قرارگاه جهادی شهدای خانوک
112 subscribers
4.6K photos
516 videos
47 files
1.95K links
ارتباط با ما:
@sjfarhangi_admin
سایت:
🌐 www.sjfarhangi.ir
آپارات:
📽 www.aparat.com/sjfarhangi.ir
اینستاگرام:
📸 www.instagram.com/sjfarhangi.ir
سروش:
📱 www.sapp.ir/sjfarhangi_ir
ایتا:
📱 eitaa.com/sjfarhangi_ir
آی گپ:
📱 Igap.net/sjfarhangi_ir
Download Telegram
#یادیاران

💢دوشنبه ها یادی از #شهدای_جهاد_فرهنگی

🔺کدام نامه ها؟

🔹 #امام_علی علیه السلام می فرمایند: #مؤمن کسی است که با دنیایش #دین خود را حفظ کند (غررالحکم)

🔹تا به حال ندیدم ارباب رجوع برای مسئولی نامه ی تقدیر و تشکر بنویسد.یک دفعه اتفاقی؛ یکی از همین نامه هارا که برای محسن نوشته شده بود؛ خواندم: آقای اسدی من اصلا شما را ندیدم؛ فقط یک دفعه تلفنی با شما صحبت کردم. شما آمدید وکار مارا انجام دادید و جلوی خانه ی ما را روشن کردید.خدا خیرتان بدهد...
چندروز بعد که در رابطه با کار و ترفیع رتبه صحبت می کردیم؛ دستم را روی شانه اش زدم و با کنایه گفتم: محسن جان! توچرا نامه هایی را که مردم برات می نویسن به رئیس اداره نشان نمیدی؟

لبخندی زد و با طمأنینه گفت:کدام نامه ها؟؟
گفتم :همین تقدیر و تشکرهای مردم را می گم دیگه!
می دانی با نشان دادنشان چه امتیازی می تونی نصیب خودت کنی؟
نگاه معناداری به من کرد و گفت:هادی جان! این لطف مردمه و گرنه ما به وظیفه ی خود عمل می کنیم.

🔸راوی:هادی اسدی__دوست و همکار شهید

✍️منبع: کتاب #تسبیح_سرخ

📢شادی روح #شهدای_جهاد_فرهنگی، به ویژه #شهید _مهندس_محسن_اسدی صلوات.

🆔 @www_sjfarhangi_ir
🔶
#یادیاران

🌹دوشنبه ها یادی از #شهدای_جهاد_فرهنگی

🔺روشنی بخش #خیابان_های_تاریک

🔹به اداره ی #برق #کرمان منتقل شد؛ مسئولیت روشنایی معابر را برایش انتخاب کرده بودند. بعضی شب ها که از #خانوک به #کرمان می آمدیم؛هر جا که تاریک بود؛ می گفت و من یادداشت می کردم.
🔹یک شب #باران شدیدی می بارید؛جاده ها پر از #آب شده بود.هوا هم خیلی سرد بود،در محور خانوک به کرمان بودیم؛ وقتی به خیابان هایی که لامپ نداشتند می رسیدیم؛ محسن چک می کرد و به من می گفت تندتند بنویس.
🔹مارا به #خانه رساند و با عجله برگشت و سوار ماشین شد.صدایش کردم و گفتم: محسن جان کجا می ری؟
🔹برگه ی یادداشت هارا از من گرفت و گفت: همین الان جاهای #تاریک را نوشتی؛یادت رفت؟خب باید برم درست شون کنم دیگه.
🔹گفتم:حالا فردا هم روز خداست بمانه برای فردا؛ #باران شدیدِ و هوا مه آلود.با #لبخند آرامش بخشی که همیشه بر لب داشت گفت: خیابونا تاریکن؛ باید زود برم...

🔸 راوی: زهراسادات مهدوی همسر شهید

🌹شادی روح #شهدای_جهاد_فرهنگی، به ویژه #شهید_مهندس_محسن_اسدی صلوات.

💠 رسانه مردمی #جبهه_جهاد_فرهنگی_خانوک💠

🆔 @www_sjfarhangi_ir
🔶
#یادیاران

🌹دوشنبه ها یادی از #شهدای_جهاد_فرهنگی

🔺ریـا میـشه !!

🔸 #امام_صادق علیه السلام فرمودند:از ریا بپرهیز؛زیرا هرکه برای غیر خدا کاری کند؛خداوند او را به همان کس واگذارد.(اصول کافی/ج۲/ص۲۹۳)
یادواره ی شهدای #شهر_خانوک ؛ هر سال روز اربعین برگزار می شود.سال۱۳۹۲؛اربعین در دل زمستان بود.آن سال برای اولین دفعه گروه نوجوانان مسئولیت ساخت دکور و جایگاه مراسم را بر عهده گرفت.
🔸شب #اربعین رسید.هوا خیلی سرد بود.بچه ها از شب تا صبح زحمت کشیدند و کارهای یادواره را انجام دادند.ازشدت سرما هرچند دقیقه یک بار کنار بخاری می آمدند و دستانشان را گرم می کردند.بالاخره دکور را ساختند.آن هم چه دکوری!نظیر آن را در بیست و هشت یادواره ی قبلی نداشتیم.هیچ کس این موضوع را تا وقتی که بچه ها #شهید شدند؛نمی دانست.
🔸روز یادواره فرا رسید.مراسم در حال برگزاری بود که در گوشه ای از جایگاه؛مشکل کوچکی پیش آمده بود.چند متر آن طرف تر #محمد_علی را دیدم. کنارش رفتم.از او خواستم که جلو برود و جایگاه را درست کند؛ولی نپذیرفت.خیلی اصرار کردم.قاطعانه در صورت من نگاه کرد و گفت:نمی رم سید! اگه برم #ریا می شه؛نمی خوام کسی بدونه که ما این کار را انجام دادیم.
دیگر حرفی برای گفتن نداشتم؛فقط سکوت کردم.

📖راوی: #سید_احمد_مهدوی مسئول #گروه_نوجوانان

🌹شادی روح #شهدای_جهاد_فرهنگی، به ویژه #شهید_مهندس_محسن_اسدی صلوات.

💠 رسانه مردمی #جبهه_جهاد_فرهنگی_خانوک💠

🆔 @www_sjfarhangi_ir
yon.ir/PrtZQ
#یادیاران

🌹دوشنبه ها یادی از #شهدای_جهاد_فرهنگی

🔺امین بیت المال

🔹خیلی مواظب بود از اموال #بیت_المال استفاده شخصی نشود.با این که #کارمند ارشد اداره بود،حتی از ماشین اداره هم برای رسیدن به منزل استفاده نمی کرد.
🔹یکی از همکاران از او یک #لامپ برای خودش خواسته بود.محسن به او گفته بود:این لامپ ها متعلق به بیت المال هستند و من چنین کاری نمی کنم.خیلی نگذشت که بنده خدا وقتی دید محسن به حرفش گوش نمی دهد با ناراحتی نزد من آمد و گفت:هادی جان!تو پیش محسن #ضامن من شو شاید #فرجی بشه.
نگاهش کردم و گفتم:من #اخلاق محسن را می شناسم؛ محاله این کار را بکنه.

🔸راوی: هادی اسدی دوست و هم کار شهید

🌹شادی روح #شهدای_جهاد_فرهنگی، به ویژه #شهید_مهندس_محسن_اسدی صلوات.

💠 رسانه مردمی #جبهه_جهاد_فرهنگی_خانوک💠

🆔 @www_sjfarhangi_ir
🔶
🌐sjfarhangi.ir
#یادیاران

🌹دوشنبه ها یادی از #شهدای_جهاد_فرهنگی

🔺نذر

🔹 #نذر کرد بعد از اتمام مقطع کارشناسی،هرسال 18صفردر تکیه #امام_حسین علیه السلام #خانوک، روضه بخواند. اولین سال ،چندتا از دوستانش به او گفتند: اجازه بده شریک روضه ات باشیم.
قبول نکرد.آن شب وقتی روضه تمام شد و #مهمانان شام خوردند،دو دیگ غذا اضافه آمد.محسن یک دیگ را همان موقع بین مردم پخش کرد و دیگ دوم را برای #معلولین به #آسایشگاه بهزیستی زرند برد. آخرشب وقتی به خانه رسید، دست و صورتش را شست و گفت: خانم! شام چیزی داریم بخوریم؟
تعجب کردم و گفتم: مگه #شام نخوردی؟ دو تا دیگ اضافه آمده بود.
گفت:نه نخوردم
من هم بلند شدم و برایش #غذا درست کردم.

🔸راوی:زهرا سادات مهدوی_همسر شهید

🌹شادی روح #شهدای_جهاد_فرهنگی، به ویژه #شهید_مهندس_محسن_اسدی صلوات.

💠 رسانه مردمی #جبهه_جهاد_فرهنگی_خانوک💠

🆔 @www_sjfarhangi_ir
🔶
🌐sjfarhangi.ir
#یادیاران

🌹 یک فروردین سالروز تولد #شهید_جهاد_فرهنگی_مهندس_محسن_اسدی را گرامی می داریم.

🔺 #خاک_مقدس

🔹چند روزی در #مناطق_جنگی جنوب هم سفر بودیم. ماشین ها در قرارگاه #لشکر41_ثارالله توقف و #اتوبوس ها کنار هم پارک کردند.من از اتوبوس آقایان پیاده شدم. اتوبوس خانم ها هم پارک کرد و محسن از ماشین پیاده شد. نگاهش به من افتاد و کنارم آمد.
داشتیم باهم دوستانه گپ می زدیم که یک دفعه گفت:مهدی این جا منطقه ی عجیبی ست؛ خاکش با #گوشت و پوست #شهدا عجین شده، باید خیلی مواظب بود، نباید مرتکب #گناه شد،این جا خیلی #مقدسه.

🔸راوی: مهدی قوام آبادی__دوست شهید

🌹شادی روح #شهدای_جهاد_فرهنگی، به ویژه #شهید_مهندس_محسن_اسدی صلوات.

💠 رسانه مردمی #جبهه_جهاد_فرهنگی_خانوک💠

🆔 @www_sjfarhangi_ir
🔶
#یادیاران

🌹دوشنبه ها یادی از #شهدای_جهاد_فرهنگی

🔺بالا بالاها

🔹هیچ وقت دنبال پست و مقام نبود و فقط سعی داشت مسئولیتی را که به او واگذار می کردند، به بهترین نحو انجام دهد.بعضی اوقات که در خانه از کارش صحبت می کرد، می گفت دوست دارد زودتر بازنشسته شود تا مدیون مردم نباشد.چون این کار برایش سخت بود و مسئولیت سنگینی داشت.
بعد از شهادتش یکی از دوستانش برایمان تعریف کرد:یک روز در اداره سخت درگیر کارش بود، یکی با شوخی به او گفته بود؛کت و شلوارت را آماده کن، انگار قراره بری اون بالا بالاها. محسن هم گفته بود: همین لباس برای من خوبه، ما باید خدمتگذار مردم باشیم.

🔸راوی: حاج داوود اسدی پدر شهید

📙منبع: کتاب #تسبیح_سرخ

🌹شادی روح #شهدای_جهاد_فرهنگی، به ویژه #شهید_مهندس_محسن_اسدی صلوات.

💠 رسانه مردمی #جبهه_جهاد_فرهنگی_خانوک💠

🆔 @www_sjfarhangi_ir
🔶
🌐sjfarhangi.ir
#یادیاران

🌹دوشنبه ها یادی از #شهدای_جهاد_فرهنگی

🔺روشنی بخش #خیابان_های_تاریک

🔹به اداره ی #برق #کرمان منتقل شد؛ مسئولیت روشنایی معابر را برایش انتخاب کرده بودند. بعضی شب ها که از #خانوک به #کرمان می آمدیم؛هر جا که تاریک بود؛ می گفت و من یادداشت می کردم.
🔹یک شب #باران شدیدی می بارید؛جاده ها پر از #آب شده بود.هوا هم خیلی سرد بود،در محور خانوک به کرمان بودیم؛ وقتی به خیابان هایی که لامپ نداشتند می رسیدیم؛ محسن چک می کرد و به من می گفت تندتند بنویس.
🔹مارا به #خانه رساند و با عجله برگشت و سوار ماشین شد.صدایش کردم و گفتم: محسن جان کجا می ری؟
🔹برگه ی یادداشت هارا از من گرفت و گفت: همین الان جاهای #تاریک را نوشتی؛یادت رفت؟خب باید برم درست شون کنم دیگه.
🔹گفتم:حالا فردا هم روز خداست بمانه برای فردا؛ #باران شدیدِ و هوا مه آلود.با #لبخند آرامش بخشی که همیشه بر لب داشت گفت: خیابونا تاریکن؛ باید زود برم...

🔸 راوی: زهراسادات مهدوی همسر شهید

🌹شادی روح #شهدای_جهاد_فرهنگی، به ویژه #شهید_مهندس_محسن_اسدی صلوات.

💠 رسانه مردمی #جبهه_جهاد_فرهنگی_خانوک💠

🆔 @www_sjfarhangi_ir
🔶