كانال هلال
436 subscribers
583 photos
240 videos
28 files
1.35K links
آثار و اخبار موسسه هنر وادبيات هلال
مقاله،خبر،شعر،نوحه،سرود،فيلم،كليپ،موسيقي،عكس،داستانك،صداي شاعر.
راه ارتباط با ما:@gousheshenava
Www.madayeh.com
لينك استعلام:
http://t.me/itdmcbot?start=helalcanal
Download Telegram
کیست علی علیه السلام
***
کیست علی؟ حجّـت پروردگار
کیست علی؟ قاسم جنات و نار
کیست علی؟ شیر خروشان روز
کیست علی؟ عابـد شب‌زنده‌دار
دست خــدا یــار پیـــام‌آوران
جـان نبـی وجــه خـداونـدگار
با نگـهش خـار شـود بـاغ گل
وز غضبش نوش شود نیش مار
برزگـر و بــازوی خیبـرشکـن
بیل به دوش و به کفش ذوالفقار
روز ز شمشیرش جاری است خون
شب همه از خـوف خدا اشکبار
گه به صف جنگ، مقاوم چو کوه
گه به روی خاک زمین بی‌قرار
بر کف پایش رخ هفت آسمان
بـر سـر دستـش قلـم اختیـار
دوست به زیر علمش سربلند
خصم ز جود و کرمش شرمسار
دوستش ار پای به دوزخ نهد
لالـۀ لبخنــد برویـد ز نـار
نام عدویش چو به جنت برند
از جگـر لالـه بـرآیـد شـرار
عنایت و کرامتش بـی‌حدود
فضائل و منـاقبش بـی‌شمار
جان دو عالـم به فدای تنش
هستی هستی به قدومش نثار
یا علی ای ارض و سما را امام
یا علی ای چرخ و فلک را مدار
ای بـه وجود تو خدا و رسول
افتخــر یـفتخــر افتخـــار
خاک تو بخشیـده به ما آبرو
مهر تو داده است به ما اعتبار
مهر تو و خشم تو خلد و جحیم
موی تو و روی تو لیل و نهار
نور ز رخسار تـو یابـد ظهـور
غیب ز حسن تـو شـود آشکار
با گـل روی تـو گریـزد خزان
وز نفس پـاک تـو جوشد بهار
دوزخ بر خصم تو گردیده خلق
ورنه بشـر را به جهنم چه کار
خصم تو را اجر صلات و صیام
آتـش دوزخ شـود و دود خـار
روز جزا نیست عجب گر شود
شیطـان بـر عفـو تـو امیدوار
حق تو بردنـد ولـی حق تویی
ای همه حق ای به تو حق پایدار
مثـل تـو مـولا پـدر ده شهید
یــاد نـــدارد پــدر روزگــار
مـاه چـراغ شـب تنهـایـی‌ات
مهر به صحن تو بود رهگـذار
جای نبی خفتی و جانت به کف
تا کـه کنـی در ره جانـان نثار
کاش که می‌شد به تولای تو
هر نفسـی میـرم هفتـاد بار
روز جزا شیعه به همـراه تو
جانب فردوس شود رهسپار
وز نفس دشمن تو روز حشر
می‌دمد از قلب سقرـ انفجار
روز قیـامت بـه تـولای تو
آتش دوزخ کنـد از مـا فرار
نام تو در موج خطرهای حشر
دور محبـان تو گردد حصار
مردن با توست به از زندگی
زندگـی بی‌تـو بـود احتضار
با تو برآید ز تنـم مرغ روح
با تـو سرازیر شـوم در مزار
میثم اگر روی تو بیند به مرگ
دار بر او خوش‌تر از آغوش یار
یا که بگو دیده به پایت نهم
یا تو قدم بر سر چشمم گذار
***
#از_صیام_تا_قیام
#استاد_غلامرضا_سازگار
#امام_علي
#شهادت
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#شعر_مذهبی
#كانال_هلال
https://telegram.me/helalcanal
بقای شهادت
***
اي در سفينۀ دو جهان ناخدا، علي!
ممسوس در حقيقت ذات خدا، علي!

یار و برادر و وصي و نفس مصطفي
باب نبوتّي و ابوالاولیا، علي!

شمشير و دست و چشم خدا كيست غير تو؟
بر دوش مصطفي كه نهد جز تو پا، علي!

در بَدر، بَدرِ بدري و در قدر، قدرِ قدر
هم هل اتاست مدح تو هم لا فتي، علي!

همچون دو قهرمان كه ز تيرت يكي شوند
گردد به ذوالفقارِ تو يك تن دو تا، علي!

تكميلِ بذلِ قرصۀ نانِ تو گر نبود
قرآن نداشت در ورقش هل اتي، علي!

با آنكه دست وهم به پايت نمي رسد
داري هميشه در دلِ بشكسته جا علي!

اقرار مي كنم تو خدا نيستي ولي
آرند انبيا به درت التجا، علي!

آنجا كه جاي پاي تو مهر نبوت است
اوج جلالت تو كجا؟ ما كجا؟ علي!

بالاتري از اينكه شوم من گداي تو
داری هزار حاتم طايي گدا، علي!

پرسند:اختيار قيامت به دست كيست؟
آيد ز سوي خالق هستي ندا:علي

ناطق مگر خدا شود و مستمع رسول
تا حقِ وصف و مدح تو گردد ادا، علي!

با يك نفس تمام جهنم شود بهشت
گويند اگر جهنميان يك‌صدا علي

بي ابتدا خدا و تو عبدش كدام عبد؟
عبدي كه نيستش چو خدا انتها، علي!

مخلوق اوّلينی و روشنگر ازل
اي مبتداي پيشتر از ابتدا، علي!

گو صد خليفه بين تو و مصطفي بود
بالله!پس از رسول تويي مقتدا، علي!

وقتي قيام مي كني از بهر بندگي
بايد نماز بر تو كند اقتدا، علي!

روزي كه هيچ‌كس به كسي نيست، ذكر ماست
يا مصطفي محمّد و يا مرتضي علي!

دنيا چو آن گداست كه نان از كفت گرفت
نشناخت قدر و عزت و جاه تو را علي!

بالله قسم!در ازمنۀ عالمِ وجود
مثل تو كس نديد و نبيند جفا، علي!

خون مطهر تو ز پيشاني ات چو ريخت
بخشيد تا ابد به شهادت بقا علي!

با آنكه لحظه اي دلت از حق جدا نبود
پيشاني ات چگونه شد از هم جدا؟ علي!

زخم سرت همين كه به شمشير خنده زد
شمشير ناله زد ز جگر، گفت:يا علي

فهميد داغ فاطمه را نيست التيام
شمشير، داد زخم دلت را شفا، علي!

گويي به شهر كوفه دل شب هنوز هم
آيد صداي پاي تو در كوچه‌ها علي!

غير از تو اي امام جوانمردي و وفا
كي داده است قاتل خود را غذا؟ علي!

جايي كه دشمن از كرمت مي شود خجل
كي دوست مي رود ز درت نارضا؟ علي!

با نامه اي سياه‌تر از صبح روز حشر
«ميثم»گرفته دامن مهر تو را علي!
#استاد_غلامرضا_سازگار
#نخل_ميثم
#شعر_مذهبی
#امام_علي
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#كانال_هلال
https://telegram.me/helalcanal
شعر؟
«شعر»، یعنی: سخنی ساده که از «دل» برسد
از دلِ من... به دلِ و جانِ «مقابل» برسد

یعنی: امواج دلی شعلة فریاد کشد...
عشق پیدا شود و... موج به ساحل برسد

شعر... (اگر «شعر» شود)، بی‌قلم و کاغذ و وزن...
بی‌زبان هم به دل مردم قابل برسد

در دلم، نخلِ شریفِ «کلمه» کاشته‌اند...
نخل... با «سورة توحید» به حاصل برسد

شعر ـ یک عمر ـ فقط قافیه‌بازی کرده...
تا شبِ قدر (به آن خلوتِ «مُقبِل») برسد!

شعر ـ در محضر اولاد «علی(ع)» ـ ناچیز است...
صِلِه ـ هرچند ـ که «مولایی» و کامل برسد

شعر (با شوق «حسین‌بن علی(ع)») اکسیر است...
بار آن ‌بی‌سر و... بی‌دست به منزل برسد

جز «حسین‌بن علی(ع)» کیست که زیر خنجر...
به غم آخرت و برزخ قاتل برسد؟!

شعر در معرکة عشق «حسین(ع)»ی، تنهاست
سوی مَقتَل بدود؟... یا که به «مَحمِل» برسد؟!

از تنش پیرهنی کهنه بجا مانده و شمر...
نگران است که سهمی به قبایل برسد
عازم کوفه و شام‌اند اسیران، زینب(س)...
بی‌قرار است که این قافله، کامل برسد

کار با شعر به سامان نرسد... «نوحه» کجاست؟...
تا مگر نوحه به تفسیر سَلاسِل برسد

«شاعری»، مُلک جنون است... مگر با «زخم»ی...
سهمی از موهبت شعر به عاقل برسد
#سيد_محمد_سادات_اخوى
#شعر_مذهبی
#شعر
#كانال_هلال
https://telegram.me/helalcanal
اتمام ماه رمضان
***
حیف که ماه رمضان شد تمام
ماه دعا ماه صلات و صیام
ماه خدایی شده خود ساختن
دل ز همه شسته به او باختن
ماه پر از نور الهی شدن
خانۀ دل طور الهی شدن
شب همه شب تاب و تبی داشتیم
اشک و مناجات شبی داشتیم
ماه پر از نور الهی شدن
خانۀ دل طور الهی شدن
شب همه شب تاب و تبی داشتیم
اشک و مناجات شبی داشتیم
ماه خدا داشت چه عمر کمی
عمر کمش بود بسان دمی
ذکر خفی ورد جلی داشتیم
زمزمۀ علی علی داشتیم
روز در آغوش خدا جای ما
شب همه شب لیلۀ احیای ما
روز نفس‌ها همه بودی نماز
شب همه در ناله و راز و نیاز
روز ز سوز عطش افروختن
شب همه دم شمع شدن سوختن
نیمۀ مه هر چه سخن داشتیم
بر لب خود مدح حسن داشتیم
جلوه ز حسن ازلی داشتیم
روشنی از ماه علی داشتیم
ماه خداوند علیک السلام
رفتی و باز آمده عید صیام
عید خدا عید دعا عید نور
چشم بد از صبح دل‌آراش دور
عید قبولی صیام همه
سجده و تکبیر و قیام همه

عید وصال است وصال خدا
محو شدن محو جمال خدا
خندۀ شادی به لب روزه‌دار
آتش حسرت به دل روزه‌خوار
آنکه در این مه زده خود را به خواب
وای بر او در صف یوم الحساب
طایفه‌ای را همه با جام نور
داده خداوند شراباً طهور
وصل خدا شامل حال همه
قرب خداوند حلال همه
طایفه‌ای تلخ شده کامشان
روز شده تیره‌تر از شامشان
کور ز دیدار تجلاّی نور
دور ز رحمت خدای غفور
خار چه سهمی برَد از بوستان؟
- وصل خداوند و علی دوستان

کیست علی؟ تمامِ هست خدا
گوش خدا، دیده و دست خدا
کیست علی؟ وصی ختم رسل
کیست علی؟ عصارۀ عقل کل
کیست علی تجلی کبریا
لحم و دم و نفس رسول خدا
کیست علی؟ روح صلات و صیام
کیست علی؟ رکن قعود و قیام
سکوت ما صحبت ما یا علی است
قبولی طاعت ما یا علی است
مغز علی و دگرانند پوست
فشردۀ هزار و یک اسم هوست
یک شبش از عمر جهان برتر است
یک دمش از طاعت عالم سر است
مهر علی نور کند نار را
مهر علی لاله کند خار را

مهر علی کار مسیحا کند
مردۀ دل را علی احیا کند
مهر علی رحمت بی‌انتهاست
مهر علی تمام لطف خداست
مهر علی ولایت انبیاست
مهر علی هدایت انبیاست
مهر علی تمام ایمان بوَد
مهر علی حیات قرآن بوَد
مهر علی چراغ آئین ماست
مهر علی تمامیِ دین ماست
مهر علی کلاس عمّارهاست
نتیجه‌اش میثم تمّارهاست
ما به تولّای علی زاده‌ایم
روز ازل دل به علی داده‌ایم
این سخن خلق همه عالم است
گر چه روان از قلم «میثم» است

سرود آب و گل ما یا علی است
حرف زبان و دل ما یا علی است
#استاد_غلام_رضا_سازگار
#شعر_مذهبی
#پايان_ماه_مبارك_رمضان
#پروردگار
#الله
#امام_علی
#امیرالمؤمنین
#مهر_علي
#كانال_هلال

https://telegram.me/helalcanal
«لیلۀ قدرش به خیر»
***
حیف که از دست ما ماه خدا می‌رود
ماه مناجات و نور، ماه دعا می‌رود
ماه سحرخیزی اهل صفا می‌رود
ماه وصال علی، ماه ولا می‌رود
ماه خدا رفت رفت، جلوۀ بدرش به خیر
زمزمـه‌های شب و لیلۀ قدرش به خیر
****
بود به روی خدا، چشم تماشای ما
خواندن جوشن کبیر، صوت دل‌آرای ما
هر شب و هر روز بود، بزم خدا جای ما
زمـزمۀ افتتاح، سـرزد از آوای مـا
حیف که مانند برق، این مه معبود رفت
دیـر ز راه آمد و، خنده زد و زود رفت
****
ماه خداوند رفت، ماند به دل آه ما
دست خداوندگار بود به همراه ما
نور به افلاک داد، ذکر هوالله ما
ذکر هوالله ما، اشک سحرگاه ما
نـالۀ العفو مـا از رمضان دل ربود
گاه دعای سحر، گاه ابوحمزه بود
****
زآینۀ دل گرفت ماه خداوند، زنگ
سلسلۀ زلف وصل، بود سحرها به چنگ
عبد خدا بود و صلح، دیو هوا بود و جنگ
یافت زخون علی صورت این ماه، رنگ
محفل قرب خدا کوی علی بود و بس
روی جمیل خدا روی علی بود و بس
****
کیست علی؟ کیست؟ کیست؟ سر مگوی خدا
آنکـه هیـاهوی اوست، معنی هـوی خـدا
دست و زبان گوش و چشم روی نکوی خدا
داشته شصت و سه سال، دیده به سوی خدا
نور به او متکی، خلق به او زنده بود
عالم و آدم نبود، او به خدا بنده بود
****
ارض و سماوات را در همگان یک علی است
هم به مکان یک علی، هم به زمان یک علی است
هم به جهان یک علی، هم به جنان یک علی است
بلکه خداوند را در دو جهان یک علی است
قادر منان یکی است، خالق داور یکی است
بعـد خداونـدگار، احمد و حیـدر یکی است
****
حاصل لوح و قلم، نام علی بود و بود
نقش وجود و عدم، نام علی بود و بود
بعد خدا دم به دم، نام علی بود و بود
ذکر خداوند هم نام علی بود و بود
مدح علی هم همان مدح محمّد بوَد
احمـد حیـدر بـود حیـدر احمد بوَد
****
علی به نص صریح، نفس پیمبر بود
علی کنـار نبی، ساقی کوثر بود
علی تمام نماز، نه بلکه برتر بود
نمـاز بی مهر او، گنـاه اکبـر بود
عبد مؤید علی است، جمال سرمد علی است
نه، جان پیغمبر است، تمام احمد علی است
****
این دو ز صبح ازل، کنار هم زیستند
جدا ز هم تا ابد، نبوده و نیستند
خدای داند فقط که بوده و کیستند
که بوده و کیستند؟ چه بوده و چیستند؟
دو نـاشناس وجـود دو نـور غیب و شهود
به هر دو از حق سلام به هر دو از ما درود
****
علی است آقای من، علی است مولای من
علی است دنیای من علی است عقبای من
جحیم با مهر اوست، جنت اعلای من
اگر روم در بهشت، سوای او، وای من
مرده بُدم با دمی زنده شدم از دمش
«میثمم» و می‌دهم جان به ره ميثمش
#استاد_غلامرضا_سازگار
#شعر_مذهبی
#ماه_رمضان
#وداع
#عيد_فطر
#كانال_هلال
https://telegram.me/helalcanal
🌞عید صیام🌞

گذشت، ماه خدا و رسید، عید صیام
به هر دو باد، درود و به هر دو باد، سلام
هزار شکر که عید صیام کرد، طلوع
هزار حیف که ماه صیام گشت، تمام
چه دیر ماه خدا آمد و چه زود گذشت
چو آفتاب که یک لحظه می‌پرد از بام
مه نیاز و نماز و دعا و استغفار
مهی که بوی خدا می‌رسید از آن به مشام
مه مبارک جوشن‌کبیر، رفت ز دست
مه دعای سحر، ماه سجده، ماه قیام
به افتتاح و ابوحمزه، دعای مجیر
گرفته بود دل دوستان حق آرام
سلام باد به شب‌های قدر و اعمالش
که با خدا همه شب انس داشتیم مدام
سلام باد بر آن لحظه‌های شیرینی
که می‌شد از همه سو عفو کبریا اعلام
گناهکار! ز عفو خدا مشو نومید
که ناامیدی از رحمت خداست حرام
به عید فطر بگیر از خدای خود عیدی
که میهمان خدا را خدا کند اکرام
مه مبارک ما بیشتر مبارک شد
ز مقدم حسن، آن نور چشم خیرالانام
امام دوم، فرزند اول زهرا
که بود شانۀ پیغمبر خداش مقام
به روزه‌خوار بگو خون دل خورد دائم
به روزه‌دار گواراست عید ماه صیام
خوشا کسی که به مهر علی و اولادش
گرفت روزه و گسترد سفرۀ اطعام
علی، ولی خدا، نفس مصطفی، حیدر
که حب او همه دین است و مهر او اسلام
خجسته نام خوشش حسن مطلع قرآن
حدیث مدحش در لوح گشته حسن ختام
وضو بگیر و بخوان داستان ردالشمس
که آفتاب، به دست علی سپرده زمام
بگو به خصم علی روزه و نماز، تو را
شرار آتش خشم خدا شود در کام
به روز حشر که داغ عطش به هر جگر است
خوشا کسی که ز دست علی بگیرد جام
مرام میثم تمار خوش بود «میثم»!
که در ثنای علی یافت عمر او اتمام
#استاد_غلامرضا_سازگار
#شعر_مذهبی
#عيد_فطر
#كانال_هلال
https://telegram.me/helalcanal
Forwarded from گوشه‌نشین
#ميلاد #امير_مؤمنان #علی(ع) (سلام خدا بر او)

تلخكام
بند تطابق
از دوست شاعرم: #بيژن_ارژن :
چو ماه در خيال من نشستي
گل باغ هستي‌ام تو هستي
ماه روي تو را- كسي نديده
عطر و بوي تو را كسي نچيده
اي گل ارغوان- باغ رنگين كمان- روشن از تو

****************************************************
1
نشسته جان خسته در عبورت- خسته‌ام علي‌جان
نگاه ما به چشمه حضورت
اي پدر لحظه‌اي، بيا و ناگاه...
دست ما را بگير اگر چه كوتاه
قطره شبنمم- برگ گل همدمم- تا بميرم
انتهاي بهار- خسته از روزگار- سربه زيرم
2
تو بهترين بهانه حياتي
براي زهر روزها، نباتي
اي كلام تو قند، تلاوتي بخش!
كام تلخ مرا حلاوتي بخش!
شيشه خالي از، عطر و عود و گلاب... از عبيرم
گم‌شده در كوير، ابر جامانده‌اي، از غديرم
3
الا تو اي صلابت سيادت!
نشسته جمع كوچكي به يادت
در هواي تو خانه منجلي شد
نوبت فيضِ ذكر ياعلي شد
با دعايت خدا، قفل رنج زمانه مي‌گشايد
نوبهار چمن، حجت‌بن‌الحسن(ع) ز در بيايد

#مولا_علی(ع) #امیر_مؤمنان(ع) #ادبیات #شعر #شعر_مذهبی #شعر_آیینی #سرود #ارجوزه #مدح #واگویه #توسل #تولد #میلاد #13_رجب #سادات_اخوی #سید_محمد_سادات_اخوی
@seyedmohammadsadatakhavi
Forwarded from كانال هلال
🌙طلوع ماه رمضان
***
رسید مژده که سر زد هلال ماه صیام
مه دعا و نیایش مه درود و سلام
دهید مژده تمام گناه کاران را
که حکم عفو شده از سوی خدا اعلام
مه نماز و مه روزه ماه استغفار
مهی که پر بود از لطف خاص و رحمت عام
مباد ماه خدا برتو بگذرد ای دوست
که بهر خود ندهی کار مثبتی انجام
شقی ست آنکه خداوندگار حیّ غفور
ورا نبخشد وگردد مه صیام تمام
چه صبح ها که نفس ها در آن بود تسبیح
چه لحظه ها که بود خواب آن رکوع و قیام
به هوش باش که تقوی نکوترین عمل است
کلام ختم رسل باشد این خجسته پیام
خوشا کسی که ز افتادگان بگیرد دست
خوشا کسی که به کار خدا کند اقدام
حلال باد وصال خدا بر آن بنده
که بگذرد زخطا و حذر کند ز حرام
بکوش بهر نماز و دعا چه روز و چه شب
بخوان کتاب خداوند را چه صبح و چه شام
از آن شراب که ساقی آن خداوند است
بگیر در عطش روزه و بریز به کام
به یاد تشنگی روز حشر اشک بریز
برای تشنه لب کربلا بسوز مدام
به یاد حنجر خشکیدة امام حسین
بنوش آب و بگو با سرشک دیده سلام
اگر گرسنه شدی یاد کن ز طفل حسین
که بی غذا دل شب خفت در خرابة شام
اگر که دختر نه سالة تو روزه گرفت
دم غروب که از دست می دهد آرام
بسوز و اشک برآن کودک گرسنه بریز
که جای نان به سرش سنگ ریخت از لب بام
اگر تلاوت قرآن دلت ربود از دست
به قدر و کوثر و یاسین و زخرف و انعام
بریز اشک بر آن لب که شد زچوب کبود
بیار یاد ز بزم شراب و رأس امام
سلام باد برآن سر که شد به نیزه بلند
گهی به نخل و گهی در تنور کرد مقام
برای یوسف زهرا بلند گریه کنید
که از گلوی بریده به شیعه داده پیام
چو آب سرد بنوشید یاد من باشید
که تشنه کام مرا کشت خصم خون آشام
بزن ز سوز جگر ناله آنچنان "میثم"
که سوز و شور محرم دهی به ماه صیام
#استاد_غلامرضا_سازگار
#از_صيام_تا_قيام
#نخل_ميثم
#ماه_رمضان
#شعر_مذهبی
#كانال_هلال
https://telegram.me/helalcanal
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اپليكيشن نخل ميثم
جديدترين اشعارونوحه هاي محرم استادسازگار
فيلم نصب واستفاده از اپ
#استاد_غلامرضا_سازگار
#يك_ماه_خون_گرفته_جلد_يازده
#نخل_ميثم
#محرم
#شعر_مذهبی
#كانال_هلال
@helalcanal
Forwarded from كانال هلال
می‌بخشی
بیش از این‌ها (که شنیدیم)، خطا می‌بخشی
نتوانند و نپرسند: «چرا می‌بخشی؟»!

دیگران، قاضی رفتار هم و... درگیرند...
تو... «خداوند»ی و... آزاد و رها، می‌بخشی

وقتی ـ از رنجِ «بلا» ـ مهر تو از دل برود...
به لب خستة درمانده، «خدا!...» می‌بخشی

«تو»... خدایی و به تقدیر همه (در شب «قدر»)...
( با «دعا»)، جرئت تغییر قضا می‌بخشی

مانده در چاه گلو، بغضِ صدایی که شکست
تو ـ به خاموشی «لبَّیک» ـ صدا می‌بخشی

تا زبان سخت و... دلم، سنگ شود، می‌آیی!
می‌بری تا «حرم»ی... حال دعا می‌بخشی

«کربلا»یی‌ست دلم... مرگ به یادم آمد!
در دلم مهر «حسین(ع)» است... مرا می‌بخشی؟!
#سید_محمد_سادات_اخوی
#ماه_رمضان
#شعر_مذهبی
#مناجات
#كربلا
#كانال_هلال
https://telegram.me/helalcanal
*در مدح و مرثیۀ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

ای به فرمان خدا هفت فلک را بانی
هفتمین حجّت و هفتم ولی سبحانی

موسی آل محمّد که هزاران موسی
کرده‌اند از حجر طور تو نور افشانی

روی تو مصحف و ابروی خمت بسم الله
خال و خط آیه و حسنت صُور قرآنی

گر نهی روی به صحرای منی نیست عجب
که خلیل آید و فرزند کند قربانی

نُه فلک سفره‌ی جود و کرم و احسانت
انس و جان، حور و ملک را شرف مهمانی

بر سر کوی تو رضوان زده زانوی ادب
بر در حبس تو فردوس کند دربانی

مرغ توحید به گرد حرمت در پرواز
طوطی وحی، حضور تو به مدحت خوانی

مهر تو فلک نجات است، نجات است، نجات
گر شود عالم ایجاد یم طوفانی

باب حاجات، تو ما را همه عرض حاجت
چه بگوییم که حال همه را خود دانی

چون کف خاک به یک باره فرو خواهد ریخت
گر کند چرخ ز فرمان تو نافرمانی

دامن حبس تو بیت الشّرف آزادی
غل زنجیر تو را زمزمه‌ی پنهانی

کاظم الغیظی و خُلق تو بود خُلق عظیم
دشمن افتاده ز احسان تو در حیرانی

در سیه چال عدو بود تو را آن اعجاز
که کنی با سر انگشت فلک گردانی

نه تو زندانی هارون ستمگر بودی
روح هارون شده در محبس تو زندانی

کند، حنّانه و زنجیر ستم حلقه‌ی وصل
حبس شد غار حرا و تو رسول ثانی

از نماز سحر و اشگ شب و گریه‌ی روز
حبس تاریک تو شد روز و شبش نورانی

شجر نور کجا آب و گل حبس کجا
غل و زنجیر کجا و بدنی روحانی

محبس تنگ تو مطموره‌ی تاریکی بود
که در آن بود یکی، روز و شب ظلمانی

به خدا سخت بود سخت که گویم هارون
می‌کُشد حجّت حقّ را به چنین آسانی

به که گویم که شد ای یوسف زهرا از زهر
جگرت پاره‌تر از برگ گُل بستانی

با که گویم که شده تخته‌ی در تابوتت
ای نبی قامت و ای آینه‌ی سبحانی

تازیانه به تنت خصم نمی‌زد هرگز
بهره‌ای داشت اگر از شرف انسانی

سزد از داغ تو آن گونه بگریم که شود
چشم از خون جگر همچو یمِ طولانی

ارث از مادر خود فاطمه بردی که به حبس
بر گل روی تو سیلی زه خصم جانی

جگر «میثم»از آن سوخت که از زهر جفا
دشمنت کشت به بغض علی عمرانی
#غلامرضا_سازگار
#نخل_میثم
#شعر_مذهبی
#مدح_امام_کاظم_علیه_السلام
#موسسه_هلال
#کانال_هلال
@helalcanal
اشعار حضرت رقیه سلام الله علیها
***
آمدی در جمع ما، ویرانه بوی گل گرفت
آمدی بام و در این خانه بوی گل گرفت
آن شب قدری که شمع جمع مشتاقان شدی
تا سحر خاکستر پروانه بوی گل گرفت
من که با افسون گفتار تو می‌رفتم به خواب
از لبت گل ریختی افسانه بوی گل گرفت
گرچه لب‌های تو را بوسید جام شوکران
از نگاهت ساغر و پیمانه بوی گل گرفت
پرده از آن حسنِ یوسف چون گرفتی، خاطرم
بوی ریحان بهشتی یا نه بوی گل گرفت
بر سرم دست نوازش تا کشیدی چو نسیم
گیسویم عطر محبت، شانه بوی گل گرفت
#محمدجوادغفورزاده
#شفق
#شعر_مذهبی
#حضرت_رقیه
#محرم
#عاشورا
#موسسه_هلال
@helalcanal
امشب که با تو انس به ویران گرفته‌ام
ویرانه را به جای گلستان گرفته‌ام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفته‌ام
پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی
گل بوسه‌ای‌ست کز لب عطشان گرفته‌ام
از بس که پا برهنه به صحرا دویده‌ام
یک باغ گل ز خار مغیلان گرفته‌ام...
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه می‌برند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفته‌ام...
#غلامرضا_سازگار
#محرم
#شعر_مذهبی
#عاشورا
#حضرت_رقیه
#کانال_هلال
#موسسه_هلال
@helalcanal
 

از خیمه‌ها که رفتی و دیدی مرا به خواب
داغی بزرگ بر دل کوچک نهاده‌ای
گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد
می‌گفت عمّه‌ام به رخم بوسه داده‌ای...


تا گفتگوی عمّه شنیدم میان راه
دیدم تو را به نیزه و باور نداشتم
تا یک نگه ز گوشۀ چشمی به من کنی
من چشم از سر تو دمی برنداشتم


با آنکه آن نگاه، مرا جان تازه داد
اما دو پلکِ خود ز چه بر هم گذاشتی
یک‌باره از چه رو، دو ستاره اُفول کرد
گویا توان دیدن عمّه نداشتی...


با آنکه دستبرد خزان دیده‌ای ولیک
باغ ولایت است که سرسبز و خرّم است
رخسار توست باغ همیشه بهار من
افسوس از اینکه فرصت دیدار بس کم است


ای گل، اگر چه آب ندیدی، ولی بُوَد
از غنچه‌های صبح، لبت نوشکفته‌تر
از جُورها که با من و با عمّه شد مپرس
این راز سر به مُهر، چه بهتر نهفته‌تر


هر کس غمم شنید، غم خود ز یاد برد
بر زاری‌ام ز دیده و دل، زار گریه کرد
هر گاه کودک تو، به دیوار سر گذاشت
بر حال او دل در و دیوار گریه کرد


ای مَه که شمع محفل تاریک من شدی
امشب حسد به کلبۀ من ماه می‌بَرد
گر میزبان نیامده امشب به پیشواز
از من مَرَنج، عمّه مرا راه می‌برد


گر اشک من به چهرۀ مهتابی‌ام نبود
ای ماه، این سپهر، اثَر از شَفَق نداشت
معذور دار، اگر شده آشفته موی من
دستم برای شانه به گیسو رَمَق نداشت

 

ویرانه، غصّه، زخم زبان، داغ، بی‌کسی
این کوه را بگو، تن چون کاه، چون کِشَد؟
پای تو کو؟ که بر سَرِ چشمان خود نَهم
دست تو کو؟ که خار ز پایم برون کِشد

 

سیلی نخورده نیست کسی بین ما ولی
کو آن زبان؟ که با تو بگویم چگونه‌ام
دست عَدو بزرگ تر از چهرۀ من است
یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه‌ام...

 

ای آرزوی گمشده پیدا شدی و من
دست از جهان و هر چه در آن هست می‌کشم
سیلی، گرفته قوّت بینایی‌ام اگر
من تا شناسمت به رُخت دست می‌کشم

 

ای گل، ز عطر ناب تو آگه شدم، تویی
ویرانه، روز گشته اگر چه دل شب است
انگشت‌ها که با لب تو بوده آشنا
باور نمی‌کنند که این لب همان لب است
#علی_انسانی
#شعر_مذهبی
#حضرت_رقیه
#محرم
#عاشورا
#موسسه_هلال
#کانال_هلال
@helalcanal
ویرانه‌ام گلستان است

حریم قـدس مـرا جبـرییل، دربـان است          
مــزار کــوچـک مـن قبلـۀ بـزرگان است
اگـرچه ابــر سیـاهی‌ست بـر مـه رویـم
 ز اشـک دیـده مـزارم ستـاره‌بــاران است
ز تــازیانـه تنــم آیـــه‌آیــه گـردیــده  
چنـان که پیکـر پـاکم شبیـه قــرآن است
از آن شبـی کــه پــدر بهــر دیـدنم آمد  
هنــوز دامـن ویــرانـه‌ام گلستــان است
من آن صحیفـــۀ خــوانـای لیلةالقدرم  
که همچو فاطمه قدرم همیشه پنهان است
مگـر ظهـــور کنــد منتقـم وگـرنه هنوز  
رخـم کبـود بـود، گیسـویم پـریشان است
الا! همــاره بگـــریید بهــر غــربت من 
 کـه چشم حضرت مهدی هنوز گریان است
بـه اشک من جگر تـازیانه خـون می‌شد  
یکـی نگفت که این دخترک مسلمان است
چهـــارده صــده بگــذشته و هنـوز مرا  
ســر بــریدۀ بـابـا بـه روی دامــان است
شــرارۀ دل «میثم» ز شعلـۀ دل ماست
که نظم او همه چون آتش فروزان است
#غلامرضا_سازگار
#شعر_مذهبی
#ماه_صفر
#نخل_میثم
#موسسه_هلال
#کانال_هلال
@helalcanal
Forwarded from كانال هلال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اپليكيشن نخل ميثم
جديدترين اشعارونوحه هاي محرم استادسازگار
فيلم نصب واستفاده از اپ
#استاد_غلامرضا_سازگار
#يك_ماه_خون_گرفته_جلد_يازده
#نخل_ميثم
#محرم
#شعر_مذهبی
#كانال_هلال
@helalcanal