⛔️ خطر #براندازي_گفتماني نظام اسلامي
🔸قسمت دوم
2⃣ ➖ آرمانگرايي:
#آرمانگرايي از اصول اساسي #انقلابيگري است و انقلابها فارغ از تنوع در گرايشهاي فکريشان، يک وجه مشترک دارند و آن آرمانگرايي است. اصولاً آرمانگرايي در ذات طبع استکمالي انسان نهفته است و بدون آن رکود و پسرفت بروز خواهد کرد. بااينحال غرب سلطهگر که با کمک تئوريسينها و استراتژيستهاي خود به دنبال #پايان_تاريخ دانستن « #ليبراليسم» است و هرگونه تحول فکري در پساليبراليسم را برنميتابد، ميکوشد، آرمانگرايي را بهمثابه « #خردگريزي» و «توهم» قلمداد کند و شبکه داخلي همکار آن نيز قله مطلوبي که براي جامعه ترسيم ميکند، قرار گرفتن در مدار نظام سلطه است.
🔹از اينرو با چماق « #عقلانيت» و « #خردگرايي» به «آرمانها» حمله و هرگونه خلاقيت و تلاش براي پيمودن مسير برخلاف نسخههاي تجويزي غرب سرکوب ميشود.
تلاش اين جريانات حول اين مأموريت قرار ميگيرد که با اين غيرعقلاني معرفي کردن «آرمانگرايي»، صفت پويايي در جامعه جاي خود را به رکود غربزدگي بدهد.
3⃣➖ عدم اعتماد به دشمن:
يکي از آموزههاي عقلاني، عدم اعتماد بهطرف مقابلي است که در حال دشمني ورزي است و در جهان « #نابرابريها» و دوره « #استعمار_فرانو» اين گزاره معناي دقيقتري مييابد. بااينحال زماني که دشمن از در تزوير وارد شده و به اصطلاح «دست چدني را در زير دستکش مخملي خود پنهان ميکند»، معادلهها بر هم ريخته و غفلت بر عناصر ضعيفالنفس غلبه پيدا ميکند.
🔹گاه يک لبخند فريبنده يا دستي که به ادعاي دوستي دراز شده است، ممکن است عدهاي را بهاشتباه بيندازد که دشمن تغيير کرده و نيازي به بدبيني گذشته نسبت به آن نيست. حتي گاه اين خوشخيالي با نوعي غرور کاذب به تواناييهاي خود همراه ميشود و هرچه بيشتر انسان يا جامعه را در ورطه غفلت فروميبرد. حالآنکه اينجا بايد پرسيد کدام رفتار دشمن تغيير کرده است که « #سهلانديشي» و « #خوشباوري»، جايگزين « #عدم_اعتماد» شده است؟
در واقع اگر با دقت به مسئله نگريسته شود، اين سهلانديشي در تضاد کامل با عقلانيت است، اما قلمهاي وابسته و تئوريپردازان جيرهخوار يا بيجيره و مواجب غرب، تحت عناويني همچون « #توهم_توطئه» اين خوشخيالي را کاملاً علمي و عقلايي ترسيم ميکنند.
👌 جالب اينجاست که جامعه ما بارها و بارها مورد گزند دشمن فريبکار واقع شده، اما هر بار از مرور زمان و عدم پايايي حافظه کوتاهمدت، سوءاستفاده شده و چنين القا ميگردد که چرا نبايد « #تعامل_با_دشمن» را امتحان کنيم و بعد از گذشت اندي، معلوم ميشود که دشمن همان است که بود. اين جابهجايي گفتماني يعني جايگزيني « #سهلانديشي» و « #خوشبيني_کاذب» بهجاي « #دشمنشناسي» و عدم اعتماد به آن، هم جاپاي مطمئني براي دشمن در داخل ايجاد ميکند و بسترساز نفوذ است، هم امنيت ملي و ثبات جامعه را به مخاطره ميافکند و خدايناکرده ميتوان زمينه ضربهپذيري از ناحيه #غافلگيري دشمن را داشته باشد که قطعاً لطمات آن جبرانناپذير است.
✅ آنچه اشاره شد، تنها بخشي از مهمترين مؤلفههاي گفتماني است که مورد تهاجم دشمن قرار گرفته و ميگيرد و علاوه بر آن بايد همه اين مؤلفهها احصا گردد، ضروري است #جبهه_مؤمن_انقلابي و #نهادهاي_حافظ_انقلاب به سنگري مستحکم در مقابل اين تهاجم براندازانه گفتماني تبديل شوند.
🔚
🔗 @mjakhavan
عضویت در کانال👇
📗 https://telegram.me/joinchat/BKoFLDwA5MRKshRUkaorMQ
🔸قسمت دوم
2⃣ ➖ آرمانگرايي:
#آرمانگرايي از اصول اساسي #انقلابيگري است و انقلابها فارغ از تنوع در گرايشهاي فکريشان، يک وجه مشترک دارند و آن آرمانگرايي است. اصولاً آرمانگرايي در ذات طبع استکمالي انسان نهفته است و بدون آن رکود و پسرفت بروز خواهد کرد. بااينحال غرب سلطهگر که با کمک تئوريسينها و استراتژيستهاي خود به دنبال #پايان_تاريخ دانستن « #ليبراليسم» است و هرگونه تحول فکري در پساليبراليسم را برنميتابد، ميکوشد، آرمانگرايي را بهمثابه « #خردگريزي» و «توهم» قلمداد کند و شبکه داخلي همکار آن نيز قله مطلوبي که براي جامعه ترسيم ميکند، قرار گرفتن در مدار نظام سلطه است.
🔹از اينرو با چماق « #عقلانيت» و « #خردگرايي» به «آرمانها» حمله و هرگونه خلاقيت و تلاش براي پيمودن مسير برخلاف نسخههاي تجويزي غرب سرکوب ميشود.
تلاش اين جريانات حول اين مأموريت قرار ميگيرد که با اين غيرعقلاني معرفي کردن «آرمانگرايي»، صفت پويايي در جامعه جاي خود را به رکود غربزدگي بدهد.
3⃣➖ عدم اعتماد به دشمن:
يکي از آموزههاي عقلاني، عدم اعتماد بهطرف مقابلي است که در حال دشمني ورزي است و در جهان « #نابرابريها» و دوره « #استعمار_فرانو» اين گزاره معناي دقيقتري مييابد. بااينحال زماني که دشمن از در تزوير وارد شده و به اصطلاح «دست چدني را در زير دستکش مخملي خود پنهان ميکند»، معادلهها بر هم ريخته و غفلت بر عناصر ضعيفالنفس غلبه پيدا ميکند.
🔹گاه يک لبخند فريبنده يا دستي که به ادعاي دوستي دراز شده است، ممکن است عدهاي را بهاشتباه بيندازد که دشمن تغيير کرده و نيازي به بدبيني گذشته نسبت به آن نيست. حتي گاه اين خوشخيالي با نوعي غرور کاذب به تواناييهاي خود همراه ميشود و هرچه بيشتر انسان يا جامعه را در ورطه غفلت فروميبرد. حالآنکه اينجا بايد پرسيد کدام رفتار دشمن تغيير کرده است که « #سهلانديشي» و « #خوشباوري»، جايگزين « #عدم_اعتماد» شده است؟
در واقع اگر با دقت به مسئله نگريسته شود، اين سهلانديشي در تضاد کامل با عقلانيت است، اما قلمهاي وابسته و تئوريپردازان جيرهخوار يا بيجيره و مواجب غرب، تحت عناويني همچون « #توهم_توطئه» اين خوشخيالي را کاملاً علمي و عقلايي ترسيم ميکنند.
👌 جالب اينجاست که جامعه ما بارها و بارها مورد گزند دشمن فريبکار واقع شده، اما هر بار از مرور زمان و عدم پايايي حافظه کوتاهمدت، سوءاستفاده شده و چنين القا ميگردد که چرا نبايد « #تعامل_با_دشمن» را امتحان کنيم و بعد از گذشت اندي، معلوم ميشود که دشمن همان است که بود. اين جابهجايي گفتماني يعني جايگزيني « #سهلانديشي» و « #خوشبيني_کاذب» بهجاي « #دشمنشناسي» و عدم اعتماد به آن، هم جاپاي مطمئني براي دشمن در داخل ايجاد ميکند و بسترساز نفوذ است، هم امنيت ملي و ثبات جامعه را به مخاطره ميافکند و خدايناکرده ميتوان زمينه ضربهپذيري از ناحيه #غافلگيري دشمن را داشته باشد که قطعاً لطمات آن جبرانناپذير است.
✅ آنچه اشاره شد، تنها بخشي از مهمترين مؤلفههاي گفتماني است که مورد تهاجم دشمن قرار گرفته و ميگيرد و علاوه بر آن بايد همه اين مؤلفهها احصا گردد، ضروري است #جبهه_مؤمن_انقلابي و #نهادهاي_حافظ_انقلاب به سنگري مستحکم در مقابل اين تهاجم براندازانه گفتماني تبديل شوند.
🔚
🔗 @mjakhavan
عضویت در کانال👇
📗 https://telegram.me/joinchat/BKoFLDwA5MRKshRUkaorMQ
📢 سوژه انتخاباتي؛ از كنسرت تا سخنراني
قسمت نخست
🔸 در حالي كه توجه اصلي افكار عمومي به راهپيمايي دهها ميليوني #اربعين حسيني است و فضاي كشور و منطقه معطوف به اين خيزش جهاني است، ناگهان روي لغو سخنراني يك چهره سياسي در مشهد جريانسازي رسانهاي صورت ميگيرد و تلاش ميشود اين خبر به محور اصلي رسانهها تبديل شود. طبيعتاً درباره حقايق و دلايل لغو سخنراني #علي_مطهري در مشهد بايد صبر پيشه كرد و منتظر توضيحات دقيق مقامات ذيربط ماند، اما يك واقعيت قابل پنهان كردن نيست وآن اينكه اين سخنراني به هر علتي كه لغو شده باشد، سوژه خوبي در اختيار ائتلاف اصلاحات- اعتدال براي شروع پيش از موعد تحركات انتخاباتي قرار داده است.
📝 نگارنده پيشتر در يادداشتهاي قبلي بر اين نكته تأكيد كرده بود كه با آنكه مشكلات معيشتي و اقتصادي، مهمترين مطالبات جامعه را شكل ميدهند، اما دستهاي دولت در اين زمينه به شدت خالي است. نياز به توضيح نيست كه بر حل مشكلات در 100 روز اول كار #دولت_يازدهم وعده داده شده بود و اكنون نزديك به هزار و 200 روز از آغاز به كار دولت ميگذرد و همچنان خبري از تحقق آن وعدهها نيست.
💡 الگوي حل مسئله دولت، همه چيز را منوط به #تعامل در سياست خارجي ميكرد و «#برجام» نيز ثمره همين الگو بود، ولي در عمل برجام نيز عايدياي به جز «#تقريباً_هيچ» براي ملت ايران نداشت و تنها ناكارآمدي #اعتماد_به_كدخدا را ثابت كرد.
👌پيشتر اشاره كرده بوديم كه حاميان دولت براي انتخابات آينده سخت مشغول چارهانديشي هستند و راهبردي كه براي موفقيت در اين آوردگاه برگزيدهاند، #دوقطبيسازي پيش از موعد در حوزههاي فرهنگي و سياسي است. به بيان ديگر آنها به دنبال فرار از عرصه اصلي مطالبهگري جامعه يعني #اقتصاد به حوزههاي ديگر هستند و #قطببنديهاي_كاذب در جامعه ميتواند به ياري اين راهبرد بیاید.
ادامه دارد ...
@mjakhavan
عضویت در کانال 👇
📗 https://telegram.me/joinchat/BKoFLDwA5MRKshRUkaorMQ
قسمت نخست
🔸 در حالي كه توجه اصلي افكار عمومي به راهپيمايي دهها ميليوني #اربعين حسيني است و فضاي كشور و منطقه معطوف به اين خيزش جهاني است، ناگهان روي لغو سخنراني يك چهره سياسي در مشهد جريانسازي رسانهاي صورت ميگيرد و تلاش ميشود اين خبر به محور اصلي رسانهها تبديل شود. طبيعتاً درباره حقايق و دلايل لغو سخنراني #علي_مطهري در مشهد بايد صبر پيشه كرد و منتظر توضيحات دقيق مقامات ذيربط ماند، اما يك واقعيت قابل پنهان كردن نيست وآن اينكه اين سخنراني به هر علتي كه لغو شده باشد، سوژه خوبي در اختيار ائتلاف اصلاحات- اعتدال براي شروع پيش از موعد تحركات انتخاباتي قرار داده است.
📝 نگارنده پيشتر در يادداشتهاي قبلي بر اين نكته تأكيد كرده بود كه با آنكه مشكلات معيشتي و اقتصادي، مهمترين مطالبات جامعه را شكل ميدهند، اما دستهاي دولت در اين زمينه به شدت خالي است. نياز به توضيح نيست كه بر حل مشكلات در 100 روز اول كار #دولت_يازدهم وعده داده شده بود و اكنون نزديك به هزار و 200 روز از آغاز به كار دولت ميگذرد و همچنان خبري از تحقق آن وعدهها نيست.
💡 الگوي حل مسئله دولت، همه چيز را منوط به #تعامل در سياست خارجي ميكرد و «#برجام» نيز ثمره همين الگو بود، ولي در عمل برجام نيز عايدياي به جز «#تقريباً_هيچ» براي ملت ايران نداشت و تنها ناكارآمدي #اعتماد_به_كدخدا را ثابت كرد.
👌پيشتر اشاره كرده بوديم كه حاميان دولت براي انتخابات آينده سخت مشغول چارهانديشي هستند و راهبردي كه براي موفقيت در اين آوردگاه برگزيدهاند، #دوقطبيسازي پيش از موعد در حوزههاي فرهنگي و سياسي است. به بيان ديگر آنها به دنبال فرار از عرصه اصلي مطالبهگري جامعه يعني #اقتصاد به حوزههاي ديگر هستند و #قطببنديهاي_كاذب در جامعه ميتواند به ياري اين راهبرد بیاید.
ادامه دارد ...
@mjakhavan
عضویت در کانال 👇
📗 https://telegram.me/joinchat/BKoFLDwA5MRKshRUkaorMQ
🔖 برجام منهاي امريكا
اين روزها گزارهاي مرتباً از سوي برخي از مسئولان ديپلماتيك و اجرايي در پاسخ به تهديدات مكرر امريكا، بيان ميشود و آن اينكه «برجام يك توافق چندجانبه، بينالمللي و متكي به قطعنامه شوراي امنيت است و خروج يكي از اطراف توافق (خصوصاً امريكا) نميتواند آن را مخدوش سازد. » فارغ از ابعاد حقوقي اين گزاره و ميزان صحت، بايد انديشيد كه وقوع احتمالي اين رويداد – يعني خروج يكجانبه واشنگتن از توافق- چه نتيجه و پيامدهايي خواهد داشت؟
در جريان تبليغات انتخاباتي رياست جمهوري يازدهم در سال 1392، آقاي روحاني با طرح اين ادعا كه «اروپاييها هم كدخداي خود را امريكا ميدانند» ايده مذاكره با كدخدا –يعني امريكا- را طرح نمود. نقطه ثقل اين رويكرد آن بود كه چون طرف اصلي و واقعي دولت امريكا است و تا زماني كه رضايت اين دولت تأمين نشود، رفع تحريمها دست نيافتني است، لازم است شرايطي براي مذاكره مستقيم با واشنگتن فراهم آيد تا مسير رسيدن به توافق هموار گردد. هرچند كه رهبر معظم انقلاب همان موقع نيز بر غيرقابل اعتماد بودن امريكا تأكيد ورزيدند، اما سياست راهبردي نظام در جهت #تجربه_آموزي منجر به اتخاذ تصميم «#نرمش_قهرمانانه» شد و براي اولين بار پس از سي و چند سال، مذاكره مستقيم با دولت امريكا انجام گرفت.
اينجا بود كه به بهانه مذاكره، گاه #خطوط_قرمز ديپلماسي عزت نيز ناديده گرفته شد و خطاهايي همچون گفتوگوي تلفني با اوباما، قدم زدن با كري و تماسهاي تلفني وقت و بي وقت ميان وزراي خارجه رخ داد و ادعا ميشد كه در مقابل رسيدن به توافق احتمالي بايد از اين مسائل چشم پوشي كرد. پس از آنكه توافق نهايي اعلام و متن «برجام» منتشر شد، يك واقعيت در فحواي آن آشكار بود و آن #اعتماد به ظرف مقابل خصوصاً مسئولين و دولت وقت ايالات متحده امريكا بود. همان روزها يكي از روزنامههاي حامي دولت تيتر زد: «امضاي كري تضمين است.» حتي مسئولان اجرايي و مذاكرهكنندگان در مواجهه با منتقدان كه در خصوص احتمال تغيير سياست دولت آتي امريكا هشدار ميدادند، پاسخ ميدادند كه برجام توافق بينالمللي است و دولت آتي امريكا ملزم به رعايت آن است. به هر روي ذوق زدگي از برجام تا حدي بود كه هشدارها شنيده نشد و البته يك سال پس از آغاز اجراي برجام، نتيجه انتخابات رياست جمهوري امريكا نشان داد كه اين هشدار چندان هم بي ربط نبوده است.
اكنون ميتوان به پرسش نخست پاسخ داد. برجام امضا شد چون پيشنهاد دهندگان و مذاكرهكنندگان باني آن، امريكا را كدخدايي ميدانستند كه بدون رضايت او توافقي شدني نبود. علاوه بر اينكه ميدانيم در بخش تحريم ها، به طوري جدي با تحريمهاي يكجانبه وضع شده از سوي امريكا مواجهيم -كه نمونه بارز آن در حوزه پولي و بانكي است- در اين سالها بارها اين دولت با فشارهاي آشكار و پنهان خود تحريمهاي نامرئي ديگري را از سوي دولتهاي ديگر نيز به ايران تحميل نموده است. بنابراين چه بخواهيم و چه نخواهيم مسئله اصلي تحريمها در واشنگتن رقم ميخورد.
در طول دو سالي كه از عمر برجام ميگذرد، بارها شاهد نقض سريالي اين توافق از سوي ساكنان سابق و فعلي كاح سفيد بودهايم و به اذعان مديران اجرايي و فعالان اقتصادي برجام نتيجه محسوس اقتصادي به همراه نداشته، حال اگر قرار باشد واشنگتن كار را يكسره كند و كلاً از توافق خارج شود، ديگر چه انتظاري ميتوان از برجام داشت؟ برجامي كه با پايبندي نيم بند و مشحون از خلف وعده امريكا، آوردهاي نداشت، بدون امريكا چه ميوهاي به ثمر خواهد نشاند؟
اگر دل خوش كنيم كه فلان كشور اروپايي همچنان از حفظ برجام سخن ميراند، سخت در اشتباهيم. آن كشور اروپايي آيا حاضر است هزينه ايستادگي در مقابل واشنگتن را نيز پرداخت كند؟ تكليف شركتهاي چندمليتي كه يا يك سرشان در امريكا است يا با آن مراوده مالي دارند، چه خواهد شد؟ از اينها گذشته مگر كدخداي اروپا، امريكا نبود؟ چگونه ميتوان انتظار داشت رعاياي اروپايي بدون اجازه كدخدا، كنار ما بايستند؟
بايد كم كم تعارف و مجامله را حداقل با خودمان كنار بگذاريم. اگر برجام براي رفع تحريمهاي ظالمانه امريكا امضا شد، «#برجام_منهاي_امريكا» كاغذپارهاي بيش نيست. البته نميتوان انكار كرد كه چاه «برجام منهاي امريكا» اگر چه خشك و بي آب است، اما براي كساني كه به قمار «#تعامل_با_كدخدا» دست زدهاند، آخرين دستاويز است.
@mjakhavan
عضویت در کانال👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BKoFLDwA5MRKshRUkaorMQ
اين روزها گزارهاي مرتباً از سوي برخي از مسئولان ديپلماتيك و اجرايي در پاسخ به تهديدات مكرر امريكا، بيان ميشود و آن اينكه «برجام يك توافق چندجانبه، بينالمللي و متكي به قطعنامه شوراي امنيت است و خروج يكي از اطراف توافق (خصوصاً امريكا) نميتواند آن را مخدوش سازد. » فارغ از ابعاد حقوقي اين گزاره و ميزان صحت، بايد انديشيد كه وقوع احتمالي اين رويداد – يعني خروج يكجانبه واشنگتن از توافق- چه نتيجه و پيامدهايي خواهد داشت؟
در جريان تبليغات انتخاباتي رياست جمهوري يازدهم در سال 1392، آقاي روحاني با طرح اين ادعا كه «اروپاييها هم كدخداي خود را امريكا ميدانند» ايده مذاكره با كدخدا –يعني امريكا- را طرح نمود. نقطه ثقل اين رويكرد آن بود كه چون طرف اصلي و واقعي دولت امريكا است و تا زماني كه رضايت اين دولت تأمين نشود، رفع تحريمها دست نيافتني است، لازم است شرايطي براي مذاكره مستقيم با واشنگتن فراهم آيد تا مسير رسيدن به توافق هموار گردد. هرچند كه رهبر معظم انقلاب همان موقع نيز بر غيرقابل اعتماد بودن امريكا تأكيد ورزيدند، اما سياست راهبردي نظام در جهت #تجربه_آموزي منجر به اتخاذ تصميم «#نرمش_قهرمانانه» شد و براي اولين بار پس از سي و چند سال، مذاكره مستقيم با دولت امريكا انجام گرفت.
اينجا بود كه به بهانه مذاكره، گاه #خطوط_قرمز ديپلماسي عزت نيز ناديده گرفته شد و خطاهايي همچون گفتوگوي تلفني با اوباما، قدم زدن با كري و تماسهاي تلفني وقت و بي وقت ميان وزراي خارجه رخ داد و ادعا ميشد كه در مقابل رسيدن به توافق احتمالي بايد از اين مسائل چشم پوشي كرد. پس از آنكه توافق نهايي اعلام و متن «برجام» منتشر شد، يك واقعيت در فحواي آن آشكار بود و آن #اعتماد به ظرف مقابل خصوصاً مسئولين و دولت وقت ايالات متحده امريكا بود. همان روزها يكي از روزنامههاي حامي دولت تيتر زد: «امضاي كري تضمين است.» حتي مسئولان اجرايي و مذاكرهكنندگان در مواجهه با منتقدان كه در خصوص احتمال تغيير سياست دولت آتي امريكا هشدار ميدادند، پاسخ ميدادند كه برجام توافق بينالمللي است و دولت آتي امريكا ملزم به رعايت آن است. به هر روي ذوق زدگي از برجام تا حدي بود كه هشدارها شنيده نشد و البته يك سال پس از آغاز اجراي برجام، نتيجه انتخابات رياست جمهوري امريكا نشان داد كه اين هشدار چندان هم بي ربط نبوده است.
اكنون ميتوان به پرسش نخست پاسخ داد. برجام امضا شد چون پيشنهاد دهندگان و مذاكرهكنندگان باني آن، امريكا را كدخدايي ميدانستند كه بدون رضايت او توافقي شدني نبود. علاوه بر اينكه ميدانيم در بخش تحريم ها، به طوري جدي با تحريمهاي يكجانبه وضع شده از سوي امريكا مواجهيم -كه نمونه بارز آن در حوزه پولي و بانكي است- در اين سالها بارها اين دولت با فشارهاي آشكار و پنهان خود تحريمهاي نامرئي ديگري را از سوي دولتهاي ديگر نيز به ايران تحميل نموده است. بنابراين چه بخواهيم و چه نخواهيم مسئله اصلي تحريمها در واشنگتن رقم ميخورد.
در طول دو سالي كه از عمر برجام ميگذرد، بارها شاهد نقض سريالي اين توافق از سوي ساكنان سابق و فعلي كاح سفيد بودهايم و به اذعان مديران اجرايي و فعالان اقتصادي برجام نتيجه محسوس اقتصادي به همراه نداشته، حال اگر قرار باشد واشنگتن كار را يكسره كند و كلاً از توافق خارج شود، ديگر چه انتظاري ميتوان از برجام داشت؟ برجامي كه با پايبندي نيم بند و مشحون از خلف وعده امريكا، آوردهاي نداشت، بدون امريكا چه ميوهاي به ثمر خواهد نشاند؟
اگر دل خوش كنيم كه فلان كشور اروپايي همچنان از حفظ برجام سخن ميراند، سخت در اشتباهيم. آن كشور اروپايي آيا حاضر است هزينه ايستادگي در مقابل واشنگتن را نيز پرداخت كند؟ تكليف شركتهاي چندمليتي كه يا يك سرشان در امريكا است يا با آن مراوده مالي دارند، چه خواهد شد؟ از اينها گذشته مگر كدخداي اروپا، امريكا نبود؟ چگونه ميتوان انتظار داشت رعاياي اروپايي بدون اجازه كدخدا، كنار ما بايستند؟
بايد كم كم تعارف و مجامله را حداقل با خودمان كنار بگذاريم. اگر برجام براي رفع تحريمهاي ظالمانه امريكا امضا شد، «#برجام_منهاي_امريكا» كاغذپارهاي بيش نيست. البته نميتوان انكار كرد كه چاه «برجام منهاي امريكا» اگر چه خشك و بي آب است، اما براي كساني كه به قمار «#تعامل_با_كدخدا» دست زدهاند، آخرين دستاويز است.
@mjakhavan
عضویت در کانال👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BKoFLDwA5MRKshRUkaorMQ