وقتى نورا، از طرف دوستى كه سالها از او بىخبر بوده به مهمانى دوستانهاى در ييلاقات شمال انگلستان دعوت میشود، رغبتى به تَركِ آپارتمان كوچك و دنجش در لندن و رفتن به اين سفر ندارد... چهل و هشت ساعت بعد، وقتى در بيمارستانى كيلومترها دورتر از خانه به هوش مىآيد، متوجه میشود كسى كشته شده است. مدام سؤالى در ذهنش تكرار میشود: "چه اتفاقى افتاده؟" يا "من چه كردم؟" نورا براى يافتن پاسخ بايد به جايى سرك بكشد كه سالها از آن دورى گزيده است: به گذشته.
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
#روث_ور
مترجم: شادی حامدی آزاد
#نشر_نون #تابستان_کتاب #کتاب_خوب #کتاب_باز #رمان_جنایی #معمایی #مرگ_خانم_وستاوی #زنی_در_کابین_ده #بازی_دروغ
@noonbook
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
#روث_ور
مترجم: شادی حامدی آزاد
#نشر_نون #تابستان_کتاب #کتاب_خوب #کتاب_باز #رمان_جنایی #معمایی #مرگ_خانم_وستاوی #زنی_در_کابین_ده #بازی_دروغ
@noonbook