🎓 با #آرما همراه باشید - #آموزش_رایگان_مجتمع_آوینی از 6 خرداد ماه 🎓

🏳 در كانال مجتمع آموزشی-پژوهشی شهید آوینی(مرکز بسیج سازمان صدا و سیما) منتشر مى شود:

@avini_center

📚 ٧٧ نکته کلیدی برای #سواد_رسانه ای (چگونه به یک "باسواد رسانه ای" تبدیل می شوم؟)
⏰#شنبه هر هفته ساعت 16

🎥 ٧٧ نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم (چگونه به یک تحلیلگر سینما و تلویزیون تبدیل شوم؟)
⏰#یکشنبه هر هفته ساعت 16

👤 ٧٧ نکته کلیدی برای #مدیریت_رسانه ( اصول مدیریت یک نهاد رسانه ای چیست؟)
⏰#دوشنبه هر هفته ساعت 16

🗞 ٧٧ نکته کلیدی برای #روزنامه_نگاری (برای روزنامه نگار شدن باید از چه نکاتی آگاهی داشته باشم؟)
⏰#سه‌شنبه هر هفته ساعت 11 صبح

📝 ٧٧ نکته کلیدی برای #فیلمنامه_نویسی (برای فیلمنامه نویسی رعایت چه نکاتی ضروری است؟)
⏰#چهارشنبه هر هفته ساعت 16


📍براى تماشاى برنامه مجتمع شهيد آوينى عضو شويد
👇👇👇
‏https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TAEUGoN4dZwXQ

🔻77 نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست بیستم (20/77): : انواع کشمکش در فیلمنامه-2

@avini_center
http://l1l.ir/tfilm20

🔹 سومین گونه کشمکش رایج در فیلمنامه‌نویسی، #کشمکش_فرد_با_محیط یا اجتماع است.

🔸 مهم‌ترین خصیصه این نوع کشمکش که مجددا می‌توان آن را از انواع رایج در سینمای کلاسیک محسوب کرد این است که در آن فرد قهرمان یا شخصیت محوری فیلمنامه، با قوانین دست و پاگیر جامعه پیرامون در تضاد است و این تضاد خود را در مکانیزم‌های طرد اجتماعی بروز می‌دهد.

🔹 به عبارت دیگر در این نوع کشمکش فرد و کنش‌هایش در تعارض با پذیرفته‌های محیط پیرامون قرار می‌گیرد و در طول درام در صدد احقاق حقوق خویش بر می‌آید.

🔸 یکی از مهم‌ترین کشمکش‌های از این دست در تاریخ سینما مربوط به فیلم «پرتقال کوکی» #استنلی_کوبریک است؛ جایی که الکس ﴿مالکوم مک داول﴾ پس از مواجهه با نتایج اعمال بزهکارانه‌اش در جامعه رها می‌شود و سرشار از احساس گناه توسط اعضای جامعه بی رحمانه طرد می‌‌شود اما به هر حال، محکوم به بقا در میان کسانی است که حاضر به پذیرشش در میان خودشان نیستند.

@avini_center

🔹 چهارمین گونه کشمکش، #کشمکش_فرد_با_طبیعت است. این گونه کشمکش اگرچه بسیار کمتر از دیگر انواع مذکور در تاریخ سینما به کار گرفته شده اما به دلیل استفاده در چند فیلم مهم و پیشرو در تاریخ سینما، به صورت یک قاعده مدون در آمده است.

🔸 در این نوع کشمکش، قهرمان داستان با گرفتار شدن در دامان زیبا اما بی رحم طبیعت، از هرگونه ابزاری برای اثبات اشرف مخلوقات بودنش محروم است و ناچار است تنها با بهره‌گیری از فکر خود، تلاش برای بقا و رهایی را سامان دهد.

🔹 در واقع در این نوع کشمکش آنچه اهمیت دارد، تلاش قهرمان برای فائق آمدن بر روی نازیبای طبیعت و تلاش برای رستگاری است.

🔸 یکی از مهم‌ترین نمونه‌های این نوع کشمکش را می‌توان در فیلم ۱۲۷ ساعت به نظاره نشست؛ جایی که قهرمان فیلم با گرفتار شدن در یک دره متروک در گرند کنیون آمریکا و ماندن دستش زیر یک قطعه سنگ بزرگ، تلاش برای بقا را آغاز می‌کند و مجموعه‌ای از کنش‌های در تضاد با میل طبیعت را برای رستگاری خویش از سر می‌گذراند.


⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحلیل فیلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی-پژوهشی شهید آوینی
👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TAEUGoN4dZwXQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست بیست و پنجم (۲٥/۷۷): : گره افکنی در فیلمنامه

@avini_center
http://b2n.ir/tfilm25

🔹در #ساختار_فیلمنامه اما علاوه بر #کشمکش، #گره‌_افکنی و #گره‌_گشایی در فیلمنامه نیز هر یک کارکردی تعیین‌کننده دارند.

🔸گره‌افکنی در فیلمنامه کلاسیک به طور معمول درست در پایان پرده نخست و با پایان یافتن معرفی‌ها روی می‌دهد.

🔹پس از معرفی شخصیت‌ها، انگیزه‌ها و موقعیت‌های دراماتیکی که در آن مشغولند، #بحران پدید می‌آید و گرهی بر سر راه شخصیت‌های اصلی پدید می‌آید که در تمام طول داستان، کشمکش‌های شخصیت‌ها در پی یافتن راهکاری برای حل آن بروز می‌یابد.

🔸به عبارت دیگر، بخش عمده‌ای از پرده میانی فیلمنامه، صرف یافتن راهی برای گره داستانی شکل گرفته در پرده نخست می‌شود.

🔹به محض بروز گره‌افکنی، خط اصلی پیرنگ که مبتنی بر اتفاقاتی عادی و روتین بود دگرگون شده و کشمکش‌ها نیز سر بر می‌‌آورند.

🔸از این روی، می‌توان آن را #نقطه_محوری تلاقی امور و نقطه ثقل داستان دانست.

🔹گره فیلمنامه دقیقا #بزنگاه سرنوشت‌سازی است که قصه در آن به #اوج خود می‌رسد؛

🔸 شاید خود اتفاقی که منجر به گره‌افکنی می‌شود حامل حادثه مهمی نباشد و درد مهمی را از روایت فیلم دوا نکند، اما از نگاه یک منتقد حرفه‌ای فیلم، گره همان ماجرای اصلی است که داستان برای #شرح آن و #تبیین_علل یا #توصیف چگونگی رخ دادنش نوشته می‌شود.

🔹بنابراین گره‌افکنی اتفاقی است که به لحاظ #زمانی و #مکانی ماجراهای داستان را سامان می‌دهد و اجزای داستان تحت سیطره وجود آن اهمیت و اعتبار پیدا می‌کنند.

🔸بنابراین اینکه منتقد فیلم در ارزیابی خود از شیوه گره‌افکنی، این نکته را در نظر داشته باشد که فیلمنامه در این نقطه تا چه در به اوج رساندن هیجان و احساسات بیننده تاثیرگذار ظاهر شده، نکته‌ای کلیدی است.

⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی
👇👇👇
‏https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست بیست و ششم (۲۶/۷۷): : گره گشایی در فیلمنامه


@avini_center
http://l1l.ir/tfilm26

🔹به لحاظ اهمیت، درست در وهله پس از گره‌افکنی، گره‌گشایی است که محل بحث خواهد بود.

🔸گره‌گشایی، آن نقطه‌ای در پرده پایانی فیلمنامه است که با اوج گرفتن کشمکش‌ها و سیر تحول شخصیت، پرده از راز معما برداشته شده و کلید حل آن به دستان شخصیت‌های محوری می‌افتد تا با بهره جستن از آن، پایانی درخور را برای روایت فیلم رقم بزنند.

🔹اهمیت بزرگ گره‌گشایی، تعیین کیفیت پایان‌بندی و رقم زدن فرجام کار شخصیت‌های داستانی است.

🔸معمولا فیلمنامه‌نویسان داستانی در ایران به دلایل متعدد اهمیت چندانی به این المان مهم فیلمنامه‌ای نمی‌دهند و زمان بسیار کمی از فیلم را به آن اختصاص می‌دهند.

🔹همین اشتباه بزرگ، باعث می‌شود که فیلمنامه در بخش نتیجه‌گیری از کمترین میزان هیجان برخوردار باشد و هنگام اجرا نیز از جانب کارگردان به سختی قابل پیاده کردن باشد.

🔸از نگاه یک منتقد فیلم باید این نکته را در نظر داشت که اگرچه گره‌گشایی زمانی کمتر از دو درصد کل فیلم را در بر می‌گیرد، کشمکش‌هایی که برای یک قهرمان در نظر گرفته می‌شود تا به گره‌گشایی برسد، برای رقم خوردن یک تغییر تدارک دیده می‌شود.

🔹بنابراین کل فیلم برای رسیدن به لحظه گره‌گشایی و نتیجه‌گیری طراحی و چیدمان شده است که حامل نوعی تغییر و دگردیسی است.

🔸بنابراین رقم خوردن هرگونه ناکامی دراماتیک در به فرجام رساندن کشمکش‌ها و نتیجه‌گیری، فلسفه بنیادین ماجراجویی قهرمان نیز زیر سوال می‌رود و نمی‌توان فهمید که اساسا قهرمان فیلم چرا باید مجبور شود تا با ابزارهای مختلف و موانع گوناگون مواجه شود.

🔹بنابراین جدی نگرفتن فصل گره‌گشایی، فلسفه چیستی غایت قهرمان را زیر سوال می‌برد و اثر را به نوعی سوء تفاهم و نقض غرض غیر قابل جبران تبدیل می‌نماید.


⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
‏https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست بیست و هفتم (۲۷/۷۷): پیرنگ


@avini_center
http://l1l.ir/40bx

🔹 حال می‌توان کمی موشکافانه‌تر اجزای اصلی روایت و فیلمنامه را که در تحلیل یک منتقد حرفه‌ای سینما به کار می‌آید مورد واکاوی قرار داد.

🔸 یکی از مهم‌ترین اجزای فیلمنامه در سطح کلان، پیرنگ داستانی است.

👈 پیرنگ در واقع توالی منظم کنش‌ها و رویدادهای داستانی است، مبتنی بر رابطه علت و معلولی پیش می‌رود و داستانی را از ابتدا تا انتها، با منطق دراماتیک توجیه می‌سازد.

🔹 آنچه اهمیت دارد این است که پیرنگ را با خود داستان اشتباه نگیریم.

🔸 ای.ام. فورستر درباره تفاوت میان این دو چنین می‌نویسد:

👈 «پیرنگ نقل رویداد است، اما نقلی که در آن وجود رابطه علت و معلولی اهمیتی ویژه دارد.»

〰 به طور مثال این عبارت: «شاه مرد و سپس ملکه نیز مرد» داستان است اما عبارت: «شاه مرد و سپس ملکه از غصه اون جان سپرد» پیرنگ است؛ چرا که ضمن آنکه ترتیب تقدم و تاخر رویدادها در آن حفظ شده، رابطه علی میان دو رویداد نیز در آن تبیین گشته است.

🔹 بنابراین پیرنگ خط باریکی است که اتفاقات روایت را هم‌چون نخ تسبیح به قانون علیت پیوند می‌زند.

🔸 پیرنگ این عمل را در ۵ قسمت به انجام می‌رساند:

1️⃣ آشناسازی و مقدمه‌چینی برای #معرفی_شخصیت‌ها

2️⃣ طرح #کشمکش

3️⃣ #اوج_گیری_داستان و رساندن مخاطب به اوج هیجان:

👈 بیننده خواستار دانستن این است که پس از این همه تعلیق راز پشت آنان چیست و تعارض و کشمکش‌ها به کجا ختم می‌شوند.

4️⃣ #نقطه _فرود و پایان اوج

5️⃣ #نتیجه_گیری

🔹بنابراین پیرنگ با یاری جستن از تمام این مراحل، برای روایت وقتی می‌خرد تا از این طریق به مرور منطق علی رویدادها را برای مخاطب جا بیندازد.

⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
‏https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست بیست و هشتم(۲۸/۷۷): #خرده_پیرنگ در فیلمنامه


@avini_center
http://l1l.ir/tfilm28

🔹 از برهه‌ای به بعد در تاریخ سینما، بازی علیت در روایت از سطح یک پیرنگ کلان و سیطره‌ساز فراتر رفت و وارد سطوح خردتری شد که هیجان و کنجکاوی #مخاطب را درگیر بازی‌های متنوع و پیچیده‌تری می‌کرد و ورود به عرصه رمزگشایی از آن، یکی از مهم‌ترین سیرهای اکتشافی برای منتقدین سینما است.

🔸 این بازی‌های پیچیده، عموما در سطح خرده‌پیرنگ جان می‌گیرند. خرده‌پیرنگ، حالت پیچیده‌تری از شکل‌گیری علیت در #فیلمنامه است که مطابق آن، بسیاری از خطوط علت و معلول قابل ردیابی نیستند و شناسایی آنان به مخاطب محول می‌گردد.

🔹 اگر در سینمای کلاسیک،یک #شاه‌_پیرنگ وجود داشت که در فصل نتیجه‌گیری به عموم سوالات ذهن مخاطب پاسخ می‌داد و برای هر سوال پاسخی دراماتیک در چنته داشت، خرده‌پیرنگ که بیشتر متعلق به سینمای مدرن و پست‌مدرن است، می‌کوشد تعداد سوالات و هیجان ذهنی مخاطب را به حد اعلا برساند.

@avini_center

🔸 با این وجود درست در فصل نتیجه‌گیری، پاسخ بسیاری از این پرسش‌ها را نمی‌دهد تا مخاطب با بیشتر غرق نمودن ذهن خویش در فرایند شهود اثر هنری، با تلاش خود برای آنان پاسخی بیابد.

🔹سینمای #ضد_پیرنگ به عبارت دیگر، بیش از آنکه خود را درگیر سیر و روندهای منطقی کند، درست جایی در مقابل پیرنگ می‌ایستد و می‌کوشد با پاک کردن رد علیت میان رویدادهای داستان، داستان اصلی را با روایت‌های خرد و کوچک دیگری همراه کند.

🔸 با پیش رفتن هر یک، اصالت #پیرنگ_مرکزی مورد تردید قرار می‌دهد. بنابراین هرآنچه که در پیرنگ سازنده پاسخ‌ها و رمزگشایی‌هاست، در خرده‌پیرنگ مورد شک و تردید واقع می‌شود و اصالت را در ازای متن، به ذهن و قابلیت گره‌گشایی تخیل بیننده واگذار می‌گردد.

⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست بیست و نهم(۲۹/۷۷): شخصیت‌پردازی و سیر تحول شخصیت

@avini_center
http://l1l.ir/tfilm291

🔹 شاید مهم‌ترین رکن دراماتیک در فیلمنامه‌های داستانی و به ویژه آثار داستانگوی کلاسیک، بهره‌مندی از شخصیت‌پردازی درست و طراحی دقیق سیر تحول شخصیت‌هاست.

🔸 سیر تحول شخصیت در فیلمنامه، سازنده اصلی تم و درون‌مایه فیلم است؛ چرا که در هر پرده از فیلمنامه، کنش و واکنش شخصیت‌ها، شیوه معرفی و ظهور و در نهایت رستگاری و فرجام اعمالشان است که موتور محرکه درام را روشن نگاه می‌دارد .

🔹 در هر گام، روایت از یکنواختی و ملال نجات می‌دهد.

🔸 آنچه در بحث شخصیت‌پردازی برای یک منتقد حرفه‌ای سینما باید حائز اهمیت باشد، چگونگی طراحی مسیر قهرمان از آغاز تا فرجام ماجراهاست و اینکه آیا مسیر داستان و روایت، مبتنی بر استحاله شخصیتی قهرمانان داستان پیش می‌رود یا این دو هریک ساز جداگانه خویش را می‌زنند.

🔹 روایت داستانی تقریبا همیشه شامل دست کم یک شخصیت است که به دنبال غایتی است، اما در راه رسیدن به آن با مشکلاتی روبرو می‌شود.

@avini_center

🔸 در واقع تماشاگران شیفته شخصیت‌هایی هستند که در راه دستیابی به اهداف خود با مصایبی مواجهند و این امر، تا حدی ناشی از این است که در چنین شرایطی در مورد ماهیت و سرشت بشر چیزهایی یاد می‌گیرند.

🔹 تا حدی دیگر نیز ناشی از این است که خیال می‌کنند اگر خودشان در موقعیتی مشابه گیر بیفتند چه خواهند کرد.

🔸 بنابراین مسیر شخصیت و اهدافی که آن را دنبال می‌کند، رقم‌زننده سیری از همذات‌پنداری مخاطبان با قهرمان به مثابه هم‌نوع خویش است که در مقابله با سختی‌ها، سربلند بیرون می‌آید.

🔹 خواه این سربلندی ناشی از پیروزی بر قطب شر داستان باشد و خواه در فرجامی تراژیک، با مرگ قهرمانانه و رستگاری شخصیت اصلی داستان همراه باشد.

⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست سی(۳۰/۷۷): پیش‌داستان

@avini_center
http://l1l.ir/tfilm30

🔹 آنچه از نگاه تیزبینانه یک منتقد فیلم، روند پیشروی وقایع دراماتیک در اثر سینمایی با هوشمندی قابل ذکری همراه می‌سازد، طراحی هرچند کوتاه اما تعیین‌کننده پیش‌داستان برای شخصیت‌های محوری داستان است.

🔸 پیش‌داستان در واقع آن پیش‌زمینه شخصیتی و ذهنی قهرمانان اصلی داستان است که هیچ اثری از آنان را در جلوی دوربین نمی‌بینیم و شاهد روایت‌گری جزئی آنان نیستیم اما سایه سنگینشان در تمام مدت فیلم بر سر شخصیت‌ها حضور دارد و بسیاری از اعمال و انگیزه‌هایشان را توجیه می‌سازد.

👈 به عبارت دیگر، آنچه وجود پیش داستان را برای یک فیلمنامه سینمایی تبدیل به امتیاز می‌کند، کمک شایانی است که طراحی مناسب آن به فهم منطق رویدادها و فضای ذهنی شخصیت‌های محوری می‌کند و باعث می‌شود که فیلمنامه از نمایش داستان‌های حاشیه‌ای بدون کارکرد پرهیز نموده و بدون تبیین چندباره بدیهیات، در هر بزنگاه داستانی به سراغ داده‌های اصلی و قابل اتکا برود.

@avini_center

🔹 در واقع طراحی پیش‌داستان به فیلمنامه‌نویس کمک می‌کند تا از زیاده‌گویی دوری نموده و تنه اصلی روایت را تنها به وقایع تعیین‌کننده در محور بحران‌های اصلی هر داستان اختصاص دهد.

🔸 از سوی دیگر تشخیص و تحلیل پیش داستان، به منتقد حرفه‌ای سینما این امکان را می‌دهد که عیار منطق وقوع رویدادها را با توجه به هرآنچه که مطابق پیشینه شخصیتی از آنان انتظار می‌رود سنجیده و بر مبنای آن، میزان گویایی و کفایت اطلاعات موجود در داستان را مورد واکاوی قرار دهد.

🔹 بنابراین پیش‌داستان یک نکته انحرافی داستانی نیست، بلکه تمهیدی است هوشمندانه که فیلمنامه‌نویسان حرفه‌ای در راستای غنی‌تر کردن منطق تحول شخصیت‌های اصلی و روشن ساختن انگیزه‌های ذهنی‌شان از آن بهره می‌گیرند و بدین ترتیب، روند داستان را با داده‌هایی کمکی غنی‌تر می‌سازند.

⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16


📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست سی و یکم(۳۱/۷۷): منطق درام: درونی

@avini_center
http://yon.ir/tfilm31

🔹 نکته مهم در فهم قواعد و کیفیت درام، جنس و نوع منطقی است که ساختار روایت و داستان می‌کوشد مبتنی بر آن، کنش‌ها و رویدادها را توجیه ساخته و با کمک آن به بخش های مختلف روایت سامان بخشد.

🔸 به طور کلی می‌توان منطق توجیه درام را به دو گونه تقسیم‌بندی کرد:
1️⃣ منطق درونی

2️⃣ منطق بیرونی

🔹 آنچه منطق درونی درام را می‌سازد، ساز و کاری است که درون چارچوب متن و اثر، اجزای شکل‌دهنده فیلمنامه را کنار یکدیگر قرار و کلیتی دراماتیک را شکل می‌دهد.

👈 به عبارت دیگر آنچه منطق درونی درام را شکل می‌دهد، نظم و یکدستی عناصر داستانگویی در خود متن است که عموما در پاسخ به این سوال شکل می‌گیرد:

⁉️ رویداد و کنش‌ها در متن، مبتنی بر چه ساز و کار علیتی کنار هم قرار گرفته‌اند؟

🔸 در واقع آثاری که در آنان منطق درونی پررنگ و غالب است، عموما آثاری هستند که منطقی ذهنی و نه چندان ملموس دارند.

@avini_center

🔹 بنابراین فیلمنامه‌نویس در بستر این گونه آثار می‌کوشد نوعی منطق خودبنیان را با قواعد و قوانینی خودساخته و انتزاعی خلق کند که پایبندی به آن، باید در چارچوب قصه‌گویی و پیروی از منطق داستانی رخ دهد.

👈 منطق درونی بنابراین آن چیزی است که تم و بن‌مایه اصلی هر اثر را می‌سازد و فیلم با تکیه و ارجاع به آن است که ماجراهای خود را شکل می‌دهد.

🔹 یک منتقد حرفه‌ای فیلم، باید در تمام مدت فیلم نگاه تیزبینانه خود را حفظ کند و در تک‌تک لحظات به دنبال این باشد که آیا رویدادها و سکانس‌های یک فیلم سینمایی، مطابق و همخوان با منطق درونی اثر پیش می‌رود و یا گاهی از آن تخطی می‌کند؟

✅ همچنین فهم این نکته، نیازمند اشراف بر مقتضیات درام و داستانگویی است


⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16


📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست سی و دوم(۳۲/۷۷): منطق درام: بیرونی

@avini_center
http://yon.ir/tfilm32

🔹 در مقابل و حتی گاهی در تکمیل منطق درونی درام، گاه بروز یافتن منطق بیرونی نیز ضروری به نظر می‌رسد.

🔸 منطق بیرونی فیلم در واقع بیشتر برای آثاری صادق است که با فاصله گرفتن واضح از مبانی سینمای انتزاعی و ذهنی، به داستانگویی در بستر جهان واقع و پیرامونی می‌پردازند و موضوعاتی از جنس جامعه و دغدغه‌های فرد بیرونی دارند.

👈 به عبارت دیگر آنچه منطق بیرونی اثر را بر می‌سازد، میزان پایبندی اثر به منطق و ذات جهان اجتماعی پیرامون و مقتضیاتی است که این جهان اجتماعی بر اعضایش تحمیل نموده است.

✅ مهم‌ترین کارکرد منطق بیرونی در پیشبرد فیلمنامه، احساس همذات‌پنداری است که در مخاطب بر می‌انگیزد.

🔹 در واقع آثاری که پیرو منطق بیرونی فیلم پیش می‌روند، بخشی از کارکرد درام خویش را بر نگرش مخاطب متکی می‌سازند و با کمک آن فیلم را به پیش می‌برند.

@avini_center

🔸 وظیفه منتقد حرفه‌ای فیلم در تحلیل این دسته آثار که عموما تاکید بر بازتاب یا بازنمایی فضای اجتماعی بیرون دارند، این است که در بزنگاه‌های تعیین‌کننده اثر که کنش قهرمانان و شخصیت‌ها نقشی اساسی در آن دارد، به دنبال این باشد که عمل شخصیت‌های داستان تا چه میزان منطبق بر کنش شهروندان هر جامعه در مقابله با بحران‌هاست.

👈 به عبارت دیگر، این را در نظر داشته باشد که مخاطب در باور انگیزه و کنش‌های قهرمان، تا چه حد می‌تواند خود را در جایگاه او قرار داده و عمل او را درک و باور نماید.

🔹 بنابراین آنچه منطق بیرونی فیلم را می‌سازد بیش از آنکه مبتنی بر رعایت دقیق و درست قواعد دراماتیک استوار باشد، مبتنی بر این است که اثر در شکل دادن به جزئیات داستانی‌اش تا چه حد به قواعد و طبیعیات جهان واقعی پایبند بوده و اعمال شخصیت‌هایش تا چه حد در بستر جامعه باورپذیر از کار در آمده.

⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16



📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل دوم: درک ساختار فیلمنامه
🔺پست سی و سوم(۳۳/۷۷): روایت کلاسیک و قهرمان محوری 1

@avini_center
http://yon.ir/tfilm33


🔹 حال پس از فهم ساز و کار فیلمنامه‌نویسی، باید از ساختار #فیلمنامه_کلاسیک شناختی پیدا کرد.

🔸 دیوید بوردول، جنت استایگر و کریستین تامپسندر در کتاب «سینمای کلاسیک هالیوود، سبک سینمایی و شیوه تولید فیلم تا سال ۱۹۶۰» بیشتر فیلم‌های داستانی سینمای کلاسیک هالیوود را در ویژگی‌های زیر مشترک می‌دانند:

1️⃣ #داستان فیلم معمولا در جهان معاصر و بیرونی می‌گذرد و معمولا از بیرون به رویداد و ماجرای فیلم نگاه می‌شود.
.
👈 هرچند گه‌گاه نمای نقطه نظر، خاطره، رویا، یادآوری یا دیگر حالات روحی و ذهنی نیز به آن افزوده می‌شود.

2️⃣ فیلم معمولا روی یک یا چند #شخصیت تاکید دارد.

3️⃣ شخصیت‌های اصلی یک یا چند #هدف_خاص دارند.

4️⃣ شخصیت‌های اصلی برای دستیابی به هدف یا اهداف مورد نظر باید بر #دشمن یا دشمنانی غلبه کنند یا از موانعی بگذرند.

5️⃣ فیلم‌ها نقطه پایانی دارند و حس خاتمه یا پایان داستان بر آنان حاکم است و اغلب، شخصیت‌های اصلی موفق می‌شوند به اهداف خویش دست یابند (#پایان_خوش).

6️⃣ فیلم بر #علت_و_معلول‌های صریح تاکید دارد:

👈 کاملا معلوم است که چه اتفاقی، چرا و به چه دلیل رخ داده و چه پیامدی دارد.

7️⃣ فیلم‌ها از #تکنیک‌های_فیلمسازی نامزاحم و ساده سود می‌برند که توجهی را به خود جلب نمی‌کنند.

🔹 بنابراین عناصر داستانی روایت کلاسیک چنان قوی هستند که خط سیر داستان را بدون کمترین ابهامی پررنگ می‌سازند و همه چیز به ساده‌ترین شکل ممکن پیش می رود.

🔸 روایت کلاسیک، روایت اتفاقات ساده و بدون پیچیدگی‌ها است؛ روایتی که برای عموم مخاطبان سینما جذابیت دارد.

✅ همچنین منتقد فیلم، موظف است میزان موفقیتش در ترسیم شمایل قهرمانان و وظایفشان را تشخیص داده و تحلیل نماید.


⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16


📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل سوم: درک گونه های روایت
🔺پست سی و پنجم(35/۷۷): روایت مدرن ادبی و سینمایی (1)

@avini_center
yon.ir/tfilm35

🔹 علاوه بر روایت کلاسیک مسیر قهرمانان، #روایت_ادبی و سینمای مدرنیستی، گونه‌ای دیگر از روایت است که حاصل بی‌اطمینانی و تردیدهایی است که جهان امروز را با چالش‌هایی گسترده مواجه ساخته است.

🔸 پیش‌تر از فیلمنامه مدرنیستی و ویژگی‌های آن سخن گفته بودیم و حال که بر المان‌های مهم روایی مروری داشتیم، به سراغ مختصات #روایت_مدرنیستی می‌رویم.

🔹 روایت مدرنیستی در ابتدا در ادبیات باب شد. در این شیوه روایت عموما آنچه اهمیت دارد، پردازش ریز کنش‌های شخصیت‌هاست و نه داستانگویی صرف.

🔸 به عبارت دیگر مطابق آنچه پیش‌تر گفته شد، آنچه مبنای روایت مدرنیستی را می‌سازد، کشمکشی است که فرد در ذهن خود با خویشتن خویش دارد و این #کشمکش_درونی، پیش‌برنده بخش مهمی از داستان است.

🔹 در روایات مدرنیستی، #فضاسازی نقشی مهم دارد و هدف ایجاد بستری برای شنیدن دیدگاه‌های تاریک و نو و تماشای کنش‌های انسانی از منظری جدید است.
@avini_center

🔸 اگر در فیلم کلاسیک پیام و اندیشه پس اثر در تلاش است تا بر ناخودآگاه مخاطب اثر بگذارد، روایت مدرنیستی به دنبال اثرگذاری بر خودآگاه و تفکر بیننده است.

🔹 این، میسر نیست مگر با تاکید بر دیالوگ و مونولوگ‌هایی تامل‌برانگیز که تفاوت‌های بسیاری با سینمای کلاسیک دارند.

🔸 بنابراین مهم‌ترین وجه تمایز سینمای مدرن از کلاسیک، توجه به ریز نکاتی در #پردازش_شخصیت ها است که پیش از این بدیهی بر شمرده می‌شدند و در حاشیه بودند اما حال، مهم‌ترین مبنای پیشروی پیرنگ را می‌سازند و بیش از هر نوع درگیری بیرونی، بر تردیدهای درونی قهرمانانی نامطمئن تاکید دارند.


⏰ #یکشنبه هر هفته

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل سوم: درک گونه های روایت
🔺پست سی و ششم(36/۷۷): روایت مدرن ادبی و سینمایی (2)

@avini_center
http://yon.ir/tfilm36

🔹 #روایت_مدرنیستی علاوه بر تاکید بر شخصیت، به لحاظ پردازش زمانی و مکانی نیز اهمیت ویژه‌ای دارد.

🔸 بازه زمانی داستان مدرن ممکن است به اندازه مدت زمان فیلم باشد و به عبارت دیگر، می‌تواند تمام یک داستان مدرن در ۲ ساعت زمان حقیقی روی دهد.

🔹 از سوی دیگر، از آنجا که در #سینمای_مدرن با فلسفه ذهن بشر بیشتر مواجهیم، عنصر تصادف با رویکردی تقدیرگرایانه در پیشبرد روایت مدرن نقشی به سزا دارد.

🔸 روایت مدرنیستی در پایان، ابهامات بسیاری به جا می‌گذارد و الزامی نیز در پاسخ دادن منطقی و فهم چیستی و چرایی پرسش‌ها ندارد.

🔹 اگر در #روایت_کلاسیک، مسئله و معضل در پایان اثر به نحوی حل و فصل می‌شود، در سینمای مدرن مسئله و معضل محوری اساسا شناسایی نشده و قابل فهم نیست؛ چرا که آنچه اصالت دارد، خوانش ذهنی موقعیت‌هاست و نه لحظه‌های تعیین‌کننده‌ای که اهمیت خویش را از بیرون می‌گیرند.

@Avini_center

🔸 باید در نظر داشت که اطلاق مدرن به یک روایت و اثر شناسه‌‌ای برای فرم است.

🔹 البته باید مد نظر داشت که در محتوای بیشتر آثار مدرن نیز المان‌های مشترکی وجود دارند.

🔸 در محتوای عموم #روایات_مدرن، تلاش می‌شود به جای رابطه خشونت‌بار میان انسان‌ها بر رابطه ذهنی و عاطفی میان آنان تاکید گردد.

🔹 بنابراین آنچه روایت کلاسیک را به عنوان کلیتی غیر قابل انکار مطرح می‌سازد، شکل دادن به مجموعه‌ای از المان های فرمی و تماتیک است که متاثر از شرایط دوران مدرن، با ارزش‌های رو و ساده جهان کلاسیک متعارض است و مبنای آن را تردید و هر عنصر دراماتیکی رقم می‌زند که به نحوی با نسبیت در ارتباط است.

⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل سوم: درک گونه های روایت
🔺پست سی و هفتم (۳۷/۷۷): روایت مدرن اجتماعی (1)

@avini_center
http://yon.ir/tfilm37

🔹 فارغ از فهم بنیان‌های شکل‌گیری روایت مدرن در ادبیات و سینما، آنچه اهمیت‌ ویژه‌ای دارد، بستر و زمینه اجتماعی‌_‌فرهنگی و سیاسی است که موجب شد بنیان‌های ایده‌های کلاسیک در باب فرد و جامعه دچار دگرگونی شده و مبانی هویتی جدیدی شکل بگیرد که امروزه آن را مدرنیسم می‌خوانیم.

🔸 به لحاظ نظری، مدرنیته تحقق پیروزی خرد انسانی در برابر ایده‌های جهان سنتی است و به لحاظ عملی نیز مجموعه‌‌ای فرهنگی را به ذهن متبادر می‌کند که متعلق به عصر رنسانس اروپا بدین‌سو است.

@avini_center

🔹 مدرنیته تلاشی است برای عقلانی‌کردن همه‌چیز و ویران‌کردن عادات اجتماعی و باورهای قدیمی همراه با طرد ارزش‌ها، عواطف و درمجموع، شیوه‌های مادی و فکری زندگی دوران کلاسیک.

🔸 مدرنیسم برمبنای اعتماد بر عقلانیت بشری استوار است؛ بشری که خود در مقام خالق می‌نشیند و دیگر بنده نیست و به قصد تصرف جهان، دیگر به تفسیر انگاره‌های آن قانع نیست.

🔹 بشر دنیای مدرن، خود را در جهان پیرامونش موجودی ساکن و منفعل نمی‌بیند بلکه فعال و پویا است و قصد دارد تا خود را در جهان محقق کند.

👈 بنابراین، آنچه از جهان مدرن مبنای روایت و داستان‌پردازی مدرن ادبی و سینمایی را نیز می‌سازد، برداشتن تأکید از روایت خداگونه و متقن زندگی بشر از بیرون و گماشتن مجدد آن بر قدرت و توانایی پردازش ذهن بشری است که بدون اتکا بر یک کلان‌روایت بزرگ بیرونی، با اتکا به فکر و تخیل خویش روایت و خوانش به‌خصوص خود را شکل داده و می‌کوشد با سازوکاری به این روایت ذهنی اصالت بخشد.

⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل سوم: درک گونه های روایت
🔺پست سی و هشتم (۳۸/۷۷): روایت مدرن اجتماعی (2)

@avini_center
http://yon.ir/tfilm38


🔹 همان‌طور که گفته شد، مدرنیته متکی‌بر عقل بشری است.

🔸 فردی که از جهان خویش اسطوره‌زدایی کرده و جهانش را برمبنای خود و داوری‌هایش بنا کرده و هیچ‌ چیز جز زیست اجتماعی‌اش را اصیل نمی‌داند.

🔹 به مرور زمان، این اتکای متقن به پنداشته‌های ذهن بشر مدرن، با تردیدهای فراوان به چالش کشیده شد.

🔸 رسوایی‌های جهان مدرن که ناشی از اصالت‌بخشیدن صرف به ذهنیت بشر بود، فجایعی همچون رکود اقتصادی امریکا، رسوایی واترگیت و لشکرکشی‌های سلیقه‌ای متعدد به کشورهای توسعه نایافتهبه بار آورد.

🔹 همین رسوایی‌های جهان مدرن، باور قطعی به صلاحیت ذهن بشر برای در دست‌گرفتن زمام امور را زیر سؤال برده و با تردیدهای جدید، مبانی تفکر مدرن نیز دچار دگرگونی شد.

🔸 اگرچه باز هم این ذهن بشر است که اصالت دارد و پویایی می‌بخشد، این بار اطمینان و یقینی به کارکرد مصلحانة عقل بشری نیست.

@avini_center

🔹 تفکر فردی به همان میزان که می‌تواند مولد پویایی باشد، زایندة زوال و شکست نیز هست و زیست در جهان مدرن، نیازمند پذیرش توأمان این شکست‌ها و پیروزی‌ها و واقع‌نگری دوچندان است.

🔸 همین تفکر جدید دربارة انسان و جهان مدرن، مبانی هویتی بشر و ازسوی دیگر، داستانگویی و روایت‌پردازی را نیز با تحولاتی شگرف همراه کرده است.

🔹 روایت زندگی بشر مدرن، روایتی است آمیخته از تردید، سیاهی و تناقض‌هایی که الزاماً قابل حل نیستند؛ بلکه تشریح و تبیین آنان سبب می‌شود تا از دل این دیالکتیک تردید، عاملی جدید سر بر آورد که شاید با تکیه بر آن، بشر مدرن درنهایت قادر به فرار از تردیدها و رسیدن به رستگاری باشد.

🔸 این‌گونه است که روایت مدرن سامان یافته و در تعریف و ترسیم شمایل انسان و جامعة مدرن، به واقع‌گرایی می‌رسد.


⏰ #یکشنبه هر هفته ساعت 16

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ

🔻٧٧نکته کلیدی برای #تحلیل_فیلم
💢 فصل سوم: درک گونه های روایت
🔺پست سی و نهم (۳۹/۷۷): روایت پست‌مدرن ادبی و سینمایی (۱)

@avini_center

🔹 پس از دوران کلاسیک و مدرن و با تجربه اسلوب روایی هریک از این دو، با ورود عنصر نسبیت به دورانی جدید و رادیکال، روایت و داستان پست‌مدرن نیز اهمیت فراوانی می‌یابد.

🔸 پست‌مدرنیسم در ادبیات و سینما، مبتنی‌بر بی‌اعتمادی به کلان‌روایت‌ها و شخصیت‌های شناسنامه‌دار و متقن و روی‌آوردن به خرده‌روایت‌های پراکنده و شخصیت‌های آشفته و با هویت چندتکه شکل می‌گیرد.

👈 به‌عبارت دیگر، نویسندة پست‌مدرن در جایگاه یک فیلسوف قرار می‌گیرد.

🔹 متنی که می‌نویسد و اثری که خلق می‌کند در اصل زیر سلطة قوانین از پیش تعیین‌شده نیستند.

🔸 آنان نمی‌توانند به‌وسیلة یک قانون تعیین‌کننده و با استفاده از مقولات شناخته‌شده داوری شوند بلکه اثر و روایت پست‌مدرن، به خودی‌خود در جست‌وجوی این قوانین برمی‌آید؛ بدین‌ترتیب، نویسنده و هنرمند بدون قانون کار می‌کند تا قوانین آنچه انجام پذیرفته را تعیین کنند.

🔹 به‌نحوی‌که در یک روایت پست‌مدرن، فرایند جزء‌به‌کل کاملاً برعکس طی شده و آنچه تعیین‌کننده است، خرده‌روایت‌های پراکنده است که در کنار یکدیگر کلیتی چندتکه را می‌سازند؛ بنابراین، در داستان پست‌مدرن شخصیت از همان آغاز به تقسیم فیزیکی میان خویش و دیگری اعتقادی ندارد.

🔸 دنیای واحد عقلانی روایت مدرن به‌عنوان تنها دنیای ممکن کنار می‌رود و دنیاهای متعدد تجربه می‌شوند.

🔹 روایت‌های کلان نیز به‌دلیل آنکه در‌پی یکسان‌سازی هستند از میان می‌روند و علیه آنان موضع‌گیری می‌شود و درنهایت، آنچه می‌ماند جهانی متشتت و غیر یکپارچه است که هویت در آن طی لحظات شکل می‌گیرد و با پایان هر لحظه، هویت نیز قالب تهی می‌کند.


⏰ #یکشنبه هر هفته

📍با #آرما همراه باشید - آموزش قدم به قدم تحليل فيلم در کانال تلگرامی مجتمع آموزشی_پژوهشی شهید آوینی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAECc_TCXcHxaa3y5vQ