نیلوفر قائمی فر
24.3K subscribers
20 photos
20 videos
199 links
پیج اینستاگرام:
instagram.com/nilufar.ghaemifar2

بچه‌ها تمامی رمانای منو فقط از اپلیکیشن باغ استور تهیه کنید، تنها جایی که با رضایت خودم منتشر میشه و هر سایت و گروه و کانالی جز این منبع رمانهای منو منتشر کنه راضی نیستم و حرامه!
https://baghstore.net/
Download Telegram
پرش به قسمت یک :
https://t.me/nilufar_ghaemifar/81844

پرش به قسمت قبل :
https://t.me/nilufar_ghaemifar/89197

#پنجاه_و_نه
#اوهام_عاشقی
#نیلوفر_قائمی_فر

مطالعه این رمان جدید فقط
و فقط در اپلیکیشن باغ استور مقدور می باشد.

*

چرا انقدر جدی شده بود؟ یه بار نشد توی حالت عادی عطا رو ببینم! یا خیلی شوخه یا خیلی جدی. بدش اومده از اینکه سحر اونطوری گفته من به حرف زدنش دقت می کنم؟ خب دارم باهاش زندگی می کنم! زندگی؟
آنیتا-پس بابات بدونه تو با یه زن هم خونه ای کلا عاقت می کنه؟
عطا-بابام قبل محاکمه خوب سوال و جواب می کنه. منم کار اشتباهی نکردم که عاقم کنه.
این یعنی من و ساقی هیچ رابطه ای بینمون نیست و به قولی همون همسایه ایم!
به روبرو زل زده بودم و لحن جدی عطا طوری بود که انگار داره به همه تذکر می ده بدون اینکه از لحن تذکری استفاده کنه!
-بعدشم این زندگی منه، زندگی بابام و افکار و باورهاش برای خودشه و قرار نیست من خود بابام باشم.
سرمو به سمت عطا برگردوندم و نیم نگاهی بهم کرد اما سریع قبل اینکه نگاهش به صورتم برسه، قرنیه اشو به سمت آینه وسط چرخوند و خطاب به دخترا گفت:
-کدومتون عینا پدر و مادرتونین؟
سحر-البته که تو فرق داری! به هر حال هوای اون ور آب توی سرته.
آنیتا-پسر چرا زنت اینا خیلی توی قید و بند نبودن؟
سحر خطاب به آنیتا گفت:
-می خوای یه سر بریم پیش باباش تو سوال و جواب کن! شغل مادرشه نمی تونه بره بیرون عین کشورهای دیگه بخونه و شوهرشم مومنه. به این(منظورش عطا بود) و بقیه چه ربطی داره؟ بعدشم مگه هر کی مداحه...
-بچه ها می شه بس کنید حرف خودمونو بزنیم؟
تا خود پارک همه سکوت کرده بودن. به پارک رسیدیم و عطا روی جدید خودشو نشون داد:
-آی اینجا شلوغه شماها شروع به خندیدن می کنید و همه توجهشون جلب می شه. اگر آشنا ببینه می ره به بابام می گه که عطا با سه تا دختر بوده.
هرجا رو نشون می دادم می گفت:
-اینجا؟ اینجا که چهار تا ارازل اونور نشستن. اینجا که دور تا دور همه نشستن دیگه خوبه وسط بشینیم همه مارو نگاه کنند.
آخر سر هم آنیتا با عصبانیت گفت:
-کجا بریم؟ بالای درخت؟
سحر-عطا مارو گرفتی؟ دو ساعته داریم می گردیم!
عطا-من خودم یه جارو پیدا می کنم.
آنیتا-اگر مارو نبرد ته پارک پشت توالت ننشوند من اسممو می ذارم عم گزی.
عطا با اون پیلی که بالای ابروی چپش ایجاد کرده بود، یه نگاه تلخ به آنیتا انداخت و راه افتاد. آنیتا و سحر با تعجب به من نگاه کردن و آنیتا بی صدا گفت:
-چشه؟ اینم بگیر نگیر داره!
-خودمون باید می اومدیم.
سحر-فکر کردیم آدمه دیگه؛ واسه ما تریپ غیرت برداشته.
آنیتا-هرچی ننه بابامون بکن نکن نگفتن هم خونه ی تو واسه ما سرمشق می ده. خوبه نمی گه جلوی من روسری سرتون کنید.
عطا ایستاد و به سمتمون برگشت و با حالت گفت:
-چرا نمیاین؟
سحر-آقای لیدر می گن حرف نباشه و راه بیوفتید.
عطا با اخم به سحر نگاه کرد و باز برگشت و راه افتاد.
پنج دقیقه بعد یه جا که هیچکس نبود و انگار از کره ی زمین خارج شده بودیم، ایستادیم. فقط سه چهار تا درخت دورمون بود و سوز شدیدی هم به صورتمون می خورد.
آنیتا زیر لب گفت:
-به خدا اسیری آورده.
سحر-لعنت به اون که گفت عطا هم بیاد.
آنیتا شاکی گفت:
-کی گفت؟
سحر-نمی دونم کی گفت؟
-عطا اینجا درختی نیست سوز میاد مگه ما از آدم به دوریم؟
عطا-آتیش روشن می کنیم.
-نمی شه آتیش روشن کرد باید توی منقل های مخصوص روشن کنیم و نباید به طبیعیت آسیب برسونیم. این طبیعت مثل ما جون داره و نباید روش آتیش روشن کنیم.
عطا-مامور حفاظت طبیعتی؟
با غیض و جذبه گفتم:
-نه آدمم معلوم نیست؟
عطا با همون جذبه ی من و جدیت صورتش گفت:
-بریم وسط مردم بشینیم؟
-مردم که می گی انسانن. گرگ که نیستن مارو پاره کنن! همه هم با خانواده اومدن؛ اومدیم ته کره ی زمین که چی؟ سوز می زنه سگ لرزه بزنیم که تو از شلوغی خوشت نمیاد؟ باید خودتو وقف بدی.
عطا-پس چرا گفتید من بیام؟
با لحن کفری و غضب آلود ولی صدای آروم گفتم:
-چون فکر کردیم تو هم عین ما هستی.
به سمتش رفتم و می خواستم زیر اندازو ازش بگیرم که خودشو عقب کشید و گفت:
-ول کن خودم میارم.
-لازم نکرده بده من، انگار ما شعور نداریم تو باید مارو از مردم دور نگه داری که خدشه ای بهمون وارد نشه؟ ما قبل از تو خودمون از خودمون مراقب می کردیم و جاش بوده شکم هم سفره می کردیم.


*
نصب #رایگان اپلیکیشن باغ استور برای همه موبایل ها (آیفون،سامسونگ،هوآوی،شیائومی و ...) :
https://t.me/BaghStore_app/284
*
این رمان فروشیه و هیچوقت توی تلگرام بصورت کامل پارت گذاری نمیشه!