پژوهشکده طب شیعی
730 subscribers
2.72K photos
900 videos
98 files
1.21K links
طبی براساس وحی، اجتهاد، تعبّد و تجربه؛ به نحو ترتیب..

زیر نظر استاد روحانی..
مشاوره درمانی: گروه:

https://t.me/joinchat/FJr2xUMiIdYiTQuz-k3l0g
کانال پژوهشکده طب شیعی
@Shiatebb
دفتر مرکزی: قم، خ کلهری، بعد از کوچه ۴۳ خ حیدریان نبش ۵
فروشگاه : @shiastore
Download Telegram
#حسینیه

همانا ولايت ومحبت ما اهل بیت گناهان فرزندان آدم را ازبين مےبرد همانطور ڪھ بادبرگ درختان را ازشاخه وتنه او جدامےكند وبھ زمين مےريزد.

#امام_حسن_مجتبی ع💚

📚بحارالانوار ج44 ص25

[🖤] @shiatebb
💐💫💚🌸💫💐🌟💐🍇🌹
💐💫🌸💚
💐💫



#امام_حسن_مجتبی ( عليه ‏السلام) :

⚡️رأس العقل معاشرة الناس بالجميل؛

خوشرفتاري با مردم، رأس خرد است.

📚کشفه الغمه ج 1 ، ص 571


💎 @shiatebb
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#شب_ششم


روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است
تا کرم بین مقیمینِ  مَقام حسن است

هرکه مجنون حسین است خودش می‌داند
که حسینی شده‌ی دست امام حسن است
@hosenih
از خرابات بقیع تا به خدا راهی نیست
همت باده کشان از لب جام حسن است

در جمل بین جوانان علی کاری کرد
همه گفتند فقط سکه به نام حسن است

گفت لایومک فقط کرببلا دیده شود
همه‌ی معجزه‌ها پشت کلام حسن است

صلح او صلح حسین است به زهرا سوگند
 کربلایی هم اگر هست  قیام حسن است

حسنی‌های حرم هول قیامت دارند
کربلا دید زمین زیر لگام حسن است
@hosenih
خیمه‌ی آل حسن حلقه‌ی انگشتر بود
مسند عمه‌ی سادات خیام حسن است

تا سرِ ازرق شامی و یلانش را زد
قاسمش گفت که این تازه سلام حسن است

شاعر: #حسن_لطفی

© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت


همیشه پلک تر من هوای باران داشت
همیشه اشک در این آستانه جریان داشت

هنوز می شد از آئینه روز را تاباند
هنوز شب نرسیده،هنوز امکان داشت

کسی که نور تو را در ازل زیارت کرد
هوای عشق تو را در سرش کماکان داشت

جذامیان مدینه نماز خوان تواند
چقدر کعبه ی الطاف تو،مسلمان داشت

گدا،گرسنه،تهی دست..،سیرِ سیر شدند
همیشه آب و غذا،خانه ی کریمان داشت

غنی تر از همه ی خلق در جهان گردید
کسی که پشت در تو به فقر ایمان داشت

گدای خانه ی آن مادری مرا خواندند
که در سلاله ی نورانی اش،حسن‌جان داشت

اگر قرار بر این شد گدا اضافه کنید
تو را به حضرت زهرا مرا اضافه کنید
@hosenih

تو مهربان تر از آغوش مادری آقا
برای من به خدا چیز دیگری آقا

زمان سجده ی تو جبرئیل می آید
زمان سجده به معراج می پری آقا

رسالت تو کرامت،کلام تو وحی است
قسم به نام محمّد ص،پیمبری آقا

تمام کرّوبیانِ بهشت معترفند
ندیده اند شبیه تو دلبری آقا

فقط اجازه بده خاک پایتان باشم
مرا قرار بده جای پادری آقا

مرا به آن گذری که به سگ غذا دادی...
مرا میان همان کوچه می بری آقا!؟

سه بار مال خودت را حراج دین کردی
سه بار..،تا خودِ دینار آخری آقا

تویی امام کرامت تویی امام حسن
منم گدای کرامت منم غلام حسن
@hosenih

به احترام شما شوکران عسل گردید
شرنگ تلخ به شهدشکر بدل گردید

چِقَدر مصرع ابتر میان دفتر بود
که با عنایت چشم شما غزل گردید

جهان پرید به"آغوش"پر محبت تو
جهان توسط "عرش خدا" بغل گردید

تویی که تیغه ی برنده ی دو چشمانت
بلای جان خود حضرت اجل گردید

علی به تیغ حسن جان خود توسل کرد
که ختم غائله ی غزوه ی جمل گردید

گره به کار من افتاد هر زمان،دیدم
که نذر روضه ی طَشت تو،راه حل گردید

تمام کوچه ی ما نذر قاسمت هستند
که بیرق پسرت پرچم محل گردید

قسم به قاسمت آقا چقدر غم خوردیم
کنار خاک بقیع حسرت حرم خوردیم
@hosenih

نفس نفس زدی و آه آخرت رد شد
تمام خاطره ها از برابرت رد شد

جگر نمانده برایت که قِی کنی آن را
ز شرم از جگرت زهر همسرت رد شد

میان آن گذرِ شوم،بغض تو گویاست
چقدر سخت از این کوچه مادرت رد شد

میان کوچه سر مادرت به جایی خورد
تو سرشکسته شدی،دستی از سرت رد شد

همین که چادر خاکی به زیر پا افتاد
هجوم درد ز اعضای پیکرت رد شد

هزار تیر به تشییع یاکریم آمد
هزار تیرِ نفسگیر از پرت رد شد

اگرچه درد کشیدی..،تن تو دست نخورد
هزار شکر که پیراهن تو دست نخورد

شاعر: #بردیا_محمدی

© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#عفاف_و_حجاب

ای قلمِ راز، بِربِ الحسن
نامه کن آغاز، بِربِ الحسن
قلقله انداز، بِربِ الحسن
ثبت کن اعجاز، بِربِ الحسن

از یمِ طاها بنویس ای قلم
از دُرِ زهرا بنویس ای قلم

فاش کن ای‌دل که قیامت رسید
صاحب دریای کرامت رسید
حجتِ حق، نورِ زعامت رسید
کوثرِ زهرای امامت رسید

سبطِ کبیر، آیتِ اکبر حسن
جانِ علی، شبهِ پیمبر حسن

آینه‌ی جان علی مجتبی
ماه درخشان علی مجتبی
زینت دامان علی مجتبی
عشق محبان علی مجتبی

سِرّ خدا، سَرور ما آمده
شکر، که تاج سر ما آمده

فطرت ما با نفَسَش آشناست
طاعتِ تکوینیِ اَمرش بجاست
تا که حسن بر همه فرمانرواست
راه نجات بشر از مجتباست

حب حسن تا به ابد دین ما
پیروی از او رهِ آئین ما

حای حسن، حافظ دین خدا
سین حسن، سِرّ همه هَل اَتا
نون حسن، نور همه اولیا
حُسن حسن، برتری از انبیا

یوسف زهراست حسن جان ما
شافع فرداست حسن جان ما

ای همه‌ی علتِ مِنّا شدن
حاکمِ من، سَرور و سلطان‌ من
عبد خدا، اُسوه‌ی هر مرد و زن
ذوالکرم و ذوالنِعم و ذوالمِنَن

هر که شود مستِ خدا، مستِ توست
دست کریمانه‌ی حق، دست توست

صاحب آفاق تویی یاحسن
باعث اِنفاق تویی یاحسن
رازقِ اَرزاق تویی یاحسن
آخرِ اخلاق تویی یاحسن

کیست فرآورده‌ی خُلقِ عظیم
غیرِ تو ای یوسفِ آل کریم

ای همه‌ی علتِ دین داشتن
با تو به توحید یقین داشتن
بی تو کجا دینِ مبین داشتن
بلکه شیاطین به کمین داشتن

ای به همه خَلق ولی، الدخیل
سبطِ نبی، یَابنَ علی، الدخیل

ای همه عمرت، سر و سامانِ وحی
وی ز ازل، ناشرِ قرآنِ وحی
تا به ابد، بر سرِ پیمانِ وحی
لعلِ لبت، ساغرِ جوشانِ وحی

فعلِ تو و قولِ تو در هر زمان
وحیِ خدا را به یقین ترجمان

زانکه تَوَلّای تو از داور است
طاعتِ تو طاعتِ پیغمبر است
پیروی‌اَت، پیروی از حیدر است
مَردِ رهَت، هر که تورا یاور است

ما که دَم از یاریِ تو می‌زنیم
باده‌ی غمخواریِ تو می‌زنیم

سیره‌ی تو اُسوه و الگوی ماست
یاریِ افتاده ز پا، خوی ماست
هر که در این قافله رهپوی ماست
از قِبَلِ توست ثناگوی ماست

تا که تویی سید و مولا حسن
پرچم یارانِ تو بالا حسن

صلحِ تو پیوسته فراروی ما
جنگِ تو نیز آیتِ ما، خوی ما
رزمِ تو شد قوّتِ بازوی ما
حمله‌ی صِفّینِ تو الگوی ما

گر شترِ سرخِ جمل پِی کنی
شیرِ جمل! راهِ علی طی کنی

یاحسن ای فاتحِ ایرانِ ما
تحفۀ تسخیرِ تو، ایمانِ ما
ما حسنی‌ها و رگ و جانِ ما
نذرِ تو و عترت و قرآنِ ما

اَمرِ تو هر جا که رود با توئیم
جنگ شود، صلح شود، با توئیم

رهبر ما، یارِ خراسانی است
کشور ما روضه‌ی رضوانی است
خِطّه ی سلمان و سلیمانی است
حیدری و همت و مَهقانی است

کشته‌ی میلادِ تو میلادها
پیرورِ مقدادِ تو مقدادها

تا که به فرمانِ شما می‌رویم
راهِ امام و شهدا می‌رویم
گر ز بقیع کرب و بلا می‌رویم
از حرمِ پاکِ رضا می‌رویم

مقصدِ ما، قدسِ شریف است و بس
راهِ یمن، سوی قطیف است و بس

راه تو امروز، به دین نصرت است
نصرتِ دین، در گِروِ عزت است
عزتِ ما در گِروِ غیرت است
غیرتِ ما در گِروِ عفت است

هست پیامِ علیِ انقلاب
راه امام است ز حفظ حجاب

#محمود_ژولیده

© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی علیه‌السلام
#قصیده‌_واره

🔹تنهاترین🔹

نشستم گوشه‌ای از سفرۀ همواره رنگینت
چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت

به عابرها تعارف می‌کنی دار و ندارت را
تو آن باغی که می‌ریزد بهشت از روی پرچینت

کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت‌هایت
حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت

دهان وا می‌کند عالم به تشویق حسین اما
دهانِ رحمة للعالمین وا شد به تحسینت

تو دینِ تازه‌ای آورده‌ای از دیدِ این مردم
که با یک گل کنیزی می‌شود آزاد در دینت

مُعزّ المؤمنین خواندن مُذلّ المؤمنین گفتن،
اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت،

برای تو چه فرقی دارد، ای والتین و الزیتون
که می‌چینند مضمون آسمان‌ها از مضامینت

بگو با آن سفیرانی که هرگز برنمی‌گشتند
خدا واداشت جبرائیل‌هایش را به تمکینت

بگو تا تیغ برداریم اگر جنگ است آهنگت
بگو تا تیغ بگذاریم اگر صلح است آیینت

خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود
علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت

بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند
محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت

تو را پایین کشیدند از سر منبر که می‌گفتند:
چرا پیغمبر از دوشش نمی‌آورد پایینت

درون خانه هم محرم نمی‌بینی، تحمل کن
که می‌خواهند، ای تنهاترین! تنهاتر از اینت

تو غم‌های بزرگی در میان کوچه‌ها دیدی
که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت

از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی
از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت

سر راهت می‌آمد آن‌که نامش را نخواهم برد
برای آن‌که عمری تازه باشد زخم دیرینت

برای جاریِ اشکت سراغ چاره می‌گردی
که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت

به تابوت تو زخمِ خویش را این قوم خواهد زد
چه می‌شد مثل مادر نیمۀ شب بود تدفینت
::
صدایت می‌زند اینک یتیمت از دل خیمه
که او را راهی میدان کنی با دست آمینت

هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر
در آغوش برادر دست و پا زد جان شیرینت

کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟
نمک‌نشناس آن دستی که روزی بوده مسکینت

دعا کن زخم غم‌هایت بسوزاند مرا یک عمر
نصیبم کن نمک از سفرۀ همواره رنگینت

#سیدحمیدرضا_برقعی

@aleyasein
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت

امشب ای ماهِ الهی، آفتاب آورده‌ای
اختری تابان ز برج بوتراب آورده‌ای
گلبن سبز ولایت را گلاب آورده‌ای
یا که از بحر نبوّت دُرّ ناب آورده‌ای
شادی و وجد و سرور بی حساب آورده‌ای
پای تا سر احمد ختمی مآب آورده‌ای

کوثر طاها! دلت روشن تبارک زاده‌ای
این مبارک ماه را، ماهِ مبارک زاده‌ای

مُلک هستی غرق در انوار پا تا سر شده
جلوه‌گر در ماه حقّ، ماهی خدامنظر شده
روشن از خورشید حسنش، چشم پیغمبر شده
پای تا سر غرق شادی و شعف حیدر شده
بر همه معلوم سرّ سورۀ کوثر شده
یا محمّد! یا محمّد! دخترت مادر شده

عزّت و مجد و جلال کبریایی را ببین
در گل روی حسن، حُسن خدایی را ببین

می‌توان دیدن جمال غیب را در این جمال
می‌توان خواندن چو ذات بی مثالش بی مثال
صاحبان عقل، مات این جمال و این جلال
عارفانِ دهر، محو این صفات و این کمال
کبریا وجه و علی آیین و احمد خطّ و خال
کرده بیت وحی را یکباره غرق شور و حال

گاه حیدر داردش چون کعبۀ جان در بغل
گه محمّد گیردش مانند قرآن در بغل

حُسن‌ها بر گِرد شمع عارضش پروانه‌ای
خلدها از بوستان طلعتش ریحانه‌ای
حلم‌ها در پیش حلم حضرتش افسانه‌ای
قدسیان در آستان قدس او بیگانه‌ای
اختران هر یک به بحر رحمتش دُردانه‌ای
آسمان از کوثر احسان او پیمانه‌ای

ماه کنعان ولایت، یوسف زهراست این
اوّلین فرزند حیدر، دوّمین مولاست این

دامن ماه صیام امشب دهد بوی حسن
آسمان‌ها سجده آوردند در کوی حسن
مهر، خود را کرده گُم در پرتو روی حسن
ماه، زیبایی گرفت از حَسن دلجوی حسن
سوره‌ی و اللّیل، خود را بسته بر موی حسن
آیۀ والشّمس، گردیده ثناگوی حسن

ابر، لطف و رحمتش بر خلق بارد بیشتر
آنچه خوبان سر به سر دارند، دارد بیشتر

این کریم اهلبیت، این مظهر لطف خداست
این امام دوّم این اوّل عزیز مصطفاست
این فروغ سوّم این چارم نفر زاهل کساست
این گرامی وارث صبر علیّ مرتضاست
این به صلحش فُلک سرگردان دین را ناخداست
این صراط الله اعظم، این امام مجتباست

هم سپهری‌ها زعیم اهلبیتش خوانده‌اند
هم زمینی‌ها کریم اهلبیتش خوانده‌اند

روح اهل خلد و ریحان بهشت است این پسر
بلکه طاووس گلستان بهشت است این پسر
سرو خوشرفتار بستان بهشت است این پسر
جان آل الله و جانان بهشت است این پسر
آفتاب صبح ایوان بهشت است این پسر
سیّد جمع جوانان بهشت است این پسر

ای تمام شیعیان! این است مولای شما
ای جوانان بهشت! این است آقای شما

سرّ دشمن بر ملا گردید با صبر حسن
جاودان دین خدا گردید با صبر حسن
حق ز باطل تا جدا گردید با صبر حسن
هستی دشمن فنا گردید با صبر حسن
نهضت عترت به پا گردید با صبر حسن
کربلا، کرب و بلا گردید با صبر حسن

دین اسیر انزوا می‌شد اگر صلحش نبود
دست دشمن باز وا می‌شد اگر صلحش نبود

ای خط و خالت همه آیت در آیت یا حسن
ای سپهر وحی را شمس ولایت یا حسن
ای کلامت خلق را نور هدایت یا حسن
ای خروشان بحر موّاج عنایت یا حسن
ای یم جود، ای کریم بی‌نهایت یاحسن
ای جهانت جمله در ظّل حمایت یا حسن

یابن‌ زهرا! من نمی‌گویم ثناگوی توأم
تو کریم عالمی، من سائل کوی توأم

سینه‌های سوخته، شمع شب تار توأند
طایرانِ سدره صبح و شام زوّار توأند
عرشیان در عرشِ اعلا هم گرفتار توأند
آسمان‌ها غرق در دریای انوار توأند
ماه‌رویان ذرّه‌ای از مهر رخسار توأند
شهریاران برده‌های کوه و بازار توأند

مهر تو هم بحر ما، هم فُلک ما، هم نوح ماست
تربت بی زائرت، بیت الحرام روح ماست

تو ز وصف عرشیان و فرشیان بالاتری
نو نبی را جانِ شیرین، تو خدا را مظهری
تو کتاب اللهِ روی سینۀ پیغمبری
تو علیّ مرتضایی، تو بتول اطهری
تو امام مجتبی، چشم و چراغ حیدری
تو کریم عترتی، تو دست لطف داوری

جودْ سائل، عفوْ مرهون و کَرَمْ مهمان توست
چشمِ «میثم» در دو دنیا بر تو و احسان توست

#غلامرضا_سازگار

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e