🔸#نخبگان ما بیش از همه و پیش از همه نیاز دارند که دربارۀ علمی که به آن مشغولند، بیاندیشند؛ دربارۀ علمی که در قالب آن اندیشه می کنند یک #خودآگاهی داشته باشند. بیش از همه و پیش از همه این توقع از کسانی می رود که خداوند سرمایۀ عظیم انسانی و استعداد الهی را به آنها داده است.
🔹#علوم_انسانی چیزی است که در آن بلافاصله #سوژه، خود را ابژه علم خود می کند و خود را مورد نظر قرار می دهد؛ یعنی یک تعاملی بین عالم و معلوم واقع می شود؛ یعنی شما وقتیکه در حوزۀ علوم انسانی، در #علوم_اجتماعی، #روانشناسی، #علوم_تربیتی، #حقوق وارد می شوید و کار می کنید، فرهنگ خودتان را و هویت خودتان را موضوع این علم قرار می دهید. وقتی در حوزۀ علوم اجتماعی نظریه #کنت یا #دورکیم را راجع به دین به عنوان یک نظریۀ علمی می پذیرید. خب این علم بلافاصله دین شما را ، هویت شما را ، تاریخ شما را موضوع خودش قرار می دهد. اگر در حوزۀ روانشناسی و روان کاوی نظریۀ #فروید راجع به دین را به عنوان یک نظریۀ علمی بپذیرید و بگویید این علم است، هستی شناسی و نگاه خود به عالم و آدم را موضوع مطالعه خود قرار می دهید. در فیزیک و شیمی موضوع طبیعت است اما در علوم انسانی موضوع خودتان و عقاید و باورهای خودتان است، و این امر موجب می شود تا نظریه بلافاصله آثارش را در تغییرات هویتی شما نشان دهد.
🔸در تفاسیر #علم_مدرن، حتی اگر برای دین کارکردهای اجتماعی قائل باشید امّا حقیقتش چیزی جز وجدان جمعی، چیزی جز کارکرد شناختی برای مقاطع دوران کودکی بشر یا چیزی فراتر از آن عقده های فروخفته نسلهای پیشین در نزاعهایی که داشته اند و مانند آن نیست. این نظریه ها بلافاصله هویت انسان را دگرگون می کند. لذا ما بحران فرهنگی را در دانشکده های #علوم_انسانی زودتر احساس می کنیم. در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاهی که فنی و مهندسی و علوم پایه هستند، ورودی ها و خروجی ها از فرهنگ عمومی جامعه که یک فرهنگ دینی است، کمتر فاصله می گیرند. اما در خروجی های جایی مثل دانشگاه علامه طباطبایی و دانشکده هایی که علوم انسانی دارند، این فاصله گرفتن از فرهنگ بومی و فرایند #سکولار_شدن بیشتر است.
#حمید_پارسانیا
#علوم_انسانی
#علم_مدرن
#گفتمان_نخبگان_علوم_انسانی
@gnoe_ir
🔹#علوم_انسانی چیزی است که در آن بلافاصله #سوژه، خود را ابژه علم خود می کند و خود را مورد نظر قرار می دهد؛ یعنی یک تعاملی بین عالم و معلوم واقع می شود؛ یعنی شما وقتیکه در حوزۀ علوم انسانی، در #علوم_اجتماعی، #روانشناسی، #علوم_تربیتی، #حقوق وارد می شوید و کار می کنید، فرهنگ خودتان را و هویت خودتان را موضوع این علم قرار می دهید. وقتی در حوزۀ علوم اجتماعی نظریه #کنت یا #دورکیم را راجع به دین به عنوان یک نظریۀ علمی می پذیرید. خب این علم بلافاصله دین شما را ، هویت شما را ، تاریخ شما را موضوع خودش قرار می دهد. اگر در حوزۀ روانشناسی و روان کاوی نظریۀ #فروید راجع به دین را به عنوان یک نظریۀ علمی بپذیرید و بگویید این علم است، هستی شناسی و نگاه خود به عالم و آدم را موضوع مطالعه خود قرار می دهید. در فیزیک و شیمی موضوع طبیعت است اما در علوم انسانی موضوع خودتان و عقاید و باورهای خودتان است، و این امر موجب می شود تا نظریه بلافاصله آثارش را در تغییرات هویتی شما نشان دهد.
🔸در تفاسیر #علم_مدرن، حتی اگر برای دین کارکردهای اجتماعی قائل باشید امّا حقیقتش چیزی جز وجدان جمعی، چیزی جز کارکرد شناختی برای مقاطع دوران کودکی بشر یا چیزی فراتر از آن عقده های فروخفته نسلهای پیشین در نزاعهایی که داشته اند و مانند آن نیست. این نظریه ها بلافاصله هویت انسان را دگرگون می کند. لذا ما بحران فرهنگی را در دانشکده های #علوم_انسانی زودتر احساس می کنیم. در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاهی که فنی و مهندسی و علوم پایه هستند، ورودی ها و خروجی ها از فرهنگ عمومی جامعه که یک فرهنگ دینی است، کمتر فاصله می گیرند. اما در خروجی های جایی مثل دانشگاه علامه طباطبایی و دانشکده هایی که علوم انسانی دارند، این فاصله گرفتن از فرهنگ بومی و فرایند #سکولار_شدن بیشتر است.
#حمید_پارسانیا
#علوم_انسانی
#علم_مدرن
#گفتمان_نخبگان_علوم_انسانی
@gnoe_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️ از نظر ارسطو #حقوق قراردادهای ماست که باید منطبق بر #عقل باشند.
#عطاءالله_بیگدلی
#فلسفه_حقوق
#گفتمان_نخبگان_علوم_انسانی
@gnoe_ir
#عطاءالله_بیگدلی
#فلسفه_حقوق
#گفتمان_نخبگان_علوم_انسانی
@gnoe_ir
#مفهوم_قانون
#حقوق_مدرن
♦️واکاوی مبانی و مؤلفه های نظریه تقنینی در اندیشه حقوق مدرن
🖋#محمد_جواهری_طهرانی
#عباسعلی_کدخدایی
در مفاهمات علمی گاه مباحث مطرح در خصوص تقنین، با عنوان «نظریه تقنینی» مورد بررسی قرار میگیرد. در این بین مشخص نیست اساساً چرا باید به مسئله نظریه تقنینی پرداخته شود. به علاوه، گاهی دیده میشود که سنجهها و معیارهای مشخصی نیز برای تعریف یک دیدگاه در خصوص تقنین، بهعنوان یک نظریه تقنینی مورد توجه قرار نگرفته است. به همین دلیل، مشخص نیست دقیقاً چه مباحثی لازم است در قالب یک «نظریه تقنینی» ارائه شود. بنا بر یافتههای این پژوهش، «نظریه تقنینی»، نظامواره منسجمی از مفاهیم و قواعد هنجاری حاکم بر فرایند تقنین است که میکوشد با ارائه تعریف مشخصی از نهاد قانون و فرایند وضع آن و نیز بایستههای حاکم بر این فرایند، مسئله تقنین را در جوامع مدرن توجیه کند. انتظار میرود نوشتار حاضر و نیز پژوهشهای مشابه، ضمن ارائه تصویر شفافی از اقتضائات و الزامات تقنین در بستر نظریه تقنین مدرن، مقدمات لازم را برای بحث از نسبتسنجی میان این نهاد و بایستههای آن، با مبانی ارزشی و بینشی جامعه ایران اسلامی و نظامات هنجاری پذیرفته شده در آن فراهم نماید.
@gnoe_ir
📎متن کامل مقاله را مطالعه کنید:
#حقوق_مدرن
♦️واکاوی مبانی و مؤلفه های نظریه تقنینی در اندیشه حقوق مدرن
🖋#محمد_جواهری_طهرانی
#عباسعلی_کدخدایی
در مفاهمات علمی گاه مباحث مطرح در خصوص تقنین، با عنوان «نظریه تقنینی» مورد بررسی قرار میگیرد. در این بین مشخص نیست اساساً چرا باید به مسئله نظریه تقنینی پرداخته شود. به علاوه، گاهی دیده میشود که سنجهها و معیارهای مشخصی نیز برای تعریف یک دیدگاه در خصوص تقنین، بهعنوان یک نظریه تقنینی مورد توجه قرار نگرفته است. به همین دلیل، مشخص نیست دقیقاً چه مباحثی لازم است در قالب یک «نظریه تقنینی» ارائه شود. بنا بر یافتههای این پژوهش، «نظریه تقنینی»، نظامواره منسجمی از مفاهیم و قواعد هنجاری حاکم بر فرایند تقنین است که میکوشد با ارائه تعریف مشخصی از نهاد قانون و فرایند وضع آن و نیز بایستههای حاکم بر این فرایند، مسئله تقنین را در جوامع مدرن توجیه کند. انتظار میرود نوشتار حاضر و نیز پژوهشهای مشابه، ضمن ارائه تصویر شفافی از اقتضائات و الزامات تقنین در بستر نظریه تقنین مدرن، مقدمات لازم را برای بحث از نسبتسنجی میان این نهاد و بایستههای آن، با مبانی ارزشی و بینشی جامعه ایران اسلامی و نظامات هنجاری پذیرفته شده در آن فراهم نماید.
@gnoe_ir
📎متن کامل مقاله را مطالعه کنید:
Telegram
attach 📎
#مهدی_مظفر_نیا
🔹تصور #سیاست در معنای بدیل، همانند واژه پارادیم در معنای کوهنی آن یا گفتمان در معنای فوکویی یا عالم در معنای هایدگری آن عمل میکند. کوهن با طرح معنای جدید پارادایم توانست کلیت علم غربی را در مقابل ما قرار دهد و تصور اقتدار و ابهت متکامل دانستن آن را فرو ریزد. توجهی جدید به حوزه معرفت پیدا شد. امکان علم رقیب در نظر ما پدیدار گشت و سیطرهی تاریخی و بلکه فلسفی آن شکسته شد. وقتی سیاست را در معنای جدید آن بکار میبریم و شأنش به عرصهی احقاق #حقوق_طبیعی تقلیل مییابد و در کنار اقتصاد و فرهنگ و ... مینشیند، آنگاه دیگر نمیتواند دینی شود؛ مگر آنکه از دین هم تصور مدرن داشته باشیم. وقتی که به سیاست جدید در مناسبات زبان و تفکر پایبندیم دیگر نمیتوان افق جهان دینی را گشود؛ دیگر نمیتوان از اخلاق دینی سخن گفت. سیاست جدید از اخلاق جداست؛ چرا که در دوران جدید، حق طبیعی جای #خیر_اجتماعی نشسته است و اخلاق به آداب اجتماعی (ادب) فروکاسته میشود. تصوری که ما در دین از اخلاق و سیاست داریم با تصور غربی آن متفاوت است. در واقع تحول مفهوم سیاست و شکلگیری سیاست جدید همزاد است با جدایی او از اخلاق. اقتضای سیاست غربی، اخلاق ظاهری و در حد آداب اجتماعی (ادب) است. سیاست جدید در فضای اومانیستی متولد شده و اخلاق دینی در فضای الهی؛ پس سیاست غربی با اخلاق دینی جمع شدنی نیست. لذا هنگامی که مرادمان از سیاست، سیاست در منظومهی تفکر غربیست باید بپذیریم که دلالت آن بر ضدیت با اخلاق است.
🔹سیاست جدید چه در سطح تفکر، چه در سطح زبان و چه در سطح مناسبات، مقوّم #جهان_مدرن است؛ یعنی با اخذ آن، جهان مدرن را فراخواندهایم. سیاست کنونی ما حاصل غلبه مناسبات، زبان و تفکر مدرن است و به دلیل فرود در بستری نامناسب دچار آشفتگی شده است. بنابراین سیاست ما ذیل و در بستر سیاست غربی گرفتار #عقلانیت ژورنالیستی شده است؛ نه حتی عقلانیت مدرن اقتصادی. عقلانیت ژورنالیستی بر محور هیجانطلبی میگردد. اصالت در عقلانیت ژورنالیستی، لذت بردن از جنگ گلادیاتورهاست. ژورنالیسم بر طبیعتِ نفسانی انسان استوار است و طبیعتش بر مدار بدگمانی، تهمت، تجسس، قضاوت خودخواهانه و از طریق هدایت دلبخواه افکار عمومی، ابزار سلطهی ماست. ما هر روز روزنامهها یا سایتها را مرور میکنیم تا از مسائل روز مطلع شویم. قاعده بر این است که تا چیزی نقل محافل خبری و رسانهای نشود برای ما مسئله نیست. حتی دانشگاه ما در چرخشی تعجببرانگیز، ژورنالیستی شده است. در سر کلاس درس دانشگاهی، معمولا سخن از اخباریست که در خبرگزاریهای سیاسی مهم دنیا پخش شده است و ما معمولا به بازتولید تحلیلهای آنها میپردازیم. دیگر کارشناسان ما روزنامهنگاران شدهاند. برای ما مهم است که ژورنالیسم چه میگوید و به چه میاندیشد. ما برای حضور سیاسی به رسانه سفارش میدهیم؛ آن را رصد میکنیم و در برابر آن موضعگیری مینماییم. ژورنالیسم ملاک قضاوت ما از یکدیگر است. #ژورنالیسم، مسئلهساز و داور ماست. داوری که هر طور بخواهیم میتواند حکم کند. داوری که احکام آن اعتباریست و اصول ثابتی جز زر و زور و تزویر ندارد. ما در رسانه همدیگر را میبینیم؛ در رسانه گفتگو میکنیم و در رسانه مسائلمان را طرح میکنیم. در حقیقت ما با رسانهای کردن امور، آنها را اعتباری میکنیم و از #حقیقت خود خارج مینماییم. حال ما در بستر چنین عقلانیتی که مهبط آن ژورنالیسم است، سیاستورزی میکنیم.
@gnoe_ir
🔹تصور #سیاست در معنای بدیل، همانند واژه پارادیم در معنای کوهنی آن یا گفتمان در معنای فوکویی یا عالم در معنای هایدگری آن عمل میکند. کوهن با طرح معنای جدید پارادایم توانست کلیت علم غربی را در مقابل ما قرار دهد و تصور اقتدار و ابهت متکامل دانستن آن را فرو ریزد. توجهی جدید به حوزه معرفت پیدا شد. امکان علم رقیب در نظر ما پدیدار گشت و سیطرهی تاریخی و بلکه فلسفی آن شکسته شد. وقتی سیاست را در معنای جدید آن بکار میبریم و شأنش به عرصهی احقاق #حقوق_طبیعی تقلیل مییابد و در کنار اقتصاد و فرهنگ و ... مینشیند، آنگاه دیگر نمیتواند دینی شود؛ مگر آنکه از دین هم تصور مدرن داشته باشیم. وقتی که به سیاست جدید در مناسبات زبان و تفکر پایبندیم دیگر نمیتوان افق جهان دینی را گشود؛ دیگر نمیتوان از اخلاق دینی سخن گفت. سیاست جدید از اخلاق جداست؛ چرا که در دوران جدید، حق طبیعی جای #خیر_اجتماعی نشسته است و اخلاق به آداب اجتماعی (ادب) فروکاسته میشود. تصوری که ما در دین از اخلاق و سیاست داریم با تصور غربی آن متفاوت است. در واقع تحول مفهوم سیاست و شکلگیری سیاست جدید همزاد است با جدایی او از اخلاق. اقتضای سیاست غربی، اخلاق ظاهری و در حد آداب اجتماعی (ادب) است. سیاست جدید در فضای اومانیستی متولد شده و اخلاق دینی در فضای الهی؛ پس سیاست غربی با اخلاق دینی جمع شدنی نیست. لذا هنگامی که مرادمان از سیاست، سیاست در منظومهی تفکر غربیست باید بپذیریم که دلالت آن بر ضدیت با اخلاق است.
🔹سیاست جدید چه در سطح تفکر، چه در سطح زبان و چه در سطح مناسبات، مقوّم #جهان_مدرن است؛ یعنی با اخذ آن، جهان مدرن را فراخواندهایم. سیاست کنونی ما حاصل غلبه مناسبات، زبان و تفکر مدرن است و به دلیل فرود در بستری نامناسب دچار آشفتگی شده است. بنابراین سیاست ما ذیل و در بستر سیاست غربی گرفتار #عقلانیت ژورنالیستی شده است؛ نه حتی عقلانیت مدرن اقتصادی. عقلانیت ژورنالیستی بر محور هیجانطلبی میگردد. اصالت در عقلانیت ژورنالیستی، لذت بردن از جنگ گلادیاتورهاست. ژورنالیسم بر طبیعتِ نفسانی انسان استوار است و طبیعتش بر مدار بدگمانی، تهمت، تجسس، قضاوت خودخواهانه و از طریق هدایت دلبخواه افکار عمومی، ابزار سلطهی ماست. ما هر روز روزنامهها یا سایتها را مرور میکنیم تا از مسائل روز مطلع شویم. قاعده بر این است که تا چیزی نقل محافل خبری و رسانهای نشود برای ما مسئله نیست. حتی دانشگاه ما در چرخشی تعجببرانگیز، ژورنالیستی شده است. در سر کلاس درس دانشگاهی، معمولا سخن از اخباریست که در خبرگزاریهای سیاسی مهم دنیا پخش شده است و ما معمولا به بازتولید تحلیلهای آنها میپردازیم. دیگر کارشناسان ما روزنامهنگاران شدهاند. برای ما مهم است که ژورنالیسم چه میگوید و به چه میاندیشد. ما برای حضور سیاسی به رسانه سفارش میدهیم؛ آن را رصد میکنیم و در برابر آن موضعگیری مینماییم. ژورنالیسم ملاک قضاوت ما از یکدیگر است. #ژورنالیسم، مسئلهساز و داور ماست. داوری که هر طور بخواهیم میتواند حکم کند. داوری که احکام آن اعتباریست و اصول ثابتی جز زر و زور و تزویر ندارد. ما در رسانه همدیگر را میبینیم؛ در رسانه گفتگو میکنیم و در رسانه مسائلمان را طرح میکنیم. در حقیقت ما با رسانهای کردن امور، آنها را اعتباری میکنیم و از #حقیقت خود خارج مینماییم. حال ما در بستر چنین عقلانیتی که مهبط آن ژورنالیسم است، سیاستورزی میکنیم.
@gnoe_ir
گفتمان
🎥 انسان استعلائی و جهانشمولی #حقوق_بشر 🔺دکتر سید محمد قاری #سید_فاطمی @goftman_ir
📜 #حقوق_بشر و هنجارهای جهان شمول
حقوقبشر معاصر - به لحاظ تاریخی - خاستگاهی غربی دارد. هنجارهای مدرن حقوق بشری در گفتمان انسان مدارانه پس از عصر روشنگری متولد شده و رشد نموده است. سؤال این است که آیا یک ایده و دستاورد انسانی به فرهنگ و خاستگاه تاریخی خود اختصاص دارد؟ به دیگر سخن آیا مبانی اخلاقی که هنجارهای حقوق بشر از آن متولد شده است، صرفا صبغهای غربی داشته و مختص به همان فرهنگ هستند؟ ادعای وجود هنجارهای جهانشمول حقوق بشری جز با اثبات هنجارهای اخلاقی جهان شمول ممکن نیست. هنجارهای حقوق بشری ماهیتی متفاوت از سایر هنجارهای حقوقی دارند. این تفاوت همانا در اخلاقمداری هنجارهای حقوق بشری است. در حالی که هنجارهای دیگر محصول مقتضيات و نیازهای خاص اجتماعی هستند، هنجارهای حقوق بشری ریشه در وجدان اخلاقی انسان دارند. حقوق انسان پیش از آن که حقهای قانونی باشند حقهایی اخلاقی هستند. همین ویژگی اخلاق مداری هنجارهای حقوق بشری است که به نظریه پردازان جرأت ادعای جهان شمولی آنها را داده است. در حقیقت نزاع در مورد جهانشمولی هنجارهای حقوق بشری، نزاع بر سر وجود یا فقدان هنجارهای جهان شمول اخلاقی است. اگر حقهای جهان شمول اخلاقی وجود داشته باشند، پس ناگزیر حقهای جهان شمول حقوقی نیز بایستی به رسمیت شناخته شوند و مورد حمایت نظامهای حقوقی قرار گیرند. حقوقبشر حقهایی جهان شمول، ذاتی و غیر قابل سلب هستند که انسانها به خاطر انسان بودنشان به صورت برابر بایستی از آنها بهره مند گردند. حقوق بشر نظامی است هنجاری، که وظایف متقابل افراد در انجام و یا خودداری از عملی و همچنین روابط آنها با اشیاء و یا موقعیت ها را در چار چوبی هنجاری تنظیم میکند. جهانشمولی، ذاتی و غیر قابل سلب بودن، ویژگی حقهایی هستند که انسان به دلیل حیثیت و کرامت (Dignity) خود باید به طور یکسان از آنها برخوردار گردد. جهان شمولی (Universality) به معنای فرافرهنگی، ذاتی (Intrinsic) به معنای پیوند باحیثیت و کرامت انسانی و غیرقابل سلب بودن (Inalienable) بدین معنی است که این حقها ریشه در قانونگذاری و یا اراده حكومت ندارد.
سید محمد قاری #سید_فاطمی
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📘مقاله " مبانی توجیهی- اخلاقی حقوق بشر معاصر" محمدقاری سید فاطمی
📗 کتاب "حقوق بشر در جهان معاصر(درآمدی بر مباحث نظری)" نوشته محمدقاری سید فاطمی
📒مقاله " حقوق طبیعی و حق طبیعی: تحلیل مفهومی و تکامل تاریخی"نوشته مجید نکویی و محمدقاری سید فاطمی
@goftman_ir
حقوقبشر معاصر - به لحاظ تاریخی - خاستگاهی غربی دارد. هنجارهای مدرن حقوق بشری در گفتمان انسان مدارانه پس از عصر روشنگری متولد شده و رشد نموده است. سؤال این است که آیا یک ایده و دستاورد انسانی به فرهنگ و خاستگاه تاریخی خود اختصاص دارد؟ به دیگر سخن آیا مبانی اخلاقی که هنجارهای حقوق بشر از آن متولد شده است، صرفا صبغهای غربی داشته و مختص به همان فرهنگ هستند؟ ادعای وجود هنجارهای جهانشمول حقوق بشری جز با اثبات هنجارهای اخلاقی جهان شمول ممکن نیست. هنجارهای حقوق بشری ماهیتی متفاوت از سایر هنجارهای حقوقی دارند. این تفاوت همانا در اخلاقمداری هنجارهای حقوق بشری است. در حالی که هنجارهای دیگر محصول مقتضيات و نیازهای خاص اجتماعی هستند، هنجارهای حقوق بشری ریشه در وجدان اخلاقی انسان دارند. حقوق انسان پیش از آن که حقهای قانونی باشند حقهایی اخلاقی هستند. همین ویژگی اخلاق مداری هنجارهای حقوق بشری است که به نظریه پردازان جرأت ادعای جهان شمولی آنها را داده است. در حقیقت نزاع در مورد جهانشمولی هنجارهای حقوق بشری، نزاع بر سر وجود یا فقدان هنجارهای جهان شمول اخلاقی است. اگر حقهای جهان شمول اخلاقی وجود داشته باشند، پس ناگزیر حقهای جهان شمول حقوقی نیز بایستی به رسمیت شناخته شوند و مورد حمایت نظامهای حقوقی قرار گیرند. حقوقبشر حقهایی جهان شمول، ذاتی و غیر قابل سلب هستند که انسانها به خاطر انسان بودنشان به صورت برابر بایستی از آنها بهره مند گردند. حقوق بشر نظامی است هنجاری، که وظایف متقابل افراد در انجام و یا خودداری از عملی و همچنین روابط آنها با اشیاء و یا موقعیت ها را در چار چوبی هنجاری تنظیم میکند. جهانشمولی، ذاتی و غیر قابل سلب بودن، ویژگی حقهایی هستند که انسان به دلیل حیثیت و کرامت (Dignity) خود باید به طور یکسان از آنها برخوردار گردد. جهان شمولی (Universality) به معنای فرافرهنگی، ذاتی (Intrinsic) به معنای پیوند باحیثیت و کرامت انسانی و غیرقابل سلب بودن (Inalienable) بدین معنی است که این حقها ریشه در قانونگذاری و یا اراده حكومت ندارد.
سید محمد قاری #سید_فاطمی
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📘مقاله " مبانی توجیهی- اخلاقی حقوق بشر معاصر" محمدقاری سید فاطمی
📗 کتاب "حقوق بشر در جهان معاصر(درآمدی بر مباحث نظری)" نوشته محمدقاری سید فاطمی
📒مقاله " حقوق طبیعی و حق طبیعی: تحلیل مفهومی و تکامل تاریخی"نوشته مجید نکویی و محمدقاری سید فاطمی
@goftman_ir