اصلاح‌وب | islahweb.org
3.83K subscribers
9.76K photos
1.96K videos
277 files
11K links
✳️ اصلاح‌وب؛ کانال رسمی جماعت دعوت و اصلاح

Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.me/islahweb_k
Feqhi: t.me/soal_feqhi
Download Telegram
Audio
آیا #جماعت_دعوت_و_اصلاح، قائل به #حکومت از نوع #خلافت_اسلامی در جهان و ایران معاصر است؟

آیا حکومت‌داری یک امر مقدّس است یا یک تجربه‌ی بشری؟

آیا تشکیل #حکومت_اسلامی یک تکلیف دینی است یا این مفهوم در گذر زمان، دچار تحوّل و تطوّر شده است؟

🎙پاسخ‌های #دکتر_لقمان_ستوده عضو دفتر مرکزی #جماعت_دعوت_و_اصلاح به یکی از خبرنگاران

@Range_Tadbir
نبوّت و حاکمیت سیاسی: از قرافی تا عبدالرّازق

✍️عدنان فلّاحی

راشد غنوشی برغم همدلی با شورش علی عبدالرازق علیه اندیشه‌ی سیاسی خلافت، عبدالرازق را متهم می‌کند که صفت امر سیاسی را از کنش پیامبر اسلام(ص) سلب کرده و ایشان را به شکل واعظی صرف تصویر کرده است. در این سخن غنوشی البته ابهامی هست که مخاطب را به تدقیق و بررسی بیشتر فرا می‌خواند: سلب صفت سیاسی از کنش پیامبر به چه معناست؟ اگر مراد غنوشی این است که علی عبدالرازق مدّعی شده که حاکمیت سیاسی پیامبر اسلام(ص) جزء ذات نبوت و رسالت ایشان نبوده است، باید گفت که این ادّعا مختص عبدالرازق نبوده و قرن‌ها پیش از وی برخی از برجسته‌ترین فقهای اهل سنّت نیز به این موضوع اشاره کرده‌اند. مثلا القَرافی (684هـ) اصولی و فقیه نامدار مالکی می‌نویسد: «تصرّف پیامبر صلّی الله علیه وسلّم در رهبری سیاسی، صفتی زائد بر نبوّت و رسالت و فتوا دادن و قضاوت است چراکه پیشوایی سیاسی منصبی است که سیاست عامّه و تنظیم پیمانهای مربوط به مصالح و... به آن تفویض شده است... امّا رسالت شامل چیزی جز تبلیغ از سوی خدای تعالی نیست و رسالت مستلزم این نیست که سیاست عامّه به آن تفویض شده باشد چراکه چه بسا پیامبران الهی که با رسالات الهی مبعوث شده‌اند و چیزی جز تبلیغ برای اقامه‌ی حجّت بر خلائق از آنان خواسته نشده است و آنان مأمور به ورود در مصالح عامه نبوده‌اند.»[1]

به زبان ساده‌تر قرافی می‌گوید که پیامبرانی مثل عیسی(ع) که موفّق به احراز منصب حاکمیت سیاسی نشدند چیزی از وصف پیامبری و رسالتشان کم نشد و این ویژگی آنها ناقص نماند؛ و بنابراین فرضاً اگر پیامبر اسلام(ص) هم موفّق به تشکیل حاکمیت سیاسی نمی‌شد چیزی از رسالت و پیامبرانگی وی کم نمی‌شد و این دو موضوع پیوند ذاتی و لاینفکی با هم ندارند.

حق این است که قرافی مالکی صاحب نظریات قابل تأمّلی در حوزه‌ی روش‌شناسی تعامل با نصوص حقوقی است که شاید برغم تفوّق بر امثال شاطبی، هیچگاه به درجه‌ی شهرت شاطبی نرسید. وائل بن حلاق در همین زمینه می‌گوید: «اندیشه‌ی بدیع قَرافی مالکی [متوفای۶۸۴] هیچ توجهی را به خود جلب نکرد. نظریه‌ی طوفی حنبلی هم سرنوشتی مشابه پیدا کرد... قرافی گونه‌شناسی دیگری از روایات نبوی پیش می‌نهد؛ گونه‌شناسی‌ای که پیامدهای گسترده را به دنبال دارد. از نظر قرافی پیامبر در چهار مقام عمل می‌کرد: مقام پیامبر، مقام مفتی، مقام قاضی و مقام رئیس حکومت. پس از وفات ایشان، مفتیان مقام افتاء، قضات مقام قضاوت، و خلفا مقام ریاست حکومت ایشان را به عهده گرفتند. حال، اثر شرعی هر روایت، به شیوه‌ی شکل‌گیری آن به عنوان یک فتوا، یک حکم قضایی یا یک اقدام سیاسی بستگی دارد»[2].
ــــــــــــــــــــــــــ
ارجاعات:
[1]. القرافی، الإحكام في تمييز الفتاوى عن الأحكام وتصرفات القاضي والإمام، صص105،106، دار البشائر الإسلامية للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت.

[2]. وائل بن حلّاق، تاریخ تئوری‌های حقوقی اسلامی، صص۲۲۱-۲۲۳، ترجمه د. محمد راسخ، نشر نی

#اندیشه #گزیده #راشد_غنوشی #قرافی #طوفی_حنبلی #شاطبی #وائل_حلاق #علی_عبدالرازق #نبوت #خلافت
@ISLAHWEB
💢چکیده‌ای از حیات مؤمنانه

استاد ناصر سبحانی

١. خداوند، خالق و آمر موجودات است و انسان و جهان آفرینش، مخلوق و مأمور هستند. قرار بر این بود که انسان نیز همانند دیگر مخلوقات، مطابق فرمان خداوند به‌‏سوی سرانجام معیّن خویش حرکت کند؛ اما متأسفانه انسان از روی جهل و یا ستم، این وظیفه را فراموش نمود و با این فراموش‏کاری و انحراف، نسبت بیهوده‌کاری را در خلق انسان ـ معاذ الله ـ به خداوند می‌‏دهد.

#دعوت #دین #خلافت #تزکیه #استاد_ناصر_سبحانی

🌐 www.islahweb.org

🆔 @islahweb
امام ابوالاعلی مودودی و جریان نوسلفی‌گری

✍️علی امیرخانی

نوسلفیه یکی از جریان‌های کلامی معاصر است که ضمن پذیرش کلیات سلفی‌‌گری، برخی از اصول و مبانی سلفیه را به نقد کشیده یا تعدیل کرده است. ابوالاعلی مودودی با نگاهی نو به مسائل دینی و مذهبی و با شکستن مرزهای باورهای جزمی سلفی و ارائه برداشت‌های نو و متفاوت، برخی از باورهای سلفیه را به نقد کشیده و از بنیان گذاران جریان نوسلفیه به شمار می‌آید. وی «جاهلیت» را از دوره پیش از بعثت به یک فرهنگ فرازمانی تعریف کرد و ویژگی‌های آن را مطرح ساخت. مودودی با ارائه‌ی الگوی «تئودموکراسی» و مطرح کردن نظریه «جواز خروج بر حاکم ظالم» و همچنین با ارائه‌ی تفسیری متعادل از تئوری «عدالت صحابه»، و نیز با به رسمیت شناختن «مذاهب اربعه و مذهب جعفری» و «وحدت اسلامی»، بنیادهای نظری این جریان را تبیین کرد. مقاله حاضر در پی آن است تا مهم‌ترین مبانی اندیشه‌های نوسلفی مودودی را با روش توصیفی ـ تحلیلی تبیین کند.

🔗ادامه‌ی متن

#فرهنگ #اندیشه #دین #فلسفۀ_دین #سلفی‌گری #نوسلفی‌گری #امام_مودودی #خلافت_و_ملوکیت #گزیده

🌐 در شبکه‌های اجتماعی همراه ما باشید:‌

🔸
Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat