☝🏿
قطعه “پایان”
درمصیبت حضرت علی اکبرعلیه السلام
ازآلبوم #نفیر باصدای استادسادات رضوی
تنظیم:محسن جلیلی
تولید:موسسه هلال
برای دریافت کامل آلبوم نفیر به سایت بیپ تیونز مراجعه فرمایید.
Www.beeptunes.com
#نفیر
#آلبوم_عاشورایی
#کانال_هلال
#موسسه_هلال
#استودیو_هلال
#محرم
#كربلا
قطعه “پایان”
درمصیبت حضرت علی اکبرعلیه السلام
ازآلبوم #نفیر باصدای استادسادات رضوی
تنظیم:محسن جلیلی
تولید:موسسه هلال
برای دریافت کامل آلبوم نفیر به سایت بیپ تیونز مراجعه فرمایید.
Www.beeptunes.com
#نفیر
#آلبوم_عاشورایی
#کانال_هلال
#موسسه_هلال
#استودیو_هلال
#محرم
#كربلا
☝🏿
قطعه “ماه روز”
درمصیبت حضرت ابالفضل العباس عليه السلام
ازآلبوم #نفیر باصدای استادسادات رضوی
تنظیم:محسن جلیلی
تولید:موسسه هلال
برای دریافت کامل آلبوم نفیر به سایت بیپ تیونز مراجعه فرمایید.
Www.beeptunes.com
#نفیر
#آلبوم_عاشورایی
#کانال_هلال
#موسسه_هلال
#استودیو_هلال
#محرم
#كربلا
قطعه “ماه روز”
درمصیبت حضرت ابالفضل العباس عليه السلام
ازآلبوم #نفیر باصدای استادسادات رضوی
تنظیم:محسن جلیلی
تولید:موسسه هلال
برای دریافت کامل آلبوم نفیر به سایت بیپ تیونز مراجعه فرمایید.
Www.beeptunes.com
#نفیر
#آلبوم_عاشورایی
#کانال_هلال
#موسسه_هلال
#استودیو_هلال
#محرم
#كربلا
*بازآ
ای آتش فراق تو در سینهها نهان!
ای اشک انتظار تو از دیدهها روان!
بازآ که بیتو قامت اسلام شد کمان
بازآ که بیتو در تن عالم نمانده جان
-چشم بشر چو زخم شهید است خون فشان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
***
اسلام داغدیده تو را میزند صدا
دین با قد خمیده تو را میزند صدا
صدّیقه شهیده تو را میزند صدا
هجده سر بریده تو را میزند صدا
-رأس عزیز فاطمه تا چند بر سنان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
***
خون حسین ریخته شد بهر ملک ری
قرآن به خاک و قاری قرآن به نوک نی
زینب اسیر و دیده نامحرمان به وی
طشت طلا و سوره یاسین و بزم می
-جای لب پیامبر و چوب خیزران
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
@helalcanal
بیصاحب است پرچم کرب و بلا هنوز
چشمش به توست آن سر از تن جدا هنوز
قرآن بود به زیر سم اسبها هنوز
خون حسین میچکد از چشم ما هنوز
-تاکی صدای ناله الغوث و الامان؟
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
***
در خانه خدا شرر نار تا به کی؟
تکرار روضه در و دیوار تا به کی؟
در زیر خارها گل بیخار تا به کی؟
بر روی خاک دست علمدار تا به کی؟
-بازآ به کعبه روضه عباس را بخوان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
***
بازآ و اشک دیده ما را گلاب کن
بازآ و کاخهای ستم را خراب کن
بازآ و یاری از حرم بوتراب کن
یا صاحبالزمان به ظهورت شتاب کن
-یابنالحسن بیا که تویی مصلح جهان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
@helalcanal
ای بر فراز دوش تو یک آسمان ملال!
جاری ز دیده اشک تو بیش از هزار سال
تا چند خصم تشنه خون علی وآل
میثم خورد قسم به خداوند ذوالجلال
-بیتو بهار ماست خزانیتر از خزان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
#غلامرضا_سازگار
#محرم
#یک_ماه_خون_گرفته_11
#کانال_هلال
#موسسه_هلال
#سایت_مدایح
http://madayeh.com/ViewItem/182183/2468426
http://madayeh.com/ViewItem/182183/2468426
ای آتش فراق تو در سینهها نهان!
ای اشک انتظار تو از دیدهها روان!
بازآ که بیتو قامت اسلام شد کمان
بازآ که بیتو در تن عالم نمانده جان
-چشم بشر چو زخم شهید است خون فشان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
***
اسلام داغدیده تو را میزند صدا
دین با قد خمیده تو را میزند صدا
صدّیقه شهیده تو را میزند صدا
هجده سر بریده تو را میزند صدا
-رأس عزیز فاطمه تا چند بر سنان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
***
خون حسین ریخته شد بهر ملک ری
قرآن به خاک و قاری قرآن به نوک نی
زینب اسیر و دیده نامحرمان به وی
طشت طلا و سوره یاسین و بزم می
-جای لب پیامبر و چوب خیزران
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
@helalcanal
بیصاحب است پرچم کرب و بلا هنوز
چشمش به توست آن سر از تن جدا هنوز
قرآن بود به زیر سم اسبها هنوز
خون حسین میچکد از چشم ما هنوز
-تاکی صدای ناله الغوث و الامان؟
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
***
در خانه خدا شرر نار تا به کی؟
تکرار روضه در و دیوار تا به کی؟
در زیر خارها گل بیخار تا به کی؟
بر روی خاک دست علمدار تا به کی؟
-بازآ به کعبه روضه عباس را بخوان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
***
بازآ و اشک دیده ما را گلاب کن
بازآ و کاخهای ستم را خراب کن
بازآ و یاری از حرم بوتراب کن
یا صاحبالزمان به ظهورت شتاب کن
-یابنالحسن بیا که تویی مصلح جهان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
@helalcanal
ای بر فراز دوش تو یک آسمان ملال!
جاری ز دیده اشک تو بیش از هزار سال
تا چند خصم تشنه خون علی وآل
میثم خورد قسم به خداوند ذوالجلال
-بیتو بهار ماست خزانیتر از خزان
-عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
#غلامرضا_سازگار
#محرم
#یک_ماه_خون_گرفته_11
#کانال_هلال
#موسسه_هلال
#سایت_مدایح
http://madayeh.com/ViewItem/182183/2468426
http://madayeh.com/ViewItem/182183/2468426
Forwarded from كانال هلال
نعم الأمير
***
به قلاده ی نفس گشتم اسیر
شدم زار وشرمنده وسر به زیر
تهـی دستـم و بی نـوا و فقیـر
مـرا کس نخـواند ذلیل و حقیـر
مقامم بُـوَد بس بزرگ و خطیـر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
حسیـن از کـــرم انتخــابم کنــد
غــلام غـــلامش خطابــم کنــد
گــدای در خــود حســابم کنــد
بهشتــم بَــرَد یـــا عذابــم کنــد
به عشقش اسیرم اسیرم اسیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
خیـــالش ز مــن دلربــایی کنــد
غمش در دلــم خودنمــایی کند
نــوایش مـــرا نینــــوایی کنــــد
ولایــش مـــرا کربــــلایی کنــــد
بداننـــد خلـق از صغیـــر و کبیـر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
منــم عــار او، او بــــود یـــار مــن
ز لطــف و کــرامت، خریــدار مــن
نبـــودم کــه او بـــوده دلــدار من
غمــش شـتـد انیــسِ دل زار من
از آن دم کــه مـادر مرا داده شیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
اگــر چــه گنــه کـار و آلـــوده ام
به خاک مزارش جبین سوده ام
دمـی بــی ولایش نیــاسوده ام
گرفتــار و دلـــداده اش بــوده ام
از آن دم که آب وگلم شـد خمیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
ز خـــون جگــر پــاکِ پــاکـم کنیــد
سپس عاشق سینه چاکم کنیـد
بــه تیـــغ محـبت هــــلاکم کنیــد
بــه صحــن ابوالفضـل خاکم کنید
که خاکم دهد بوی مشک و عبیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
به زخـــم جبیــن پیمبــــر قســم
به رخســار خــونین حیــدر قسم
به محسن،به زهرای اطهر قسم
به سبطیـن و عباس و اکبر قسم
به هفتــاد و دو عـاشق بی نظیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
دریغا که شـد خـاک صحـرا کفن
بر آن کشتــه ی پــاره پــاره بدن
تنــش پــاره پــاره تــر از پیـــرهن
سرش نوک نی باخدا هم سخن
نگاهش سر نی به طفلی صغیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
به ســــردار بــی لشگـــر کربـــلا
به سرهــای لب تشنه از تن جدا
به قـــرآن زیـــــر سُــم اسب هـــا
به خونـی که شد خونبهایش خدا
به جسمی که او راکفن شدحصیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
به هر کوی و هر بزم و هر انجمن
سرم خاک پـای حسین و حسن
پدر در دوگوشم سروداین سخن
که ای نازنیــن طفــل دلبنــد من
حسینی بمـان و حسینـی بمیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
#غلامرضا_سازگار
#يك_ماه_خون_گرفته_جلد_يك
#شعر_آيينى
#محرم
http://www.madayeh.com/ViewItem/175544/176121
***
به قلاده ی نفس گشتم اسیر
شدم زار وشرمنده وسر به زیر
تهـی دستـم و بی نـوا و فقیـر
مـرا کس نخـواند ذلیل و حقیـر
مقامم بُـوَد بس بزرگ و خطیـر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
حسیـن از کـــرم انتخــابم کنــد
غــلام غـــلامش خطابــم کنــد
گــدای در خــود حســابم کنــد
بهشتــم بَــرَد یـــا عذابــم کنــد
به عشقش اسیرم اسیرم اسیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
خیـــالش ز مــن دلربــایی کنــد
غمش در دلــم خودنمــایی کند
نــوایش مـــرا نینــــوایی کنــــد
ولایــش مـــرا کربــــلایی کنــــد
بداننـــد خلـق از صغیـــر و کبیـر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
منــم عــار او، او بــــود یـــار مــن
ز لطــف و کــرامت، خریــدار مــن
نبـــودم کــه او بـــوده دلــدار من
غمــش شـتـد انیــسِ دل زار من
از آن دم کــه مـادر مرا داده شیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
اگــر چــه گنــه کـار و آلـــوده ام
به خاک مزارش جبین سوده ام
دمـی بــی ولایش نیــاسوده ام
گرفتــار و دلـــداده اش بــوده ام
از آن دم که آب وگلم شـد خمیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
ز خـــون جگــر پــاکِ پــاکـم کنیــد
سپس عاشق سینه چاکم کنیـد
بــه تیـــغ محـبت هــــلاکم کنیــد
بــه صحــن ابوالفضـل خاکم کنید
که خاکم دهد بوی مشک و عبیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
به زخـــم جبیــن پیمبــــر قســم
به رخســار خــونین حیــدر قسم
به محسن،به زهرای اطهر قسم
به سبطیـن و عباس و اکبر قسم
به هفتــاد و دو عـاشق بی نظیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
دریغا که شـد خـاک صحـرا کفن
بر آن کشتــه ی پــاره پــاره بدن
تنــش پــاره پــاره تــر از پیـــرهن
سرش نوک نی باخدا هم سخن
نگاهش سر نی به طفلی صغیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
به ســــردار بــی لشگـــر کربـــلا
به سرهــای لب تشنه از تن جدا
به قـــرآن زیـــــر سُــم اسب هـــا
به خونـی که شد خونبهایش خدا
به جسمی که او راکفن شدحصیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
به هر کوی و هر بزم و هر انجمن
سرم خاک پـای حسین و حسن
پدر در دوگوشم سروداین سخن
که ای نازنیــن طفــل دلبنــد من
حسینی بمـان و حسینـی بمیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
***
#غلامرضا_سازگار
#يك_ماه_خون_گرفته_جلد_يك
#شعر_آيينى
#محرم
http://www.madayeh.com/ViewItem/175544/176121
Madayeh
نعم الامیر (نوحه)
پایگاه اطلاع رسانی مدایح گنجینه فضائل، مراثی و مناقب اهل بیت - مداحی - نوحه - شعر آیینی
اشعار حضرت رقیه سلام الله علیها
***
آمدی در جمع ما، ویرانه بوی گل گرفت
آمدی بام و در این خانه بوی گل گرفت
آن شب قدری که شمع جمع مشتاقان شدی
تا سحر خاکستر پروانه بوی گل گرفت
من که با افسون گفتار تو میرفتم به خواب
از لبت گل ریختی افسانه بوی گل گرفت
گرچه لبهای تو را بوسید جام شوکران
از نگاهت ساغر و پیمانه بوی گل گرفت
پرده از آن حسنِ یوسف چون گرفتی، خاطرم
بوی ریحان بهشتی یا نه بوی گل گرفت
بر سرم دست نوازش تا کشیدی چو نسیم
گیسویم عطر محبت، شانه بوی گل گرفت
#محمدجوادغفورزاده
#شفق
#شعر_مذهبی
#حضرت_رقیه
#محرم
#عاشورا
#موسسه_هلال
@helalcanal
***
آمدی در جمع ما، ویرانه بوی گل گرفت
آمدی بام و در این خانه بوی گل گرفت
آن شب قدری که شمع جمع مشتاقان شدی
تا سحر خاکستر پروانه بوی گل گرفت
من که با افسون گفتار تو میرفتم به خواب
از لبت گل ریختی افسانه بوی گل گرفت
گرچه لبهای تو را بوسید جام شوکران
از نگاهت ساغر و پیمانه بوی گل گرفت
پرده از آن حسنِ یوسف چون گرفتی، خاطرم
بوی ریحان بهشتی یا نه بوی گل گرفت
بر سرم دست نوازش تا کشیدی چو نسیم
گیسویم عطر محبت، شانه بوی گل گرفت
#محمدجوادغفورزاده
#شفق
#شعر_مذهبی
#حضرت_رقیه
#محرم
#عاشورا
#موسسه_هلال
@helalcanal
امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
ویرانه را به جای گلستان گرفتهام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفتهام
پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی
گل بوسهایست کز لب عطشان گرفتهام
از بس که پا برهنه به صحرا دویدهام
یک باغ گل ز خار مغیلان گرفتهام...
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه میبرند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفتهام...
#غلامرضا_سازگار
#محرم
#شعر_مذهبی
#عاشورا
#حضرت_رقیه
#کانال_هلال
#موسسه_هلال
@helalcanal
ویرانه را به جای گلستان گرفتهام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفتهام
پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی
گل بوسهایست کز لب عطشان گرفتهام
از بس که پا برهنه به صحرا دویدهام
یک باغ گل ز خار مغیلان گرفتهام...
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه میبرند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفتهام...
#غلامرضا_سازگار
#محرم
#شعر_مذهبی
#عاشورا
#حضرت_رقیه
#کانال_هلال
#موسسه_هلال
@helalcanal
از خیمهها که رفتی و دیدی مرا به خواب
داغی بزرگ بر دل کوچک نهادهای
گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد
میگفت عمّهام به رخم بوسه دادهای...
تا گفتگوی عمّه شنیدم میان راه
دیدم تو را به نیزه و باور نداشتم
تا یک نگه ز گوشۀ چشمی به من کنی
من چشم از سر تو دمی برنداشتم
با آنکه آن نگاه، مرا جان تازه داد
اما دو پلکِ خود ز چه بر هم گذاشتی
یکباره از چه رو، دو ستاره اُفول کرد
گویا توان دیدن عمّه نداشتی...
با آنکه دستبرد خزان دیدهای ولیک
باغ ولایت است که سرسبز و خرّم است
رخسار توست باغ همیشه بهار من
افسوس از اینکه فرصت دیدار بس کم است
ای گل، اگر چه آب ندیدی، ولی بُوَد
از غنچههای صبح، لبت نوشکفتهتر
از جُورها که با من و با عمّه شد مپرس
این راز سر به مُهر، چه بهتر نهفتهتر
هر کس غمم شنید، غم خود ز یاد برد
بر زاریام ز دیده و دل، زار گریه کرد
هر گاه کودک تو، به دیوار سر گذاشت
بر حال او دل در و دیوار گریه کرد
ای مَه که شمع محفل تاریک من شدی
امشب حسد به کلبۀ من ماه میبَرد
گر میزبان نیامده امشب به پیشواز
از من مَرَنج، عمّه مرا راه میبرد
گر اشک من به چهرۀ مهتابیام نبود
ای ماه، این سپهر، اثَر از شَفَق نداشت
معذور دار، اگر شده آشفته موی من
دستم برای شانه به گیسو رَمَق نداشت
ویرانه، غصّه، زخم زبان، داغ، بیکسی
این کوه را بگو، تن چون کاه، چون کِشَد؟
پای تو کو؟ که بر سَرِ چشمان خود نَهم
دست تو کو؟ که خار ز پایم برون کِشد
سیلی نخورده نیست کسی بین ما ولی
کو آن زبان؟ که با تو بگویم چگونهام
دست عَدو بزرگ تر از چهرۀ من است
یک ضربه زد کبود شده هر دو گونهام...
ای آرزوی گمشده پیدا شدی و من
دست از جهان و هر چه در آن هست میکشم
سیلی، گرفته قوّت بیناییام اگر
من تا شناسمت به رُخت دست میکشم
ای گل، ز عطر ناب تو آگه شدم، تویی
ویرانه، روز گشته اگر چه دل شب است
انگشتها که با لب تو بوده آشنا
باور نمیکنند که این لب همان لب است
#علی_انسانی
#شعر_مذهبی
#حضرت_رقیه
#محرم
#عاشورا
#موسسه_هلال
#کانال_هلال
@helalcanal
Forwarded from كانال هلال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اپليكيشن نخل ميثم
جديدترين اشعارونوحه هاي محرم استادسازگار
فيلم نصب واستفاده از اپ
#استاد_غلامرضا_سازگار
#يك_ماه_خون_گرفته_جلد_يازده
#نخل_ميثم
#محرم
#شعر_مذهبی
#كانال_هلال
@helalcanal
جديدترين اشعارونوحه هاي محرم استادسازگار
فيلم نصب واستفاده از اپ
#استاد_غلامرضا_سازگار
#يك_ماه_خون_گرفته_جلد_يازده
#نخل_ميثم
#محرم
#شعر_مذهبی
#كانال_هلال
@helalcanal
انا لله و انا الیه راجعون
مرحوم سید حسین عرب در ماه محرم به کاروان عشاق اباعبدالله الحسین علیه السلام پیوست و میهمان حضرت حق شد.
به قدرشناسیِ یک عمر نغمهخوانی زندهیاد
🍁 حاجسیدحسین عرب (نغمهخوان آستان اهل بیت)🍁
🏴 آن نغمهٔ رشید
ای که عمری عاشقانه دستهای تو گرفته رشتهٔ «حبلُالمتین» را!...
«فینه» را بر سر گذار و... باز بنشین و... بخوان مدحِ امیرالمؤمنین(ع) را!
آبروی اهل مداحی شدی ای پیر خالصماندهٔ «استاد دیده»!...
میروی تا آنکه شاید بشنوی از «حضرت زهرای اطهر(س)»، «آفرین!» را
میتوانی «دستگیر» حلقهٔ پامنبریهای حسینی باشی، آری!...
گاهگاهی هم نشان دست مشتاقان مولایت دهی آن آستین را
صندلی یا چارپایه، «منبر» است و تار و پودش، شَهپَر روحُالامین است...
ای شده منبرنشینِ عرشِ مرثیه، ببین گاهی دلِ اهل زمین را!
دیدنِ «هماسمِ عرشی»، ذوق شیرین دارد اما کاشکی هرگز نبینی...
دست گلگونِ شریفش را و... جای خالی انگشتر و... نقش نگین را!
چشمهایت با گلویت همسرایی کردهاند و میشود حالا مجسم...
خوب خواهی دید «دست بسته»ای را... کوچهای را و... نبینی بیش از این را
خانهٔ «در سوخته»، دیدن ندارد... باز اما «مَحرَم»ی با اهل خانه...
جای هیزمها، تماشا کن پدر را... مادر و دستاس و... آن ظرف گِلین را!
خوب خواهی دید روز تشنگی کودکان و... تیر و... قلبِ مَشکِ خالی!
جای ما کوتاهدستان، بوسهباران کن رساییِ دو دستِ نازنین را!
خادم درگاهشان بودی و عمری با سلامی رو به مشرق، ایستادی...
اینک ای فرزند نسل عاشقان، دریاب الطاف «امام هشتمین(ع)» را!
🏴شامگاه ۲۲ مردادماه ۱۴۰۲ خورشیدی
سیدمحمدسادات اخوی
#سید_حسین_عرب
#پیرغلام
#محرم
#رسم_اهل_ادب
#موسسه_هنر_و_ادبیات_هلال
https://www.instagram.com/reel/Cv5fBYkIgHQ/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
مرحوم سید حسین عرب در ماه محرم به کاروان عشاق اباعبدالله الحسین علیه السلام پیوست و میهمان حضرت حق شد.
به قدرشناسیِ یک عمر نغمهخوانی زندهیاد
🍁 حاجسیدحسین عرب (نغمهخوان آستان اهل بیت)🍁
🏴 آن نغمهٔ رشید
ای که عمری عاشقانه دستهای تو گرفته رشتهٔ «حبلُالمتین» را!...
«فینه» را بر سر گذار و... باز بنشین و... بخوان مدحِ امیرالمؤمنین(ع) را!
آبروی اهل مداحی شدی ای پیر خالصماندهٔ «استاد دیده»!...
میروی تا آنکه شاید بشنوی از «حضرت زهرای اطهر(س)»، «آفرین!» را
میتوانی «دستگیر» حلقهٔ پامنبریهای حسینی باشی، آری!...
گاهگاهی هم نشان دست مشتاقان مولایت دهی آن آستین را
صندلی یا چارپایه، «منبر» است و تار و پودش، شَهپَر روحُالامین است...
ای شده منبرنشینِ عرشِ مرثیه، ببین گاهی دلِ اهل زمین را!
دیدنِ «هماسمِ عرشی»، ذوق شیرین دارد اما کاشکی هرگز نبینی...
دست گلگونِ شریفش را و... جای خالی انگشتر و... نقش نگین را!
چشمهایت با گلویت همسرایی کردهاند و میشود حالا مجسم...
خوب خواهی دید «دست بسته»ای را... کوچهای را و... نبینی بیش از این را
خانهٔ «در سوخته»، دیدن ندارد... باز اما «مَحرَم»ی با اهل خانه...
جای هیزمها، تماشا کن پدر را... مادر و دستاس و... آن ظرف گِلین را!
خوب خواهی دید روز تشنگی کودکان و... تیر و... قلبِ مَشکِ خالی!
جای ما کوتاهدستان، بوسهباران کن رساییِ دو دستِ نازنین را!
خادم درگاهشان بودی و عمری با سلامی رو به مشرق، ایستادی...
اینک ای فرزند نسل عاشقان، دریاب الطاف «امام هشتمین(ع)» را!
🏴شامگاه ۲۲ مردادماه ۱۴۰۲ خورشیدی
سیدمحمدسادات اخوی
#سید_حسین_عرب
#پیرغلام
#محرم
#رسم_اهل_ادب
#موسسه_هنر_و_ادبیات_هلال
https://www.instagram.com/reel/Cv5fBYkIgHQ/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==