Forwarded from کلام یادگیری فردا (کیفکو)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 انیمیشن "Cogs"
✅ میخواهی در دنیا تحول ایجاد کنی؟ تحول رو از خودت شروع کن...
👌 زنجیر #عادت را ز پا بَرکَن...
🆔 @CYFCo
#پادیادگیری
✅ میخواهی در دنیا تحول ایجاد کنی؟ تحول رو از خودت شروع کن...
👌 زنجیر #عادت را ز پا بَرکَن...
🆔 @CYFCo
#پادیادگیری
Forwarded from کلام یادگیری فردا (کیفکو)
✅ هیچ چیزی نباید برای ما غیر منتظره باشد.
افکار ما باید از قبل آمادهی رویارویی با همه مسائل باشد، و ما نباید به چیزهایی توجه کنیم که به وقوع آنها عادت داریم، بلکه باید به آنچه میتواند رخ دهد نظر کنیم.
📚 برداشتی از #کتاب "تسلی بخشیهای فلسفه" / ✍آلن دوباتن
@CYFCo
👈 اولویت ما یادگیری چیزهای جدید نیست، بلکه مهمتر از آن تلاش برای کنار گذاشتن آموختههای ناکارآمد قبلی (#پادیادگیری ) است.
👌 زنجیرِ #عادت را زِ پا بَرکَن...
افکار ما باید از قبل آمادهی رویارویی با همه مسائل باشد، و ما نباید به چیزهایی توجه کنیم که به وقوع آنها عادت داریم، بلکه باید به آنچه میتواند رخ دهد نظر کنیم.
📚 برداشتی از #کتاب "تسلی بخشیهای فلسفه" / ✍آلن دوباتن
@CYFCo
👈 اولویت ما یادگیری چیزهای جدید نیست، بلکه مهمتر از آن تلاش برای کنار گذاشتن آموختههای ناکارآمد قبلی (#پادیادگیری ) است.
👌 زنجیرِ #عادت را زِ پا بَرکَن...
Forwarded from کلام یادگیری فردا (کیفکو)
✅چرا مشکل #یادگیری، پادیادگیری است؟👇
http://goo.gl/9beYBC
👌 در این نوشتار فرایند تحول در مدل ذهنی (#پارادایم) توضیح داده شده است.
#پادیادگیری: کنار گذاشتن آموختههای ناکارآمد پیشین (unlearning)
http://goo.gl/9beYBC
👌 در این نوشتار فرایند تحول در مدل ذهنی (#پارادایم) توضیح داده شده است.
#پادیادگیری: کنار گذاشتن آموختههای ناکارآمد پیشین (unlearning)
Forwarded from کلام یادگیری فردا (کیفکو)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ چگونه خودِ واقعیمان را شکل دهیم؟
🆔 @CYFCo
👌 پیشنهاد میکنم این سخنرانی آموزنده TED را مشاهده کنید.
#پادیادگیری #کوچینگ
🆔 @CYFCo
👌 پیشنهاد میکنم این سخنرانی آموزنده TED را مشاهده کنید.
#پادیادگیری #کوچینگ
سیزده به در.mp4
18.3 MB
#پادکست
✅ سیزدهم فروردین
🎙 راوی: حسین گایینی
🔸 داستان و فلسفه سیزده به در
✅ حتا وقتی در خانه هستیم میتوانیم پیشفرضها، نگرشها و یادگیریهای ناکارآمد قبلی رو شناسایی کرده و از خود به در کنیم.
#پادیادگیری #مهارت_نرم #کوچینگ
@HosseinGaeeni
پرسش: شما چه اقدامی را در این راستا متعهدانه انجام خواهید داد؟
پ.ن.: سیزده فروردین ۱۳۹۹ اینها را گفته بودم اما در سیزده فروردین ۱۴۰۰ هم میتواند کاربردی باشد!
✅ سیزدهم فروردین
🎙 راوی: حسین گایینی
🔸 داستان و فلسفه سیزده به در
✅ حتا وقتی در خانه هستیم میتوانیم پیشفرضها، نگرشها و یادگیریهای ناکارآمد قبلی رو شناسایی کرده و از خود به در کنیم.
#پادیادگیری #مهارت_نرم #کوچینگ
@HosseinGaeeni
پرسش: شما چه اقدامی را در این راستا متعهدانه انجام خواهید داد؟
پ.ن.: سیزده فروردین ۱۳۹۹ اینها را گفته بودم اما در سیزده فروردین ۱۴۰۰ هم میتواند کاربردی باشد!
من از فرایند یادگیری لذت میبرم.
وقتی در سالهای پایینی دهه هفتاد (حدود بیست و دو سال پیش) کارم رو در صنعت خودرو شروع کردم یکی از مدیران اون سازمان که سابقه آشنایی قبلی با من داشت در همون روزهای اول به من گفت:
"مدرک مهندسی مکانیک دانشگاه تهران رو فراموش کن! تازه از همین الان مسیر یاد گرفتنات شروع شده. هر چه قدر میتونی این روزها کنجکاو باش و شاگردی کن! یادت باشه که چیزی بلد نیستی و لازمه یاد بگیری!"
همون موقع از صمیم قلب سرشار سپاس از ایشون شدم و گفتم: چه پیشنهاد به هنگامی! 👌
یادمه تابستان سالی هم که لیسانس مهندسی مکانیک رو گرفته بودم حس کردم نیاز به یادگیری بیشتر دارم و در یک تعمیرگاه خودرو مشغول شاگردی شدم. جالب اینکه برای اینکه من رو اونجا بپذیرند مجبور شدم بگم دیپلم دارم و داشتن مدرک مهندسی رو پنهان کنم! 🤔
دو سال پیش هم پس از چند سال کار کردن در حوزه کوچینگ، دوباره در یک دوره حرفهای کوچینگ شرکت کردم. اعتراف میکنم که روزهای اول برایم به سختی گذشت (بسیار سخت!). اما یاد گرفتم که چطور پیشفرضهای ناکارآمد قبلی رو کنار بگذارم، ظرف یادگیری خودم رو خالی کنم و دوباره یاد بگیرم. (#پادیادگیری)
...
به مرور یاد گرفتم که حتا بعد از گرفتن بالاترین مدرکهای آکادمیک و تحصیلی، از روزی که کاری رو شروع میکنی یک شاگرد تازه کار هستی که لازم است فروتنانه و مشتاقانه یاد بگیری.
به مرور یاد گرفتم که حتا وقتی سالها سابقه و تجربه کاری در حوزهای داری، وقتی مسیر شغلیات رو تغییر میدهی، دوباره فرایند یادگیری و شاگردی از اول شروع میشود.
(پیشنهاد رابرت کیوساکی در پستِ پیشین)
به مرور یاد گرفتم داشتن مدرک دکتری و مهندسی و عنوانهایی مانند "استاد" یکی از بزرگترین موانع یادگیری است. وقتی همه بهت میگن "استاد" ناخودآگاه این حس در تو ایجاد میشه که "من میدانم" و نیاز به یادگیری رو انکار میکنی.
مگر نه اینکه هر کسی نامی دارد. و خوشتر آن است که به جای عنوانهای قراردادی دکتر، مهندس، استاد یا... نامش را صدا بزنند؟
من را هم به نام کوچکم صدا بزن تا بتوانم در کنار تو بیشتر یاد بگیرم. و بیشتر لذت ببرم. ☺🙏
#یادگیری #توسعه_فردی
@HosseinGaeeni
وقتی در سالهای پایینی دهه هفتاد (حدود بیست و دو سال پیش) کارم رو در صنعت خودرو شروع کردم یکی از مدیران اون سازمان که سابقه آشنایی قبلی با من داشت در همون روزهای اول به من گفت:
"مدرک مهندسی مکانیک دانشگاه تهران رو فراموش کن! تازه از همین الان مسیر یاد گرفتنات شروع شده. هر چه قدر میتونی این روزها کنجکاو باش و شاگردی کن! یادت باشه که چیزی بلد نیستی و لازمه یاد بگیری!"
همون موقع از صمیم قلب سرشار سپاس از ایشون شدم و گفتم: چه پیشنهاد به هنگامی! 👌
یادمه تابستان سالی هم که لیسانس مهندسی مکانیک رو گرفته بودم حس کردم نیاز به یادگیری بیشتر دارم و در یک تعمیرگاه خودرو مشغول شاگردی شدم. جالب اینکه برای اینکه من رو اونجا بپذیرند مجبور شدم بگم دیپلم دارم و داشتن مدرک مهندسی رو پنهان کنم! 🤔
دو سال پیش هم پس از چند سال کار کردن در حوزه کوچینگ، دوباره در یک دوره حرفهای کوچینگ شرکت کردم. اعتراف میکنم که روزهای اول برایم به سختی گذشت (بسیار سخت!). اما یاد گرفتم که چطور پیشفرضهای ناکارآمد قبلی رو کنار بگذارم، ظرف یادگیری خودم رو خالی کنم و دوباره یاد بگیرم. (#پادیادگیری)
...
به مرور یاد گرفتم که حتا بعد از گرفتن بالاترین مدرکهای آکادمیک و تحصیلی، از روزی که کاری رو شروع میکنی یک شاگرد تازه کار هستی که لازم است فروتنانه و مشتاقانه یاد بگیری.
به مرور یاد گرفتم که حتا وقتی سالها سابقه و تجربه کاری در حوزهای داری، وقتی مسیر شغلیات رو تغییر میدهی، دوباره فرایند یادگیری و شاگردی از اول شروع میشود.
(پیشنهاد رابرت کیوساکی در پستِ پیشین)
به مرور یاد گرفتم داشتن مدرک دکتری و مهندسی و عنوانهایی مانند "استاد" یکی از بزرگترین موانع یادگیری است. وقتی همه بهت میگن "استاد" ناخودآگاه این حس در تو ایجاد میشه که "من میدانم" و نیاز به یادگیری رو انکار میکنی.
مگر نه اینکه هر کسی نامی دارد. و خوشتر آن است که به جای عنوانهای قراردادی دکتر، مهندس، استاد یا... نامش را صدا بزنند؟
من را هم به نام کوچکم صدا بزن تا بتوانم در کنار تو بیشتر یاد بگیرم. و بیشتر لذت ببرم. ☺🙏
#یادگیری #توسعه_فردی
@HosseinGaeeni
درباره #کتاب "دوباره فکر کن" در اینستاگرام نوشتم و بخشهایی از کتاب را روایت کردم.
https://www.instagram.com/p/CbA3TuPtd48/?utm_medium=copy_link
#پادیادگیری
@HosseinGaeeni
https://www.instagram.com/p/CbA3TuPtd48/?utm_medium=copy_link
#پادیادگیری
@HosseinGaeeni
پادیادگیری و رشد | طراحی مسیر شغلی
@HosseinGaeeni
هر کدام از ما استعدادهای متفاوت و ویژهای داریم که لازم است آنها را بشناسیم و توسعه دهیم.
گزاره بالا را از زبان افراد مختلف زیاد میشنویم.
اما نکته مهمی در این میانه نادیده گرفته میشود؛ برای بروز استعدادهای فردی نیازمند یک بستر (کانتکست) مناسب و بدون مانع هستیم.
آزادی نبودن مانع است و جامعهای را آزاد میتوان گفت که افراد آن برای دنبال کردن سعادت و پیشرفت خود به موانع برخورد نکنند. این موانع ممکن است موانع سیاسی باشند که حکومت اعمال کرده است و یا موانعی باشند که پیشوایان دینی ایجاد کردهاند. و یا موانعی باشند که عقاید عموم (فرهنگ غالب) برپا کرده است.
"جان استوارت میل" معتقد بود که پیشرفت همه جانبه یک اجتماع تنها در نتیجهی بهتر شدن افراد محقق میشود و بهتر شدن افراد تنها در این صورت ممکن است که آزادی داشته باشند، استعدادهای فردی خود را پرورش دهند و به کمال خود برسند.
رسیدن به کمال فردی همان امکان بروز "فردیت" یعنی رشد صفاتی است که فردی را از فرد دیگر متمایز میکند.
در نظر "استوارت میل" چیزی مهمتر از این نیست که سیستم حاکم و اجتماع شرایطی فراهم کند که فرد بتواند استعدادهای خود را آزادانه شناسایی و بروز دهد.
چنان که مهمترین وظیفهی باغبان آن است که موانع را برطرف کند و شرایطی ایجاد نماید که هر یک از درختان بتوانند در نوع خود درخت کاملی شوند، در اجتماع نیز چنین است.
نه تنها سیستم حاکم، بلکه فرهنگ عمومی هم اغلب از اینکه یک "فرد" ابراز وجود کند، ناراحت میشوند! این تنفر از فرد و فردیت به قدری ریشهدار است که میتوان نشان داد چندین جریان فکری، فلسفی و ایدئولوژیک اساساً شمشیر کشیدهاند که سر همین "فرد" را ببرند، البته هر کدام با استدلال و بیان خاص خود.
در دوران دانشگاه دوستی تعریف میکرد که به دلیل موهای بلندش از طرف حراست اخطار گرفته بود و جالب اینکه وقتی یکی از اساتیدش که تفکرات سوسیالیستی/مارکسیستی داشته نیز از ماجرا خبردار میشود کار برادران حراست را با نیشخندی تایید میکند و صراحتاً به او میگوید: "هر چیز که آدم را انگشتنما کند (بخوانید: شاخص کند!) بد است!" گویا حتا هواداران لاییک این "ایسم"ها هم اصولاً از "بلندی" خوششان نمیآید! حالا فرق نمیکند، موی بلند! باشد یا قد بلند! یا صدای بلند!...
و معتقدند هر چیز بلند را باید کوتاه کرد!
کلی هم دلیل و برهان در آستین دارند مبنی بر اینکه: "این فردیت اصولاً چیز مزخرفیست!" ظلم است! بیادبی است! گستاخی است! تجمل است! لوکس است! و...
به نظر شما چرا "فردیت" اینقدر دشمن دارد؟
@HosseinGaeeni
#فردیت
#آزادی
#تفکر_پرسشگرانه
#پادیادگیری
گزاره بالا را از زبان افراد مختلف زیاد میشنویم.
اما نکته مهمی در این میانه نادیده گرفته میشود؛ برای بروز استعدادهای فردی نیازمند یک بستر (کانتکست) مناسب و بدون مانع هستیم.
آزادی نبودن مانع است و جامعهای را آزاد میتوان گفت که افراد آن برای دنبال کردن سعادت و پیشرفت خود به موانع برخورد نکنند. این موانع ممکن است موانع سیاسی باشند که حکومت اعمال کرده است و یا موانعی باشند که پیشوایان دینی ایجاد کردهاند. و یا موانعی باشند که عقاید عموم (فرهنگ غالب) برپا کرده است.
"جان استوارت میل" معتقد بود که پیشرفت همه جانبه یک اجتماع تنها در نتیجهی بهتر شدن افراد محقق میشود و بهتر شدن افراد تنها در این صورت ممکن است که آزادی داشته باشند، استعدادهای فردی خود را پرورش دهند و به کمال خود برسند.
رسیدن به کمال فردی همان امکان بروز "فردیت" یعنی رشد صفاتی است که فردی را از فرد دیگر متمایز میکند.
در نظر "استوارت میل" چیزی مهمتر از این نیست که سیستم حاکم و اجتماع شرایطی فراهم کند که فرد بتواند استعدادهای خود را آزادانه شناسایی و بروز دهد.
چنان که مهمترین وظیفهی باغبان آن است که موانع را برطرف کند و شرایطی ایجاد نماید که هر یک از درختان بتوانند در نوع خود درخت کاملی شوند، در اجتماع نیز چنین است.
نه تنها سیستم حاکم، بلکه فرهنگ عمومی هم اغلب از اینکه یک "فرد" ابراز وجود کند، ناراحت میشوند! این تنفر از فرد و فردیت به قدری ریشهدار است که میتوان نشان داد چندین جریان فکری، فلسفی و ایدئولوژیک اساساً شمشیر کشیدهاند که سر همین "فرد" را ببرند، البته هر کدام با استدلال و بیان خاص خود.
در دوران دانشگاه دوستی تعریف میکرد که به دلیل موهای بلندش از طرف حراست اخطار گرفته بود و جالب اینکه وقتی یکی از اساتیدش که تفکرات سوسیالیستی/مارکسیستی داشته نیز از ماجرا خبردار میشود کار برادران حراست را با نیشخندی تایید میکند و صراحتاً به او میگوید: "هر چیز که آدم را انگشتنما کند (بخوانید: شاخص کند!) بد است!" گویا حتا هواداران لاییک این "ایسم"ها هم اصولاً از "بلندی" خوششان نمیآید! حالا فرق نمیکند، موی بلند! باشد یا قد بلند! یا صدای بلند!...
و معتقدند هر چیز بلند را باید کوتاه کرد!
کلی هم دلیل و برهان در آستین دارند مبنی بر اینکه: "این فردیت اصولاً چیز مزخرفیست!" ظلم است! بیادبی است! گستاخی است! تجمل است! لوکس است! و...
به نظر شما چرا "فردیت" اینقدر دشمن دارد؟
@HosseinGaeeni
#فردیت
#آزادی
#تفکر_پرسشگرانه
#پادیادگیری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا تمرکز روی خودیاری، زندگی شما را تباه میکند؟
شش دقیقه وقت بگذارید و این ویدیو را ببینید و بشنوید.
#تفکر_پرسشگرانه
#یادگیری_از_تجربه
#پادیادگیری
#کوچینگ
@HosseinGaeeni
شش دقیقه وقت بگذارید و این ویدیو را ببینید و بشنوید.
#تفکر_پرسشگرانه
#یادگیری_از_تجربه
#پادیادگیری
#کوچینگ
@HosseinGaeeni
DrMardihaPasokhBeNaqd_1397-8-27-5-33
<unknown>
🎧 #نسخه_شنیداری ده دقیقهای
🎤پاسخ تاملبرانگیز دکتر مرتضی مردیها به منتقدان کاپیتالیسم؛
✅ مدرنیته بشر را از گرسنگی، بیماری، عفونت، نجاست، بیفرهنگی، بردگی، بیاخلاقی و هزار بلیهی انسانی دیگر نجات داد.
✅ مخالفانِ دنیای مدرن (چپها) از ابتدا روی دو چیز دست گذاشتند: حسادت و جهل. با این همه تجربههای سوء در کره شمالی، شوروی، کوبا، کامبوج، ونزوئلا و.. واقعا جگر شیر میخواهد که اینطور با وقاحت به صحنه بیایند و از ژیژک و سایر روشنفکران چپ دفاع کنند، کسانی که واقعا پیشنهادشان برای ما در این دنیا جز فساد، جز عقب ماندگی، جز دربدری، جز اشتباه نشان دادن مساله و راه حل نبوده است!
#تفکر_پرسشگرانه
#پادیادگیری
#آزادی
@HosseinGaeeni
@mardihamorteza
🎤پاسخ تاملبرانگیز دکتر مرتضی مردیها به منتقدان کاپیتالیسم؛
✅ مدرنیته بشر را از گرسنگی، بیماری، عفونت، نجاست، بیفرهنگی، بردگی، بیاخلاقی و هزار بلیهی انسانی دیگر نجات داد.
✅ مخالفانِ دنیای مدرن (چپها) از ابتدا روی دو چیز دست گذاشتند: حسادت و جهل. با این همه تجربههای سوء در کره شمالی، شوروی، کوبا، کامبوج، ونزوئلا و.. واقعا جگر شیر میخواهد که اینطور با وقاحت به صحنه بیایند و از ژیژک و سایر روشنفکران چپ دفاع کنند، کسانی که واقعا پیشنهادشان برای ما در این دنیا جز فساد، جز عقب ماندگی، جز دربدری، جز اشتباه نشان دادن مساله و راه حل نبوده است!
#تفکر_پرسشگرانه
#پادیادگیری
#آزادی
@HosseinGaeeni
@mardihamorteza
یادگیری از تجربه برای من همیشه لذتبخش و البته پر از چالش بوده است.
در مسیر زندگی یاد گرفتم که گاهی مدلهای ذهنی و رفتارهایی که زمانی عامل موفقیتم بودهاند، دیگر برایم کارآمد نیستند و پافشاری بر آنها (حتا اگر زمانی مفید بودهاند) کار بیهودهای است.
تجربه کار حرفهای با مدیران سازمانی و صاحبان کسبوکارها نیز در این سالها تا حد زیادی برایم روشن کرده است که چه چیزی به برخی از راهبران تیمها اجازه میدهد (حتا با وجود شرایط پیچیدهی بیرونی) با سرعت مناسبی پیش روند و تصمیمهای کارآمدتری بگیرند و چه چیزی سبب میشود برخی دیگر دچار درجا زدن شوند.
با افزایش شتاب تحولات دنیای بیرون و تغییر شرایط؛ نگرش و دانشی که زمانی کارآمد بوده و شاید به موفقیت انجامیده، دیگر به سرعت منسوخ میشود. در نتیجه به نظر میرسد موضوع این نیست که چقدر باهوشیم، چقدر کتاب خواندهایم، چقدر میدانیم و یا چه مدتی در یک صنعت کار کردهایم؛ بلکه هنر ما و دشواری کار در توانایی تشخیص زمان پادیادگیری* است.
یادگیری چیزهای جدید کار دشواری نیست. دشوار این است که بدانیم چه زمانی دست از چه کاری برداریم و چه چیزی را دور بیندازیم. چیزهایی که احتمالا قبلا موثر بودهاند، اما حالا دیگر موثر نیستند.
موضوع دور انداختن دانش و تجربه نیست؛ بلکه اقدام آگاهانه برای کنار گذاشتن اطلاعات و یا باورهای منسوخ و ناکارآمد و گردآوری و جذب فعال اطلاعات تازهای برای تصمیمگیری و اقدام کارآمدتر است.
برای اینکه بدانیم چه چیزی را رها کنیم، از چه چیزی دور شویم و #پادیادگیری کنیم، تلاش بسیاری لازم داریم و کتاب "پادیادگیری" در این مسیر ایدههای مفیدی به ما میدهد.
ترجمه اولیه این #کتاب حدود شش سال پیش انجام شد و کارهای اجرایی بعدیاش کمی طول کشید تا بالاخره امروز چاپ و منتشر شد. 🙂
* "پادیادگیری" برگردانِ فارسیِ واژهی unlearning است و میتوان آن را به معنای کنار گذاشتن آموختههای ناکارآمد پیشین دانست.
کتاب "پادیادگیری" را نشر ادیبانروز منتشر کرده است.
#تفکر_پرسشگرانه #یادگیری #کوچینگ
در مسیر زندگی یاد گرفتم که گاهی مدلهای ذهنی و رفتارهایی که زمانی عامل موفقیتم بودهاند، دیگر برایم کارآمد نیستند و پافشاری بر آنها (حتا اگر زمانی مفید بودهاند) کار بیهودهای است.
تجربه کار حرفهای با مدیران سازمانی و صاحبان کسبوکارها نیز در این سالها تا حد زیادی برایم روشن کرده است که چه چیزی به برخی از راهبران تیمها اجازه میدهد (حتا با وجود شرایط پیچیدهی بیرونی) با سرعت مناسبی پیش روند و تصمیمهای کارآمدتری بگیرند و چه چیزی سبب میشود برخی دیگر دچار درجا زدن شوند.
با افزایش شتاب تحولات دنیای بیرون و تغییر شرایط؛ نگرش و دانشی که زمانی کارآمد بوده و شاید به موفقیت انجامیده، دیگر به سرعت منسوخ میشود. در نتیجه به نظر میرسد موضوع این نیست که چقدر باهوشیم، چقدر کتاب خواندهایم، چقدر میدانیم و یا چه مدتی در یک صنعت کار کردهایم؛ بلکه هنر ما و دشواری کار در توانایی تشخیص زمان پادیادگیری* است.
یادگیری چیزهای جدید کار دشواری نیست. دشوار این است که بدانیم چه زمانی دست از چه کاری برداریم و چه چیزی را دور بیندازیم. چیزهایی که احتمالا قبلا موثر بودهاند، اما حالا دیگر موثر نیستند.
موضوع دور انداختن دانش و تجربه نیست؛ بلکه اقدام آگاهانه برای کنار گذاشتن اطلاعات و یا باورهای منسوخ و ناکارآمد و گردآوری و جذب فعال اطلاعات تازهای برای تصمیمگیری و اقدام کارآمدتر است.
برای اینکه بدانیم چه چیزی را رها کنیم، از چه چیزی دور شویم و #پادیادگیری کنیم، تلاش بسیاری لازم داریم و کتاب "پادیادگیری" در این مسیر ایدههای مفیدی به ما میدهد.
ترجمه اولیه این #کتاب حدود شش سال پیش انجام شد و کارهای اجرایی بعدیاش کمی طول کشید تا بالاخره امروز چاپ و منتشر شد. 🙂
* "پادیادگیری" برگردانِ فارسیِ واژهی unlearning است و میتوان آن را به معنای کنار گذاشتن آموختههای ناکارآمد پیشین دانست.
کتاب "پادیادگیری" را نشر ادیبانروز منتشر کرده است.
#تفکر_پرسشگرانه #یادگیری #کوچینگ
اسطوره را باید با کلید استعاره فهمید؛ این پیشنهاد کلیدیِ جوزف کمبل، اسطورهشناس برجستهی امریکایی است.
در اساطیر یونان میخوانیم که وقتی "پاندورا" به فرمان زئوس به زمین آمد، درِ سبویی که خدایان به او بخشیده بودند را از روی کنجکاوی و به اغوای آتنه، الههی دانایی و خرد، گشود. رنجهای هولناک از سبو بیرون زدند و در چشم برهمزدنی سرتاسر زمین را فرا گرفتند. تنها "امید" در سبو ماند و خارج نشد. یونانیان به زبان استعاره میخواستند بگویند که هر گونه تلاشورزی در راه فهم و پاسخ به پرسشهای سهمگین و بنیادین بشری، میتواند ارمغانِ رنج و رنجوری به زیستنهای اجتماعی باشد.
نیکوس کازانتزاکیس وقتی در کتاب "زوربای یونانی" بیرحمانه زوربا را، قهرمان قصهی خود را، شاهدِ زبحِ زنِ بیوه در میان هلهلهی جمعیت میکند، از زبانِ او میپرسد که "جوانها چرا میمیرند؟ اصلا چرا انسانها میمیرند؟"
نویسنده نومیدانه پاسخ میدهد: "نمیدانم" و زوربا برآشفته فریاد میکند که پس در آن کتابهای لعنتی دقیقا از چه کوفتی نوشتهاند؟
نویسنده آرام میگوید: دربارهی رنج و درد انسانهایی نوشتهاند که نمیتوانند پاسخ این سوالات را بیابند.
باید پذیرفت که سازوکار زیستِ روزمره در جهان نه بر اساس کوشش در پاسخهای بنیادین، که بر پایهی یک بیخبری و سهلانگاریِ باشکوه و کارا است. در جایی و از قول جامعهشناسی وطنی خواندم که باید فرصتِ کروناییِ اندیشه در باب معنای زندگی را غنیمت شمرد، فرصتی که شتابِ جهان مدرن از ما دریغ ورزیده بود. من اما همدل نیستم؛ فرآیند تفکر، نه یک عمل سرسری و نابههنگام، که یک تلاش شبانهروزی و مداوم با ابزار خردورزی است. اگر نانوای محل، خواربار فروش بازار و کارمند بانک یک شب تصمیم بگیرند که زیادی پاپیچ کشف "معنای راستین زندگی" و "پرسشهای کلان در فلسفهی زیستن" شوند، بعید میدانم که دوباره ساعت خود را برای برخواستن در صبح کوک کنند. آنها ناامید و افسرده خواهند شد، همانگونه که خیل عظیمی از انسانها در مواجهه با شر و پرسش در باب علل وقوع آن افسرده و پژمرده شدند. تنها عدهای اندک میتوانند همزمان با گشودنِ سبوی پاندورا، حافظ تهماندههای "امید" باشند، حتا اگر بدل به حمالان رنجهای هولناک و پرسشهای سهمگینِ بیپاسخِ لعنتی گردند.
@darwinsabouri
#تفکر_پرسشگرانه #پادیادگیری #کوچینگ
در اساطیر یونان میخوانیم که وقتی "پاندورا" به فرمان زئوس به زمین آمد، درِ سبویی که خدایان به او بخشیده بودند را از روی کنجکاوی و به اغوای آتنه، الههی دانایی و خرد، گشود. رنجهای هولناک از سبو بیرون زدند و در چشم برهمزدنی سرتاسر زمین را فرا گرفتند. تنها "امید" در سبو ماند و خارج نشد. یونانیان به زبان استعاره میخواستند بگویند که هر گونه تلاشورزی در راه فهم و پاسخ به پرسشهای سهمگین و بنیادین بشری، میتواند ارمغانِ رنج و رنجوری به زیستنهای اجتماعی باشد.
نیکوس کازانتزاکیس وقتی در کتاب "زوربای یونانی" بیرحمانه زوربا را، قهرمان قصهی خود را، شاهدِ زبحِ زنِ بیوه در میان هلهلهی جمعیت میکند، از زبانِ او میپرسد که "جوانها چرا میمیرند؟ اصلا چرا انسانها میمیرند؟"
نویسنده نومیدانه پاسخ میدهد: "نمیدانم" و زوربا برآشفته فریاد میکند که پس در آن کتابهای لعنتی دقیقا از چه کوفتی نوشتهاند؟
نویسنده آرام میگوید: دربارهی رنج و درد انسانهایی نوشتهاند که نمیتوانند پاسخ این سوالات را بیابند.
باید پذیرفت که سازوکار زیستِ روزمره در جهان نه بر اساس کوشش در پاسخهای بنیادین، که بر پایهی یک بیخبری و سهلانگاریِ باشکوه و کارا است. در جایی و از قول جامعهشناسی وطنی خواندم که باید فرصتِ کروناییِ اندیشه در باب معنای زندگی را غنیمت شمرد، فرصتی که شتابِ جهان مدرن از ما دریغ ورزیده بود. من اما همدل نیستم؛ فرآیند تفکر، نه یک عمل سرسری و نابههنگام، که یک تلاش شبانهروزی و مداوم با ابزار خردورزی است. اگر نانوای محل، خواربار فروش بازار و کارمند بانک یک شب تصمیم بگیرند که زیادی پاپیچ کشف "معنای راستین زندگی" و "پرسشهای کلان در فلسفهی زیستن" شوند، بعید میدانم که دوباره ساعت خود را برای برخواستن در صبح کوک کنند. آنها ناامید و افسرده خواهند شد، همانگونه که خیل عظیمی از انسانها در مواجهه با شر و پرسش در باب علل وقوع آن افسرده و پژمرده شدند. تنها عدهای اندک میتوانند همزمان با گشودنِ سبوی پاندورا، حافظ تهماندههای "امید" باشند، حتا اگر بدل به حمالان رنجهای هولناک و پرسشهای سهمگینِ بیپاسخِ لعنتی گردند.
@darwinsabouri
#تفکر_پرسشگرانه #پادیادگیری #کوچینگ
Forwarded from Coaching Sphere | سپهر کوچینگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فکر میکنید چقدر سرعت رشدتان بیشتر میشد اگر مهارت "پادیادگیری" را به صورت خودآگاه در زندگی پیادهسازی میکردید؟
✅️ثبتنام "زیکوچ" دوره یادگیری مهارتهای کوچینگ شروع شد.
کسب اطلاعات بیشتر 👇
@zi_coach
#پادیادگیری
#کوچینگ
✅️ثبتنام "زیکوچ" دوره یادگیری مهارتهای کوچینگ شروع شد.
کسب اطلاعات بیشتر 👇
@zi_coach
#پادیادگیری
#کوچینگ