#پاراگراف_کتاب
«اشتباه ما این است که گمان میکنیم سعادت همان رفتن به بهشت است. مادامیکه همینجا سعادت داریم باید قدرش را بدانیم، چراکه شاید آن را در بهشت نیابیم. هیچ رازی قدرتمندتر عشق انسان به وطنش نیست. هیچ زیبایی از آن بالاتر نیست. مصیبتی که بر سر مردم ما آمده این است که نسلها زیردست دیگران رنجبردهاند و این عشق به وطن در دلشان مرده است. هدف بریتانیا تصرف و استثمار ایرلند و حکومت بر آن نبود. بریتانیا قصد کرده بود فرهنگ سلتی را از ریشه بخشکاند و فرهنگی را بر این مردم تحمیل کند که تماماً با آن بیگانه بودند.»
#ترینیتی
#لئون_اوریس
#نشر_نون
مترجم: دکتر داود نوابی
#نشر_نون
#نشر_نون
#نشر_نون
#عشق_به_وطن #رمان_بلند #تاریخ_استعماری #رمان_ایرلندی
@noonbook
«اشتباه ما این است که گمان میکنیم سعادت همان رفتن به بهشت است. مادامیکه همینجا سعادت داریم باید قدرش را بدانیم، چراکه شاید آن را در بهشت نیابیم. هیچ رازی قدرتمندتر عشق انسان به وطنش نیست. هیچ زیبایی از آن بالاتر نیست. مصیبتی که بر سر مردم ما آمده این است که نسلها زیردست دیگران رنجبردهاند و این عشق به وطن در دلشان مرده است. هدف بریتانیا تصرف و استثمار ایرلند و حکومت بر آن نبود. بریتانیا قصد کرده بود فرهنگ سلتی را از ریشه بخشکاند و فرهنگی را بر این مردم تحمیل کند که تماماً با آن بیگانه بودند.»
#ترینیتی
#لئون_اوریس
#نشر_نون
مترجم: دکتر داود نوابی
#نشر_نون
#نشر_نون
#نشر_نون
#عشق_به_وطن #رمان_بلند #تاریخ_استعماری #رمان_ایرلندی
@noonbook
📖از متن #به_ویرجینیا_بیا
جالبتوجهترین چیزی که دربارۀ بچههای کیتینگ و بچههای کازینز وجود داشت این بود: آنها نه از یکدیگر متنفر بودند، نه ذرهای حس وفاداری خویشاوندی به هم داشتند. کازینزها نبودن کنار کازینزها را ترجیح میدادند و دو کیتینگ کاملاً میتوانستند بدون یکدیگر سر کنند. چهار دختر از این عصبانی بودند که با این تعداد زیاد مجبور بودند داخل یک اتاق باشند اما تقصیر را گردن هم نمیانداختند. پسرها که همیشه از دست همهچیز عصبانی بودند، به نظر نمیآمد که در کنار تعداد زیادی دختر بودن برایشان اهمیت داشته باشد. این شش کودک یک قانون جامع مشترک داشتند و آن این بود که بیعلاقگی ذاتیشان نسبت به یکدیگر را به ته جدول لیگهای رده دو میفرستادند: آنها از والدینشان خوششان نمیآمد. از آنها متنفر بودند.
«به ویرجینیا بیا»
آن پچت
#نشرنون
#آن_پچت #رمان_خوان #رمان_بلند #داستان_خانواده #عشق #خانواده #نشر_نون #کتاب_خوب #کتابخوان
@noonbook
جالبتوجهترین چیزی که دربارۀ بچههای کیتینگ و بچههای کازینز وجود داشت این بود: آنها نه از یکدیگر متنفر بودند، نه ذرهای حس وفاداری خویشاوندی به هم داشتند. کازینزها نبودن کنار کازینزها را ترجیح میدادند و دو کیتینگ کاملاً میتوانستند بدون یکدیگر سر کنند. چهار دختر از این عصبانی بودند که با این تعداد زیاد مجبور بودند داخل یک اتاق باشند اما تقصیر را گردن هم نمیانداختند. پسرها که همیشه از دست همهچیز عصبانی بودند، به نظر نمیآمد که در کنار تعداد زیادی دختر بودن برایشان اهمیت داشته باشد. این شش کودک یک قانون جامع مشترک داشتند و آن این بود که بیعلاقگی ذاتیشان نسبت به یکدیگر را به ته جدول لیگهای رده دو میفرستادند: آنها از والدینشان خوششان نمیآمد. از آنها متنفر بودند.
«به ویرجینیا بیا»
آن پچت
#نشرنون
#آن_پچت #رمان_خوان #رمان_بلند #داستان_خانواده #عشق #خانواده #نشر_نون #کتاب_خوب #کتابخوان
@noonbook