلاح وى را مى‏ خواهد؛ جز اين كه اوضاعى كه بر خليفه حاكم بود، مانع مى‏ شد روابط آن دو گرم و دوستانه باشد.

🔸 ابن قتيبه مى‏ گويد: «روزى عثمان به على عليه السلام گفت: اى ابو الحسن، نمى‏ دانم طالب مرگت هستم، يا زندگى تو را خواهانم. به خدا! اگر بميرى نمى‏ خواهم بعد از تو براى ديگران بمانم، زيرا كسى را چون تو نخواهم يافت»

🔸 #جرج_جرداق مى‏ گويد: «در جريان #حصر سراى عثمان، فرزندان على عليه السلام حسن وحسين عليهم السلام به دفاع از وى پرداختند؛ اين در حالى بود كه بنى اميه پنهانى از وى گريختند و در شام به معاويه پيوستند.»

🔸 مسعودى مى‏ گويد: «علاوه بر فرزندان، كسان خود را نيز فرستاد». مؤلف الفخرى مى‏ گويد: «على عليه السلام در رديف مدافعان و ياران عثمان بود و عثمان براى دفع مردم از او كمك مى‏ خواست واو نيز به دفع آنان قيام كرد. عاقبت چون عثمان را محاصره نمودند على عليه السلام فرزند خود حسن عليه السلام را به يارى او فرستاد كه او جهت دفاع از عثمان سخت كوشيد، چندان كه عثمان او را قسم داد كه از دفاع دست بردارد.»

🔸 طبرى و اين قتيبه آورده‏ اند: «چون عثمان در محاصره مخالفين بود، شورشيان آب را بر وى بستند و كسى جرأت نمى‏كرد كه به آنان آب برساند، تا اين كه عثمان از پشت بام خانه‏ اش از على عليه السلام خواست تا به خانه‏ اش آب برساند كه على عليه السلام هم چند مشك آب برايش فرستاد.»

▪️ [منبع: تاريخ ولايت در نيم قرن اول (حسين ذاكر خطير): ص 112]

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3685
................................
🌐 @shobhe_net
💠 نقد مقالات
🔻 انحراف #سید_کمال_حیدری در مساله #وحدت_موجود

🔸 با اندکی تأمل میتوان این نکته را دریافت که مُتناهی بودن (تَه داشتن) و یا نامُتناهی بودن (تَه نداشتن)، به مانند کوتاهی و بلندی و… صرفا در جایی معنا دارد که مقدار،اندازه و به تعبیر دقیقتر «سلسله أجزاء» در کار باشد، که اگر این سلسله أجزاء را دارای إنتهاء فرض کنیم، مجموعهٔ ما «مُتناهی»،و اگر آن را بدون إنتهاء و غایت فرض کنیم، «نامُتناهی» خواهد بود.

🔸 بنابراین،یک شیء تنها در صورتی متّصف به تناهی یا عدم تناهی می‌شود که دارای مقدار،اندازه و به تعبیر رساتر «سلسله أجزاء» باشد، و اگر یک شیء، فراتر از مقدار، اندازه و أجزاء باشد، متّصف کردن آن به تناهی یا عدم تناهی، غلط است.

🔸 بنابراین خدای متعال که منزّه از جسمانیت، مقدار، اندازه و أجزاء می‌باشد، نه مُتناهی است و نه نامُتناهی، چنانکه نه کوتاه است و نه بلند،نه چاق است و نه لاغر و … . پُر واضح است که اگر کسی (نعوذ باللّه) خدای متعال را نامُتناهی بداند، خواسته یا ناخواسته، قائل به مقداری بودن ذات خدا و تجزّی و جسمیت او شده است.

🔸 این نکته را هم فراموش نکنیم که أساسا تحقّق یک سلسله نامُتناهی، محال است و لذا قائل شدن به خدای نامُتناهی، قائل شدن به خدایی جسمانی می‌باشد که موجود بودنش عقلا محال است. «تعالی اللّه عما یصفون»

🔸 أمیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند: «لیس بذی کبر إمتدت به النهایات فکبرته تجسیما،و لا بذی عظم تناهت به الغایات فعظمته تجسیدا، بل کبر شأنا و عظم سلطانا» بزرگی او این گونه نیست که جوانب مختلف، وجود او را به أطراف کشانده باشند، چرا که در این صورت، تو او را جسمی بزرگ انگاشته ای؛ و دارای آن چنان عظمتی نیست که همه اطراف، به او پایان یافته باشند؛ چرا که در این صورت، تو او را جسدی بزرگ پنداشته ای؛ بلکه او دارای بزرگی شأن و عظمت سلطنت است.

🔸 هر چند مطلب فوق با کمی تأمل برای هر عاقلی قابل فهم است،ولی متأسفانه کمال حیدری که مدعبی علم و اجتهاد در دین است، جاهلانه و یا عامدانه به نامُتناهی بودن ذات خدا قائل شده و ‌می‌نویسد:

🔹 «النتیجه الأولی: عدم تناهی الباری تعالی! یلازم الوحده العددیه المحدودیهُ و المقهوریه و الفقدان، أما الوحده الحقّه الحقیقیه فیلازمها عدم المحدودیه و عدم التناهی.و هذه من أهمّ صفات اللّه الثبوتیه التی تعنی أن لیس للّه حدّ و لا نهایه! و إذا ثبت عدم محدودیته تعالی و عدم تناهیه فهذا معناه أنّه ما من کمال مفروض إلّا و الواجب سبحانه واجد له»

🔸 او در ادعای باطل خود، به این حدّ إکتفاء نکرده، بلکه از نامُتناهی بودن خدا، نفی جمیع موجودات را نتیجه گرفته: «انّ وحدته سبحانه وحده حقّه یستحیل معها فرض الغیر معه»

🔸 و در آخر، انحراف ادعایش را به نهایت رسانده و با طرح مبنایی موهوم و کاملا مشرکانه، یعنی « بسیط الحقیقه کل الأشیاء»، قائل به تساوی ذات خدا با جمیع موجودات و همه خدایی شده است. دقیقا همان اعتقادی که صوفیه و برخی از شاخه های مسیحیت به آن باورمنداند.

🔸 با این حال چگونه ممکن است چنین فردی، خود را عالم شیعه، حقیقت راست و اسلام واقعی بداند، در حالی که به اعتقادات حقه شیعه و روایات آن، هیچ تسلطی نداشته و این چنین سخنان انحرافی می راند.

▪️ [کانال تلگرامی شبهات و ردود]

🔻پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/4399
...................................
🌐 @shobhe_net