NOONBOOK :: نشر نون
3.37K subscribers
2.03K photos
44 videos
30 files
390 links
6728
.:

کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
آلیس در حالی که تلفن را می‌گذاشت، نتوانست جلوی لبخند خوشحالی‌اش را بگیرد. بازاریاب قَطری دفتری را که او در آنجا کار می‌کرد کابینۀ مشاور ارتباطات انتخاب کرده بود. تقاضا، شش ماه پیش و محتاطانه، داده شده بود. آژانس بین‌المللی تجارت در قطر به‌دنبال یک شریک غربی می‌گشت تا موجب روسفیدی کشور شود و سوءظن کمک مالی به داعش را محو کند.
فقط پنج شرکت در لیست قرار داشتند: دو آمریکایی، یک اسپانیایی، یک آلمانی و یک فرانسوی. یک شانس روی پنج برای پیروز شدن. آلیس به‌سختی می‌توانست باور کند.
نفس عمیقی کشید و خود را روی صندلی چرخان پرت کرد و آن را به‌طرف پنجرۀ بزرگ دفتر کارش گرداند، پنجره‌ای که چهره‌اش را منعکس می‌کرد: زنی فعال با کت و دامنی نسبتاً جدی که با موهای خرمایی مجعدش با فرهای دیوانه‌وار، مغایرت داشت. چراغ را خاموش کرد و تصویرش محو شد. در پنجاه و سومین طبقۀ برج مونپارناس خودش را در آسمان معلق می‌دید، آسمانِ تیره‌شدۀ پایان روز با چند تکه ابر نامطمئن که به‌تدریج تحلیل می‌رفتند.

#برشی_از_رمان
#و_تو_خواهی_یافت
#لوران_گونل
مترجم: فروغ طاعتی
#نشر_نون
#کتاب_خوب #کتاب_انگیزشی #خودباوری #روزی_که_زندگی_کردن_أموختم
@NOONBOOK