NOONBOOK :: نشر نون
3.28K subscribers
2K photos
44 videos
29 files
379 links
.:کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
داستان‌های مجموعه «#باغ_اناری»  غالبا در فضای خاصی خلق شده اند که زبان روان و صمیمی به خلق فضای #وهم_آلود و #جادویی در آن‌ها کمک کرده است. #محمد_شریفی از آن جمله نویسندگانی است که با انتشار نخستین مجموعه داستانش توانست توجه مخاطبان جدی ادبیات داستانی را به سوی خود جلب کند. نویسندگان و منتقدان زیادی کارهای این مجموعه را از بهترین نمونه‌های داستان ایرانی بازشمرده اند و تا کنون تعدادی از این داستان‌ها نیز به زبان‌های دیگر ترجمه شده اند. #باغ_اناری برای اولین بار در دهه 70 توسط نشرگردون منتشر شد و حالا بعد از دو دهه داستان‌های آن مورد توجه یک نسل دیگر از خوانندگان و داستان‌نویسان ایرانی قرار گرفته و برای چهارمین‌بار بازچاپ شده است.
شریفی در داستان های مجموعه «باغ اناری» کوشیده است از ذات خرده‌فرهنگ‌های بومی برای رسیدن به جهانی مدرن بهره ببرد؛ به این معنا که شخصیت های او در همه داستان ها به نوعی جهانی می اندیشند و بومی زندگی می کنند. محمد شریفی شاید نخستین نویسنده ای باشد که از ساختار زبان بومی به شکل طنزآمیز استفاده نکرده و شیوه نوشتن او کلیشه ای از آب درنیامده است. کاری که شریفی در داستان هایش کرده، نوعی بدعت گذاری نیکو در نوع برخورد با عنصر زبان است؛ زبانی که در عین مهجور بودن بسیار شفاف و دست یافتنی است و #محمود_دولت_آبادی یکی از داستان‌های باغاناری را نمونه‌ی کاملی از داستان رئال ایرانی می‌داند.
شبانه خوانی📗

از🍀

آخرین شعر
@nasrinertejaee

در همسایگی من روباهی ست که دلش به اندازه همه ابرهای زمستان گرفته است. ماه ها می شود که بر پوزه تاریک او اثری از خنده دیده نمی شود..........
امروز صبح زمستانی که خورشید از مشرق بر نیامد و بوران و برف، همه جا را فرا گرفت، روباه عبوس با چشمانی اشکبار، دوان دوان از لانه اش بیرون آمد و پوزه اش را در پنجره شبدری اتاقم گذاشت و گفت: «آقا گرگه! گوش کن آخرین شعری رو که نوشته ام برات بخونم.»
گوش هایم را تیز کردم تا روباه عبوس با صدایی بغض گرفته، آخرین شعرش را خواند : «دلم از تکرار این خروس گرفته است!»
#باغ_اناری
#محمد_شریفی
#نشر_نون
@nasrinertejaee
.
چاپ چهارم منتشر شد
.
«اسب‌ها به ناواهو آمدند»
آلیس ماریوت
ترجمه: محمد شریفی نعمت‌آباد
نشرنون
#اسب_ها_به_ناواهو_آمدند #محمد_شریفی_نعمت_آباد #داستان #سرخپوست #نشرنون #نشر_نون #باغ_اناری
ٰ

"آخرین شعر"

در همسایگی من روباهی‌ست که دلش به اندازه‌ی همه‌ی ابرهای زمستان گرفته است. ماه‌ها می‌شود که بر پوزه‌ی باریک او اثری از خنده دیده نمی‌شود.

اگر چه خود من‌هم دست کمی از او ندارم، اما گاه‌گاهی به شوخی هم که شده می خندم. دل آدم می‌گیرد، وقتی همسایه اش را این همه غصه دار ببیند. امروز صبح زمستانی که خورشید از مشرق برنیامد و بوران و برف، همه جا را فرا گرفت، روباه عبوس با چشمانی اشکبار، دوان دوان از لانه اش بیرون آمد و پوزه‌اش را در پنجره‌ی شبندری اتاقم گذاشت و گفت: «آقا گرگه! گوش کن آخرین شعری ررو که نوشته ام برات بخونم.»

گوش‌هایم را تیز کردم تا روباه عبوس با صدایی بغض گرفته، آخرین شعرش را خواند:
«دلم از تکرار این همه خروس گرفته است!»

شیراز دی‌ماه 66

#باغ_اناری . محمد شریفی . #نشر_نون
#مجموعه_شعر #کتاب_شعر #شعر_نو

@noonbook