Forwarded from Damavand Nature-sch
همایش بزرگ کودک وطبیعت با همکاری دانشگاه آزاد اسلامی دماوند ومدرسه طبیعت دماوند امروز بر گزار شد. عکس از پوریا قلیچ خانی🌿🌺🍁
www.damavandns.com
@damavandnaturesch
#مدرسه_طبیعت_دماوند
www.damavandns.com
@damavandnaturesch
#مدرسه_طبیعت_دماوند
Forwarded from نوج🌱
کودک، طبیعت و آینده ی زنهای جهان
وقت بیرون آمدن از آب شده بود و همگی می بایست با کمک خاله ها خود را خشک می کردند. کمی از جمع فاصله داشتم. ناگهان صحنه ای دیدم که می توانم بگویم از بهترین خاطرات کاری ام در مدرسه طبیعت بوده است.
با یک دست موهای خیسش را با حوله خشک می کرد و با دست دیگر چکمه اش را از کیسه پلاستیکی در می آورد. دومین پای چکمه را که درآورد، ناگهان باد پلاستیک را از دستش ربود و غلتان غلتان از او دور کرد. با یک دست چکمه و دستی دیگر حوله، به دنبال پلاستیک دوید. باد هم انگار شوخی اش گرفته باشد، همینطور پلاستیک را به جلو پرتاب می کرد. 10-15 متری دوید و به یک قدمی پلاستیک رسید. رفت دستش را دراز کند که پلاستیک را بردارد، ناگهان پا به پا شد و به زمین افتاد. باد بی رحم هم نکرد منتظر بماند تا او بلند شود. اما او به سرعت برخاست و دوباره... از پلاستیک فرار کردن و از او دویدن بود. حالا دیگر تقریبا 40 متری از جمع دور شده بود. دیگر به این فکر افتاده بودم که به کمکش بروم. اما از دور دیدم دوباره به یک قدمی پلاستیک رسیده و این بار مثل یک پلنگ جهید و پلاستیک را از روی زمین قاپید. بی اختیار، از همانجا که ایستاده بودم برایش دست زدم! بلند شد و نگاهی به اطرافش انداخت، ماسه ها را از روی زانوهایش پاک کرد و از دور نگاهی به جمع انداخت و رو به سوی آن پیروزمندانه و با آرامش قدم برداشت. و من از این مبارزهی جانانه و دیدن این پیروزی بغضم گرفته بود.
با خود فکر میکردم، مگر نه این است که کودکی اثرگذارترین و مهم ترین دوران زندگی فرد است؟ اگر ما خواهان این هستیم که دخترانمان در آینده زنهایی قوی، موفق و متکی به خویش باشند، مگر میتوانیم کودکیشان را در رسیدن به چنین آرمانی بی اهمیت بشماریم؟ اگر بانوان این سرزمین به دنبال احقاق حقوق خود هستند، اگر خواهان مشارکت زن های جامعه در ادارهی کشور هستیم، اگر رویای این داریم که جامعه ی ما مملو از زنهای توانمند و با اعتماد به نفس شود، زنهایی که به وقت بروز اتفاقات و مشکلات بتوانند مقاومت کرده و مسائلشان را حل کنند، راهش این است که فضای بازی آزاد و حل مساله برای دخترانمان فراهم کنیم و اجازه بدهیم خودشان از پس مسائلشان بر بیایند. نه اینکه آنها را با مسمومیت عاطفی و انواع تعاریف اغراق آمیز در زرورق عافیت طلبی پوشانده و به جلوه گری های رایج تشویق کنیم.
کدام زن میتواند حق خودش را بگیرد؟ کدام زن میتواند در دنیایی چنین پیچیده، به رؤیاها و باورها و ارزشهای خویش پایبند بماند و در برابر مشکلات و سختی ها مقاومت کند؟ کدام زن میتواند برای زندگی و حفظ قداست زندگیش مبارزه کند؟ زنی که در کودکی یک دختر وابسته بود؟ زنی که کودکیش در زرورق لباسهای رنگارنگ و در پوشش الفاظ و القاب جلوه گرانه و به دور از فرصت هر گونه تلاش و تجربه ی شخصی سپری شده است؟ زنی که در کودکی اش همچون یک «مدل» با او رفتار شده از بسیاری فعالیتها و تجربیات منع شده است؟ کدام زن میتواند امکان شاد زیستن را بدون اتکا به دیگری داشته باشد؟ جز آن زن که نتیجهی کوشش و تجربیات شخصیاش را زندگی میکند؟ چنین زنی کودکیاش چگونه باید گذشته باشد؟ در کانالهایی از پیش طراحیشده و در سیطرهی سلایق و انتخابهای بزرگسالان؟ یا کودکیای توأم با رنگین کمانی از تجربیات متنوع، خودانگیخته، آزادانه و سرخوشانه؟
مگر نه این است که یک زن وابسته هرگز اعتماد به نفس لازم را برای بروز توانمندی ها و پیگیری رؤیاهای خود ندارد؟ اگر میخواهیم آیندهی دخترانمان در این دنیای پیچیده آیندهای باشد که او خود دست به ساختنش زده، نه آنکه برایش ساخته باشند، امروز، همین امروز که او کودک است، به او فرصت ساختن، اشتباه کردن، دویدن، جنگیدن، تجربه کردن و یک کلام «زندگی کردن» بدهیم. مدرسه طبیعت یکی از جریانهای اجتماعی است که برای دختران این سرزمین فضا و بستری غنی و امن ایجاد می کند تا آنها مطابق میل خود تجربه کنند. تجربیاتی که از جنس بازی اند و پرورش دهنده انسانهایی دارای توانایی های اصیل و ضروری حل مسأله، اتکا به خویش، تعامل اجتماعی، فرهنگ پذیری و زنهایی که سراسر شور زندگی خواهند بود.
تماشای تصاویر زیر شما را هم به آن صحنهی دلچسب میبرد که من تجربهاش کردم.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
وقت بیرون آمدن از آب شده بود و همگی می بایست با کمک خاله ها خود را خشک می کردند. کمی از جمع فاصله داشتم. ناگهان صحنه ای دیدم که می توانم بگویم از بهترین خاطرات کاری ام در مدرسه طبیعت بوده است.
با یک دست موهای خیسش را با حوله خشک می کرد و با دست دیگر چکمه اش را از کیسه پلاستیکی در می آورد. دومین پای چکمه را که درآورد، ناگهان باد پلاستیک را از دستش ربود و غلتان غلتان از او دور کرد. با یک دست چکمه و دستی دیگر حوله، به دنبال پلاستیک دوید. باد هم انگار شوخی اش گرفته باشد، همینطور پلاستیک را به جلو پرتاب می کرد. 10-15 متری دوید و به یک قدمی پلاستیک رسید. رفت دستش را دراز کند که پلاستیک را بردارد، ناگهان پا به پا شد و به زمین افتاد. باد بی رحم هم نکرد منتظر بماند تا او بلند شود. اما او به سرعت برخاست و دوباره... از پلاستیک فرار کردن و از او دویدن بود. حالا دیگر تقریبا 40 متری از جمع دور شده بود. دیگر به این فکر افتاده بودم که به کمکش بروم. اما از دور دیدم دوباره به یک قدمی پلاستیک رسیده و این بار مثل یک پلنگ جهید و پلاستیک را از روی زمین قاپید. بی اختیار، از همانجا که ایستاده بودم برایش دست زدم! بلند شد و نگاهی به اطرافش انداخت، ماسه ها را از روی زانوهایش پاک کرد و از دور نگاهی به جمع انداخت و رو به سوی آن پیروزمندانه و با آرامش قدم برداشت. و من از این مبارزهی جانانه و دیدن این پیروزی بغضم گرفته بود.
با خود فکر میکردم، مگر نه این است که کودکی اثرگذارترین و مهم ترین دوران زندگی فرد است؟ اگر ما خواهان این هستیم که دخترانمان در آینده زنهایی قوی، موفق و متکی به خویش باشند، مگر میتوانیم کودکیشان را در رسیدن به چنین آرمانی بی اهمیت بشماریم؟ اگر بانوان این سرزمین به دنبال احقاق حقوق خود هستند، اگر خواهان مشارکت زن های جامعه در ادارهی کشور هستیم، اگر رویای این داریم که جامعه ی ما مملو از زنهای توانمند و با اعتماد به نفس شود، زنهایی که به وقت بروز اتفاقات و مشکلات بتوانند مقاومت کرده و مسائلشان را حل کنند، راهش این است که فضای بازی آزاد و حل مساله برای دخترانمان فراهم کنیم و اجازه بدهیم خودشان از پس مسائلشان بر بیایند. نه اینکه آنها را با مسمومیت عاطفی و انواع تعاریف اغراق آمیز در زرورق عافیت طلبی پوشانده و به جلوه گری های رایج تشویق کنیم.
کدام زن میتواند حق خودش را بگیرد؟ کدام زن میتواند در دنیایی چنین پیچیده، به رؤیاها و باورها و ارزشهای خویش پایبند بماند و در برابر مشکلات و سختی ها مقاومت کند؟ کدام زن میتواند برای زندگی و حفظ قداست زندگیش مبارزه کند؟ زنی که در کودکی یک دختر وابسته بود؟ زنی که کودکیش در زرورق لباسهای رنگارنگ و در پوشش الفاظ و القاب جلوه گرانه و به دور از فرصت هر گونه تلاش و تجربه ی شخصی سپری شده است؟ زنی که در کودکی اش همچون یک «مدل» با او رفتار شده از بسیاری فعالیتها و تجربیات منع شده است؟ کدام زن میتواند امکان شاد زیستن را بدون اتکا به دیگری داشته باشد؟ جز آن زن که نتیجهی کوشش و تجربیات شخصیاش را زندگی میکند؟ چنین زنی کودکیاش چگونه باید گذشته باشد؟ در کانالهایی از پیش طراحیشده و در سیطرهی سلایق و انتخابهای بزرگسالان؟ یا کودکیای توأم با رنگین کمانی از تجربیات متنوع، خودانگیخته، آزادانه و سرخوشانه؟
مگر نه این است که یک زن وابسته هرگز اعتماد به نفس لازم را برای بروز توانمندی ها و پیگیری رؤیاهای خود ندارد؟ اگر میخواهیم آیندهی دخترانمان در این دنیای پیچیده آیندهای باشد که او خود دست به ساختنش زده، نه آنکه برایش ساخته باشند، امروز، همین امروز که او کودک است، به او فرصت ساختن، اشتباه کردن، دویدن، جنگیدن، تجربه کردن و یک کلام «زندگی کردن» بدهیم. مدرسه طبیعت یکی از جریانهای اجتماعی است که برای دختران این سرزمین فضا و بستری غنی و امن ایجاد می کند تا آنها مطابق میل خود تجربه کنند. تجربیاتی که از جنس بازی اند و پرورش دهنده انسانهایی دارای توانایی های اصیل و ضروری حل مسأله، اتکا به خویش، تعامل اجتماعی، فرهنگ پذیری و زنهایی که سراسر شور زندگی خواهند بود.
تماشای تصاویر زیر شما را هم به آن صحنهی دلچسب میبرد که من تجربهاش کردم.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
Forwarded from مدرسه طبيعت
با «از نو ساختن» پیوندی دیرینه داریم.
مدرسۀ طبیعت کیکم (کرمانشاه)
عکس از: شیوا معتضدی
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
مدرسۀ طبیعت کیکم (کرمانشاه)
عکس از: شیوا معتضدی
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
Forwarded from باغ کودکان آفتاب (کاشان)
به نام خداوند مهر
واینک پاییز......
روزی از روزهای بهاری تصمیم گرفتم تسهیلگری را نه به عنوان شغل بلکه به عنوان یک دلمشغولی دلچسب انتخاب کنم و از اون روز وارد مرحله ی جدیدی از نگرشم به جهان هستی شدم و اون خوب دیدن بود .
مطالبی در مورد مشاهده ی بدون قضاوت رو چندی پیش از کتاب ارتباط بدون خشونت خونده بودم اما بارها و بارها با خودم اینگونه نجوا میکردم که کنش ها و ارتباطات ما بدون قضاوت چگونه خواهد بود چرا که قضاوت بخشی جدا ناشدنی از ارتباطات امروزه ی ماست.
مدرسه طبیعت گویی تنها سکوی پرش فرزندانم به سمت دنیایی بهتر نبود بلکه نقطه عطفی در جهان بینی من به عنوان والد بود.من اینجا کنار زمین، خورشید ،آب، خاک ،چوب و ...رشد میکنم همچون گیاهی تبعیدی که مدتها این مواهب ارزشمند را از او دور کرده بودند و امروز یکباره حق حیات را به او بازگرداندند و احساساتم، احساسات منفعل شده ی درونم که هر روز با دیدن سوژه ای شگرف از کودکان و همه موجودات زنده ی درون طبیعت مدرسه ، گویی بیدار شده و مدرسه کم کم برای من بزرگ و بزرگ تر میشه تا جایی که میتونم اسم دانشگاه طبیعت رو روش بزارم.جایی که دارم توش پوست اندازی میکنم و هر روز چهره جدیدی از خودم رومیبینم. من از سرما گریزان بودم و حالا تو دمای صفر درجه اینجا ،در هوای آزاد چه میکنم؟من حتی دلم نمیخواد برم تو دفتر بشینم و گرم بشم. دلم میخواد این بیرون باشم ،کنار بچه ها کنار آتیش کنار بارون کنار جریان سرد و در عین حال گرم زندگی .کنار مدل زندگی دیروزی تو دل زندگی امروزی .دلم میخواد با گرمای چای ذغالی دستمو گرم و گرم تر کنم دلم میخواد سوختن چوب و ببینم و بوی دود رو حس کنم . بچه ها میپرن تو چاله های آب و میخندن، منم باهاشون میخندم ،من دیگه حرص نمیخورم و نمیگم که آی خیس شدی یواش تر....
اینجا و از این زاویه دید دیگه فقط دخترم نیست که دستکش رو از دستش در میاره و دستای کوچولوش رومیگیره جلو دهانشو ها میکنه، بعد از تقلای زیاد میفهمه که بی فایده ست گرم نمیشه این دستا، میره جلوی آتیش و سعی میکنه با آتیش گرمشون کنه.
نه ، اینجا این منم ،مادری که نگران یخ زدن و مریض شدن بچه اش نیست این منم که دارم قوی میشم و طبیعت رو اونجوری که هست میپذیرم. آخ که درختان بی برگ و سرمای قبل از برف هم چقدر زیبا بودن و راستی من چند ساله که نخواستم این زیبایی رو ببینم؟!
پاییز کم کم ما رو ترک میکنه و جاش رو به زمستان زیبا میده ومدرسه ی ما به یاری نگاه پر مهر مادران و پدران جسوری که این راه رو انتخاب کردن برای ساختن جهانی بهتر هر روز شاداب تر و زنده تر میشه.و من دلم گرمه به دیدن مداوم بچه های مدرسه گرمه گرمه گرمممم.
#من_یک_تسهیلگرم
تارا عباسی تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_تی_تی
واینک پاییز......
روزی از روزهای بهاری تصمیم گرفتم تسهیلگری را نه به عنوان شغل بلکه به عنوان یک دلمشغولی دلچسب انتخاب کنم و از اون روز وارد مرحله ی جدیدی از نگرشم به جهان هستی شدم و اون خوب دیدن بود .
مطالبی در مورد مشاهده ی بدون قضاوت رو چندی پیش از کتاب ارتباط بدون خشونت خونده بودم اما بارها و بارها با خودم اینگونه نجوا میکردم که کنش ها و ارتباطات ما بدون قضاوت چگونه خواهد بود چرا که قضاوت بخشی جدا ناشدنی از ارتباطات امروزه ی ماست.
مدرسه طبیعت گویی تنها سکوی پرش فرزندانم به سمت دنیایی بهتر نبود بلکه نقطه عطفی در جهان بینی من به عنوان والد بود.من اینجا کنار زمین، خورشید ،آب، خاک ،چوب و ...رشد میکنم همچون گیاهی تبعیدی که مدتها این مواهب ارزشمند را از او دور کرده بودند و امروز یکباره حق حیات را به او بازگرداندند و احساساتم، احساسات منفعل شده ی درونم که هر روز با دیدن سوژه ای شگرف از کودکان و همه موجودات زنده ی درون طبیعت مدرسه ، گویی بیدار شده و مدرسه کم کم برای من بزرگ و بزرگ تر میشه تا جایی که میتونم اسم دانشگاه طبیعت رو روش بزارم.جایی که دارم توش پوست اندازی میکنم و هر روز چهره جدیدی از خودم رومیبینم. من از سرما گریزان بودم و حالا تو دمای صفر درجه اینجا ،در هوای آزاد چه میکنم؟من حتی دلم نمیخواد برم تو دفتر بشینم و گرم بشم. دلم میخواد این بیرون باشم ،کنار بچه ها کنار آتیش کنار بارون کنار جریان سرد و در عین حال گرم زندگی .کنار مدل زندگی دیروزی تو دل زندگی امروزی .دلم میخواد با گرمای چای ذغالی دستمو گرم و گرم تر کنم دلم میخواد سوختن چوب و ببینم و بوی دود رو حس کنم . بچه ها میپرن تو چاله های آب و میخندن، منم باهاشون میخندم ،من دیگه حرص نمیخورم و نمیگم که آی خیس شدی یواش تر....
اینجا و از این زاویه دید دیگه فقط دخترم نیست که دستکش رو از دستش در میاره و دستای کوچولوش رومیگیره جلو دهانشو ها میکنه، بعد از تقلای زیاد میفهمه که بی فایده ست گرم نمیشه این دستا، میره جلوی آتیش و سعی میکنه با آتیش گرمشون کنه.
نه ، اینجا این منم ،مادری که نگران یخ زدن و مریض شدن بچه اش نیست این منم که دارم قوی میشم و طبیعت رو اونجوری که هست میپذیرم. آخ که درختان بی برگ و سرمای قبل از برف هم چقدر زیبا بودن و راستی من چند ساله که نخواستم این زیبایی رو ببینم؟!
پاییز کم کم ما رو ترک میکنه و جاش رو به زمستان زیبا میده ومدرسه ی ما به یاری نگاه پر مهر مادران و پدران جسوری که این راه رو انتخاب کردن برای ساختن جهانی بهتر هر روز شاداب تر و زنده تر میشه.و من دلم گرمه به دیدن مداوم بچه های مدرسه گرمه گرمه گرمممم.
#من_یک_تسهیلگرم
تارا عباسی تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_تی_تی
Forwarded from باغ کودکان آفتاب (کاشان)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کودکستان جنگلی!!!
دوباره #فکر کنیم🤔
چرا #مدرسه_طبیعت ؟
بازپخش از کانال:
دکتر سعیدصفایی موحد
#مدرسه_طبیعت_آفتاب
naturekids.ir
@naturekids
دوباره #فکر کنیم🤔
چرا #مدرسه_طبیعت ؟
بازپخش از کانال:
دکتر سعیدصفایی موحد
#مدرسه_طبیعت_آفتاب
naturekids.ir
@naturekids
Forwarded from باغ کودکان آفتاب (کاشان)
کودکان رااز خاک بازی منع نکنید،میکروبهای خاک علاوه برتولیدآنتی بیوتیک،تثبیت نیتروژن ودی اکسیدکربن،قوام و غنی سازی خاک میتوانندبرسلامتی انسان تاثیر شگرفی داشته باشند.
#مدرسه_طبیعت_آفتاب
@naturekids
#مدرسه_طبیعت_آفتاب
@naturekids
Forwarded from نوج🌱
با احترام و ارادت، خطاب به شما که از رشته ی تحصیلی تان، از شغل تان و از مرگ تدریجی رؤیاهاتان در حسرتاید، شمایی که هر گاه از کودکیتان حرف میزنید، چشمهاتان برق زده و بیاختیار لبخند میزنید و پس از بازگشت از این سفر چشمان خیستان گواه فریاد اعتراض در گلو مانده و آه در سینه حبس شده است، و شمایی که گاه در خلوتتان بر جنازه رؤیاهاتان زار میزنید و بر هرچه اجبار و تحمیل، لعنت میفرستید؛ هر کجا که هستید و به هر کاری که مشغولاید، لحظهای مکث کنید و دست بکشید. به خانه بروید و سعی کنید فرزندتان را پیدا کنید. فقط یک شبانهروز به زندگیاش دقیق شوید. "عیار تجربیات" او را در این یک شبانهروز بسنجید و "کیفیت زندگیاش" را ارزیابی کنید. خوشحال است؟ سالم است؟ آنچه هست و می کند خواست خودش است یا به زور تشویق، تنبیه، مقایسه و رقابت؟ میزان دقایقی که او خندیدن، دویدن، هیجان، حیرت، دستورزی، کاوشگری، بازی در طبیعت، باران، برف، سرما، گرما و آزادی را تجربه میکند چه میزان است؟ میزان دقایقی که او در بند کامپیوتر، تلویزیون، موبایل، تبلیغات، آموزش و برنامههای از پیش طراحیشده است چه مقدار است؟
میان حسرتها و نارضایتیهای خود و این نوع زندگی فرزندتان چه فصل مشترکی میتوانید پیدا کنید؟ علت نارضایتی تان چیزی جز اجبارِ دیگری ست؟ خود آیا اکنون با فرزندتان جز این می کنید؟ اگر معتقدید جبر زمانه شما را از رؤیاهایتان دور کرد، خود اکنون نکند جبر زمانه ی فرزندتان باشید؟ در پس هر آه، یک اجبار نهفته و در پی هر تحمیل یک عمر حسرت. رهایش کنید تا بشکفد. آزادش بگذارید تا برویَد.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
میان حسرتها و نارضایتیهای خود و این نوع زندگی فرزندتان چه فصل مشترکی میتوانید پیدا کنید؟ علت نارضایتی تان چیزی جز اجبارِ دیگری ست؟ خود آیا اکنون با فرزندتان جز این می کنید؟ اگر معتقدید جبر زمانه شما را از رؤیاهایتان دور کرد، خود اکنون نکند جبر زمانه ی فرزندتان باشید؟ در پس هر آه، یک اجبار نهفته و در پی هر تحمیل یک عمر حسرت. رهایش کنید تا بشکفد. آزادش بگذارید تا برویَد.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
Forwarded from نوج🌱
برداشت هشتم
اگه پای حرف های مادرم بشینی تا باهات درد و دل کنه میگه کاش همون موقع که از مدرسه زنگ میزدن اسماعیل رو از مدرسه می آوردم بیرون، درس میخواست چیکار کنه شما درس خوندین چیکار کردین مگه، که اسماعیل بخواد کاری بکنه.
چیزی که آون روز ها اسماعیل میگفت و مورد قبول کسی نبود چون بچه بود و چیزی نمیفهمید الان شده ای کاش مادرم که کاش انجامش میدادم.
ما خونمون تو روستا بود پشت خونمون یه باغ داره میشه گفت مدرسه طبیعتی واسه خودش،اونو میخواستن ازش بگیرن و بزارنش تو یه زندان عمومی ولی چون اسماعیل قبول نمیکرد که تو آون زندان بره سرانجام زندگیش این شد امیدوارم دیگه هیچ مدرسه طبیعی از کودکی گرفته نشه.
صبورا زارع، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
@natureschool
@noojnatureschool
اگه پای حرف های مادرم بشینی تا باهات درد و دل کنه میگه کاش همون موقع که از مدرسه زنگ میزدن اسماعیل رو از مدرسه می آوردم بیرون، درس میخواست چیکار کنه شما درس خوندین چیکار کردین مگه، که اسماعیل بخواد کاری بکنه.
چیزی که آون روز ها اسماعیل میگفت و مورد قبول کسی نبود چون بچه بود و چیزی نمیفهمید الان شده ای کاش مادرم که کاش انجامش میدادم.
ما خونمون تو روستا بود پشت خونمون یه باغ داره میشه گفت مدرسه طبیعتی واسه خودش،اونو میخواستن ازش بگیرن و بزارنش تو یه زندان عمومی ولی چون اسماعیل قبول نمیکرد که تو آون زندان بره سرانجام زندگیش این شد امیدوارم دیگه هیچ مدرسه طبیعی از کودکی گرفته نشه.
صبورا زارع، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
@natureschool
@noojnatureschool
Forwarded from گروه تورهای کودکان نهال
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی #محمد_درویش ، فعال محیط زیست و از حامیان #مدرسه_طبیعت در حاشیه یازدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران
@nahaaltours
@nahaaltours
🌸🌿☘️طعم خوش بهار در چكاوك...
برای آشتی با طبیعت: #مدرسه_طبیعت_چكاوك_قزوين
@chakavaknatureschool95
٠٩١٢٨٨٠٠٩٣٣
برای آشتی با طبیعت: #مدرسه_طبیعت_چكاوك_قزوين
@chakavaknatureschool95
٠٩١٢٨٨٠٠٩٣٣
جهت برانگیختن #حس_کنجکاوی و #افزایش_هوش کودکتان به او بياموزيد همیشه به دنبال #کشف_کردن باشد نه #کسب_کردن.
@chakavaknatureschool95
#مدرسه_طبیعت_چكاوك_قزوين
@chakavaknatureschool95
#مدرسه_طبیعت_چكاوك_قزوين
Forwarded from اتچ بات
گل بود و به سبزه نیز آراسته شد!
تمام مشکلات دنیا را با آموزش کودکانمان حل کردهایم و مانده همین یک قلم: فن بیان و سخنوری! که این هم قرار است با آموزش حل کنیم. دانشمندان کوچک، قهرمانان کوچک، نوابغ کوچک... و حالا سخنرانان کوچک! آیا آنقدر که برایمان مهم شده آنها «چگونه» حرف بزنند، به این هم اهمیت میدهیم که قرار است «چه» بگویند؟ آیا همانقدر که برایمان حیاتیست آنها نوشتن را یاد بگیرند، برای مان اهمیت دارد که قرار است با این سی و دو حرف الفبا چه بنویسند؟ وقتی در کودکیشان، درست زمانی که «زبان» در آنها شکل میگیرد، اینگونه محیط زندگیشان فقیر از تصاویر اصیل، حقیقی و برانگیزانندهی حس و هیجان و تهی از سرچشمههای هستی است، توقع داریم زبانی که در آنها شکل میگیرد، محمِل اندیشههای درخشان و تفکر سازنده باشد؟ زیستگاه ما زبان ماست. خواسته یا ناخواسته برای هرکسی اولین زبان او تمام هستی او را در خود دارد.
اینهمه تلاش برای ساختن مدلهای کوچکی از آنچه خود نتوانستیم بشویم، جز با هدف لذت تماشاست؟ تماشای بدلهای کوچکی از خودمان که خوب بلدند صحنه را برایمان گرم و خاطرهانگیز کنند. مهمانیها، عروسیها، فضاهای مجازی و رسانهها را با شیرینکاریهایشان رونق ببخشند. زبان دوم و سوم را عین بلبل صحبت کنند، با صدای بلند و رسا شعر بخوانند، دلبرانه برقصند، لباسهایی به طرح هندوانه و انار بپوشند و خوردنی شوند، و حالا قرار است به عنوان سخنران، مجالسمان را گرم کنند.
کودکان را از این سیرک بیمزه نجات دهیم. از تجاوز مهربانانه به حق مادرزادیشان دست بکشیم. بازی آزادانه و رهایی سرخوشانه حق مادرزادیشان است. آنها به دنیا نیامدهاند که ما را سرگرم کنند؛ آنها به دنیا نیامدهاند که موش آزمایشگاهی برنامههای مدونِ «آیندهنگرانه»مان گردند؛ ما حق نداریم حال شان را بدزدیم و «آینده» قلابی به آنها بفروشیم.
عارف آهنگر، تسهیلگرِ #مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
@noojnatureschool
تمام مشکلات دنیا را با آموزش کودکانمان حل کردهایم و مانده همین یک قلم: فن بیان و سخنوری! که این هم قرار است با آموزش حل کنیم. دانشمندان کوچک، قهرمانان کوچک، نوابغ کوچک... و حالا سخنرانان کوچک! آیا آنقدر که برایمان مهم شده آنها «چگونه» حرف بزنند، به این هم اهمیت میدهیم که قرار است «چه» بگویند؟ آیا همانقدر که برایمان حیاتیست آنها نوشتن را یاد بگیرند، برای مان اهمیت دارد که قرار است با این سی و دو حرف الفبا چه بنویسند؟ وقتی در کودکیشان، درست زمانی که «زبان» در آنها شکل میگیرد، اینگونه محیط زندگیشان فقیر از تصاویر اصیل، حقیقی و برانگیزانندهی حس و هیجان و تهی از سرچشمههای هستی است، توقع داریم زبانی که در آنها شکل میگیرد، محمِل اندیشههای درخشان و تفکر سازنده باشد؟ زیستگاه ما زبان ماست. خواسته یا ناخواسته برای هرکسی اولین زبان او تمام هستی او را در خود دارد.
اینهمه تلاش برای ساختن مدلهای کوچکی از آنچه خود نتوانستیم بشویم، جز با هدف لذت تماشاست؟ تماشای بدلهای کوچکی از خودمان که خوب بلدند صحنه را برایمان گرم و خاطرهانگیز کنند. مهمانیها، عروسیها، فضاهای مجازی و رسانهها را با شیرینکاریهایشان رونق ببخشند. زبان دوم و سوم را عین بلبل صحبت کنند، با صدای بلند و رسا شعر بخوانند، دلبرانه برقصند، لباسهایی به طرح هندوانه و انار بپوشند و خوردنی شوند، و حالا قرار است به عنوان سخنران، مجالسمان را گرم کنند.
کودکان را از این سیرک بیمزه نجات دهیم. از تجاوز مهربانانه به حق مادرزادیشان دست بکشیم. بازی آزادانه و رهایی سرخوشانه حق مادرزادیشان است. آنها به دنیا نیامدهاند که ما را سرگرم کنند؛ آنها به دنیا نیامدهاند که موش آزمایشگاهی برنامههای مدونِ «آیندهنگرانه»مان گردند؛ ما حق نداریم حال شان را بدزدیم و «آینده» قلابی به آنها بفروشیم.
عارف آهنگر، تسهیلگرِ #مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
@noojnatureschool
Telegram
attach 📎
Forwarded from نوج🌱
اگر روزی "تجربه فقر" کودکانی بیمار و مبتلا به سوءتغذیه، سِل، وبا، کم خونی و... روی دست بشریت می گذاشت، امروز این "فقر تجربه" است که کودکانی بیمار و مبتلا به امراضی همچون چاقی، بیش فعالی، کمبود ویتامین D، کم تحرکی، افسردگی و... روی دست جامعه می گذارد.
فقر تجربه یعنی زندگی بی کیفیتی که دور تا دور او را دیوار فراگرفته و راه را بر هرگونه تجربه اصیل و غنی بسته باشد. زندگی ای که ابزارها و ویژگی های ذاتی اش برای یادگیری و رشد، هرگز فرصت بروز پیدا نکنند. فقر تجربه یعنی دویدن ممنوع، یعنی گِلي شدن ممنوع، یعنی آپارتمان «نشینی». فقر تجربه یعنی خیس شدن ممنوع، باران ممنوع، آفتاب ممنوع، یعنی مغزهای پرکار و دست های بیکار. فقر تجربه یعنی مُهر «پرواز ممنوع» بر رؤیاهایش، یعنی «هرچه زودتر بزرگ شو!» فقر تجربه یعنی انقراض «کودکی» در یک سرزمین و قحطی انسانهای مؤلف، مولد، خلاق و عاشق؛ یعنی خشکسالی اجتماعی. فقر تجربه یعنی شکفتن ممنوع.
«خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
خوشا اگر نه رها زیستن، مردن به رهایی!
آه، این پرنده
در این قفسِ تنگ
نمیخواند.» (شاملو)
-----------------------
پی نوشت: مشاهده گر دقیق «تجربه» های کودکان مان باشیم و معیارمان برای ارزیابی تجربیاتش تنها غنا و اصالت آنها باشد، نه داوری ارزشی. «فقر تجربه» را ریشه کن کنیم!
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
@noojnatureschool
فقر تجربه یعنی زندگی بی کیفیتی که دور تا دور او را دیوار فراگرفته و راه را بر هرگونه تجربه اصیل و غنی بسته باشد. زندگی ای که ابزارها و ویژگی های ذاتی اش برای یادگیری و رشد، هرگز فرصت بروز پیدا نکنند. فقر تجربه یعنی دویدن ممنوع، یعنی گِلي شدن ممنوع، یعنی آپارتمان «نشینی». فقر تجربه یعنی خیس شدن ممنوع، باران ممنوع، آفتاب ممنوع، یعنی مغزهای پرکار و دست های بیکار. فقر تجربه یعنی مُهر «پرواز ممنوع» بر رؤیاهایش، یعنی «هرچه زودتر بزرگ شو!» فقر تجربه یعنی انقراض «کودکی» در یک سرزمین و قحطی انسانهای مؤلف، مولد، خلاق و عاشق؛ یعنی خشکسالی اجتماعی. فقر تجربه یعنی شکفتن ممنوع.
«خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
خوشا اگر نه رها زیستن، مردن به رهایی!
آه، این پرنده
در این قفسِ تنگ
نمیخواند.» (شاملو)
-----------------------
پی نوشت: مشاهده گر دقیق «تجربه» های کودکان مان باشیم و معیارمان برای ارزیابی تجربیاتش تنها غنا و اصالت آنها باشد، نه داوری ارزشی. «فقر تجربه» را ریشه کن کنیم!
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
@noojnatureschool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📣💥💥💥خبر تازه ☝🏼☝🏼به زودي محصولات تماماً اورگانيك مزرعه چكاوك با زحمت و تلاش كودكان و نوجوانان در #مدرسه_طبیعت_چكاوك_قزوين براي فروش عرضه خواهد شد🐣🌱🦃🐓
Forwarded from محمد درویش
✅ دفاع تمامقد فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی از تداوم فعالیت مدارس طبیعت در ایران ✅
🇮🇷: @darvishnameh
✍ پیرو نشست ماه گذشته - ۱۶ مهر - با #محمدرضا_تابش و همکارانشان در فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی، امروز - ۲۸آبان ۹۷ - جلسه بسیار خوب و سازندهای در دفتر فراکسیون برگزار شد که نمایندگانی از دانشگاه، #بنیاد_کودکوطبیعت و سازمان حفاظت محیطزیست هم حضور داشتند. در جمعبندی این نشست، رییس فراکسیون محیطزیست ضمن قدردانی از زحماتی که تاکنون بنیانگذاران #مدرسه_طبیعت کشیدهاند، اعلام کرد از همه ابزارهای قانونی خود استفاده میکند تا نخست فعالیت مدارس طبیعت موجود با حمایت سازمان حفاظت محیطزیست ادامه یابد و در گام بعدی از مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی میخواهد تا با حضور همه گروداران، سازوکارِ قانونیکردنِ این مکتب تربیتی ارزشمند را تبیین و ارایه دهد.
🔻گفته بودم که یا راهی خواهیم یافت و یا خواهیم ساخت. این مدارس طبیعت است که به نسل آینده وطن، مهارت زندگی، کار گروهی و عشق به طبیعت را نمیآموزد، بلکه یاد میدهد! آن هم نه با حرف، بل با فراهمکردنِ امکان مشاهده بیواسطه و آزادانه مواهب طبیعی سرزمین مادری ...
🍀منتظر خبرهایی خوشتر باشید🍀
https://t.me/darvishnameh/7748
🇮🇷: @darvishnameh
✍ پیرو نشست ماه گذشته - ۱۶ مهر - با #محمدرضا_تابش و همکارانشان در فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی، امروز - ۲۸آبان ۹۷ - جلسه بسیار خوب و سازندهای در دفتر فراکسیون برگزار شد که نمایندگانی از دانشگاه، #بنیاد_کودکوطبیعت و سازمان حفاظت محیطزیست هم حضور داشتند. در جمعبندی این نشست، رییس فراکسیون محیطزیست ضمن قدردانی از زحماتی که تاکنون بنیانگذاران #مدرسه_طبیعت کشیدهاند، اعلام کرد از همه ابزارهای قانونی خود استفاده میکند تا نخست فعالیت مدارس طبیعت موجود با حمایت سازمان حفاظت محیطزیست ادامه یابد و در گام بعدی از مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی میخواهد تا با حضور همه گروداران، سازوکارِ قانونیکردنِ این مکتب تربیتی ارزشمند را تبیین و ارایه دهد.
🔻گفته بودم که یا راهی خواهیم یافت و یا خواهیم ساخت. این مدارس طبیعت است که به نسل آینده وطن، مهارت زندگی، کار گروهی و عشق به طبیعت را نمیآموزد، بلکه یاد میدهد! آن هم نه با حرف، بل با فراهمکردنِ امکان مشاهده بیواسطه و آزادانه مواهب طبیعی سرزمین مادری ...
🍀منتظر خبرهایی خوشتر باشید🍀
https://t.me/darvishnameh/7748
Telegram
محمد درویش
✅ عزم فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی برای حمایت از مدارس طبیعت و ترویج دوچرخهسواری! ✅
🖋صبح امروز ۱۶ مهر ۹۷، در نشست "آیندهپژوهی؛ ابزار توانمند ارتقای سیاستهای محیطزیست" که در محل #فراکسیون_محیطزیست مجلس شورای اسلامی برگزار شد، طی سخنانی از #محمدرضا_تابش،…
🖋صبح امروز ۱۶ مهر ۹۷، در نشست "آیندهپژوهی؛ ابزار توانمند ارتقای سیاستهای محیطزیست" که در محل #فراکسیون_محیطزیست مجلس شورای اسلامی برگزار شد، طی سخنانی از #محمدرضا_تابش،…