NOONBOOK :: نشر نون
3.26K subscribers
1.99K photos
44 videos
29 files
379 links
.:کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
Forwarded from کلیدر
#زنی_با_موهای_قرمز
نویسنده: #اورهان_پاموک
مترجم: #مژده_الفت
انتشارات: نون
قیمت: 18000تومان
📚 @klidar
Forwarded from کلیدر
📗#چند_سطر_کتاب

#زنی_با_موهای_قرمز
نویسنده: #اورهان_پاموک

ابرها پراکنده شده بودند،خورشید بیرون آمده بود و حتی به خاک بی گیاه و نیمه بایر رنگ داده بود. کلاغ های سیاه پرسروصدا که در مزارع ذرت جاده ی پیچ در پیچ جست و خیز می کردند تا ما را می دیدند بال هایشان را می گشودند و به یکباره پرواز می کردند. رنگ آبی عجیب ارتفاعات سمت دریای سیاه و رنگ سبز درخت های پراکنده در دشت خاکی متمایل به زرد توجهم را جلب کرد. جایی که ما چاه حفر می کردیم، تمام عالم، خانه های بی رنگ و روی دوردست، درخت های بید، ریل های پرپیچ و خم قطار، همه چیز، زیبا بود. گوشه ای از وجودم حس می کردم که حال خوشم را به دیدار زن مو قرمز مدیونم....(ص28)
📚 @klidar
By: #مهسا
NOONBOOK :: نشر نون
زنی با موهای قرمز- اورهان پاموک ترجمه: مژده الفت #نشرنون https://t.me/NOONBOOK
#يک_جرعه_کتاب
گفتم: «پدرم ما را ترک کرده.»
«پس با این حساب درحق تو پدری نکرده، خب تو هم برای خودت پدری دیگر پیدا کن. در این ممکلت بابا زیاد است، دولت بابا، خداوند بابا، پاشا بابا، مافیا بابا در این جا هیچ کس بدون بابا نمی‌ماند.»

#درباره_کتاب
زنی با موهای قرمز دهمین رمان بلند پاموک، وامدار فردوسی و سوفوکل است. در یک دست افسانه رستم و سهراب یا «پسر کشی‌ای» که فردوسی به بهترین نحو از قلب آسیا به تصویرش کشیده، دست دیگر سوفوکل خالق ادیپ  که پدر خود را به قتل می رساند و در خاک غرب بذر «پدر کشی»  می‌کارد. خط داستانی کتاب حول پسری می‌گردد دورمانده از پدرش که برای پیدا کردن آب با صاحب کارخود «محمود اوستا» به منطقه ای به نام «قبضه» می‌روند در شهر «کجاعلی». به این ترتیب  زمینه  آشنایی و پیدایش عشق  او به دختری که در نزدیکی آن شهر برای مردم در چادری به قصه‌گویی و نمایش تئاتر می‌پرداخته آغاز میشود. اورهان پاموک سعی می‌کند احساسات این پسر جوان را مثل حسادت، عشق، مسئولیت‌پذیری و آزاد اندیشی‌اش از نزدیکترین فاصله با مخاطب در میان بگذارد. قسمتی از اوج کتاب هم دیالوگ‌های این شاگرد با اوستایش است که هر دو نماینده دو نسل مختلفند.

#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموک
#مژده_الفت
#نشر_نون
#رمان
https://t.me/NOONBOOK
@noonbook
NOONBOOK :: نشر نون
«زنی با موهای قرمز» اورهان پاموک مژده الفت نشرنون @noonbook
«گفتم: پدرم ما را ترک کرده.» «پس با این حساب درحق تو پدری نکرده، خب تو هم برای خودت پدری دیگر پیدا کن. در این ممکلت بابا زیاد است، دولت بابا، خداوند بابا، پاشا بابا، مافیا بابا در این جا هیچ کس بدون بابا نمی‌ماند»
_
رمان «زنی با موهای قرمز» اورهان پاموک ما را به سی سال قبل و به ماجرای عاشقانه یک جوان دبیرستانی در یک دهکده کوچک و گناه بزرگ انسانی می‌برد. در اواسط دهه ۱۹۸۰ هنگامی‌که اوستا محمد و شاگرد جوانش جَم به شکل سنتی چاه می‌کندند و در جست‌وجوی آب بودند، در خارج از شهر در چادری زردرنگ زنی شگفت‌انگیز هر شب در تئاتر داستان‌های قدیمی را اجرا می‌کرد. رمان از طرفی زندگی عاشقانه، حسادت، احساس مسؤولیت و آزادیخواهی قهرمان جوان را توضیح داده و از طرف دیگر روابط بین پدران و پسران، حکمرانی و فردی آزاد بودن را با توجه به تمدن‌های مختلف شرح می‌دهد.»
_
کتاب داستان مرگ است، رستم و سهراب شاهنامه، اودیپی که قاتل پدر می شود و قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم. در طول داستان مدام این موارد پیش کشیده می شود و خیلی جاها آزار دهنده است، خواننده با یک بار اشاره مطلب را میگیرد،. در اواسط کتاب، جهشی سی ساله در زمان داریم که باعث تغییر به مدرنیته و گستردگی بناها و پیشرفت علم می شود و می شود گفت در إن بخش هم توصیفات زیادی از حد بود. در بخش هایی از کتاب بواسطه وجود رستم و سهراب، توصیفاتی از ایران داریم، از مردم، تههران، کتابفروشیهای انقلاب. فصل اول داستان قوی تر از دو فصل دیگر بود، کتاب فراز و فرود زیادی دارد، جاهایی کسل کننده و جاهایی جذاب می شود. پایان کتاب هم قابل پیش بینی بود با این همه اشاره و مصداق.
_
#زنی_با_موهای_قرمز / #اورهان_پاموک / ترجمه ی #مژده_الفت / #نشر_نون
چاپ پنجم
@noonbook
NOONBOOK :: نشر نون
Photo
«گفتم: پدرم ما را ترک کرده.» «پس با این حساب درحق تو پدری نکرده، خب تو هم برای خودت پدری دیگر پیدا کن. در این ممکلت بابا زیاد است، دولت بابا، خداوند بابا، پاشا بابا، مافیا بابا در این جا هیچ کس بدون بابا نمی‌ماند»
_
رمان «زنی با موهای قرمز» اورهان پاموک ما را به سی سال قبل و به ماجرای عاشقانه یک جوان دبیرستانی در یک دهکده کوچک و گناه بزرگ انسانی می‌برد. در اواسط دهه ۱۹۸۰ هنگامی‌که اوستا محمد و شاگرد جوانش جَم به شکل سنتی چاه می‌کندند و در جست‌وجوی آب بودند، در خارج از شهر در چادری زردرنگ زنی شگفت‌انگیز هر شب در تئاتر داستان‌های قدیمی را اجرا می‌کرد. رمان از طرفی زندگی عاشقانه، حسادت، احساس مسؤولیت و آزادیخواهی قهرمان جوان را توضیح داده و از طرف دیگر روابط بین پدران و پسران، حکمرانی و فردی آزاد بودن را با توجه به تمدن‌های مختلف شرح می‌دهد.»
_
کتاب داستان مرگ است، رستم و سهراب شاهنامه، اودیپی که قاتل پدر می شود و قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم. در طول داستان مدام این موارد پیش کشیده می شود و خیلی جاها آزار دهنده است، خواننده با یک بار اشاره مطلب را میگیرد،. در اواسط کتاب، جهشی سی ساله در زمان داریم که باعث تغییر به مدرنیته و گستردگی بناها و پیشرفت علم می شود و می شود گفت در إن بخش هم توصیفات زیادی از حد بود. در بخش هایی از کتاب بواسطه وجود رستم و سهراب، توصیفاتی از ایران داریم، از مردم، تهران، کتابفروشی های انقلاب.
#زنی_با_موهای_قرمز / #اورهان_پاموک / ترجمه ی #مژده_الفت / #نشر_نون
چاپ نهم
@noonbook
اورهان پاموک سال ۱۳۸۲ و پیش از بردن جایزه نوبل و عالم‌گیر شدن شهرتش یک بار به ایران سفر کرده بود.
او بعدها شرحی از تجربه حضور در ایران را در کتاب «زنی با موهای قرمز» روایت کرده که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانیم:
#پاره‌‌های‌کتاب
اما میزان شباهت ایرانی‌ها با ترک‌ها من را جادو کرده بود. برای بازگشت به ترکیه عجله نداشتم. در پیاده‌روها، بازار و کتاب‌فروشی‌های تهران می‌گشتم (چقدر ترجمه‌ی کتاب‌های نیچه زیاد بود!)
همه چیز برایم جالب بود. حرکت سر و دست مردهای تو خیابان‌ها، حالت چهره‌هایشان، زبان بدنشان، اینکه جلوی درها می‌ایستادند و به یکدیگر تعارف می‌کردند، الکی یک جا ایستادن‌هایشان، توی قهوه‌خانه نشستن و سیگار دود کردنشان چقدر به ما ترک‌ها شبیه بود.
ترافیک تهران هم مثل استانبول افتضاح بود. ما ترک‌ها از زمان رو کردن به غرب، ایران را از یاد برده بودیم. وارد کتاب‌فروشی‌های انقلاب شدم و از تنوع کتاب‌ها حیرت کردم.

«زنی با موهای قرمز»
#اورهان_پاموک
مترجم مژده الفت
چاپ نهم
#نشر_نون
#کتاب_خوب #کتابخوان #روایت_عشق #نشرنون
@noonbook
Forwarded from ویراستار (Hossein Javid)
کسانی که #مردی_به_نام_اوه و دیگر کتاب‌های #فردریک_بکمن را خوانده‌اند احتمالاً می‌دانند که نوشته‌های #بکمن اعتیادآور است و او خوانندگان مشتاق زیادی در سراسر دنیا ــ از اروپا و آسیا گرفته تا آمریکا ــ برای خود دست‌وپا کرده است. آثار او از پرفروش‌ترین کتاب‌های بازار کتاب جهان هستند و اغراق نیست اگر بگوییم این نویسنده‌ی جوان سوئدی نقش چشم‌گیری در احیای ادبیات کشورش داشته و ــ در کنار نویسندگانی مثل یوناس یوناسن ــ جهان را با نسل جدید رمان‌نویسان #اسکاندیناوی دم‌خور کرده است؛ تقریباً شبیه همان نقشی که #اورهان_پاموک در احیای ادبیات #ترکیه ایفا کرد.
خبر خوب این است که #نشر_نون رمان #مردم_مشوش (جدیدترین کار #بکمن) را به بازار فرستاده است. این رمان مستقیماً‌ از زبان #سوئدی ترجمه شده و کتاب‌خوان‌های ایرانی حتی زودتر از کتاب‌خوان‌های انگلیسی‌زبان ترجمه‌ی آن را می‌خوانند! (چون نسخه‌ی انگلیسی کتاب در سپتامبر منتشر خواهد شد). #نشر_نون اولین ناشر ایرانی است که اثری از #فردریک_بکمن منتشر کرد و حالا تنها ناشر ایرانی است که مجموعه‌ی کامل آثار او را به بازار فرستاده است.
#مردم_مشوش داستان فوق‌العاده‌ای دارد. جنبه‌های گوناگون و شخصیت‌های مختلف و اتفاقات پرهیجان آن خواننده را درگیر داستانی جذاب و پرکشش و در عین حال عمیق و تفکربرانگیز می‌کنند. ماجرا از یک #گروگانگیری شروع می‌شود، اما نه از نوع عادی آن! از آن نوع که #سندروم_استکهلم دست‌به‌کار می‌شود و رابطه‌ی گروگان‌ها و گروگانگیر و حتی پلیس‌ها را دگرگون می‌کند! کار به پیتزاخوری و آتش‌بازی می‌کشد و خواننده ۳۵۰ صفحه فرصت دارد که نفس را در سینه حبس کند، بخندد، اندوه را تجربه کند، غافل‌گیر شود و لذت ببرد!
#طنز درجه‌یک #بکمن هیچ‌وقت سقوط نمی‌کند و به دام ابتذال یا ضعف نمی‌افتد. #طنز #بکمن هم طنز موقعیت است و هم طنز کلامی، ولی نه از آن نوع طنزها که به تکه‌پرانی و لودگی شبیه است ــ شاهدش آنکه به هر زبانی ترجمه می‌شود از بین نمی‌رود و خواننده‌های مختلف را در سراسر دنیا می‌خنداند و همدل و همراه می‌کند؛ طنز او چاشنی زندگی واقعی دارد و به همین دلیل در کارهایش فرازوفرودهای عاطفی شخصیت‌ها و لحظات تلخ و شیرین در هم گره خورده‌اند.
#مردم_مشوش از آن کتاب‌های اصطلاحاً #حال_خوب_کن است. این روزها که همه‌مان تنش‌های زیادی را تجربه می‌کنیم، کتاب‌هایی مثل #مردم_مشوش می‌‌توانند مفری باشند برای اینکه ساعت‌هایی را به فراغت و لذت بگذرانیم و با #ادبیات به معنای واقعی آن همنشین باشیم.
@NoonBook
@Virastaar
Forwarded from ویراستار (Hossein Javid)
عادت کرده‌ایم ادبیات داستانی مدرن را با غرب بشناسیم و ادبیات شرق را جدی نگیریم؛ غافل از اینکه شرق از خاستگاه‌های اصلی داستان‌پردازی است و چند دهه‌ای است نویسندگان شرقی هم پابه‌پای نویسندگان غربی پیش می‌روند و چه‌بسا گاهی فقط به‌دلیل نبود بنگاه‌های بزرگ انتشاراتی ــ آن‌چنان که در غرب وجود دارد ــ کارهایشان جهانی نمی‌شود. گاهی هم، به‌رغم همه‌ی موانع، کسانی مثل #اورهان_پاموک و #هاروکی_موراکامی ظهور می‌کنند و معادلات را به هم می‌ریزند و حتی بازار کتاب غرب را تسخیر می‌کنند.
چند روزی است #نشر_نون کتاب #تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند را منتشر کرده است. راستش خودم هم فکر نمی‌کردم مجموعه‌ای از #داستان‌های_ژاپنی تا این حد توجهم را جلب کند و کاری این‌چنین قدرتمند و خواندنی باشد. مجموعه‌ی #تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند شامل آثار #شانزده نویسنده‌ی طراز اول ژاپنی است. بعضی نا‌م‌ها آن‌قدر آشنایند که نیاز به معرفی ندارند (کسانی مثل #هاروکی_موراکامی، #کازوئو_ایشی‌گورو، #کنزابورو_اوئه و...) اما بعضی را ما ایرانی‌ها چندان نمی‌شناسیم، درحالی‌که در کشور خودشان و حتی در دیگر کشورهای دنیا حسابی مطرح‌اند و طرفداران پروپاقرص دارند (نویسندگانی همچون #بنانا_یوشیموتو، #ریو_موراکامی و #هیدئو_فوروکاوا و...).
نویسندگان ژاپنی تلاش نمی‌کنند از نویسندگان غربی تقلید کنند، بلکه مسائل و فرهنگ کشور خودشان را طوری روایت می‌کنند که برای خوانندگان در سراسر دنیا جذاب است. این نکته شاید تأیید این فرضیه باشد که برای #جهانی_شدن باید #بومی بود. #تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند عمیقاً ژاپنی است و عمیقاً قصه‌گو. سبک‌ها و رویکردهای مختلف را در این مجموعه می‌توان دید و با خواندنش تصویری نسبتاً جامع از ادبیات معاصر ژاپن به دست می‌آید.
مترجم کتاب، خانم #مژگان_رنجبر، چند سالی است روی ادبیات شرق آسیا ــ به‌طور ویژه، #ژاپن و #کره‌ی_جنوبی ــ تمرکز کرده‌اند. انصافاً ترجمه‌ی کتاب بسیار روان و پاکیزه است و تفاوت زبان و لحن در داستان‌های مختلف احساس می‌شود و به ساخت فضای داستان‌ها یاری می‌رساند.
در پایان کتاب هم گفت‌وگوی کوتاه اما روشنگر #کازوئو_ایشی‌گورو و #کنزابورو_اوئه ــ دو #نوبلیست متولد #ژاپن ــ منتشر شده است.
#تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند، بدون اغراق، از #بهترین مجموعه‌داستان‌های کوتاهی است که در سال‌های اخیر در ایران ترجمه و منتشر شده‌اند و مطمئناً غافلگیرتان خواهد کرد.
متأسفانه، چند سالی است مخاطبان ایرانی در برابر داستان کوتاه گارد دارند و خواندن رمان را ترجیح می‌دهند؛ اگر شما هم از این دسته خواننده‌ها هستید، بد نیست با #تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند دوباره لذت ناب خواندن داستان‌های کوتاه درجه‌یک را تجربه کنید؛ گو اینکه بعضی از داستان‌های این کتاب در فضاسازی و شخصیت‌پردازی چیزی از یک رمان کوتاه خوب کم ندارند و خواننده را مشتاقانه با خود همراه می‌کنند.
@NoonBook
@Virastaar
تصاویر
مجلس رونمایی و جشن امضای رمان «برف»
همراه با گفتگویی پیرامون اورهان پاموک و ادبیات ترکیه
در کتابفروشی بوکلند
با حضور: «عارف جمشیدی» مترجم «الهام فلاح» نویسنده «حبیب پیریاری» نویسنده

جمعه 28 مهرماه 1402
کتابفروشی بوکلند مارکیز

#برف_اورهان_پاموک #اورهان_پاموک #نشرنون #نشر_نون #کتاب #رمان