NOONBOOK :: نشر نون
3.28K subscribers
2K photos
44 videos
29 files
379 links
.:کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
#قسمتی_از_متن
«می‌دانید وقتی آوازی از درونتان جوشیده، در اتاقی پُر از بچه‌های خنده‌کنان و رقص‌کنان، بخوانید و آن‌ها حتی وقتی شما خواندن را تمام کردید، هنوز بخوانند، مثل چیست؟
مثل این است که جهان از موسیقی ساخته شده است و شما جهانید.»
«آنها تندتر رانده بودند و از باران جلو زده بودند»
بی جی نواک
ترجمه شادی حامدی آزاد
#نشرنون
#آنها_تندتر_رانده_بودند_و_از_باران_جلو_زده_بودند #بی_جی_نواک #ترجمه #شادی_حامدی_آزاد #نشرنون #نشر_نون #مینیمال #طنز #کمدین
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
@noonbook
#برشی_از_کتاب
«او می‌خواست بمیرد. نه، این نبود: می‌خواست نفس بکشد و غذا بخورد و به یاد بیاورد، به فیلم‌های بامزه بخندد و کاراته‌اش را تمرین کند. اما هرچه بیشتر در نقش این آدم زندگی می‌کرد، بیشتر می‌فهمید که دارد آن‌یکی آدم را نابود می‌کند. و او آن آدم دیگر را بیشتر از خودش دوست داشت. و می‌دانست که این دیوانگی نیست، چون همۀ آدم‌های دیگر هم همین‌طور بودند...»
«آنها تندتر رانده بودند و از باران جلو زده بودند»
بی جی نواک
ترجمه شادی حامدی آزاد
#نشرنون
#آنها_تندتر_رانده_بودند_و_از_باران_جلو_زده_بودند #بی_جی_نواک #ترجمه #شادی_حامدی_آزاد #نشرنون #نشر_نون #مینیمال #طنز #کمدین
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
@noonbook
#پاراگراف_کتاب
«اگر چیزی را دوست دارید، رهایش کنید.
اگر چیزی را دوست ندارید، حتماً رهایش کنید.
اساساً همه چیز را رها کنید، چه اهمیت دارد.»
«آنها تندتر رانده بودند و از باران جلو زده بودند»
بی جی نواک
ترجمه شادی حامدی آزاد
چاپ دوم
#نشرنون
#آنها_تندتر_رانده_بودند_و_از_باران_جلو_زده_بودند #بی_جی_نواک #ترجمه #شادی_حامدی_آزاد #نشرنون #نشر_نون #مینیمال #طنز #کمدین
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
@noonbook
#پاراگراف_کتاب
«جهان هستی به شما می‌گوید چه می‌خواهد، به شرطی که گوش کنید...»
«آنها تندتر رانده بودند و از باران جلو زده بودند»
بی.جی.نُواک
ترجمه شادی حامدی آزاد
چاپ دوم
#نشرنون
#آنها_تندتر_رانده_بودند_و_از_باران_جلو_زده_بودند #بی_جی_نواک #ترجمه #شادی_حامدی_آزاد #نشرنون #نشر_نون #مینیمال #طنز #کمدین
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
@noonbook
📖 از متن #آنها_تندتر_رانده_بودند_و_از_باران_جلو_زده_بودند
همیشه، آخرش عشق برنده می‌شد. فرقی نمی‌کرد چطور اتفاق می‌افتاد، فرقی نمی‌کرد چطور به نظر می‌رسید و فرقی نمی‌کرد چه معنایی داشت. منصفانه بود یا نه، حقیقت داشت یا نه، عشق برنده می‌شد.

«آنها تندتر رانده بودند و از باران جلو زده بودند»
بی.جی.نُواک
چاپ دوم
#نشرنون

#بی_جی_نواک #ترجمه #دنیای_کتاب #کتابخوانی #نشر_نون #مینیمال #طنز #کمدین #معرفی_کتاب #داستان_کوتاه
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
@noonbook
📖 از متن #آنها_تندتر_رانده_بودند_و_از_باران_جلو_زده_بودند
زن گفت: «من تنها قانونی رو که بهم گفتید شکستم. "هرگز عاشق نشو" من عاشق شدم.»
رئیس خندید: «اه عزیزم. واقعا قانونی در کار نیست! من فقط می‌دونستم اگه دنبال عاشق شدن باشی، هرگز عشق رو پیدا نمی‌کنی.»

«آنها تندتر رانده بودند و از باران جلو زده بودند»
بی.جی.نُواک
چاپ دوم
#نشرنون

#بی_جی_نواک #ترجمه #دنیای_کتاب #کتابخوانی #نشر_نون #مینیمال #طنز #کمدین #معرفی_کتاب #داستان_کوتاه
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
@noonbook