گفتمان
2.88K subscribers
468 photos
361 videos
233 files
433 links
@goftman_nokhbegan : ارتباط با مدیر

اینستاگرام : instagram.com/goftman_ir

کست باکس : castbox.fm/channel/goftman_ir-id4289831?country=ir

وب سایت : goftman.ir
Download Telegram
🔻#داود_فیرحی

🔹اگر بخواهیم تاریخ اندیشه سیاسی معاصر ایران را حول یک واژه محوری بفهمیم، آن مفهوم «#قانون» است. با پایان یافتن دوره صفویه و نزدیک شدن به عصر مشروطه، نظم نظام سنتی دچار آشوب شد و رفته‌رفته «جنبش قانون‌گرایی» تحت‌تأثیر جریان جهانی شکل گرفت و جامعه ایرانی احساس کرد که نظام سنتی چندان نمی‌تواند کمک حال او باشد. بنابراین به‌تدریج از آن فاصله گرفت و به سراغ نظم جدیدی رفت که در مفهوم «قانون موضوعه» یافت. قانونی که برخلاف قانون طبیعی، فطری و دینی، قانونی انسان‌بنیاد است و از اساس، برگرفته از طبیعت یا دین آسمانی نیست.

🔸تا پیش از این وضع جدید، در الگوهای سنتی دو مبنا برای «قانون» وجود داشت؛ یکی «سنت‌های ایرانی» دوران پیش از اسلام و «#شریعت» دوره اسلامی و دیگری فرمان شاه یا حکم حاکم. بین این دو، «شریعت» پایه و اصل و «فرمان شاه» استثنا بود؛ یعنی در جایی که شریعت نمی‌توانست عمل کند، شاه ورود می‌کرد. اما چه در حکم یزدان و چه در فرمان شاه، قانون خاستگاهی «غیرپایه» و «بیرون از شهروند» داشت، یعنی از اراده خود شهروند ناشی نمی‌شد. درحالی‌که در #دولت_مدرن، قانون در هر صورت، چه فرمان یزدان باشد چه فرمان حاکم، باید تابعی از قانون موضوعه باشد که «خودبنیاد» و براساس «اراده شهروند» است.

🔹به‌این‌ترتیب، معمای ایران، چگونگی انتقال از «قانون‌های غیرپایه» به «قانون‌های خودبنیاد» شد. البته انتقال از مفهوم سنتی قانون به مفهوم نوین آن به‌هیچ‌وجه به آسانی صورت نگرفت و ذهن ایرانی، در مسیر دست‌یابی به نظم جدید و تکوین یافتن مفهوم «#قانون_موضوعه» در اندیشه‌اش، با تنش‌های بسیار زیادی مواجه شد. جامعه ایران در جریان مشروطه درحال گذار از یک نظم سنتی به نظمی جدید با ابزارها، مکانیزم‌ها، نهادها و انتظارات متفاوت بود. در این وضع، بحث اصلی دوره مشروطه این شد که چه بخش‌هایی از سنت را باید ترک کرد، چه بخش‌هایی از آن را باید به نظم جدید آورد و همچنین آن آورده‌ها را در کجا نشاند، لذاست که انقلاب مشروطه را نه یک انقلاب اجتماعی، بلکه یک «#انقلاب_فکری» است.
#گفتمان_نخبگان_علوم_انسانی

@goftman_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹#نوزایش مسئول این ایده بود که زندگی هر کس یک اثر هنری است، یعنی زندگی جایی است که مواد اولیه به فرد داده می شود تا او با مهارتش آنها را به هیئتی مطلوب درآورد و برای خودش شاکله‌ای زیبا بیافریند. این ایده پابه پای ایده دیگری در نوزایش پیش می‌رفت که می‌گفت آنچه ما «#دولت» می نامیم هم به خودی خود هنر است، دستاوردی تکنیکی است، نه، آن طور که باستانیان درک می‌کردند، نام شیوه‌ای «اخلاقی» یا «وجدانی» برای زیستن به همراه دیگران. صناعت یا مهارت تابع دو چیز است: #بخت،یا تصادفی بودن وضعیت فرد؛ و #هنر، یعنی توانایی آفریدن چیزی از دل وضعیت. زندگی #ماکیاوللی به او نشان داده بود آدمها سرنوشت مقدری ندارند و زندگی شان را خدا یا طبيعت پیشاپیش تعیین نکرده است. در عوض، هر آدمی فرزند بخت است، زندگی یعنی سوار شدن بر بخت، تبدیل ممکنات به تقدير، ساختن آن کسی که می خواهیم باشیم.

🔻راهنمای خواندن شهریار ماکیاوللی/میگل وتر/محمدملاعباسی/ترجمان
#گفتمان_نخبگان_علوم_انسانی
@goftman_ir
🔻#سید_حسین_شهرستانی

🔹پیش از دوران مدرن، کل حیات اجتماعی، هستی یک‌پارچه داشته و تفکیک دو #حوزه‌ی_عمومی و خصوصی بلا‌وجه بود. کل حیات اجتماعی به‌طور عمومی در خدمت دین و حیات دینی قرار داشت و ساحت‌های عرفی زندگی هم دست‌نخورده باقی مانده بود. البته به یک معنا بیان تفکیک حوزه‌ی عمومی و خصوصی در دوآلیسم پاپ و قیصر در قرون وسطای مسیحی وجود دارد و به این معنا، پیش‌تاریخ سکولاریسم و ظهور حوزه‌های عمومی و بعدها حوزه‌ی خصوصی، این دوآلیسم مسیحی است. لیکن این دوآلیسم در قرون وسطا پررنگ نبود: پادشاه مشروعیت خود را از کلیسا کسب می‌کرد و فارغ و مستقل از آن نبود. حتی دولت انگلیس هم که خود را از کلیسای روم جدا کرد، به کل فارغ از مشروعیت مذهبی نبود و با تشکیل کلیسای سلطنتی انگلستان خلأ مشروعیت دینی خود را پر کرد.

🔸در دوران #رنسانس بود که حوزه‌ی عمومی به‌عنوان منطقه‌ی گریز از قدرت دین ظهور کرد که عرصه‌ی عمل دولت ملی مدرن بود. این همزمان است با ظهور دولت-ملت‌ها و هم‌زمان است با رشد سرمایه‌داری. سرمایه‌داری در نظام فئودال مبتنی بر کلیسا و بازارهای محلی آن عقیم می‌ماند. سرمایه‌داری مستلزم شکست قدرت کلیسا و شکل‌گیری بازار مصرف بزرگ‌تری از بازارهای محلی است. دولت ملی، بازار ملی را برای سرمایه‌داری به ارمغان می‌آورد. پس حوزه‌ی عمومی عرصه‌ی ظهور سرمایه‌داری ملی است و ضامن بقای چارچوب‌ها و مناسبات آن هم دولت مقتدر ملی است.

🔹در مرحله‌ی بعد که مصادف با عصر #روشنگری است، دولت مدرن خود مانع شکوفایی فردیت انسان مدرن و همچنین مانع توسعه‌ی سرمایه‌داری می‌گردد. در این مرحله است که حوزه‌ی خصوصی در برابر حوزه‌ی عمومی در عرصه‌ی عمل دولت مدرن قد علم می‌کند و بدین ترتیب آن را محدود می‌سازد. همچنین در این دوره است که «فرد مدرن» به معنی دقیق کلمه تولد می‌یابد. نطفه‌ی این فردیت در #توماس_هابز موجود است: دولت مدرن محصول قرارداد اجتماعی فردی است. لیکن در هابز ظهور دولت به‌کلی فرد را به محاق می‌برد. همچنین این فردیت در کوژیتو دکارت نیز موجود است. اما آنجا هنوز به مرحله‌ی فعلیت و تحقق تاریخی نرسیده است. در عصر روشنگری، انقلاب‌های فرد‌گرایانه و آزادی‌خواهانه فرد مدرن و حوزه‌ی خصوصی متناسب با آن را شکل می‌دهد و دولت مدرن را که خود سد شکوفایی فردیت انسان مدرن شده، محدود می‌سازد؛ لذا تفکیک حوزه‌ی عمومی و حوزه‌ی خصوصی به‌طور عمده مربوط به این دوره است. حتما ظهور فرد مدرن بی‌نسبت با توسعه‌ی سرمایه‌داری نیست. انسان ایده‌آل سرمایه‌داری همان انسان فردگرایی است که سود شخصی‌اش و نه عقاید و هنجارهای اخلاقی و دینی‌اش مبنای عمل اجتماعی و فردی اوست. این همان انسان گزل‌شافتی یا انسان دورکیمی است که وجدان فردی فربه‌تری نسبت به انسان‌های سنتی دارد؛ همان انسان وبری است که عقلانیت ابزاری، منطق عمل اوست. او همان تولیدکننده و مصرف‌کننده‌ی ایده‌آل سرمایه‌داری است. این همان انسانی است که واحد اصلی تحلیل در اقتصاد کلاسیک مدرن قرار می‌گیرد و منطق سرمایه‌داری را موجه می‌سازد.

🔸گسترش مناسبات سرمایه‌داری زمانی که به شکل‌گیری یک قشر اجتماعی با این خصوصیات منجر شد و طبقه‌ی متوسط شهری مدرن به وجود آمد، زمینه برای انقلاب سیاسی مدرن و ظهور نظام سیاسی دموکراسی که در تناسب کامل با چنین انسانی است فراهم شد و بدین ترتیب تجدد از مرحله‌ی واسط قبلی، که آن را از عصر سلطه‌ی کلیسا رهایی بخشیده بود، عبور کرد و دموکراسی‌های مدرن جایگزین دولت‌های مقتدر مدرن گردیدند و همزمان حوزه‌ی خصوصی در برابر حوزه‌ی عمومی برجسته می‌شود. این همان مرحله‌ای است که فوکویاما آن را پایان تاریخ می‌داند: در این دوره، نظم و آزادی هر دو با هم به ارمغان می‌آید. چون مسئله‌ی اساسی تجدد مسئله‌ی پارادوکس نظم اجتماعی و فردیت و آزادی فردی است. گویی تا پیش از ظهور لیبرال دموکراسی این دو همواره از هم گریزان بوده‌اند و با ظهور دموکراسی‌های لیبرال این دو در یک سامان گرد هم می‌آیند. در اینجا #دولت_حداقلی که ضامن بقای نظم اجتماعی و همچنین ضامن حفظ آزادی‌های فردی است و حوزه‌های خصوصی گسترده‌ای که تا حدود زیادی از دست‌اندازی دولت و قدرت مصون‌اند، وجود دارد.
#تکوین_دولت_مدرن
#نسبت_سوژه_مدرن_و_سرمایه‌داری
@goftman_ir
گفتمان
🎥مرحوم دکتر داود #فیرحی 🔺️آغاز دگرگونی در مفهوم قانون با انقلاب در ماهیت دولت
مفهوم دولت، حکومت، قانون و حق در دوران مدرن دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. در گذشته، #دولت به عنوان یک اقتدار مطلق تلقی می‌شد که قدرت کنترل را بر همه جنبه‌های زندگی مردم داشت. اما با ظهور دموکراسی و فردگرایی، این دیدگاه تغییر کرده‌است.
در عصر مدرن، دولت و حکومت به عنوان یک قرارداد اجتماعی بین شهروندان و دولت آنها دیده می‌شود. حکومت مسئول حمایت از حقوق شهروندان و ارائه خدمات ضروری مانند مراقبت‌های بهداشتی، آموزشی و امنیتی است. همچنین انتظار می‌رود که دولت رشد اقتصادی را ارتقا دهد و محیطی باثبات برای رونق کسب و کار ایجاد کند. مفهوم دولت نیز در دوران مدرن تکامل یافته است. در گذشته، حکومت‌ها غالباً مستبد بودند و توسط یک فرد یا گروهی از مردم اداره می‌شدند. با این حال، با ظهور دموکراسی، دولت‌ها اکنون توسط شهروندان انتخاب می‌شوند و در برابر آنها پاسخگو هستند.
مفهوم #قانون نیز در دوران مدرن تغییر کرده است. در گذشته، قوانین اغلب مبتنی بر اصول دینی یا اخلاقی بوده و با مجازات اجرا می‌شدند. با این حال، در دوران مدرن قوانین بر اصول عقلانی مانند عدالت و برابری استوار است. قوانین همچنین از طریق سیستمی از دادگاه‌ها اجرا می‌شوند که انصاف و روند درست را تضمین می‌کنند.
سرانجام، مفهوم #حق در دوران مدرن دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. در گذشته، حق، اغلب به عنوان امتیازاتی تلقی می‌شد که توسط حاکمان یا مقامات مذهبی اعطا می‌شد. با این حال، با ظهور دموکراسی و #اومانیسم، اکنون حقوق به عنوان ذاتی برای همه افراد بدون توجه به موقعیت اجتماعی یا پیشینه آنها دیده می‌شود.

برای مطالعه بیشتر می‌توانید به منابع زیر مراجعه کنید:

📚 مجموعه آثار مرحوم دکتر فیرحی

📚 مجموعه 4 جلدی فهم جامعه مدرن

نشر: آگاه

📔قانون طبیعی: مقدمه‌ای بر فلسفه قانون

مؤلف: آلساندرو پاسرین‌دنتروس
ناشر: پیلهم
مترجم: هنری ملکمی

📒مفهوم قانون

مؤلف: هربرت‌لیونل‌آدولفوس هارت
ناشر: نشر نی
مترجم: محمد راسخ