Forwarded from شهرکتاب بوستان
#پیشنهاد_خواندنی_شهرکتاب_بوستان
📚 مردی که دو پای چپ داشت
✏️ #پی_جی_وودهاوس
📝 #نیلوفر_خوش_زبان
نشر نون
@BoostanBookCity
📚 مردی که دو پای چپ داشت
✏️ #پی_جی_وودهاوس
📝 #نیلوفر_خوش_زبان
نشر نون
@BoostanBookCity
NOONBOOK :: نشر نون
#پیشنهاد_خواندنی_شهرکتاب_بوستان 📚 مردی که دو پای چپ داشت ✏️ #پی_جی_وودهاوس 📝 #نیلوفر_خوش_زبان نشر نون @BoostanBookCity
#پیشنهاد_خواندنی_شهرکتاب_بوستان
📚 مردی که دو پای چپ داشت
✏️ #پی_جی_وودهاوس
📝 #نیلوفر_خوش_زبان
نشر نون
مجموعه داستان «مردی که دو پای چپ داشت» مجموعهای از سیزده داستان طنز از داستاننویس و طنزپرداز انگلیسی «پی. جی. وودهاوس» است که طی هفت دهه زندگی، چندین رمان، مجموعه داستان و نمایشنامه موزیکال نوشت و بسیاری را با نوشتههایش به خنده واداشت.
سر پلام گرِنویل وودهاوس چندین رمان، مجموعه داستان کوتاه و نمایشنامهی موزیکال در کارنامهی بالغ بر هفتاد سال نویسندگی خود دارد و او را یکی از بزرگترین طنزپردازان قرن بیستم میلادی میدانند.
وودهاوس نخستین داستاناش را در ۱۹سالگی منتشر کرد و تا آخرین روز حیات دست از نوشتن برنداشت. با اینکه اغلب داستانهای وودهاوس در فضای انگلستان میگذرد، خود او بیشتر عمرش را در امریکا سپری کرد و به تبع آن، از نیویورک و هالیوود به عنوان زمینة بعضی از رمانها و داستانهای کوتاهاش بهره گرفت. خودش معتقد بود یکی از عواملی که باعث طنزآمیز بودن نوشتههایش میشود نوع نگاهاش به زندگی است: «اگر زندگی را ساده بگیرید، همهچیز را خندهدار خواهید یافت. شاید به این خاطر که اینطور به دنیا آمدهاید.»
وودهاوس نویسندة پرکاری بود و بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۴۷ بیش از نود کتاب شامل چهل نمایشنامه، دویست داستان کوتاه و تعدادی نوشته دیگر به چاپ رساند. او مورد ستایش بسیاری از نویسندگان همعصرش، مانند جورج اورول، مکس بیربام، رادیارد کیپلینگ و اِی. هاوسمن بوده و «مردی که دو پای چپ داشت» از آثار شاخص او به شما میآید. داستانهای این مجموعه را میتوان جزو آثار مطرح طنز دنیا به شمار آورد که نویسنده و شخصیتهایش هنوز در ایران آنچنان معرفی نشدهاند.
«بیل، سگ شکاری»، آزاد کردن گاسی جوان»، «تعطیلات ویلتون»، ملاقات با مرد خجالتی»، ورود به اجتماع»، «در گایزنهامر»، «مَک چگونه مَک شد»، «سیاه، رنگ شانس»، «عاشقانة یک پلیس زشت» و «دریای فتنه و آشوب» از داستانهای این مجموعه داستان طنز هستند.
از سال ۲۰۰۰ تا کنون، هر ساله جایزه وودهاوس به بهترین اثر طنزآمیز سال تعلق میگیرد. این جایزه تنها جایزة ادبی بریتانیا در زمیه آثار طنز و کمیک به شمار میرود.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
«شگفتانگیزترین شب زندگیام آن شبی بود که ویلتون من را محرم راز خود دانست. اینکه چرا از بین همه من را انتخاب کرد، نمیدانم. ترجیح میدهم فکر کنم چون آن شب تنها بودیم، من و ویلتون، در آن حال و هوای روحی خاص که آدم یا باید سفرة دلش را پیش یک نفر باز کند و یا از درد بترکد؛ و ویلتون از بین این دو گزینة لعنتی، اولی را انتخاب کرد. توی ماجراهای عشقی، قویترین آدمها معمولاً سستترین و بیدل و جرأتترینها از آب درمیآیند. ویلتون سیزده تا وزنه را یکجا میزد و ماهیچههایش به کابلهای فلزی میماند، اما در آن شرایط بحرانی اگر یک تخممرغ آبپز جای او بود قطعاً شهامت بیشتری از خودش نشان میداد. ویلتون رقتانگیز بود.»
@noonbook
📚 مردی که دو پای چپ داشت
✏️ #پی_جی_وودهاوس
📝 #نیلوفر_خوش_زبان
نشر نون
مجموعه داستان «مردی که دو پای چپ داشت» مجموعهای از سیزده داستان طنز از داستاننویس و طنزپرداز انگلیسی «پی. جی. وودهاوس» است که طی هفت دهه زندگی، چندین رمان، مجموعه داستان و نمایشنامه موزیکال نوشت و بسیاری را با نوشتههایش به خنده واداشت.
سر پلام گرِنویل وودهاوس چندین رمان، مجموعه داستان کوتاه و نمایشنامهی موزیکال در کارنامهی بالغ بر هفتاد سال نویسندگی خود دارد و او را یکی از بزرگترین طنزپردازان قرن بیستم میلادی میدانند.
وودهاوس نخستین داستاناش را در ۱۹سالگی منتشر کرد و تا آخرین روز حیات دست از نوشتن برنداشت. با اینکه اغلب داستانهای وودهاوس در فضای انگلستان میگذرد، خود او بیشتر عمرش را در امریکا سپری کرد و به تبع آن، از نیویورک و هالیوود به عنوان زمینة بعضی از رمانها و داستانهای کوتاهاش بهره گرفت. خودش معتقد بود یکی از عواملی که باعث طنزآمیز بودن نوشتههایش میشود نوع نگاهاش به زندگی است: «اگر زندگی را ساده بگیرید، همهچیز را خندهدار خواهید یافت. شاید به این خاطر که اینطور به دنیا آمدهاید.»
وودهاوس نویسندة پرکاری بود و بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۴۷ بیش از نود کتاب شامل چهل نمایشنامه، دویست داستان کوتاه و تعدادی نوشته دیگر به چاپ رساند. او مورد ستایش بسیاری از نویسندگان همعصرش، مانند جورج اورول، مکس بیربام، رادیارد کیپلینگ و اِی. هاوسمن بوده و «مردی که دو پای چپ داشت» از آثار شاخص او به شما میآید. داستانهای این مجموعه را میتوان جزو آثار مطرح طنز دنیا به شمار آورد که نویسنده و شخصیتهایش هنوز در ایران آنچنان معرفی نشدهاند.
«بیل، سگ شکاری»، آزاد کردن گاسی جوان»، «تعطیلات ویلتون»، ملاقات با مرد خجالتی»، ورود به اجتماع»، «در گایزنهامر»، «مَک چگونه مَک شد»، «سیاه، رنگ شانس»، «عاشقانة یک پلیس زشت» و «دریای فتنه و آشوب» از داستانهای این مجموعه داستان طنز هستند.
از سال ۲۰۰۰ تا کنون، هر ساله جایزه وودهاوس به بهترین اثر طنزآمیز سال تعلق میگیرد. این جایزه تنها جایزة ادبی بریتانیا در زمیه آثار طنز و کمیک به شمار میرود.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
«شگفتانگیزترین شب زندگیام آن شبی بود که ویلتون من را محرم راز خود دانست. اینکه چرا از بین همه من را انتخاب کرد، نمیدانم. ترجیح میدهم فکر کنم چون آن شب تنها بودیم، من و ویلتون، در آن حال و هوای روحی خاص که آدم یا باید سفرة دلش را پیش یک نفر باز کند و یا از درد بترکد؛ و ویلتون از بین این دو گزینة لعنتی، اولی را انتخاب کرد. توی ماجراهای عشقی، قویترین آدمها معمولاً سستترین و بیدل و جرأتترینها از آب درمیآیند. ویلتون سیزده تا وزنه را یکجا میزد و ماهیچههایش به کابلهای فلزی میماند، اما در آن شرایط بحرانی اگر یک تخممرغ آبپز جای او بود قطعاً شهامت بیشتری از خودش نشان میداد. ویلتون رقتانگیز بود.»
@noonbook
جمعهها. روزهایی که نه کوتاهند، نه بلند. فرقی هم نمیکند چه فصلی از سال باشد. تنها کافیست جمعه باشد. آنوقت است که زمان جور دیگری میگذرد. گاهی ساعتها آنقدر کش میآیند، که به نظر میرسد هیچوقت تمام نمیشوند و زمانی آنقدر کوتاه میشوند که با چشم برهمزدنی همهچیز میگذرد. در هیچکدام از روزهای هفته نمیتوان اینطور گذشت زمان، این کوتاه و بلندی و اینطور شیطنت زمان را دید و حس کرد. تنها جمعهها! جمعهها.
با این وجود جمعههای زندگی من، روزهایی بودند که پُررنگیشان نه از گذشت زمان، که از سرنوشتی بود که آن روزها با خودشان میآوردند. چیزی که از گذشته میآمد. بوی خاک میداد. بوی ماندگی. بوی نبود و نیستی. چیزی میان خواب و بیداری. یا شاید وَهمی که درککردن آن در بیداری است، اما واقعیتش در خیال! نمیدانم، اما هرچه بود برای من تازگی داشت و حسش میکردم. میدیدمش و مثل همه آدمها با آن زندگی میکردم.
برشی از #کافورخانه
#زهرا_میمندی_پاریزی
#نشر_نون
#رمان_ایرانی #پیشنهاد_خواندنی #کتاب_خوان
@noonbook
با این وجود جمعههای زندگی من، روزهایی بودند که پُررنگیشان نه از گذشت زمان، که از سرنوشتی بود که آن روزها با خودشان میآوردند. چیزی که از گذشته میآمد. بوی خاک میداد. بوی ماندگی. بوی نبود و نیستی. چیزی میان خواب و بیداری. یا شاید وَهمی که درککردن آن در بیداری است، اما واقعیتش در خیال! نمیدانم، اما هرچه بود برای من تازگی داشت و حسش میکردم. میدیدمش و مثل همه آدمها با آن زندگی میکردم.
برشی از #کافورخانه
#زهرا_میمندی_پاریزی
#نشر_نون
#رمان_ایرانی #پیشنهاد_خواندنی #کتاب_خوان
@noonbook
«شهر گربهها» نوشتهی هاروکی موراکامی
#شهر_گربه_ها شامل روایتهایی است از زندگی و عشق، روایتهایی فراموشناشدنی که تا مدتها در ذهن خواننده ادامه مییابند.
هاروکی موراکامی معروفترین نویسندهی ژاپن و از محبوبترین نویسندههای معاصر جهان است. سالهاست او را از بختهای دریافت جایزه نوبل ادبیات میدانند و در همهجای دنیا کتابخوانها برای خریدن کتابهایش صف میکشند. رمان جدید او نیز به تازگی و پس از انتشار، در روز اول انتشار بیش از یک و نیم میلیون نسخه فروخت.
منتقدان #موراکامی را جادوگر کلمات نامیدهاند چرا که او کاراکترها و فضاهای داستانی را طوری میآفریند که مختص خود اوست و شبیه به کار هیچ نویسندهی دیگری نیست.
#شهر_گربهها
#هاروکی_موراکامی
مترجم:فرزین_فرزام
#نشر_نون
#داستان_جذاب #تخیلی #رمان_خارجی #کتاب_زیبا #پیشنهاد_خواندنی
@noonbook
#شهر_گربه_ها شامل روایتهایی است از زندگی و عشق، روایتهایی فراموشناشدنی که تا مدتها در ذهن خواننده ادامه مییابند.
هاروکی موراکامی معروفترین نویسندهی ژاپن و از محبوبترین نویسندههای معاصر جهان است. سالهاست او را از بختهای دریافت جایزه نوبل ادبیات میدانند و در همهجای دنیا کتابخوانها برای خریدن کتابهایش صف میکشند. رمان جدید او نیز به تازگی و پس از انتشار، در روز اول انتشار بیش از یک و نیم میلیون نسخه فروخت.
منتقدان #موراکامی را جادوگر کلمات نامیدهاند چرا که او کاراکترها و فضاهای داستانی را طوری میآفریند که مختص خود اوست و شبیه به کار هیچ نویسندهی دیگری نیست.
#شهر_گربهها
#هاروکی_موراکامی
مترجم:فرزین_فرزام
#نشر_نون
#داستان_جذاب #تخیلی #رمان_خارجی #کتاب_زیبا #پیشنهاد_خواندنی
@noonbook
📖#از_رمان #فصل_بارانی
اولین کاری که همیشه آدمی غریبه در سرزمینی ناآشنا باید بکند، این است که فوراً با دیگران ارتباط برقرار کند. شاید از طریق عکس یا کتابهایی که از گذشته با خود آورده! کوئری اما، جز دفتر یادداشت روزانهاش چیزی نداشت.
نوشته: #گراهام_گرین
چاپ سوم
#نشرنون
#رمان #داستان_انگلیسی #پیشنهاد_خواندنی
@noonbook
اولین کاری که همیشه آدمی غریبه در سرزمینی ناآشنا باید بکند، این است که فوراً با دیگران ارتباط برقرار کند. شاید از طریق عکس یا کتابهایی که از گذشته با خود آورده! کوئری اما، جز دفتر یادداشت روزانهاش چیزی نداشت.
نوشته: #گراهام_گرین
چاپ سوم
#نشرنون
#رمان #داستان_انگلیسی #پیشنهاد_خواندنی
@noonbook