NOONBOOK :: نشر نون
3.37K subscribers
2.03K photos
44 videos
30 files
390 links
6728
.:

کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
Forwarded from کلیدر
#زنی_با_موهای_قرمز
نویسنده: #اورهان_پاموک
مترجم: #مژده_الفت
انتشارات: نون
قیمت: 18000تومان
📚 @klidar
Forwarded from کلیدر
📗#چند_سطر_کتاب

#زنی_با_موهای_قرمز
نویسنده: #اورهان_پاموک

ابرها پراکنده شده بودند،خورشید بیرون آمده بود و حتی به خاک بی گیاه و نیمه بایر رنگ داده بود. کلاغ های سیاه پرسروصدا که در مزارع ذرت جاده ی پیچ در پیچ جست و خیز می کردند تا ما را می دیدند بال هایشان را می گشودند و به یکباره پرواز می کردند. رنگ آبی عجیب ارتفاعات سمت دریای سیاه و رنگ سبز درخت های پراکنده در دشت خاکی متمایل به زرد توجهم را جلب کرد. جایی که ما چاه حفر می کردیم، تمام عالم، خانه های بی رنگ و روی دوردست، درخت های بید، ریل های پرپیچ و خم قطار، همه چیز، زیبا بود. گوشه ای از وجودم حس می کردم که حال خوشم را به دیدار زن مو قرمز مدیونم....(ص28)
📚 @klidar
By: #مهسا
NOONBOOK :: نشر نون
زنی با موهای قرمز- اورهان پاموک ترجمه: مژده الفت #نشرنون https://t.me/NOONBOOK
#يک_جرعه_کتاب
گفتم: «پدرم ما را ترک کرده.»
«پس با این حساب درحق تو پدری نکرده، خب تو هم برای خودت پدری دیگر پیدا کن. در این ممکلت بابا زیاد است، دولت بابا، خداوند بابا، پاشا بابا، مافیا بابا در این جا هیچ کس بدون بابا نمی‌ماند.»

#درباره_کتاب
زنی با موهای قرمز دهمین رمان بلند پاموک، وامدار فردوسی و سوفوکل است. در یک دست افسانه رستم و سهراب یا «پسر کشی‌ای» که فردوسی به بهترین نحو از قلب آسیا به تصویرش کشیده، دست دیگر سوفوکل خالق ادیپ  که پدر خود را به قتل می رساند و در خاک غرب بذر «پدر کشی»  می‌کارد. خط داستانی کتاب حول پسری می‌گردد دورمانده از پدرش که برای پیدا کردن آب با صاحب کارخود «محمود اوستا» به منطقه ای به نام «قبضه» می‌روند در شهر «کجاعلی». به این ترتیب  زمینه  آشنایی و پیدایش عشق  او به دختری که در نزدیکی آن شهر برای مردم در چادری به قصه‌گویی و نمایش تئاتر می‌پرداخته آغاز میشود. اورهان پاموک سعی می‌کند احساسات این پسر جوان را مثل حسادت، عشق، مسئولیت‌پذیری و آزاد اندیشی‌اش از نزدیکترین فاصله با مخاطب در میان بگذارد. قسمتی از اوج کتاب هم دیالوگ‌های این شاگرد با اوستایش است که هر دو نماینده دو نسل مختلفند.

#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموک
#مژده_الفت
#نشر_نون
#رمان
https://t.me/NOONBOOK
@noonbook
NOONBOOK :: نشر نون
«زنی با موهای قرمز» اورهان پاموک مژده الفت نشرنون @noonbook
«گفتم: پدرم ما را ترک کرده.» «پس با این حساب درحق تو پدری نکرده، خب تو هم برای خودت پدری دیگر پیدا کن. در این ممکلت بابا زیاد است، دولت بابا، خداوند بابا، پاشا بابا، مافیا بابا در این جا هیچ کس بدون بابا نمی‌ماند»
_
رمان «زنی با موهای قرمز» اورهان پاموک ما را به سی سال قبل و به ماجرای عاشقانه یک جوان دبیرستانی در یک دهکده کوچک و گناه بزرگ انسانی می‌برد. در اواسط دهه ۱۹۸۰ هنگامی‌که اوستا محمد و شاگرد جوانش جَم به شکل سنتی چاه می‌کندند و در جست‌وجوی آب بودند، در خارج از شهر در چادری زردرنگ زنی شگفت‌انگیز هر شب در تئاتر داستان‌های قدیمی را اجرا می‌کرد. رمان از طرفی زندگی عاشقانه، حسادت، احساس مسؤولیت و آزادیخواهی قهرمان جوان را توضیح داده و از طرف دیگر روابط بین پدران و پسران، حکمرانی و فردی آزاد بودن را با توجه به تمدن‌های مختلف شرح می‌دهد.»
_
کتاب داستان مرگ است، رستم و سهراب شاهنامه، اودیپی که قاتل پدر می شود و قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم. در طول داستان مدام این موارد پیش کشیده می شود و خیلی جاها آزار دهنده است، خواننده با یک بار اشاره مطلب را میگیرد،. در اواسط کتاب، جهشی سی ساله در زمان داریم که باعث تغییر به مدرنیته و گستردگی بناها و پیشرفت علم می شود و می شود گفت در إن بخش هم توصیفات زیادی از حد بود. در بخش هایی از کتاب بواسطه وجود رستم و سهراب، توصیفاتی از ایران داریم، از مردم، تههران، کتابفروشیهای انقلاب. فصل اول داستان قوی تر از دو فصل دیگر بود، کتاب فراز و فرود زیادی دارد، جاهایی کسل کننده و جاهایی جذاب می شود. پایان کتاب هم قابل پیش بینی بود با این همه اشاره و مصداق.
_
#زنی_با_موهای_قرمز / #اورهان_پاموک / ترجمه ی #مژده_الفت / #نشر_نون
چاپ پنجم
@noonbook
NOONBOOK :: نشر نون
Photo
«گفتم: پدرم ما را ترک کرده.» «پس با این حساب درحق تو پدری نکرده، خب تو هم برای خودت پدری دیگر پیدا کن. در این ممکلت بابا زیاد است، دولت بابا، خداوند بابا، پاشا بابا، مافیا بابا در این جا هیچ کس بدون بابا نمی‌ماند»
_
رمان «زنی با موهای قرمز» اورهان پاموک ما را به سی سال قبل و به ماجرای عاشقانه یک جوان دبیرستانی در یک دهکده کوچک و گناه بزرگ انسانی می‌برد. در اواسط دهه ۱۹۸۰ هنگامی‌که اوستا محمد و شاگرد جوانش جَم به شکل سنتی چاه می‌کندند و در جست‌وجوی آب بودند، در خارج از شهر در چادری زردرنگ زنی شگفت‌انگیز هر شب در تئاتر داستان‌های قدیمی را اجرا می‌کرد. رمان از طرفی زندگی عاشقانه، حسادت، احساس مسؤولیت و آزادیخواهی قهرمان جوان را توضیح داده و از طرف دیگر روابط بین پدران و پسران، حکمرانی و فردی آزاد بودن را با توجه به تمدن‌های مختلف شرح می‌دهد.»
_
کتاب داستان مرگ است، رستم و سهراب شاهنامه، اودیپی که قاتل پدر می شود و قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم. در طول داستان مدام این موارد پیش کشیده می شود و خیلی جاها آزار دهنده است، خواننده با یک بار اشاره مطلب را میگیرد،. در اواسط کتاب، جهشی سی ساله در زمان داریم که باعث تغییر به مدرنیته و گستردگی بناها و پیشرفت علم می شود و می شود گفت در إن بخش هم توصیفات زیادی از حد بود. در بخش هایی از کتاب بواسطه وجود رستم و سهراب، توصیفاتی از ایران داریم، از مردم، تهران، کتابفروشی های انقلاب.
#زنی_با_موهای_قرمز / #اورهان_پاموک / ترجمه ی #مژده_الفت / #نشر_نون
چاپ نهم
@noonbook