NOONBOOK :: نشر نون
3.26K subscribers
1.99K photos
44 videos
29 files
379 links
.:کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
به این فکر می‌کردم که عجیب است که والدین فکر می‌کنند که بچه‌هایشان را می‌شناسند و آن‌ها را درک می‌کنند. آیا هجده سالگی خودشان را یادشان نمی‌آید، یا پانزده سالگی و دوازده سالگی‌شان را؟ احتمالا بچه‌دار شدن این چیزها را از یاد آدم می‌برد؛ اینکه روزی خودت در همین سن و سال بوده‌ای. من هفده سالگی تو و سیزده سالگی خودم یادم می‌آید، و مطمئنم که آن زمان پدر و مادرمان چیزی در باره‌ی ما نمی‌دانستند.

#برشی از رمان‌
«در ژرفای آب»
#پائولا_هاوکینز
#در_ژرفای_آب
مترجمان: حدیث حسینی، نازیلا محبی
#نشر_نون
@noonbook
به این فکر می‌کردم که عجیب است که والدین فکر می‌کنند که بچه‌هایشان را می‌شناسند و آن‌ها را درک می‌کنند. آیا هجده سالگی خودشان را یادشان نمی‌آید، یا پانزده سالگی و دوازده سالگی‌شان را؟ احتمالا بچه‌دار شدن این چیزها را از یاد آدم می‌برد؛ اینکه روزی خودت در همین سن و سال بوده‌ای. من هفده سالگی تو و سیزده سالگی خودم یادم می‌آید، و مطمئنم که آن زمان پدر و مادرمان چیزی در باره‌ی ما نمی‌دانستند.

#برشی از رمان‌
«در ژرفای آب»
#پائولا_هاوکینز
#در_ژرفای_آب
مترجمان: حدیث حسینی، نازیلا محبی
#نشر_نون #رمان_پلیسی #کتاب_معمایی #جنایی
@noonbook
#معرفی_کتاب
پائولا هاوکینز، نویسنده‌ی بریتانیایی، حالا دیگر نویسنده‌‌ای مشهور و محبوب است که به سبک داستان‌گویی خاص خود دست یافته است. رمان اول این نویسنده، دختری در قطار، میلیون‌ها نسخه فروش رفت و نویسنده‌اش را به یکی از پدیده‌ها‌ی بازار کتاب بدل ساخت.
هاوکینز با یک شاهکار دیگر بازگشته است: در ژرفای آب، داستانی خواندنی و نفس‌گیر که تا آخرین صفحه خواننده را مجذوب و کنجکاو نگه می‌دارد، ماجرایی رازآمیز از زن‌هایی که بخشی از وجودشان را در آب ‌جا گذاشته‌اند...
به‌راستی راز آبگیر مرگ چیست و چه چیزی زن‌ها را به آنجا می‌کشاند؟
«در ژرفای آب»
#پائولا_هاوکینز
#نشرنون با همکاری #نشرسده
چاپ سوم
مترجمان: حدیث حسینی، نازیلا محبی
#در_ژرفای_آب #نشر_نون #رمان_پلیسی #کتاب_معمایی #جنایی
@noonbook
چاپ سوم منتشر شد:
#پائولا_هاوکینز
#نشرنون با همکاری #نشرسده
مترجمان: حدیث حسینی، نازیلا محبی

#بریده‌_از_کتاب
«دوباره! دوباره!» مردها دوباره او را می‌بندند؛ ولی این بار به‌ گونه‌ای دیگر: شست پای چپ را به پنجه‌ی راست، شست راست را به پنجه‌ی چپ. ریسمان هنوز هم دور کمرش مانده؛ این بار او را می‌برند و در آب می‌اندازند. شروع به التماس می‌کند: «خواهش می‌کنم.» چون فکر نمی‌کند بتواند تاریکی و سرمای آن را تاب بیاورد. دوست دارد به خانه‌ای برگردد که دیگر نشانی از آن نیست، به روزگاری که او و عمه‌اش جلوی آتش می‌نشستند و برای هم قصه می‌گفتند. دلش هوای کلبه‌شان و تخت عمه را دارد، دوست دارد دوباره کوچک شود. دلتنگ عطر گل‌های سرخ و دود چوب و گرمای خوشایند پوست عمه است.«خواهش می‌کنم این کار رو نکنین.» و در آب فرو می‌رود. وقتی برای بار دوم او را از آب بیرون می‌کشند، لب‌هایش کبود شده و دیگر نفس نمی‌کشد.

#در_ژرفای_آب #نشر_نون #رمان_پلیسی #کتاب_معمایی #جنایی
@noonbook
📖 از متن #در_ژرفای_آب
هفده ساله بودم که خواهرم را از غرق شدن نجات دادم.
با اینکه باورکردنی است، ولی این آغاز ماجرا نبود.
بعضی‌ها به سمت آب کشیده می‌شوند، کسانی که حسی ابتدایی و بازمانده از جایی را که در آن است در وجودشان حفظ کرده‌اند. به گمانم من یکی از آن‌ها هستم. من کنار آب بیشتر احساس زنده بودن می‌کنم، کنار این آب. اینجا جایی است که یاد گرفتم شنا کنم، یاد گرفتم که به شادترین و لذت‌بخش‌ترین روش ساکن طبیعت و تنم شوم.

«در ژرفای آب»
#پائولا_هاوکینز
چاپ سوم
#نشر_نون #رمان_معمایی #کتاب_معمایی #جنایی #دختری_در_قطار
@noonbook