مدرسه اکسیژن
1.44K subscribers
1.07K photos
490 videos
27 files
236 links
💠ورود هوای تازه به کار و زندگی
Www.o2s.ir
@oxygenschool


تماس
۰۹۱۲۵۳۴۷۹۴۱
Download Telegram
https://www.aparat.com/v/Q7iqA

از وقتی که تصمیم میگیری #عامل_تغییر در محیط ات باشی باید پای خیلی چیزها بایستی؛ خیلی از سوء تفاهم ها، ناملایمات، کرختی‌ها، کدورت‌ها و مقاومت‌ها
باید آماده #چالش و #حل_مساله باشی، آماده #گفتگو های دشوار
حاضر به #اعتماد باشی و تلاش کنی تا اعتماد از دست رفته رو به محیط ات برگردونی
اگه طاقت بیاری سفر #تغییر شیرینه همراه با یک دنیا درس و #یادگیری

مدرسه اکسیژن، مدرسه تحول و مشارکت
Www.o2s.ir
#employeeengagement #changemanagement #changeagent
برای حل مسایل #پیچیده بهتر است سرمان را 90 درجه بچرخانیم

دی بونو، خالق مفهوم #تفکر #جانبی می‌نویسد: «روشی است برای #حل #مساله از یک زاویه یا زوایای نامتعارف».

شرکت شما به فروشی که تعیین کرده‌اید نرسیده است. چه می‌کنید؟ تنبیه مدیران میانی؟ کاهش حقوق؟ سخنرانی؟ برگزاری کلاس‌های آموزشی؟ یک مدیر در تهران دست به کار متفاوتی زد. این مدیر یک چادر مسافرتی در حیاط ساختمان‌های شرکت گذاشت و شب را آن جا ماند. با این حرکت نمادین به کارمندانش اعلام کرد تا زمانی که به نتیجه مطلوب در فروش نرسند شب‌ها را در همین چادر خواهند گذراند!! او چگونه به چنین راه حل متفاوتی رسید.

به تعبیری ما دو نوع تفکر داریم: #تفکر #عمودی و تفکر #افقی یا #جانبی. در تفکر عمودی از مسیرهای محتمل، امکان پذیر و تجربه شده پیروی می کنیم، اما در تفکر افقی مسیرهایی جدید، تجربه نشده و متفاوت را جستجو می‌کنیم. تفکر عمودی به دنبال اینست که ریشه مساله چیست تا راه حلی برای رفع ریشه پیدا کند. اما تفکر جانبی به صورت مستقیم به راه‌حل‌ها فکر می کند. تفکر عمودی به دنبال پاسخ «این چیست؟» است ولی تفکر جانبی در جستجوی «این چه می‌تواند باشد؟».
👇👇
گره‌گشا می‌باش

پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می‌گذراند و به سختی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می‌کرد. 🧙‍♂️                                                                                             
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس‌اش ریخت و پیرمرد گوشه‌های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می‌گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می‌گفت و برای #گشایش آنها فرج می‌طلبید و تکرار می‌کرد:
«ای گشاینده #گره‌های ناگشوده عنایتی فرما و گره‌ای از گره‌های زندگی ما بگشای»
پیرمرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می‌کرد و می‌رفت، یکباره یک گره از گره‌های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت.
او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:
 😭
من تو را کی گفتم ای یار عزیز،
کاین گره بگشای و گندم را بریز
 
آن گره را چون نیارستی گشود،
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!
 
پیر مرد نشست تا گندم‌های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه‌های گندم روی همیانی از زر ریخته است! 💰🪙
پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.
تيجه‌گيري به روایت مولانا :‌
تو مبین اندر درختی یا به چاه،
تو مرا بین که منم مفتاح راه
 
حکایتی زیبا از #پروین_اعتصامی و بیت آخر از زبان #مولانا


#بازی_فکری #بازی_اکسیژنی #گره_گشا
#حل_مساله #خلاقیت #هدیه_خاص #هدیه_سازمانی #جایزه_خلاق #جایزه_ویژه
https://www.instagram.com/p/CRa_TRBA_Qi/?utm_medium=share_sheet