📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزودهای ۲۱ تا ۲۴ [پایان]
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
وقتی دستِ پریسا رو میشود و به گذشته میرویم، انتظار داریم بازیگر صحنههای فلاشبک را با قساوت قلب و وهمِ بیشتری بازی کند. اما شبنم مقدمی همان کاراکترِ زمان اکنونش است. پس و پشت پردهی نقشهاش، یکجور است. پیام دهکردی هم همینطور. باید تفاوتی میان نقشبازیکردن برای دیگر کاراکترها و نقشبازیکردن برای مخاطبان وجود داشته باشد. کاری که سارا بهرامی در انتهای سریال «حرفهای» از پسش برآمده بود و لحن اجرا را بهکل تغییر داده بود. در آنجا، شیوهی دکوپاژ بعد از افشای راز هم عوض شده بود؛ خاطرتان باشد، دوربین در انتها رفتار جدیدی پیدا کرده بود. به صحنهای که در آن پریسا فرمان قطعکردن انگشت کامران را میدهد، نگاه کنید. این پریسا، با پریسای جلوی پلیس و پریسای هرجای دیگر هیچفرقی ندارد. بهطورکلی میشود «سرگیجه» را سریالی ناتوان در انتخاب لحنهای اجرایی در فصول مختلف قصه بهخاطر سپرد.
ماجرای سیگار در انتهای اپیزود، حیرتآور است. اینکه پیش پلیس ادعا کنی سیگار کسی را از صحنهی قتل برداشتهای و با این استدلال کودکانه، کاری از پیش ببری را میگویم. این آخرین قرار ما بر سر سریال «سرگیجه» است. به امید قرارهای بهتر.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۲۱ تا ۲۴ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Sargijeh-e21-24
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
وقتی دستِ پریسا رو میشود و به گذشته میرویم، انتظار داریم بازیگر صحنههای فلاشبک را با قساوت قلب و وهمِ بیشتری بازی کند. اما شبنم مقدمی همان کاراکترِ زمان اکنونش است. پس و پشت پردهی نقشهاش، یکجور است. پیام دهکردی هم همینطور. باید تفاوتی میان نقشبازیکردن برای دیگر کاراکترها و نقشبازیکردن برای مخاطبان وجود داشته باشد. کاری که سارا بهرامی در انتهای سریال «حرفهای» از پسش برآمده بود و لحن اجرا را بهکل تغییر داده بود. در آنجا، شیوهی دکوپاژ بعد از افشای راز هم عوض شده بود؛ خاطرتان باشد، دوربین در انتها رفتار جدیدی پیدا کرده بود. به صحنهای که در آن پریسا فرمان قطعکردن انگشت کامران را میدهد، نگاه کنید. این پریسا، با پریسای جلوی پلیس و پریسای هرجای دیگر هیچفرقی ندارد. بهطورکلی میشود «سرگیجه» را سریالی ناتوان در انتخاب لحنهای اجرایی در فصول مختلف قصه بهخاطر سپرد.
ماجرای سیگار در انتهای اپیزود، حیرتآور است. اینکه پیش پلیس ادعا کنی سیگار کسی را از صحنهی قتل برداشتهای و با این استدلال کودکانه، کاری از پیش ببری را میگویم. این آخرین قرار ما بر سر سریال «سرگیجه» است. به امید قرارهای بهتر.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۲۱ تا ۲۴ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Sargijeh-e21-24
Telegraph
تحلیل سریال «سرگیجه» | اپیزود ۲۱ تا ۲۴ [پایان]
یک. هر چهار بخش سریال «سرگیجه» امتیاز «بد» میگیرند. جمعبندی سریال هم مثل مسیری که از سر گذرانده بودیم، پر از ایراد در پرداخت شخصیت، سلامت روایت، چیدمان علت و معلولی حوادث و ایدههای اجرایی بود و در بخش بازیگری هم انتظارات برآورده نشد. خیلی از مشکلات، همان…
📺 تحلیل سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ | اپیزود ۴
#️⃣ #نقد_مگه_تموم_عمر_چندتا_بهاره
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اگر قرار بهتلاش صرف برای خنداندن بود، پس «فرندز»های بیستوچنددقیقهای چطور هم میخنداندند، هم داستان تعریف میکردند و هم شخصیتها را بهتحولات اندک اپیزودمحورشان میرساندند؟ پس لابد راه درست، چیز دیگریست. مهم نیست بخواهد تمام این «آیتم» هایی که صحبتشان را میکنیم، در نیمساعت بهیک سرانجام برسند یا در یکساعت؛ هدف یکچیز است. میان صحنهها که ارتباطی درنظر نگیری، هرکدام از آنها را فقط فرصتی برای طرح چندین و چند شوخی درنظر بگیری که روزگاری (دارم از دواپیزود اول سریالی صحبت میکنیم که چهاراپیزودش تازمان نگارش این متن منتشر شده) جواب میداد و حالا نه، نتیجه چیزی جز رقص برآمده از ناکجای رسولی (محمد نادری) نیست. نتیجه، چیزی جز آن میهمانیِ بهغایت کسلکننده نیست؛ باتمام شوخیهای چندینوچندبار تکرارشدهاش (تغییر لحن عموجلال، برای پیداکردن دزد). اینکه سروش صحت و همکار فیلمنامهنویسش دراین اندیشهاند که از همین چارچوب تکرارشده، شوخیهای جدیدی بیرون بکشند و نمیتوانند، نشان از فرسودگی طراحی هراپیزود «مگه تموم…» دارد. حالا که اصرار بهروایتکردن داستانیست که پساز هرقسمت بهتنظیمات اولیهاش بازگردد و شوخیها را همینطور دستنخورده و تکرارشده، هربار و هربار بهصورت مخاطب بکوبد، خب چهکاری بود تلاش سریال برای بسط محتویات داستانیِ بهغایت کماندازهاش، بهطول یک اپیزود یکساعته؟ میشد این ایدههای بهاجرانرسیدهی فراوان را دربستری کوتاه اما پرجزئیاتتر بهکار گرفت. آیا دراین فرمت میتوانستیم بهسریال امیدوار باشیم؟ دوست دارم بگویم بله، اما باتوجه بهچیزی که دراین چهارقسمت ناچیز دستگیرمان شده، خیر.
📜 متن کامل نقد اپیزود چهارم «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Mage-e04
#️⃣ #نقد_مگه_تموم_عمر_چندتا_بهاره
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اگر قرار بهتلاش صرف برای خنداندن بود، پس «فرندز»های بیستوچنددقیقهای چطور هم میخنداندند، هم داستان تعریف میکردند و هم شخصیتها را بهتحولات اندک اپیزودمحورشان میرساندند؟ پس لابد راه درست، چیز دیگریست. مهم نیست بخواهد تمام این «آیتم» هایی که صحبتشان را میکنیم، در نیمساعت بهیک سرانجام برسند یا در یکساعت؛ هدف یکچیز است. میان صحنهها که ارتباطی درنظر نگیری، هرکدام از آنها را فقط فرصتی برای طرح چندین و چند شوخی درنظر بگیری که روزگاری (دارم از دواپیزود اول سریالی صحبت میکنیم که چهاراپیزودش تازمان نگارش این متن منتشر شده) جواب میداد و حالا نه، نتیجه چیزی جز رقص برآمده از ناکجای رسولی (محمد نادری) نیست. نتیجه، چیزی جز آن میهمانیِ بهغایت کسلکننده نیست؛ باتمام شوخیهای چندینوچندبار تکرارشدهاش (تغییر لحن عموجلال، برای پیداکردن دزد). اینکه سروش صحت و همکار فیلمنامهنویسش دراین اندیشهاند که از همین چارچوب تکرارشده، شوخیهای جدیدی بیرون بکشند و نمیتوانند، نشان از فرسودگی طراحی هراپیزود «مگه تموم…» دارد. حالا که اصرار بهروایتکردن داستانیست که پساز هرقسمت بهتنظیمات اولیهاش بازگردد و شوخیها را همینطور دستنخورده و تکرارشده، هربار و هربار بهصورت مخاطب بکوبد، خب چهکاری بود تلاش سریال برای بسط محتویات داستانیِ بهغایت کماندازهاش، بهطول یک اپیزود یکساعته؟ میشد این ایدههای بهاجرانرسیدهی فراوان را دربستری کوتاه اما پرجزئیاتتر بهکار گرفت. آیا دراین فرمت میتوانستیم بهسریال امیدوار باشیم؟ دوست دارم بگویم بله، اما باتوجه بهچیزی که دراین چهارقسمت ناچیز دستگیرمان شده، خیر.
📜 متن کامل نقد اپیزود چهارم «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Mage-e04
Telegraph
تحلیل «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» | اپیزود ۴
یک. برای یکبار هم که شده، تشریح متن و تبیین خوب و بد «مگه تموم…» را کنار بگذاریم. فرض میکنیم سریال سروش صحت، متن چفتوبستداری دارد، موقعیتها درست چیده شدهاند و همهچیز، درست و بهاندازه، سرجاش است. شما میتوانید در فضایی مجازی یا حقیقی، دهنفر از افرادی…
Forwarded from Persian Critics
همراهان عزیز
امروز با نقد قسمت چهارم سریال Secret invasion میزبان شما هستیم🔥 😘
⚠️ نکته مهم هیچ کدوم از نقدهای اجمالی ادمینها اسپویل نداره
🔹 با گذشت نقد و بررسی چندین فیلم و سریال و انیمیشن ، از این پس شما کاربرای کانال هم تا زمان ارسال آخرین نقدهای منتقدین Persiancritics فرصت دارید تا با هشتگ #امروز_چی_دیدم نظرتون رو به همراه نمره در گروه ارسال کنید و در صورت به حد نصاب رسیدن نظرات میانگین نظرات شما نیز روی کانال اعلام خواهد شد
ممنون میشیم با ریاکشن و اشتراک پستها از ما حمایت کنید❤️
⭐️ @Persiancritic
امروز با نقد قسمت چهارم سریال Secret invasion میزبان شما هستیم
ممنون میشیم با ریاکشن و اشتراک پستها از ما حمایت کنید
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Persian Critics
سریال داره با کمبود سورپرایز روبهرو میشه و توانایی سورپرایز کردن مخاطب رو تا حدی از دست داده بنظرم. درحالی که سریال پشت هم داره تئوری های هوادارا رو تایید میکنه بنظر دست سریال خالیه. فیوری علاوه براینکه شخصیت پردازیش کامل و کامل تر میشه، حس میکنم داره به اون فیوری که ما میشناختیم نزدیک تر میشه
سکانس فایت این قسمت که سکانس مهمی هم هست از مشکل کارگردانی رنج میبره. بعضی سکانس هارو نمیدونم چرا فیلمبرداری کردن یا تدوین بهتری انجام ندادن، من موقعیت مکانی فیوری و تالوس رو نسبت به گراویک رو پیدا نمیکردم. اصلا چرا محافظین رئیس جمهور اینقدر بی سروپان و راحت کشته میشن؟
درحالی که حس میکنم سریال رو بیشتر به خاطر کلیف هنگر هاش دنبال میکنم، اما کلیف هنگر این قسمت با اختلاف از بقیه سرتر بود، واقعا شوک خوبی بود و اپیزود پایان خوبی داشت
اشتباهات کارگردانی در این قسمت به بالاترین حدش رسیده و بسیاری از لحظات که نه تنها درسال، بلکه در کل MCU مهم هستند را بیارزش جلوه داده. این سریال تا به اینجا شبیه به بوکسوری بوده که مشت انداختن را به خوبی بلد است اما مشتهایش صورت حریف را حتی لمس هم نمیکند!
تا همین چند سال اخیر، چیز زیادی در مورد جزییات سینمایی نمیدونستم و تنها ملاکم برای دیدن فیلم یا سریال، یک داستان خوب بود که من رو پای تلویزیون نگه داره
اما باید تشکر کنم از تمام کسانی که توی این مدت به من کمک کردن تا بتونم با دقت بیشتری آثار تصویری رو ببینم
این ها رو گفتم که بگم شاید اگر من، منِ ۴ سال پیش بود، هیچ ایرادی از این قسمت نمیگرفت و بخاطر اتفاقاتش یک نمره ۸۰ به بالا بهش می داد و تمام
اما منِ الان، نمیتونه به این اپیزود با ارفاق بیشتر از ۶۵ بده!
اپیزود نمونه واضح خراب شدن داستان بخاطر اجراست، I Mean، مهم ترین سکانس کل سریال رو انگار نه یک کارگردان کاربلد، که یک بچه ۷ ساله نوشته بود؛ مشکل فاحش کارگردانی این قسمت، خصوصا ۱۰ دقیقه آخر باعث شد من فقط بتونم از سکانس مرگ تالوس لذت ببرم و در تمام موارد دیگه منو پس زد
بقیه موارد هم تکرار مکرراته، سریال خوبه، مخاطب پسنده اما کارگردانی ...
نمره م به این اپیزود همون ۶۵، اما توقعم از قسمت بعدی رفع این مشکلات و حداقل ۸۰ عه
#
#SecretInvansion
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Persian Critics
خالق و نویسنده ی سریال کایل بردستریت روی کیفیت متن دیالوگ ها عالی کار کرده که تلفیقش با بازی خوب بازیگرا باعث شده که تو این چهارقسمت تقریبا تمامی دیالوگ ها تاثیر گذار و خوب باشن. نقطه ضعف بزرگ این سریال ناتوانی تو سورپرایز کردن مخاطبه. سیکرت اینویژن اصلی ترین مولفه اش سورپرایز و مات و مبهوت موندن خواننده از اسکرول بودن چهره های شناخته شده تو محیط داستان هست ولی مشکلی که من تو این سریال می بینم اینه که اینقدر سورپرایزها تو سکانس ها و قسمت های مختلف و یا تو شات های تریلر ها و تی وی اسپات های تبلیغاتی شکسته شدن، که دیگه هیجکدومشون بیننده سریال رو متحیر و مات و مبهوت نمی کنه و هیجان سورپرایز شدن و حس کنجکاوی برای رسیدن به سورپرایز برای بیننده ضعیف میشه
برجسته ترین بخش این قسمت هم رابطه بین گایا و تالوس بود. چون چند لایه نوشته شده؛ این پدر و دختر هم از همدیگه دورن، هم به همدیگه نیاز دارن و همزمان همدیگرو مقصر میدونن، هم به خونه نیاز دارن و هم تو مسیر پیدا کردن یه خونه با هم تفاوت عمیق فکری دارن
پس چرا آن اندازه که باید کار نمیکند؟
شاید مهمترین دلیل آن درنیامدن شیمی نیک فیوری و همسرش در این دو قسمت است. ما با عشق سوزان یا زوج کاریزماتیکی سروکار نداریم که دلمان برای خیانت و گذر از آن و عاشقانهی پایانی بتپد. متن به درستی ماجرای این دو رو باز میکند، خوب بسط میدهد، غم لازم را سرازیر میکند و درنهایت فصل خوبی هم برای گرهگشایی تدارک میبیند اما زوجمان در اجرا کار نمیکنند.
فارغ از این خط اصلی، نویسندهها از ۴ اپیزود پشت سر گذاشته ۳تا را با مرگ کاراکترهای کلیدی بستهاند. انگار راه دیگری برای پرهیجان تمامکردن اپیزودها بلد نیستند. چنین حربهی مرعوبکنندهای هم وقتی به تکرار برسد، دیگر کار نمیکند. مهم است استفاده از «ندرت» برای غافلگیرکردن تماشاگر...
زمان کوتاهی برای کشف و پرداخت افشاگری های متعدد سریال و ارائه پیچیدگی لازم برای ارائه زیرساختی از جنگ اسکرالها باقی مانده، این بدان معناست که این پروژه قرار است به شکلی ملال آور به پایان رسیده و با شتابی بسیار به دست فراموشی سپرده شود!
از طرفی، مدل انتشار هفتگی آثار مارول در دیزنی+ باید به نفع «سکرت اینویژن» میبود. به عنوان مثال، اگر بردستریت و تیم خلاقش رویکرد ظریفتری برای به کارگیری تواناییهای تغییر شکل اسکرالها در نظر میگرفتند، ممکن بود پتانسیل بیشتری برای این مجموعه وجود میداشت تا به مرکزی برای طرفداران تئوری توطئه که نمونهاش را در «وانداویژن» مشاهده کردیم، بدل شود. اما بجای آن خالقین مجموعه تصمیم گرفتند، هویت اسکرالی رودز را از طریق یک تماس تلفنی و مرگ شخصیت مهمی مانند گایا را با همچین سورپرایز شتاب زدهای لوس کنند، از دل همچین رویکردی نه تعلیقی میتوان ایجاد کرد و نه همچین تهاجمی را باور پذیر و هولناک به تصویر کشید
#
#SecretInvansion
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Persian Critics
یادتان هست در نقد قسمت اول چه گفتم؟ گفتم یکی از نگرانی های من نسبت به سریال این است که هر شخصیتی که از راه میرسد اسکرال باشد که متاسفانه همینطور شد ، اگر قرار باشد همه شخصیت ها به جز نیک فیوری اسکرال باشند پس سریال چطوری میتواند برای مخاطب هیجان ایجاد کند ؟؟؟ سریالی که با ایده ای که داشت میتوانست به یکی از هیجان انگیز ترین آثار کمیک بوکی تبدیل شود و مخاطب هی منتظر بماند تا ببیند چه کسی اسکرال هست چه کسی نه ولی حالا همه شخصیت ها اسکرال هستند و هیچ هیجانی برای مخاطب ایجاد نمیکند
اما مسئله مهم تر اینجاست که این سریال دقیقا میخواهد چه باشد؟
یه اثر هیجان انگیز معمایی جاسوسی ؟ یا یک اثر اکشن بزن بزن ؟ یا یک سریال سیاسی درام ؟ یا همه ی اینها باهم ، خب هیچ اشکالی ندارد که همه اینها باهم باشد اما آیا کارگردان واقعا توانسته تلفیق خوبی از این سبک ها ارائه دهد ؟ برای مثال ما گاردینز او د گلکسی ۳ را داریم که جیمزگان به خوبی توانسته در آن تلفیقی از درام ، کمدی ، اکشن ارائه دهد اما اینجا کارگردان سریال secret invasion در این امر لنگ میزند و نمیداند سریالش میخواهد چه باشد!
شخصیت سونیا با بازی اولیویا کلمن دقیقا کجاست؟ چه کاربردی در سریال دارد ؟ آیا سازندگان سریال حواسشان هست همچین کاراکتری در سریال معرفی کردند ؟ یا چون قرار داد با اولیویا کلمن برایشان گران تمام میشد از او کم استفاده میکنند
اما مشکلات فیلمنامه و کارگردانی به اینجا ختم نمیشود ، ستارگان زیادی در این سریال حضور دارند ولی نقطه مشترک همه آنها یک چیز است ، بازی افتضاح! که این قطعا از مشکلات کارگردانی است چون که ما قبلا هم این بازیگران رو در آثار دیگه دیده بودیم و مطمئنیم که نمیتوانند همچین بازی افتضاحی از خود به جای بگذارند ، مثل اینکه کارگردان سریال انقدر خسته بوده که با برداشت اول به بازی ها قانع میشده!
یادداشت کوتاهی برای این قسمت میزارم چون هنوز مطمئن نیستم چه احساسی نسبت به وقایع این قسمت دارم. همونقدر که بنظرم این قسمت بهترین قسمت سریال بوده همونقدر معتقدم این قسمت در ادامه میتواند تبدیل به قسمتی شود که بیشترین میزان پلات هول رو میشه ازش درآورد، به عنوان اولین تجربه دیدن این قسمت قطعا میگم بهترین قسمت سریال تا الان این قسمت بوده و دیالوگ نویسی این قسمت قطعا بزگترین نقطه قوتش بوده. واقعا امیدوارم در آخر این سریال، مارول ما رو ناامید نکنه
#
#SecretInvansion
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📺 تحلیل سریال «تهاجم مخفی» | اپیزود ۴
#️⃣ #نقد_تهاجم_مخفی
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
این اپیزود هم مشکلات اساسی خودش را دارد و همچنان فرصتهای شوکه کردن مخاطب را از خود میگیرد. با سکانس مکالمه رودی و پریسیلا شروع کنیم. چرا در جایی که ترس کشته شدن نیک فیوری به ما القا شده باید او را در حال شنود کردن ببینیم؟! دقیقا چرا خالقان سریال با این کار چاشنی هیجان و استرس را از سکانس مکالمه فیوری و پریسیلا گرفتند؟! ما در اپیزود چهارم هستیم و این سریال تا الان همه کارتهایش را پیش از موعد رو و تمامی توییستهایش را نابود کرده! مخاطب فیلمهای مارول قطعا نیک فیوری را میشناسد و حتی اگر نشانی از شنود کردن نبود هم میتوانست حدس بزند که فیوری قطعا نقشهای زیر سر دارد. پس دلیلی نداشت با نشان دادن یک سری عکسالعمل اگزجره در هنگام شنود کردن، سکانس مکالمه او و همسرش چند لول پایینتر بیاورند!
📜 متن کامل نقد اپیزود چهارم «تهاجم مخفی» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/SecretInvasion-e04
#️⃣ #نقد_تهاجم_مخفی
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
این اپیزود هم مشکلات اساسی خودش را دارد و همچنان فرصتهای شوکه کردن مخاطب را از خود میگیرد. با سکانس مکالمه رودی و پریسیلا شروع کنیم. چرا در جایی که ترس کشته شدن نیک فیوری به ما القا شده باید او را در حال شنود کردن ببینیم؟! دقیقا چرا خالقان سریال با این کار چاشنی هیجان و استرس را از سکانس مکالمه فیوری و پریسیلا گرفتند؟! ما در اپیزود چهارم هستیم و این سریال تا الان همه کارتهایش را پیش از موعد رو و تمامی توییستهایش را نابود کرده! مخاطب فیلمهای مارول قطعا نیک فیوری را میشناسد و حتی اگر نشانی از شنود کردن نبود هم میتوانست حدس بزند که فیوری قطعا نقشهای زیر سر دارد. پس دلیلی نداشت با نشان دادن یک سری عکسالعمل اگزجره در هنگام شنود کردن، سکانس مکالمه او و همسرش چند لول پایینتر بیاورند!
📜 متن کامل نقد اپیزود چهارم «تهاجم مخفی» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/SecretInvasion-e04
Telegraph
تحلیل سریال «تهاجم مخفی» | اپیزود ۴
اپیزود چهارم ثابت میکند که صحبتهایی که درباره قسمت پیشی کردیم بیدلیل نبود؛ یعنی عدم توانایی غافلگیری. این سریال تا به اینجا شبیه به بوکسوری بوده که مشت انداختن را به خوبی بلد است اما مشتهایش صورت حریف را حتی لمس هم نمیکند! باز هم باید تکرار کنیم که در…
📺 تحلیل سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ | اپیزود ۵
#️⃣ #نقد_مگه_تموم_عمر_چندتا_بهاره
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
انگار که یک شوخی بیمزه باشد، اما جزاین هیچ اتفاق بهخصوص دیگری درهراپیزود نمیافتد. پیداشدن خط باارزش داستان، «مگه تموم...» را از ریتم درستی که برای سرزدن بهشخصیتها و شوخینویسیها، در پایلوت یافته بود از کف میدهد و درکمال تعجب، سهچهارشخصیت محوریاش را با شلختهگی بهخصوصی پیشروی مخاطب مینمایاند که انگار ما باداستانی طرف هستیم با بیشاز ده شخصیت محوری. روالکار هر قسمت اینگونه بوده که طرحداستان هرقسمت را، بهتعداد محورهای سریال، باآنها سهیم میشویم؛ یعنی اگر نیما، آزیتا و شهرام کاراکترهایی باشند که سریال باآنها خطوطداستانش را شکل داده و گسترش دادهاست، پس اپیزود چهلوچنددقیقهایمان را بهمثلن سهتا پانزدهدقیقهی درهمتنیده و دریکدیگرآمیختهشده تقسیم میکنیم و باقی شخصیتها را هم درهمینحین، درگیر خردهپیرنگهای مخصوصبهخود میکنیم. روی کاغذ، تصمیم هوشمندانهایبهنظر میرسد. درعمل هم اتفاقن برای «مگه تموم...» جوابگو بوده، منتها تنها برای یکقسمت ناچیز. دلیل اینکه چرا این تصمیم بهظاهر منطقی برای طراحی عام جهان داستان اتفاق مثبتی نبوده را اما میتوان بهراحتی درهمین قسمت پنجم موردبحثمان پیدا کنیم: اپیزود باحاصلشدن یک معلول برای علت اپیزود پیش آغاز میشود، اما بامعلول کسلکنندهی دیگری که درنتیجهی خلق نادرست شخصیتهای میهمان نتیجه داده، تماشاگر را وارد یک بازی بدونانتها، و احتمالن بدون معنی، بهزعمشان میکند.
📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Mage-e05
#️⃣ #نقد_مگه_تموم_عمر_چندتا_بهاره
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
انگار که یک شوخی بیمزه باشد، اما جزاین هیچ اتفاق بهخصوص دیگری درهراپیزود نمیافتد. پیداشدن خط باارزش داستان، «مگه تموم...» را از ریتم درستی که برای سرزدن بهشخصیتها و شوخینویسیها، در پایلوت یافته بود از کف میدهد و درکمال تعجب، سهچهارشخصیت محوریاش را با شلختهگی بهخصوصی پیشروی مخاطب مینمایاند که انگار ما باداستانی طرف هستیم با بیشاز ده شخصیت محوری. روالکار هر قسمت اینگونه بوده که طرحداستان هرقسمت را، بهتعداد محورهای سریال، باآنها سهیم میشویم؛ یعنی اگر نیما، آزیتا و شهرام کاراکترهایی باشند که سریال باآنها خطوطداستانش را شکل داده و گسترش دادهاست، پس اپیزود چهلوچنددقیقهایمان را بهمثلن سهتا پانزدهدقیقهی درهمتنیده و دریکدیگرآمیختهشده تقسیم میکنیم و باقی شخصیتها را هم درهمینحین، درگیر خردهپیرنگهای مخصوصبهخود میکنیم. روی کاغذ، تصمیم هوشمندانهایبهنظر میرسد. درعمل هم اتفاقن برای «مگه تموم...» جوابگو بوده، منتها تنها برای یکقسمت ناچیز. دلیل اینکه چرا این تصمیم بهظاهر منطقی برای طراحی عام جهان داستان اتفاق مثبتی نبوده را اما میتوان بهراحتی درهمین قسمت پنجم موردبحثمان پیدا کنیم: اپیزود باحاصلشدن یک معلول برای علت اپیزود پیش آغاز میشود، اما بامعلول کسلکنندهی دیگری که درنتیجهی خلق نادرست شخصیتهای میهمان نتیجه داده، تماشاگر را وارد یک بازی بدونانتها، و احتمالن بدون معنی، بهزعمشان میکند.
📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Mage-e05
Telegraph
تحلیل سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» | اپیزود ۵
/فیلمنامه: بد/ درحین تماشای این اپیزود، مخاطبهای بسیاری برای لحظهای هم که شده، پخش سریال را متوقف خواهند کرد و همچون سیامک انصاری بهدوربین خیالی پیشرویشان زل میزنند و پس از چندثانیه با خود میگویند: «یعنی اینها قرار است بهترین شوخیهای «مگه تموم...»…
📺 تحلیل سریال «حیثیت گمشده» | اپیزود ۱ [پایلوت]
#️⃣ #نقد_حیثیت_گمشده
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اجرا نسبت به آثاری که چند ماه اخیر از ما امتیازهای پایینی گرفتند، از استانداردهای بالاتری برخوردار است. بااینحال دکوپاژ هیچکدام از صحنهها وجدآور نیست. فقط و فقط در خدمت ارائهی داستانِ در حال وقوع است. البته همین حد برای سریالهایی مثل «سرگیجه» یا «عقرب عاشق» دسترسناپذیر است. منظور از ایده های اجرایی این است که قهرمان داستان (امیر)، طوری متفاوت از دیگران در میزانسن و دکوپاژ پیش چشم مخاطب بزرگ شود. به صحنهی حضور امیر در محل کار دقت کنید. صحنه چیزی فراتر از گرفتن یک مکالمه ندارد. نسبت امیر با آن جغرافیا را مشخص نمیکند. یا میز امیر در قهوهخانه به گوشهای برده شده تا بلاتکلیف بمانیم «امیرخان» میان آن جماعت چه جایگاهی دارد. مقایسهی این صحنه با ورود نعیم به قهوهخانه شاید قیاس ناجوری نباشد. یا مثال دیگر، فصلِ معرفیِ محل کار/ زندگیِ رسول است. این طبابتِ غیرمتعارف و پنهان، به سرکشیهای بیشتری در لوکیشن نیاز داشت. بهطورکلی تصویر نمیتواند حسوحالی از حضور رسول در آن مکان بیافریند. مکانی که نه ورودیاش مشخص باشد، نه خروجیاش و نه نسبتش با محیط اطراف، نمیتواند احساسی با خودش بیاورد. فقط برشی از تصویر است. منظورم از ایدهی اجرایی، کار خوب پهلوانزاده در صحنهی آخر است؛ جاییکه با ورود پرستار و خبر حاملگی هاجر، گفتوگوی سهنفره در دو مرحله، دونفره و بعد یکنفره میشود و دوربین میتواند به کمک این تمهید اجرایی، سوژه را از محیط و کاراکترهای دیگر جدا کند.
📜 متن کامل نقد پایلوت «حیثیت گمشده» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/LostHonor-e01
#️⃣ #نقد_حیثیت_گمشده
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اجرا نسبت به آثاری که چند ماه اخیر از ما امتیازهای پایینی گرفتند، از استانداردهای بالاتری برخوردار است. بااینحال دکوپاژ هیچکدام از صحنهها وجدآور نیست. فقط و فقط در خدمت ارائهی داستانِ در حال وقوع است. البته همین حد برای سریالهایی مثل «سرگیجه» یا «عقرب عاشق» دسترسناپذیر است. منظور از ایده های اجرایی این است که قهرمان داستان (امیر)، طوری متفاوت از دیگران در میزانسن و دکوپاژ پیش چشم مخاطب بزرگ شود. به صحنهی حضور امیر در محل کار دقت کنید. صحنه چیزی فراتر از گرفتن یک مکالمه ندارد. نسبت امیر با آن جغرافیا را مشخص نمیکند. یا میز امیر در قهوهخانه به گوشهای برده شده تا بلاتکلیف بمانیم «امیرخان» میان آن جماعت چه جایگاهی دارد. مقایسهی این صحنه با ورود نعیم به قهوهخانه شاید قیاس ناجوری نباشد. یا مثال دیگر، فصلِ معرفیِ محل کار/ زندگیِ رسول است. این طبابتِ غیرمتعارف و پنهان، به سرکشیهای بیشتری در لوکیشن نیاز داشت. بهطورکلی تصویر نمیتواند حسوحالی از حضور رسول در آن مکان بیافریند. مکانی که نه ورودیاش مشخص باشد، نه خروجیاش و نه نسبتش با محیط اطراف، نمیتواند احساسی با خودش بیاورد. فقط برشی از تصویر است. منظورم از ایدهی اجرایی، کار خوب پهلوانزاده در صحنهی آخر است؛ جاییکه با ورود پرستار و خبر حاملگی هاجر، گفتوگوی سهنفره در دو مرحله، دونفره و بعد یکنفره میشود و دوربین میتواند به کمک این تمهید اجرایی، سوژه را از محیط و کاراکترهای دیگر جدا کند.
📜 متن کامل نقد پایلوت «حیثیت گمشده» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/LostHonor-e01
Telegraph
تحلیل سریال «حیثیت گمشده» | اپیزود اول [پایلوت]
/فیلمنامه: قابل قبول/ یک. این اولین قرارِ ادامهدارِ ما برای صحبت دربارهی «حیثیت گمشده» است. همین ابتدا بگویم در تعیین عنوان سریال، نوعی بلاتکلیفی و دوپارگی دیده میشود. «حیثیت» از سمتِ قصههای ناموسیِ پایینشهریِ این سالها میآید و «گمشده» هم قرار…
Forwarded from Persian Critics
همراهان عزیز
این هفته با نقدهای فیلم The Flash میزبان شما هستیم🔥 ⚡️
⚠️ نکته مهم هیچ کدوم از نقدهای اجمالی ادمینها اسپویل نداره
🔴 نقدها در ساعتهای 12 , 4 , 8 منتشر میشن
🔹 با گذشت نقد و بررسی چندین فیلم و سریال و انیمیشن ، از این پس شما کاربرای کانال هم تا زمان ارسال آخرین نقدهای منتقدین Persiancritics فرصت دارید تا با هشتگ #امروز_چی_دیدم نظرتون رو به همراه نمره در گروه ارسال کنید و در صورت به حد نصاب رسیدن نظرات میانگین نظرات شما نیز روی کانال اعلام خواهد شد
ممنون میشیم با ریاکشن و اشتراک پستها از ما حمایت کنید❤️
⭐️ @Persiancritic
این هفته با نقدهای فیلم The Flash میزبان شما هستیم
ممنون میشیم با ریاکشن و اشتراک پستها از ما حمایت کنید
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Persian Critics
و به شدت تو این سال ها منتظر یه پروژه سولو از فلش بودم
اما برای دیدن همچین فیلمی از خودم معذرت میخوام!
فیلم فلش بهترین فیلم ممکن برای نشان دادن وضعیت شلم شومبای دیسی-وارنر است. همانقدر غنی، همانقد پر از ایده ولی ناتوان در اجرای درست حتی 10 درصد آنها!
آخرین اثر زمانی DCEU یک فیلم تمام عیار میتونست باشه، اما ضعف های خیلی زیاد باعث شده شما نتونین از این فیلم لذت کامل رو ببرین.
#
#TheFlash
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📺 تحلیل سریال «تهاجم مخفی» | اپیزود ۵
#️⃣ #نقد_تهاجم_مخفی
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
از نکات مثبت اپیزود پنجم بازگشت الیویا کلمن با نقش سونیا است. او در هر سکانسی که حضور دارد با عملکردی درخشان که انگار چندین سال است این نقش را ایفا کرده و کاراکترش پیشینهای چندین ساله در MCU دارد، صحنه را از آن خود میکند!
این موضوع درباره کینگزلی بن ادیر و گراویک هم صدق میکند. او در این پنج قسمت به قدری پخته و مسلط نقش یک ویلن بیرحم را ایفا کرده که واقعا کشته شدن او و حذفش از این دنیای سینمایی به همین زودی احتمالا کسی را خوشحال نکند.
📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم «تهاجم مخفی» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/SecretInvasion-e05
#️⃣ #نقد_تهاجم_مخفی
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
از نکات مثبت اپیزود پنجم بازگشت الیویا کلمن با نقش سونیا است. او در هر سکانسی که حضور دارد با عملکردی درخشان که انگار چندین سال است این نقش را ایفا کرده و کاراکترش پیشینهای چندین ساله در MCU دارد، صحنه را از آن خود میکند!
این موضوع درباره کینگزلی بن ادیر و گراویک هم صدق میکند. او در این پنج قسمت به قدری پخته و مسلط نقش یک ویلن بیرحم را ایفا کرده که واقعا کشته شدن او و حذفش از این دنیای سینمایی به همین زودی احتمالا کسی را خوشحال نکند.
📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم «تهاجم مخفی» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/SecretInvasion-e05
Telegraph
تحلیل سریال «تهاجم مخفی» | اپیزود ۵
اپیزود پنجم تهاجم مخفی، زمینهسازی نسبتا خوبی برای اپیزود پایانی میکند ولی همچنان ضعفهای پیشین در نمایش یک سریال جاسوسی را یدک میکشد. پیشرفت کیفیت اپیزود پنجم تهاجم مخفی نسبت به دو اپیزود پیشین احتمالا یک دلیل بیشتر ندارد و آن، سعی نکردن در انجام کارهای…
📺 تحلیل سریال قهوه ترک | اپیزود ۵ تا ۹
#️⃣ #نقد_قهوه_ترک
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
همانطور که نشانههاش در ۴ اپیزود اول دیده میشد، قهوهی ترک به بحران شخصیتپردازی مبتلاست. این سطح از بلاتکلیفی متن در مورد شخصیت اصلی و قهرمانش در یک سریال شخصیتمحور، باعث میشود مخاطب هیچ همذاتپنداریی با او و به عبارت دیگر، هیچ ارتباط محکمی با کل سریال نداشته باشد. شخصیتی که تقریبن از تمام عالم و آدم در تهران پول قرض گرفته تا خود را به استانبول برساند، اما همانطور که اشاره کردم ناگهان غرور و عزت نفسش گل میکند و حاضر نیست از دانیال پول قرض بگیرد. او در اکثر موارد نشان داده از دنیا بیخبر است و خود را در موقعیتهای مختلف خنگ و ترسو جلوه داده، اما به یکباره در موقعیت خطیری همچون اسارت، آن هم در دست داعشیها، آنقدری خونسرد است که بتواند شرلوکوار، به پخش همزمان صدای اذان و ناقوس کلیسا دقت کند و حتا در ادامه، سادهلوح بودن مقصود را توی سرش بزند و با تحلیل باگهای نقشهی داعشیها برای مقصود، عقلکل شود. قهر و آشتیهاش با دانیال نامعلوم است و پس از آن که تصمیمش را برای رفتن به لب مرز قطعی کرده و آن همه راه را پیش رفته، با چند جملهی سادهی دانیال قانع میشود که برگردد. در یک کلام ما پس از هشت قسمت نمیتوانیم بگوییم او بالأخره چهگونه آدمیست. وضعیت برای دیگر شخصیتها هم تعریفی ندارد و دانیال تا قبل از توئیست انتهای اپیزود هشت، به تکبُعدی بودن دچار شده و مقصود و بقیه هم به ورطهی تکرار افتادهاند.
📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم تا نهم «قهوه ترک» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/TurkKahvesi-e05-09
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_قهوه_ترک
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
همانطور که نشانههاش در ۴ اپیزود اول دیده میشد، قهوهی ترک به بحران شخصیتپردازی مبتلاست. این سطح از بلاتکلیفی متن در مورد شخصیت اصلی و قهرمانش در یک سریال شخصیتمحور، باعث میشود مخاطب هیچ همذاتپنداریی با او و به عبارت دیگر، هیچ ارتباط محکمی با کل سریال نداشته باشد. شخصیتی که تقریبن از تمام عالم و آدم در تهران پول قرض گرفته تا خود را به استانبول برساند، اما همانطور که اشاره کردم ناگهان غرور و عزت نفسش گل میکند و حاضر نیست از دانیال پول قرض بگیرد. او در اکثر موارد نشان داده از دنیا بیخبر است و خود را در موقعیتهای مختلف خنگ و ترسو جلوه داده، اما به یکباره در موقعیت خطیری همچون اسارت، آن هم در دست داعشیها، آنقدری خونسرد است که بتواند شرلوکوار، به پخش همزمان صدای اذان و ناقوس کلیسا دقت کند و حتا در ادامه، سادهلوح بودن مقصود را توی سرش بزند و با تحلیل باگهای نقشهی داعشیها برای مقصود، عقلکل شود. قهر و آشتیهاش با دانیال نامعلوم است و پس از آن که تصمیمش را برای رفتن به لب مرز قطعی کرده و آن همه راه را پیش رفته، با چند جملهی سادهی دانیال قانع میشود که برگردد. در یک کلام ما پس از هشت قسمت نمیتوانیم بگوییم او بالأخره چهگونه آدمیست. وضعیت برای دیگر شخصیتها هم تعریفی ندارد و دانیال تا قبل از توئیست انتهای اپیزود هشت، به تکبُعدی بودن دچار شده و مقصود و بقیه هم به ورطهی تکرار افتادهاند.
📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم تا نهم «قهوه ترک» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/TurkKahvesi-e05-09
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال قهوهی ترک | اپیزودهای ۵ تا ۹
/فیلمنامه: بد/ یک. شاید تصور کنیم بعد از دیدن این پنج قسمت، به واسطهی حجم اتفاقات و پویایی و تحرکی که به قصه و شخصیتها اضافه شده، باید تا حدودی راضی باشیم و آن را به فال نیک بگیریم اما نکته این است که چه چیز یا چیزهایی باعث شکلگیری این موقعیتهای به…
Forwarded from Persian Critics
همراهان عزیز
امروز با نقد قسمت آخر سریال Secret invasion میزبان شما هستیم🔥 😘
⚠️ نکته مهم1: ممکنه بعضی از نقدهای اجمالی ادمینها اسپویل داشته باشن
⚠️ نکته مهم2: نمرهای که در این پست مشاهده میکنید ، نمره کل سریال هست!
🔹 با گذشت نقد و بررسی چندین فیلم و سریال و انیمیشن ، از این پس شما کاربرای کانال هم تا زمان ارسال آخرین نقدهای منتقدین Persiancritics فرصت دارید تا با هشتگ #امروز_چی_دیدم نظرتون رو به همراه نمره در گروه ارسال کنید و در صورت به حد نصاب رسیدن نظرات میانگین نظرات شما نیز روی کانال اعلام خواهد شد
ممنون میشیم با ریاکشن و اشتراک پستها از ما حمایت کنید❤️
⭐️ @Persiancritic
امروز با نقد قسمت آخر سریال Secret invasion میزبان شما هستیم
ممنون میشیم با ریاکشن و اشتراک پستها از ما حمایت کنید
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Persian Critics
دو قسمت اول سریال خوب بودن و دو قسمت میانی متوسط، اما دو قسمت پایانی به طرز عجیبی بد بودن که میگفتیم ای کاش این سریال اصلا ساخته نمیشد. قسمت آخر از کارکتری که نمیتونست طرف خودش رو تعیین کنه، قوی ترین کارکتر دنیای مارول رو ساخت که خود همین روند پر بود از حفره. پایان بندی این سریال به شکل فاجعه ای هم داستان اسکرال ها و تهاجمشون رو باز گذاشت و هم بست. حالا ما نمیدونیم که اسکرال ها واقعا دشمنن یا دوست یا تکلیفشون چی شد؟ فقط امیدوارم که در آینده این تعیین تکلیف بعنوان یک داستان فرعی نشون داده نشه و به شکل وسیع ادامه پیدا کنه. با چشم پوشی از احتمال "شروع اصلی تهاجم مخفی"، این سریال معنای واقعی هدر دادن پتانسیل رو به مخاطب نشون داد. پتانسیلی به اندازهی یک فاز دنیای سینمایی به هدر رفت. چه داستان هایی که نمیشد با این پتانسیل ساخت و چقدر عظیم میشد این دنیا رو درگیر تهاجم مخفی کرد. حتی بعد از گذشت 2 قسمت، سریال کم کم تم اصلی خودش رو هم از دست داد.
سوال: چی میشد اگه هنگام قدرت گرفتن گراویک، گایا تو مرکز دستگاه نمیبود و قدرت نمیگرفت؟ با همین سوال ساده میشه آبکی بودن قسمت آخر سریال رو اثبات کرد. فیوری بزرگ! کسی که کل عمرشو در جهت محافظت از زمین گذاشه و فکر همه چیو میکنه... فکر اینجارو نکرده بود؟ احتمال نمیداد که شاید گراویک اول فیوری فیک رو بکشه و بعد خودشو ارتفاع بده یا زودتر بفهمه که گایا مقابلشه؟ این بود نقشت برای نجات جهان؟
واقعا این اون فیوری نیست که میشناختیم، حتی در پایان سریال هم نزدیک اون فیوری وینتر سولجر یا د اونجرز نیست!
فینال سریال حتی به قسمت های قبل هم وفادار نیست و ما به جای اینکه شاهد رشد فیوری، رو به رو شدن فیوری و مخلوقش و به قول خودش آخرین مبارزش باشیم، میبینیم فیوری به بیمارستان میره و مسئله مهمی مثل گراویک رو به یه شخص رندوم مثل گایا میسپاره.
گایا جدیدترین شخصیت نچسب ماروله. دوشادوش کاپیتان مارول و مونیکا رمبو حامل این عنوانه. و سوال پیش میاد، چرا فیوری واقعا باید از همچین شخصیت نپخته و بی ثباتی قدرتمندترین فرد جهان رو بسازه؟ چرا بعد از ساختش ما به گفتگو ساده بینشون نمیبینیم؟
در مقدمه گفتم که سیکرت اینویژن یک هزارم کمیکش هم نیست! ما اسکرال های شورشی رو نمیبینیم. ما تهاجمی نمیبینیم. تهدید بزرگی نمیبینیم
فیلمنامه سریال رفته رفته با شیب شدید افت میکنه و میرسه به این پایان آبکی. تپ سه اپیزود آخر دیگه اون داستان پراز غافلگیری و تم «به کی میتونی اعتماد کنی؟» نیست (۳۵ دقیقه ای بودن اپیزود فینال بیشتر منو سورپرایز کرد!) کارگردانی ایراد داره و جلوه های ویژه هم...😑
بخوام از نکات قوت بگم بازی خوب اکثر بازیگر ها مخصوصا و مخصوصا الیویا کلمن دوستداشتنی هست
این کوتاهترین راه برای توصیف قسمت پایانی تهاجم مخفیست. اپیزودی که به معنای واقعی کلمه عاجز است. عاجز از انتقال حس. عاجز از غافلگیر کردن، عاجز از روایت داستان، عاجز از جلوه ویژهی مناسب و حتی عاجز از بازیگری خوب که نقطه قوت اپیزودهای قبل بود. اپیزودی که ثابت کرد سریال تهاجم مخفی یک شکست تمام عیار برای مارول بوده و برای من به شخصه در قعر جدول سریالهای مارول/دیزنی پلاس قرار گرفته. قطعا در یادداشت کامل این هفته، به شکل کامل به این مشکلات اشاره خواهم کرد
#
#SecretInvansion
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Persian Critics
سیکرت اینویژن از همون ابتدا ربطی به داستان کامیکش نداشت، قرار نبوده اصلا که سریالی که ساخته میشه در حد و اندازه های کامیک سیکرت اینویژن باشه و به کارگردانش گفته شده اصلا دونستن داستان های کامیکش برای کارگردانی سریال لازم نیست؛ پس هرچقدر هم که پتانسیل سوزی شده باشه، باید اتفاقات بد این سریال رو فارغ از داستان کامیک سیکرت اینویژن دید، و از لحاظ ارتباط کارگردان و نویسنده با داستان کامیکش، کاملا با فیلمی مثل سیویل وار متفاوت تولید شده.
همه بازیگرای سریال اون چیزی که براشون نوشته شده بود رو به بهترین شکل بازی کردن؛ اما پتانسیلی که مجموعه سیکرت اینویژن داشت خیلی بیشتر از این سریال بود. کمپانی مارول که همیشه شعار الهام گرفتن از داستان های کامیک برای تولید محصولاتش رو میده، تو تولید این سریال هم خیلی سطحی کار کرد و هم اصلا در حد و اندازه های داستان کامیکش ظاهر نشد
http://Youtube.com/playlist?list=PLq5Yd8JdNWVyP4J9hMhJZVD7Ucfzcr-wl
یکی خط مبارزه با گراویک و دیگری خط متوقفکردن رودی و رییسجمهور آمریکا.
خط اول در استانداردهای مارول برگزار میشود؛ یک نقشهی نه خیلی پیچیده که به یک مبارزهی جانانه ختم و البته باعث میشود خط تماتیک گایا و گراویک هم (اعتماد و انتقام) بسته شود. آوردهی دیگر این خط هم نحوهی بهدستآوردن قدرتهای گایاست که امیلیا کلارک را در شمار بازیگران فاز ۵ مارول بهعنوان یکی از ابرقهرمانهای آن قرار میدهد. سمت دیگر اما همهچیز چنان آماتوری و خامدستانه و به دور از کوچکترین هیجان و شناختی از مخاطب آشنا به قصههای اینچنین برگزار میشود که اپیزود فینال را به یک سقوط آزاد میرساند. الجکسون و کولمن بدند اما دن چیدل و رییسجمهور آنقدر بدترند که بد بودن دو ستارهی سریال را هم میپوشانند. بلاهت نقشه و اکشن سکانس بیمارستان چیزی در حد پارودیهای هالیوود از ژانر جاسوسیست که در قالب اکشن-کمدی روایت میشود.
خروجی اینکه «تهاجم مخفی» هیچ ربطی به آن انتظار ایجادشدهی اولیه نداشت؛ نه کیفیت درام و نه اجرای آن با لشکر ستارگانش. درنهایت، سریالی که قرار بود در کنار «لوکی» و «واندا ویژن» از جدیترین و معتبرترین سریالهای مارول باشد، حالا در رقابتی تنگاتنگ با «فالکون و سرباز زمستان» میتواند نامزد بدترین سریال مارول باشد.
میدونین چی از یه سریال ضعیف بد تره؟
سریالی که میتونست جزو بهترین ها باشه ولی یه سریال ضعیفه. اما چگونه این جمله بهترین توصیف برای سریال افسوس بار تهاجم مخفی مارول میشه؟
تصور کنین به همراه موجوداتی در دنیا زندگی میکنید که میتواند تغییر شکل دهند و همانند بهترین دوست، خانواده و یا عزیزانتان شوند؛ خیلی دنیای ترسناکی میشه نه؟ به کی میتونید تو همچین دنیایی اعتماد کنید؟ حالا تصور کنید این موجودات فضایی که توانایی تشخیص آن ها با کسی که سال ها آن را میشناسید ندارید بخواهند دنیا را تصاحب کنند؛ مطمئنا شکست دادنشون کار ساده ای نخواهد بود نه؟ چرا که اونها در بین ما نفوذ کرده اند، بعضی از آنها فرمانده و رئیس ما هستند و بعضی از آنها جزو قدرتمند ترین اشخاص کره زمین هستند.
یک نگاه به داستانی که گفتم بیندازید، خیلی داستان هیجان انگیز و ترسناکی بود مگه نه؟
این چیزی بود که ما میتونستیم از سریال تهاجم مخفی که مارول میخواست بسازه داشته باشیم ولی مارول چجوری تمام پتانسیل این داستان چالش بر انگیز رو در حد یک سریال یه بار مصرف پایین میاورد؟
بزارید از همین اول آب پاکی را روی دستتان بریزم و بگویم در این متن قرار نیست از جلوه های ویژه و اکتینگ حرفی بزنم و تمام تمرکز این نقد بر روی جنبه داستانی این سریال است، جایی که به طرز خجالت آوری مارول دست از فرمول پوسیده جواب پس داده و قابل پیش بینی اش نمیکشد.
آثار مارول از دید کسی که فیلم های مارول را ندیده است به چی معروف هستند؟ قهرمان های شنل پوش علیه شرور های خبیثی که قصد حکومت و یا نابود دنیا را دارند اما در آخر از قهرمان خوب و دوست داشتنی داستان شکست میخورند. این فرمول مارول است که مدام و مدام در داستان هایش تکرار میشود و بله این فرمول به مدت 10 سال جواب داده است و به ما پروژه عظیمی به...
#
#SecretInvansion
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Persian Critics
شما وقتی در داستان شخصیت هایی همانند اسکرال ها و نیک فیوری را دارید نیازی به کاپیتان مارول و هالک ندارید تا داستانی بسازید که ارزش دیدن داشته باشد، شما نیاز دارید که شناخت کافی از شخصیت ها پیدا کنید تا بدونید چه داستان های Real-Politicalی میتوانید با این شخصیت ها بنویسید؛ اما صبر کنید مارول که این را نمیخواهد، مارول میخواهد قهرمان ها و شرور هایش با مشت و لگد به جون هم بیفتند و به سمت هم صاعقه پرتاب کنند، مارول به شخصیت های پیچیده و تامل برانگیز نیازی ندارد، تنها چیزی که مارول نیاز دارد یه آدم شکست خورده در کودکی با کوله باری از نفرت و آرزوی نابودی دنیا و یک آدم خوب که بخاطر دیدگاه های انسان دوستانه و خانواده اش نمیخواهد دنیا نابود شود و بعدش بووم شما یه فیلم جدید از مارول با بودجه 200 میلیون دلاری دارید که در گیشه براتون زیر 700 میلیون دلار نخواهد فروخت. برای نوشتن این فیلمنامه نه نیاز به هوش مصنوعی بود نه پولی به نویسنده داده شده.
دلیل اینکه مارول انقد افت کرده نه جلوه های ویژه و نبود شخصیت های محبوبش، بلکه نبودن افراد حرفه ای پشت شخصیت های نامحبوب است. فقط فکرش رو بکنید در تهاجم مخفی با ایده مسخره هاروست سر و کار نداشتیم و شخصیت منفی داستان به جای خواستن قدرت قهرمان های مارول قصد حکومت به زمین و تبدیل زمین به سیاره اسکرال ها داشت و تنها کسی که میتونست جلوی این واقعه رو بگیرد نیک فیوری بود؛ حالا ببینید میشد چه داستانی از نیک فیوری داشت و چقد محبوبیت این شخصیت افزایش پیدا کرد وقتی متوجه میشدند که این پیرمرد بی اعصاب چرا یکی از بهترین جاسوس های دنیا است. اما صد افسوس که مارول به دنبال ساخت یه داستان فکر شده و خوش قلم نیست و به تنها چیزی که نیاز دارد به قول وید ویلسون در قسمت دوم ددپول a big CGI fight هست و دیگر هیچ.
مسئله فقط این نیست که مارول فقط به تیم سازنده آگاه نیاز دارد بلکه درحال حاضر مارول نیاز به مخاطب آگاه هم دارد، تا وقتی با آثاری مثل شی هالک، تهاجم مخفی، انت من و واسپ کوانتومانیا مارول میتواند به سوددهی برسد چه نیازی به استخدام طراح جلوه ویژه قوی و خرج بیشتر دارد؟ چه نیازی دارد پول نویسنده های خوش قلم تر را بدهد وقتی پسر کوین فایگی هم میتواند داستانی بنویسد که مخاطبان مارول بعد از دیدنش به به چه چه کنند؟ مخلص کلوم، چیزی که در مرحله اول دارد مارول را میکشد خودش و در مرحله دوم طرفدارانش هستند که چشمشان را روی اشتباهات آن میبندند
در انتها امیدوارم بعد خوندن صحبت هایم کمی دیدتون به آثاری که میبینید تغییر کنه و با چشم باز به اتفاقاتی که میفته نگاه کنید و به هر سازی که برایتان میزنند نرقصید و به چیزی جر بهترین راضی نباشید. سریال تهاجم مخفی از نظر من یکی از بزرگترین اشتباهات مارول تا ابد خواهد ماند و این مسئله به هیچ شکلی قابل درست شدن نیست
#
#SecretInvansion
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📺 تحلیل سریال «تهاجم مخفی» | اپیزود ۶ [پایانی]
#️⃣ #نقد_تهاجم_مخفی
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریال تهاجم مخفی قطعا یکی از بدترین اقتباسهای دنیای سینمایی مارول از روی کامیکهای ارزشمند این کمپانی است. البته که ضعیف بودن این اقتباس چندان ارتباطی به کوچکتر بودن مقیاس اتفاقات سریال نسبت به کامیک ندارد؛ چرا که ما در همین فرانچایز دیدیم که نسخه کوچکتر شده از اقتباس جنگ داخلی و یا حتی دستکش بینهایت چگونه به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده شدند!
مشکل اقتباس از رویداد تهاجم مخفی از جایی آغاز میشود که خالقان سریال مهمترین عنصر این قصه، که غافلگیری است را از آن گرفته و به مضحکانهترین شکل ممکن به نمایش درآوردهاند. در یادداشتهای اپیزودهای گذشته نوشتم که بزرگترین ضعف برای قصهای که مبنایش غافلگیری است، عدم توانایی در غافلگیر کردن بینندهست. ضعفی که تهاجم مخفی تا آخرین ثانیههایش نیز گریبانگیر آن شده بود. به شخصه به جز اسکرال بودن همسر فیوری (که اتفاقا آن هم نتیجه پیچش داستانی خاصی نبود و صرفا یک دیتا محسوب میشد) در هیچکدام از لحظات به ظاهر هیجانی و توییستدار سریال، از اتفاقاتش غافلگیر نشدم؛ درست خلاف رویداد کامیکی این قصه که پر از توییستهای سورپرایز کنندهست!
📜 متن کامل نقد اپیزود ششم «تهاجم مخفی» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/SecretInvasion-e06
#️⃣ #نقد_تهاجم_مخفی
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریال تهاجم مخفی قطعا یکی از بدترین اقتباسهای دنیای سینمایی مارول از روی کامیکهای ارزشمند این کمپانی است. البته که ضعیف بودن این اقتباس چندان ارتباطی به کوچکتر بودن مقیاس اتفاقات سریال نسبت به کامیک ندارد؛ چرا که ما در همین فرانچایز دیدیم که نسخه کوچکتر شده از اقتباس جنگ داخلی و یا حتی دستکش بینهایت چگونه به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده شدند!
مشکل اقتباس از رویداد تهاجم مخفی از جایی آغاز میشود که خالقان سریال مهمترین عنصر این قصه، که غافلگیری است را از آن گرفته و به مضحکانهترین شکل ممکن به نمایش درآوردهاند. در یادداشتهای اپیزودهای گذشته نوشتم که بزرگترین ضعف برای قصهای که مبنایش غافلگیری است، عدم توانایی در غافلگیر کردن بینندهست. ضعفی که تهاجم مخفی تا آخرین ثانیههایش نیز گریبانگیر آن شده بود. به شخصه به جز اسکرال بودن همسر فیوری (که اتفاقا آن هم نتیجه پیچش داستانی خاصی نبود و صرفا یک دیتا محسوب میشد) در هیچکدام از لحظات به ظاهر هیجانی و توییستدار سریال، از اتفاقاتش غافلگیر نشدم؛ درست خلاف رویداد کامیکی این قصه که پر از توییستهای سورپرایز کنندهست!
📜 متن کامل نقد اپیزود ششم «تهاجم مخفی» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/SecretInvasion-e06
Telegraph
تحلیل سریال تهاجم مخفی | اپیزود ۶ [پایانی]
فاجعه، فاجعه و فاجعه... این کوتاهترین راه برای توصیف قسمت پایانی تهاجم مخفیست. اپیزودی که به معنای واقعی کلمه عاجز است. عاجز از انتقال حس. عاجز از غافلگیر کردن، عاجز از روایت داستان، عاجز از جلوه ویژهی مناسب و حتی عاجز از بازیگری خوب که نقطه قوت اپیزودهای…
📺 تحلیل سریال «حیثیت گمشده» | اپیزود ۲ و ۳
#️⃣ #نقد_حیثیت_گمشده
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
فیلمنامه در مسیر پیداکردن اسماعیل، وقتی امیر و رسول وارد پارک شدهاند، برای لحظاتی تصمیم میگیرد وارد شوخینویسی شود (پیرمرد توی پارک) و حواسش نیست آنجا، اوج حساسیت و ترسی را لازم دارد که در تعقیبوگریزهای نعیم و رضا پروانه در سریال مشابه «پوست شیر» وجود داشت. جنایینویسهای بزرگی در آثارشان به شوخینویسی رو میآورند، اما حواسشان هست به توزیع یکنواخت این شوخیها در سراسر قصه. نه که فقط یک سکانس از سه اپیزود، اینگونه لحنی مجزا داشته باشد.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای دوم و سوم «حیثیت گمشده» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/LostHonor-e02e03
#️⃣ #نقد_حیثیت_گمشده
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
فیلمنامه در مسیر پیداکردن اسماعیل، وقتی امیر و رسول وارد پارک شدهاند، برای لحظاتی تصمیم میگیرد وارد شوخینویسی شود (پیرمرد توی پارک) و حواسش نیست آنجا، اوج حساسیت و ترسی را لازم دارد که در تعقیبوگریزهای نعیم و رضا پروانه در سریال مشابه «پوست شیر» وجود داشت. جنایینویسهای بزرگی در آثارشان به شوخینویسی رو میآورند، اما حواسشان هست به توزیع یکنواخت این شوخیها در سراسر قصه. نه که فقط یک سکانس از سه اپیزود، اینگونه لحنی مجزا داشته باشد.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای دوم و سوم «حیثیت گمشده» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/LostHonor-e02e03
Telegraph
تحلیل سریال «حیثیت گمشده» | اپیزودهای ۲ و ۳
/فیلمنامه: قابل قبول/ یک. نیمساعت ابتدایی اپیزود دوم یک نکته به ذهن میآورد: سریال، میتوانست پایلوتی بهتر داشته باشد و این امکان را از دست داده. چرا هاجر وسط اپیزود دوم میمیرد، وقتی میشد با مرگ این کاراکتر در انتهای پایلوت، سریال را تا استاندارد قصهگویی…
لینک خبر اختصاصی سه سال پیشِ آرتتاکس:
https://www.instagram.com/p/CD9CplhAUIO/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
🆔 t.me/arttalks
https://www.instagram.com/p/CD9CplhAUIO/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
🆔 t.me/arttalks