NOONBOOK :: نشر نون
3.27K subscribers
1.99K photos
44 videos
29 files
379 links
.:کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
#پاراگراف_کتاب:
"زندگی مثل ساحل دریا بعد از جزر است، شیارهای باقی‌مانده روی ماسه‌ها هم آدم‌هایش."
«آه ای مامان»
چاپ ششم
احمد حسن‌زاده
#نشرنون
#داستان_ایرانی #داستان_کوتاه #جنوب_ایران #آه_ای_مامان #احمد_حسن_زاده #نشر_نون
@noonbook
چاپ سوم منتشر شد:
#ماشین_تحریر_عجیب
#تام_هنکس
ترجمۀ نیلوفر خوش زبان
#نشرنون
#بخشی_از_کتاب
یک بار مردی منتظر بود قهوه‌اش آماده شود و شروع کرد به صحبت در مورد ماشین تحریر قدیمی‌ای که بیرون انداخته بود. افسوس می‌خورد که کاش نگهش داشته بود. تصمیم داشت از دوست دخترش خواستگاری کند. اگر با یک نامۀ تایپ شده با ماشین تحریر این کار را می‌کرد، خواستگاری‌اش به یک رویداد جاودانه تبدیل می‌شد . چه‌کار می‌توانستم بکنم؟ یک برگه توی ماشین گذاشتم و گفتم متن‌اش را بگوید . متن نامۀ عاشقانه‌اش را تایپ کردم. شش مرتبه چرک‌نویس کردیم.
پرسیدم درخواست ازدواجش را چطور مطرح کرد؟
«به تو ربطی ندارد .»
«دختره قبول کرد؟»
«نمیدانم.» پسره نامه را ده دوازده بار خواند تا مطمئن شود کلمه‌ها با موقعیت جور در می‌آید . بعد با نامه‌اش و یک شات کاپوچینوی وانیلی کافه را ترک کرد.

#نشر_نون #داستان_کوتاه #پیشنهاد_کتاب #تجدید_چاپ
@noonbook
#پاراگرافی_از_کتاب
خیابان را که پایین می‌روید با یک تاجر دوره‌گرد شیک پوش و هوشیار روبه‌رو می‌شوید. چند لحظه بعد، یک استرالیایی ریشو را می‌بینید. جلوتر یک سرهنگ بازنشستۀ پیر و با نزاکت سر راه‌تان سبز می‌شود که مسیر میدانِ ترافلگار را می‌پرسد. کمی بعد شخصی با تیپ ورزشی پرزرق‌و‌برق برای روشن کردن سیگارش از شما فندک می‌خواهد. آیا یک لحظه هم شک کردید که همۀ این شخصیت‌های کاملا متفاوت در حقیقت یک نفر بوده‌اند؟
قطعاً شک کردید.


#مردی_که_دو_پای_چپ_داشت
#پی_جی_وودهاوس
مترجم: نیلوفر خوش‌زبان

#داستان_طنز #طنز_انگلیسی #داستان_کوتاه
@noonbook
📖 از متن #آنها_تندتر_رانده_بودند_و_از_باران_جلو_زده_بودند
همیشه، آخرش عشق برنده می‌شد. فرقی نمی‌کرد چطور اتفاق می‌افتاد، فرقی نمی‌کرد چطور به نظر می‌رسید و فرقی نمی‌کرد چه معنایی داشت. منصفانه بود یا نه، حقیقت داشت یا نه، عشق برنده می‌شد.

«آنها تندتر رانده بودند و از باران جلو زده بودند»
بی.جی.نُواک
چاپ دوم
#نشرنون

#بی_جی_نواک #ترجمه #دنیای_کتاب #کتابخوانی #نشر_نون #مینیمال #طنز #کمدین #معرفی_کتاب #داستان_کوتاه
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
@noonbook
📖 از متن #آنها_تندتر_رانده_بودند_و_از_باران_جلو_زده_بودند
زن گفت: «من تنها قانونی رو که بهم گفتید شکستم. "هرگز عاشق نشو" من عاشق شدم.»
رئیس خندید: «اه عزیزم. واقعا قانونی در کار نیست! من فقط می‌دونستم اگه دنبال عاشق شدن باشی، هرگز عشق رو پیدا نمی‌کنی.»

«آنها تندتر رانده بودند و از باران جلو زده بودند»
بی.جی.نُواک
چاپ دوم
#نشرنون

#بی_جی_نواک #ترجمه #دنیای_کتاب #کتابخوانی #نشر_نون #مینیمال #طنز #کمدین #معرفی_کتاب #داستان_کوتاه
#در_یک_جنگل_تاریک_تاریک
@noonbook
نشر نون در نمایشگاه کتاب اصفهان

مکان: اصفهان. پل شهرستان. محل دائمی نمایشگاه های اصفهان. سالن شیخ‌بهایی (سالن اول) غرفه #نشر_نون

زمان: 18 الی 23 آبان ماه 98
ساعت بازدید: هرروز از ساعت 9 صبح تا 8 شب

#کتاب گ #نمایشگاه_کتاب_استانی #نمایشگاه_کتاب #کتابخوانان #اصفهان #نقش_جهان #نمایشگاه #کتاب #Esfahan #کتابخوان #کتابخوانی #نمایشگاه #نمایشگاه_کتاب #ادبیات #داستان #رمان #داستان_کوتاه #نویسنده #مترجم #ناشر #انتشارات #نشرنون #تازه_ها