پایگاه تخصصی شبهه
488 subscribers
427 photos
4 videos
6 files
301 links
پاسخگو به شایعات و شبهات دینی

سایت تخصصی شبهه:
🌐 www.shobhe.net

پاسخگویی به سوالات و شبهات:
🆔 @shobhe_admin

تبادل و تبلیغات:
🆔 @shobhe_admin2

ما را دنبال کنید در:
سروش، گپ، فیسبوک، توئیتر، آپارات، لنزور
Download Telegram
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻متن منتشر شده در فضای مجازی:
جایی که شواهد وجود داشته باشد کسی از "ایمان" سخن نمیگوید. ما نمی گوییم به گرد بودن زمین ایمان داریم! ما تنها در جایی سخن از ایمان میگوییم که میخواهیم "احـسـاسـات" را جایگزین شواهد کنیم ...


🔻پاسخ:
🔸 کلمه «ایمان» در لغت نامه ها به معنی اطمینان، باور، اعتقاد، اعتماد و سوگند آمده است. این لغات، یقینا بیانگر احساسات نیستند، خصوصا آنکه تمام لغت دانان، معنای لغوی ایمان منظور در قرآن را تصدیق کردن آورده اند.

🔸 با این سخن، اگر بگوییم ما به گرد بودن زمین باور داریم، اطمینان داریم، اعتقاد داریم و اعتماد می کنیم و ... تفاوت معنایی خاصی با گفتن این عبارت که ما به گرد بودن زمین ایمان داریم ندارد.

🔸 ضمن اینکه ریشه و دلیل ایمان، در هر انسانی، باور صد در صدی به متعلق ایمان است؛ مثلا اگر کسی به وجود خداوند ایمان دارد، یعنی با دلایل و براهین قطعیه، وجود خداوند را پذیرفته و احتمال نبود آن را صفر می داند. این ایمان، برخلاف ایمانی است که برخی از روی براهین به آن نرسیده اند می باشد. چرا که بعضا، انسان ها به وجود خداوند و ... اعتماد و باور صد در صدی ندارند، ولی از روی مسامحه به آنها گفته می شود، مومن (صاحب ایمان).

🔸 ایمان، باوری بسیار قوی است، و طبق گفته دانشمندان علوم کلامی، ایمان کامل و صد در صدی، هرگز زائل نخواهد شد. چرا که براهین و دلایل آن به قدری دقیق و کافی است که مخالفت با آن متصور نخواهد بود. برای مثال هیچگاه عدد 1 از عدد 0 کوچکتر نخواهد شد و این تا ابد ادامه خواهد داشت.

🔸 اما عبارت «شاهد و شواهد» که در متن نویسنده وجود دارد، از دو حال خارج نیست:

1_ منظور از شاهد، تجربیات بشر است، که این تجربیات از مقوله محسوسات اند و انسانها آنها را با احساسات خود (حواس پنج گانه) از محیط پیرامون، کسب کرده اند. که این نوع شواهد، با گذر زمان، دچار تغییر و تحول و پیشرفت می شوند. مثلا بشر هزاران سال پیش معتقد بود زمین مسطح است وبرای این ادعا خود، دلیل داشت، اما اکنون معتقد است زمین کروی است و برای این ادعای خود دلیل دارد. همینطور است بیماری ها و روش های درمانی آن در طول تاریخ بشر.

2_ منظور از شاهد، مطلق دلیل قانع کننده است، هر چند از محسوسات نباشد. که در مقوله ایمان، علاوه بر محسوسات، معقولات و فطریات و ... نیز دخیل اند. مثلا برای ایمان به خداوند متعال، علاوه بر وجود معجزات الهی و پدیده های هستی، دلایل مختلف دیگری اعم از عقلی، علمی، فطری و ... نیز وجود دارد.

🔸 پر واضح است که شواهد ایمان به حق تعالی و روز جزاء و ... از دسته دوم که عامتر از دسته اول است، و البته قابل اعتمادتر؛ می باشد.


🔻بنابراین:
🔹 اولا: ایمان همان باور و اعتقاد از روی شواهد است، با درجه ای بالاتر از حیث یقین.

🔹 دوما: ایمان، از شواهد مختلف علمی، عقلی، فطری و تجربی کسب می شود.

🔹 سوما: ایمان واقعی، هرگز تغییر نمی کند و از بین نخواهد رفت.
........................
🌐 @Shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 متن منتشر شده در فضای مجازی:
معجزه ای وجود نداشته، اینکه کوری و فلجی شفا داده میشه همش الکیه وگرنه چرا نمیگن کسی ک دستش قطع شده دوباره دستش در اومده.


🔻 پاسخ:
🔸 مُعجِزَه، اسم فاعل از ریشه "ع ج ز" و به معنای کاری است که دیگران را عاجز می‌کند. در اصطلاح دینی و کلامی به کار خارق‌العاده‌ای گفته می‌شود که همراه با ادعای نبوت و مبارزه طلبی است و کسی توان مقابله با آن را ندارد.

🔸 درباره اینکه بنیان معجزه، بر چه مبنایی بنا شده است، مورد بحث های مفصل کلامی است؛ مختصرا عرض می شود که بنیان معجزه، بر مبنای علم و علمی است. به عبارت واضحتر آنکه، آن عملی که در معجزه صورت می گیرد، طبیعتا و عادتا انجام خواهد شد؛ اما نیاز به شرایط و لوازمی دارد زمان و مکان خاصی را می طلبد که انجام شدن آن در یک لحظه و در یک آن، ممکن نیست و عادی نمی باشد.

🔸 بنابراین، بینا شدن یک نابینا، راه افتادن یک فلج، جاری شدن آب از سنگ و ... همگی شدنی هستند، اما نیاز به شرایط و لوازم و البته زمانی طولانی دارد که معجزه گر، این عمل را در یک لحظه انجام خواهد داد. برخلاف ساحر که سحرش، این خواص را ندارد و از جهل مخاطب استفاده می نماید.

🔸 اما آیا معجزات وجود داشته اند. برای علم پیدا کردن به این قبیل قضایاء، ابتدا باید تاریخ را بررسی کرد. در تاریخ مکررا از معجزات پیامبران یاد شده است. تاریخ هایی که احتمال دروغ بودنشان منتفی است.

🔸 راه دوم برای علم به وقوع معجزه، بررسی آثار آن است، برخی معجزات آثار بخصوصی از خود به جای گذاشته اند؛ از جمله معجزه شکافته شدن دریا، کشتی نوح، شق المقر و ...

🔸 راه سوم، خود معجزات هستند، برخی از معجزات پیامبران، هم اکنون نیز در دست ماست و ما می توانیم آن را بررسی کنیم. از جمله آنها ادعاهای تاریخی و پیش بینی های انبیاء بوده است. و همینطور قرآن کریم که معجزه زنده کنونی است.

🔸 راه های دیگری نیز برای علم به تحقق معجزه وجود دارد که از بیان همه آنها معذوریم.

🔸 با این مقدمه، مشخص می شود که شفاء پیدا کردن کور و یا فلج ها و ...، معجزه مصطلح نیستند، بلکه مسامحتا گفته می شود، معجزه تحقق یافته.

🔸 دراینباره نویسنده متن، شفاء پیدا کردن کور و فلج را منکر می شود، در حالی که تجربه ثابت نموده است که این اتفاق، صورت گرفته و می گیرد. پزشکان بارها از کلمه معجزه در درمان استفاده می کنند؛ هر چند علم پزشکی، علمی است تجربی و نقاط پوشیده بسیار دارد؛ اما مسائل متعددی در آن تحقق می یابد که هیچ توجیه علمی (حداقل برای امروز) ندارد. هرچند شاید ادعا شود، امروز علم پزشکی برای آن توجیه ندارد، و شاید در آینده توجیه برایش پیدا شود؛ اما این تنها یک احتمال است و با احتمال نمی توان اعتقاد پیدا کرد.

🔻 اما چرا دست قطع شده، نمی روید؟
🔸 در پاسخ این سوال، می گوییم سابقا گفته شده است که؛ معجزه از راه علم صورت می گیرد ولی بدون در نظر گرفتن شرایط و لوازم و زمان و مکان. بنابراین، رویدن دست، چون اساسا تحقق نمی یابد و شدنی نیست؛ پس به عنوان معجزه نیز محال عقلی است.

🔸 بله، در تاریخ از پیوند دست قطع شده به بدن، به عنوان معجزه اشاره شده است، همینطور گزارش هایی در علم پزشکی از پیوند دست قطع شده به بدن، به صورت امری معجزه آسا یاد شده است. اما رویدن دست از بدن؛ محال عقلی است.

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3964
..............................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 متن منتشر شده در فضای مجازی:
معجزه ای وجود نداشته، اینکه کوری و فلجی شفا داده میشه همش الکیه وگرنه چرا نمیگن کسی ک دستش قطع شده دوباره دستش در اومده.


🔻 پاسخ:
🔸 مُعجِزَه، اسم فاعل از ریشه "ع ج ز" و به معنای کاری است که دیگران را عاجز می‌کند. در اصطلاح دینی و کلامی به کار خارق‌العاده‌ای گفته می‌شود که همراه با ادعای نبوت و مبارزه طلبی است و کسی توان مقابله با آن را ندارد.

🔸 درباره اینکه بنیان معجزه، بر چه مبنایی بنا شده است، مورد بحث های مفصل کلامی است؛ مختصرا عرض می شود که بنیان معجزه، بر مبنای علم و علمی است. به عبارت واضحتر آنکه، آن عملی که در معجزه صورت می گیرد، طبیعتا و عادتا انجام خواهد شد؛ اما نیاز به شرایط و لوازمی دارد زمان و مکان خاصی را می طلبد که انجام شدن آن در یک لحظه و در یک آن، ممکن نیست و عادی نمی باشد.

🔸 بنابراین، بینا شدن یک نابینا، راه افتادن یک فلج، جاری شدن آب از سنگ و ... همگی شدنی هستند، اما نیاز به شرایط و لوازم و البته زمانی طولانی دارد که معجزه گر، این عمل را در یک لحظه انجام خواهد داد. برخلاف ساحر که سحرش، این خواص را ندارد و از جهل مخاطب استفاده می نماید.

🔸 اما آیا معجزات وجود داشته اند. برای علم پیدا کردن به این قبیل قضایاء، ابتدا باید تاریخ را بررسی کرد. در تاریخ مکررا از معجزات پیامبران یاد شده است. تاریخ هایی که احتمال دروغ بودنشان منتفی است.

🔸 راه دوم برای علم به وقوع معجزه، بررسی آثار آن است، برخی معجزات آثار بخصوصی از خود به جای گذاشته اند؛ از جمله معجزه شکافته شدن دریا، کشتی نوح، شق المقر و ...

🔸 راه سوم، خود معجزات هستند، برخی از معجزات پیامبران، هم اکنون نیز در دست ماست و ما می توانیم آن را بررسی کنیم. از جمله آنها ادعاهای تاریخی و پیش بینی های انبیاء بوده است. و همینطور قرآن کریم که معجزه زنده کنونی است.

🔸 راه های دیگری نیز برای علم به تحقق معجزه وجود دارد که از بیان همه آنها معذوریم.

🔸 با این مقدمه، مشخص می شود که شفاء پیدا کردن کور و یا فلج ها و ...، معجزه مصطلح نیستند، بلکه مسامحتا گفته می شود، معجزه تحقق یافته.

🔸 دراینباره نویسنده متن، شفاء پیدا کردن کور و فلج را منکر می شود، در حالی که تجربه ثابت نموده است که این اتفاق، صورت گرفته و می گیرد. پزشکان بارها از کلمه معجزه در درمان استفاده می کنند؛ هر چند علم پزشکی، علمی است تجربی و نقاط پوشیده بسیار دارد؛ اما مسائل متعددی در آن تحقق می یابد که هیچ توجیه علمی (حداقل برای امروز) ندارد. هرچند شاید ادعا شود، امروز علم پزشکی برای آن توجیه ندارد، و شاید در آینده توجیه برایش پیدا شود؛ اما این تنها یک احتمال است و با احتمال نمی توان اعتقاد پیدا کرد.

🔻 اما چرا دست قطع شده، نمی روید؟
🔸 در پاسخ این سوال، می گوییم سابقا گفته شده است که؛ معجزه از راه علم صورت می گیرد ولی بدون در نظر گرفتن شرایط و لوازم و زمان و مکان. بنابراین، رویدن دست، چون اساسا تحقق نمی یابد و شدنی نیست؛ پس به عنوان معجزه نیز محال عقلی است.

🔸 بله، در تاریخ از پیوند دست قطع شده به بدن، به عنوان معجزه اشاره شده است، همینطور گزارش هایی در علم پزشکی از پیوند دست قطع شده به بدن، به صورت امری معجزه آسا یاد شده است. اما رویدن دست از بدن؛ محال عقلی است.

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3964
..................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 متن منتشر شده در فضای مجازی:
ﻧﺎﻣﻪٔ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ!ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ ، ﺑﺮﻭﻳﺪ ﻣﺜﻞ ﺁﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﻴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻴﺪ، ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﮑﻨﻴﺪ. ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ میخواهید ﺳﺮ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﮐﻼﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ، ﭼﺮﺍ ﭘﺎﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻭﺳﻂ ﻣﻲ ﮐﺸﻴﺪ؟ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺧﺪﺍﻳﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﻮﺳﻲ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺗﺎ ﺷﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﮐﻨﺪ ؟ ﻋﻴﺴﻲ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻳﮏ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ به مسلمانها ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺟﻤﻌﻪ ﺭﺍ؟ ﭼﺮﺍ ﮐﺎﺭﻱ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻋﻴﺴﻮﻱ ﺷﺮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻠﻴﺴﺎ یعنی خانه خدا راحت ﺑﻨﻮﺷﺪ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺷﺮﺍﺏ ﺷﻼﻕ ﺑﺨﻮﺭﺩ!!؟ ﺧﺪﺍﻳﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺧﺪﺍﻳﻲ ﮐﻪ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺟﻬﻨﻤﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﭘﺮ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ !! ﺧﺪﺍﻳﻲ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺣﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩﻩ ، ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ! بخدا ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺘﻢ ! ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ايد!!!!!!!! اگر به دنبال من میگردید مرا در عشق ، مهربانی ، بخشش ، آگاهی ، گذشت ، راستگوئی و انسانیت پیدا کنید ... البته اگر به دنبال من میگردید...


🔻 پاسخ شبهه:
🔸 ابتدا باید مشخص گردد که خداوند قادر متعال، هرگز با بندگانش (جزء از طریق وحی) گفتگوی مستقیم نخواهد داشت. بنابراین نوشتن نامه و بیان مطالب از طریق نامه، تنها تخیلات ذهن نویسنده است. ضمن اینکه ایرادات اساسی به این تخیلات وارد است. به همین جهت توقعی نداریم که نویسنده متن، از معرفت خداوند متعال، بهره ای برده باشد.

🔸 خداوند متعال، وجودش با دلایل کافی و مستدل، اثبات شده است؛ و فرض نبود خدا، فرض اشتباه و باطلی است و خلاف واقعیت.

🔸 درباره ماجرای اختلاف در ادیان الهی، باید ابتدا مشخص گردد که اختلاف، به جهت شرایط و زمانه می باشد. منطقه، مردمان، شرایط زمانه و اقتضائات مکانی و ... همه و همه در تشریع حکم شرعی موثر بوده است. قاعده کلی در این مسائل، آزمون الهی، برای آزمودن بندگان است. خداوند متعال برای آزمودن افراد و اقوام مختلف، تکالیف مختلف قرار می دهد. برای مثال، خداوند برای قوم موسی علیه السلام، حرمت صید در روز شنبه را وضع کرده اند، به این علت که در روز شنبه، ماهی های بیشتر و بهتری برای این قوم نمایان می شده است و خداوند قصد داشته اند تا این قوم را با آن بیازمایند.

🔸 اما این تنها دلیل اختلافات بین ادیان نیست، بلکه انحرافات و خرافات و وجود تحریفات نیز دلیل این اختلاف است. در مساله شراب، علت اختلاف بین ادیان، تحریف می باشد. چرا که حرمت شراب، دلیل عقلی داشته و در تمام ادیان ممنوع به حساب می آمده است. و یا در مساله تعطیلی شنبه در آیئین یهود و تعطیلی یکشنبه در آئین مسیحیت و جمعه در اسلام، هیچ ارتباطی به دستورات دینی ندارد و تعیین این روزهای مختلف برای تعطیلی به دست خود اقوام بوده است نه دین.

🔸 در جایی از متن به محتاج بودن خداوند به عبادت اشاره شده است؛ باید دانسته شود که خداوند متعال، هیچگاه و به هیچ شکلی به عبادت بندگانش نیازی ندارد؛ اساسا نیاز در واجب الوجود بی معناست و خداوند نمی تواند به موردی نیاز پیدا کند و به محض نیازمندی، از واجب الوجودی خارج خواهد شد.

🔸 اما علت وجوب عبادات چیست؟ علت وجوب هر امری، نمی تواند تنها دلیلش نیازمندی باشد. فرض کنید پدری که پسرش را به مطالعه درس اجبار و یا الزام می کند، به درس خوان بودن پسرش هیچ نیازی ندارد؛ اما اجبار و الزام صورت میگیرد. خداوند متعال نیز اجبار و الزام می کند بندگان را به عبادت کردن خود؛ به جهت نیاز بندگان به عبادت کردن حق تعالی و تکامل بعد روحی.

🔸 در جای دیگری از متن، به وجود حرام ها در بهشت به عنوان پاداش پرداخته شده است؛ در این مورد نیز باید روشن گردد که در بهشت حق تعالی، هیچ حرام و خبث و باطلی قرار ندارد. اساسا در بهشت تکلیفی نیست که حرام و باطل معنا پیدا کند. بهشت جایگاه پاکان و پاکی هاست. در بهشت برین، هیچگاه مشروبات مسکر وجود ندارد، هیچگاه روابط جنسی بدون ضابطه صورت نمی گیرد و ...

🔸 خداوند متعال در همه ابعاد وجودی خود، شامل صفات عالیه ای چون: رحمانیت، عطوفت، بخشش، نیکویی و راستی و ... است؛ اما این به این معنا نمی باشد که عادل نباشد، قادر نباشد، مقتدر و منتقم نباشد و ... . باید خدا را آنگونه که می باشد شناخت، نه آنگونه که می پسندیم.
...............................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)
🔻 آیا گنجشک ها سنی مذهب هستند؟

🔻 متن شبهه:
نعمت الله جزایری یکی از شاگردان مخصوص علامه مجلسی وکسی که در نوشتن بحار انوار خیلی کمک مجلسی کرد در کتاب انوار النعمانیه صفحه ۲۱۱ می گوید: «قد روی ان العصفور یحب فلانا وفلانا ، وهو سنی فینبغی قتله بکل وجه و اعدامه واکله» روایت شده است که گنجشک فلانی وفلانی را دوست دارد (ابوبکر وعمر) واوسنی است پس باید او را به هر طریقی کشت واعدامش کرد وخورد.



🔻 پاسخ:
🔸 سید نعمت‌الله موسوی جزایری فرزند سید عبدالله که به دوازده واسطه نسب او به عبدالله پسر امام موسی بن جعفر (ع) می‌رسد یکی از علمای شیعه در اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری است. وی به مدت هشت سال در اصفهان شاگرد مرحوم علامه مجلسی گردید و در این مدت به کمک استاد خود شتافت تا کتاب بحارالانوار نگاشته شود.

🔸 وی کتابی با عنوان «انوار النعمانیه فی معرفه الشاه الانسانیه» نگاشت که به انوار نعمانی معروف شد. در این کتاب به شرح حال آدمی از پیش از تولد تا پس از مرگ اشاره کرده است و به روایات و مطالب پیرامون آن پرداخته است. وی در بخشی از این کتاب در احوال تاثیر ولایت معصومین بر اجسام و حیوانات و گیاهانان و … می نویسد:

🔸 «خداوند متعال برای جمادات و حیوانات و … نوعی از شعور قرار داده است که با آن به خالق متعال و مبدع جهان و … پی می برند و تسبیح او می کنند و اولیاء الهی را یاد می نمایند…»

🔸 وی در ادامه به بیانی مجهول به عنوان مثال چنین می آورد که: «… و کذلک الطیور فانه قد روی ان العصفور یحب فلانا وفلانا ، وهو سنی فینبغی قتله بکل وجه و اعدامه واکله…»

🔸 یعنی آنکه: همانند پرنگان که روایت شده است که گنجشک به جهت محبت داشتن فلانی و فلانی (منظور عمربن خطاب و ابوبکر است)، سنی است و قتل او جایز است به هر وجهی که باشد و اعدامش نیز جایز است و خوردنش جایز…

🔸 هر چند به کتاب انوارالنعمانیه و شخص نعمت الله جزایری نقد هایی وارد شده است، اما در رد این مطلب بخصوص می گوییم:

🔸 در هیچ منبع روایی، ما چنین مطلبی که خوردن عصفور به جهت سنی بودنش جایز است نیافتیم، حتی در هیچ منبعی سنی بودن گنجشک و یا حیوان دیگری را یافت نکردیم. اساسا به طور کلی هیچ حیوانی به طور اعم، تحت دایره سنی و شیعه قرار نمی گیرد و اگر بپذیریم که جمادات و حیوانات و … نیز به وسیله ولایت اهل بیت (ع) آزموده می شوند، باید آنها را در انتخاب نوع دیدگاهشان، مختار بدانیم. یعنی ممکن است گنجشکی شیعه باشد و گنجشکی سنی.

🔸 همینطور در هیچ منبعی یاد نشده است که علت حلال بودن اکل (خوردن) گوشت حیوانی، شیعه بودن یا سنی بودنش باشد. جالب آنجاست که خود سید نعمت الله جزایری در قبل از بیان این مطلب، موضوعی را مطرح می کند که خلاف گفته خود است و نقض ادعای روایتش می باشد. وی می گوید: « پس از عرضه ولایت بر موجودات، آنها که قبول می کنند، پاک می شوند و خوردنشان حلال، و آنان که منکر می شوند، خبیث می شوند و خوردنشان حرام».

🔸 با این سخن، اگر بپذیریم که گنجشک سنی مذهب است، پس خوردنش باید به جهت خباثتش، ممنوع شده باشد در حالی که روایت بلعکس آنچیزی که سابقا گفته شده است سخن می گوید.

🔸 نقد دیگری که بر این ادعای روایت وارد است، اینکه چرا اعتقاد به مذهب اهل سنت، باعث جواز قتل و اعدام باشد؟ طبق گفته اکثر فقهای شیعه، اهل سنت هر چند منکر ضروری دین هستند، اما احکام مرتد بر آنها بار نمی شود و اعدام و قتلشان ممنوع است و خون و مال و ناموسشان محترم خواهد بود. چگونه است که سید نعمت الله جزایری، چنین مطلبی را بیان می دارند و به تبعات آن توجه ای ندارند.

🔸 شاید به خاطر همین بی توجه ای های جناب جزایری است که امثال مرحوم انگجی ها در نقد کتاب انوار نعمانیه می نویسد: «خواندن برخی از کتب سید نعمت الله جزایری شرعا اشکال دارد.» و یا توسط برخی دیگر از پژوهشگران به غلو و عدم توجه به روایت ضعیف و غلط و خلط مبحث و … متهم می شود.

🔸 به طور کلی باید در رد این مطلب، چنین بیان داشت که در مکتب تشیع، هیچ کتابی به طور کلی مورد تایید نیست جز کتاب مقدس قرآن کریم. در تشیع، هر چه از روایات که بیان می شود، باید ابتدا بررسی سندی و سپس بررسی محتوایی شود و در نهایت اگر مخالفتی با قرآن و سنت قطعیه نداشته باشد، پذیرفته شود. با این قاعده کلی، امثال کتاب آقای جزایری و … به طور کلی اعتباری ندارند مگر آنکه برای سخنشان دلیل منطقی و تاریخی اقامه نمایند.

🔸 که در این مورد بخصوص، نه تنها دلیلی ارائه نشده است و تنها به گفتن (روایت شده است) اکتفا شده، بلکه در مفاد آنچه نقل شده است نیز تعارض و اشتباه و اشکال وجود دارد.

🔹 بنابراین این مطلب و این روایت (ادعایی) از دیدگاه ما هیچ اعتباری ندارد، و بیشتر به احادیث غالیان شباهت دارد.
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)
آیا وجود ۱۲۴۰۰۰ پیامبر، در عرض ۷۰۰۰ سال منطقی است؟

🔻 متن شبهه:
طبق اطلاعات تاریخی تمدن بشری مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش میباشد؛ ۱۴۰۰ سال پیش آخرین پیامبر برگزیده شده، پس میشود ۵۶۰۰ سال، یعنی ۲,۰۴۴,۰۰۰ روز؛ یعنی در هر ۱۶ روز یک پیامبر…!



🔻 پاسخ:
بررسی تعداد پیامبران
🔸 راههای علم و آگاهی پیدا کردن نسبت به حقائق، مختلف است، بعضی مطالب با براهین و استدلال‌های عقلی و برخی نیز با تجربه و مشاهده معلوم و ثابت می‌شوند.

🔸 مسأله تعداد انبیاء و همچنین تعداد امامان و اینکه چه کسانی پیامبر یا امام بوده‌اند. از جمله مواردی اند که با حس، تجربه و عقل ثابت نمی‌شود. البته اصل ضرورت بعثت انبیاء و امامت و مسائلی همچون لزوم عصمت انبیاء و امامان و همچنین نیازمندی جامعه بشری به انبیا و امامان متعدد، با ادله عقلی ثابت می‌شوند.

🔸 در مورد تعداد پیامبران، قرآن کریم، علاوه بر ذکر نام تعدادی از پیامبران بزرگ الهی، به این واقعیت هم اشاره می کند که تعداد پیامبران، بیشتر از آن است که نام آنها در قرآن آمده است. بنابراین در قرآن کریم به تعداد دقیق پیامبران الهی اشاره ای نشده است، لذا باید برای یافتن پاسخ به این سوال که تعداد پیامبران الهی، چند نفر بوده است، به روایات نقل شده از معصومین علیهم السلام مراجعه کنیم:

در بحار الانوار روایاتی نقل شده است که تعداد پیامبران را ۱۲۴ هزار نفر ذکر کرده است . شماری از این روایات عبارت است از:

🔸 ۱_ حضرت رسول صلوات الله علیه و آله می فرماید: «خداوند ۱۲۴ هزار پیامبر آفریده و من گرامی ترین آنان نزد خداوند هستم . . . و ۱۲۴ هزار وصی آفریده که علی علیه السلام گرامی ترین آن ها نزد خداوند و بهترین ایشان است .»

🔸 ۲_ ابوذر غفاری از پیامبر خدا صلوات الله علیه وآله سؤال کرد: پیامبران چند نفرند؟ حضرت فرمود: «۱۲۴ هزار پیامبر . . . .»


بررسی امکان وقوع
🔸 مسلم است که همه ۱۲۴ هزار پیامبر، پشت سر هم نیامده اند بلکه بسیاری از آنها در یک زمان و در مناطق مختلف مشغول تبلیغ دین بوده اند. شاهد این ادعا آن است که طبق آیات قرآن کریم حضرت لوط همراه با حضرت ابراهیم و یا حضرات هارون، شعیب، یوشع در زمان حضرت موسی در یک زمان بوده اند. برای اثبات این مدعی، می توان به آیات و روایات مختلفی اشاره کرد.


بررسی معادلات ریاضی شبهه
برای مطالعه این بخش به سایت مراجعه بفرمایید...
🌐 http://shobhe.net/Archives/3983
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 سوال:
در آیه ۱۹ سوره محمد و آیه ۵۵ سوره غافر مى خوانیم: (واستَغفِر لِذَنبِکَ؛ براى گناه خود طلب مغفرت کن) در آیه ۲ سوره فتح نیز آمده است: (لِیَغفِرَ لَکَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وما تَاَخَّرَ؛ تا خدا گناهان گذشته و آینده تو را مورد مغفرت قرار دهد.) با توجه به عصمت پیامبر (ص)، این گونه آیات را که نسبت گناه به آن حضرت مى دهند، چگونه باید معنا کرد؟



🔻 پاسخ:
🔸 درباره دو آیه نخست و درباره دعاها و مناجات هاى پیامبر و امامان معصوم (ع)که خود را گنه کار مى شمردند و استغفار مى کردند، توجیهات گوناگونى مطرح شده است.

🔸 جامع ترین توضیح براى این موارد آن است که معناى گناه در بین انسان هاى معمولى و انسان هاى معصوم تفاوت دارد. براى ما انسان هاى معمولى، گناه عبارت از ترک واجبات و انجام محرّمات است؛ ولى براى پیامبران و امامان ـ با توجه به این که آنان در اوج کمال و قرب پروردگارند ـ گناه مفهومى وسیع تر دارد؛ زیرا آنان براى خود وظایفى بالاتر از وظایف مردم عادى قایل هستند و چه بسا هر گونه توجّه به غیر خدا و محبوب حقیقى را ـ حتّى اگر از سر ضرورت باشد ـ براى خود گناهى بزرگ مى شمارند که باید براى آن از خدا طلب مغفرت کنند.

🔸 یعنى اگرچه اشتغال اینان به کارهاى عادى زندگى از سر ضرورت است؛ ولى با توجه به این که تک تک این کارها با اختیار انجام مى پذیرد، نوعى گناه براى آنان شمرده مى شود که تیرگى آن باید با استغفار بر طرف شود. این حدیث پیامبر(ص) : «دلم تیره مى گردد پس هر روز هفتاد بار استغفار مى کنم.» و نیز آیه ۵۵ سوره غافر و آیه ۱۹ سوره محمّد و آیات فراوانى را که در آن آیات پیامبران الهى از خدا طلب بخشش کرده اند، را باید همین گونه معنا کرد.

🔸 به عبارت دیگر، گناه مراتبى دارد و مغفرت نیز مراتبى دارد. مرتبه اى از گناه، انجام عمل خلاف شرع یا ترک واجب الهى است و مغفرت در مقابل این مرتبه از گناه، زدودن عذاب ها و آثار این مرتبه از گناه است. مرتبه دیگرى از گناه، مشغول شدن به غیر خداست که تیرگى خاص خود را دارد و اثر آن نیز با مغفرتى متناسب با این نوع گناه زدوده مى شود. پیامبران گرچه معصومند؛ ولى نسبت دادن نوعى از تیره شدن دل و در نتیجه بهره مندى آنان از مغفرت الهى خلاف عصمت نیست.

🔸 امّا درباره آیه ۲ سوره فتح، مفسّران احتمال دیگرى را نیز مطرح ساخته اند. به نظر برخى از مفسّران، این آیه و آیه قبلى آن، درباره فتح مکّه است.

🔸 توضیح سخن این گروه از مفسّران آن است که «ذنب» در لغت به معناى آثار شوم و تبعات یک کار است. ظهور اسلام در آغاز، زندگى مشرکان را به هم ریخت و پیامبر گرامى در صدد دگرگون ساختن ارزش هایى بر آمدند که تا آن زمان به معناى ارزش اجتماعى مطرح بود. این امر باعث شد که مشرکان، موجودى خود را در خطر ببینند؛ از این رو هر گونه تهمت و صفت ناروا را به حضرت نسبت مى دادند؛ ضدّ ایشان شایعه هاى مى ساختند؛ گناهان مختلف براى وى مى شمردند؛ او را جنگ طلب، آتش افروز، بى اعتنا به سنّت هاى راستین، فحّاش به بت ها، غیر قابل تفاهم و… مى شمردند؛ بنابراین، پیامبر از نظر مشرکان، بزرگ ترین گناهان را مرتکب شده بود و او را مستوجب عقوبت مى دانستند.

🔸 بر اساس این دیدگاه، مغفرت مورد اشاره در آیه نیز پوشاندن گناهان مورد نظر مشرکان و ایمن ساختن رسول خدا(ص) از شرّ قریش خواهد بود.

🔻 مطالعه کامل مقاله در...
🌐 http://shobhe.net/Archives/4001
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)
بررسی ادعای تعارض دعای روز دوشنبه با تفسیر نبأ عظیم

🔻 سوال:
در صحیفه علویه، دعای روز دوشنبه، از زبان حضرت امیر (ع) میخوانیم که «منزه است خدایی که نباء عظیم را به من شناساند» و آیه اول سوره نبا را به حضرت علی (ع) تفسیر می کنند. آیا این مسئله این تفسیر را رد نمی کند؟



🔻 پاسخ:
🔸 این سوال، نشات گرفته از یک شبهه می باشد؛ شبهه ای که اولین بار، ابوالفضل برقعی در کتاب «عرض اخبار» خود مطرح کرده است. او می نویسد: محمد بن فضیل کذاب می گوید: امام باقر (ع) فرمود، مقصود از النباء العظیم در سوره نباء حضرت علی است…

🔸 وی در ادامه مطالبش، دو ایراد به این روایت خواهد گرفت و آن را رد می کند:
۱_ مخاطب آیه مشرکین مکه هستند و منظور از نباء عظیم و اختلاف نمی تواند خلافت حضرت علی باشد.
۲_ دعای روز دوشنبه که از امیرالمومنین منقول است، مخالفت دارد با مفهوم این روایت.

🔻 اما پاسخ
روایات تفسیر نباء عظیم
🔸 عبارت نباء عظیم، در قرآن کریم، دو مرتبه به صورت صریح یاد شده است؛ در ذیل هر دو آیه، روایات متعددی برای بیان معنا و تفسیر نباء عظیم آمده است که به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

متن دو آیه:
سوره ص، آیه : «قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظیمٌ / أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ»
سوره نباء آیه ۱تا۳: «عَمَّ یَتَساءَلُونَ / عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ / الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ»


تفسیر روایی آیات نباء
🔸 با بررسی های صورت گرفته، قریب به بیست روایت درباره تفسیر نباء عظیم به حضرت علی (ع) وجود دارد؛ که در این مختصر مختصرا به آنها اشاره می شود.

🔸 سلیمان بن سدیر از امام صادق (ع) پیرامون آیه «قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظیمٌ، أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ» سوال کرد که منظور کیانند؟ حضرت فرمودند: «وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» ائمه اند و مراد از «نبأ» امامت است.

🔸 ابی حمزه ثمالی گفت: از امام محمد باقر (ع) درباره آیات سوره نباء پرسیدم، حضرت فرمودند: «علی بن ابی طالب به یارانش می فرمود: به خدا سوگند منم آن خبر بزرگی که همه امت ها با زبان خودشان در مورد آن اختلاف کردند و به خدا سوگند خداوند هیچ خبر و هیچ نشانه ای بزرگ تر از من ندارد.»

🔸 مرحوم کلینی روایت دیگری را از امام صادق (ع) در اصول کافی نقل می کند که تفسیر «نبا عظیم» را ولایت معرفی می کند.


🔻 پاسخ به ایرادات برقعی
🔸 در پاسخ به ایراد اول، باید گفت که قرآن کریم، کتابی زنده است که معانی متعددی در تک تک کلمات آن نهفته است. پس اینکه از یک آیه از قرآن تنها یک معنا را صحیح بدانیم، معتبر نمی باشد. این معجزه علمی قرآن کریم است که با زبان بشری، معانی ماوراء بشری را انتقال داده است. به همین خاطر است که در برخی آیات قرآن تا هفتاد معنا را متصور شده اند که همگی صحیح و قابل دفاع می باشند.

🔸 بنابراین، با وجود روایات متعددی که در اینباره نقل شد، این آیه می تواند بر معنای ولایت و امامت و همچنین بر غیر امامت و ولایت همچون قیامت و یا قرآن کریم و … نیز صادق باشد.

🔸 در پاسخ به ایراد دوم حضرت امیر در این دعا، می فرمایند: «شکر خدایی را که مرا هدایت کرد به اسلام و کرامت بخشید به ایمان و بصیرت داد در دین و شناساند حقی را که از آن منحرف می شوند و نباء عظیمی که در آن اختلاف می کنند.»

🔸 اولا باید مشخص گردد که اهل بیت و ائمه بزرگوار، ادعیه را برای استفاده سایرین آموزش می دادند؛ بنابراین اینطور نبوده است که خودشان نیز به عین آن دعا متمسک بشوند.

🔸 دوما اگر بپذیریم که حضرت این دعا را به شخصه بیان داشتند، ایرادی در محتوای معنایی پیش نمی آید؛ چرا که حضرت امیرالمومنین، شکر می فرمایند خدا را به جهت شناخت حق و نباء عظیم. و شناخت حضرت می تواند به امر امامت نیز تعلق بگیرد که ایشان مقام امامت را شناخته اند.

🔸 ضمن اینکه، سابقا بیان داشتیم که لزومی ندارد که تنها معنای ولایت و امامت برای نباء عظیم مفهوم داشته باشد؛ بلکه می تواند معنای قیامت و قرآن را نیز که برخی متصور بودند و به ان تفسیر نمودند را نیز صحیح دانست…

🔸 بنابراین نمی توانیم به وجود یک روایت (آن هم دعا) روایات کثیره و معتبر در تفسیر عبارت «نباء عظیم» بر امامت و امیرالمومنین را منکر شد و یا آن ها را طرح کرد. بلکه اگر قرار باشد طرح و تکذیبی باشد، باید برای دعای روز دوشنبه باشد نه روایات کثیری که برخی را بیان داشتیم. البته قاعده کلی «الجمع اولی من الطرح» دلیل واضحی است که هیچکدام را طرح نکنیم.

🔻 مطالعه کامل مقاله در...
🌐 http://shobhe.net/Archives/3981
..................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 سوال:
اگر امام رضا (ع) علم غیب داشتند چرا از انگور زهر آلود خورده و از علم غیبشان استفاده نکردند؟


🔻 پاسخ:
🔸 در تفسیر موضوعی پیام قران چنین امده است: «در اینکه انبیاء و امامان معصوم از علم غیب به تعلیم الهى آگاهند حرفى نیست. ولى در چگونگى این علم، و همچنین در وسعت و گسترش آن سخن بسیار است، یکى از احتمالات اساسى و قابل ملاحظه در این مسأله به شرح زیر است:

🔸 آنها همه این امور را مى دانند اما «بالقوه» نه «بالفعل» یعنى هر گاه بخواهند و اراده کنند چیزى از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام مى کند، و یا قواعد و اصولى نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب مى شود و مى توانند هر چیزى از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبى نزد آنها است که به آن مى نگرند و از اسرار غیب با خبر مى شوند، یا اینکه در هر حال که خدا اراده کند و به اصطلاح حالت «بسط» به آنها دست دهد از این اسرار با خبر مى شوند، و در حالى که این اراده برگرفته شود و به اصطلاح حالت «قبض» حاصل گردد، این علوم موقتاً پنهان مى شود.

🔸 شاهد این نظر (در شکل اوّل) روایاتى است که مى گوید: «امامان و پیشوایان معصوم هنگامى که مى خواستند چیزى را بدانند مى دانستند»

🔸 مرحوم کلینى در این زمینه بابى در اصول کافى منعقد کرده تحت عنوان «امامان هر گاه اراده مى کردند چیزى را بدانند مى دانستند»

🔸 این بیان در مورد علم پیامبران و امامان بسیارى از مشکلات را نیز حل مى کند، از جمله اینکه :

🔹 چرا مثلا امام حسن از کوزه زهر آلود آب نوشید؟ و امام هشتم انگور یا انار زهر آلود را تناول فرمود؟

🔹 چرا فلان فرد ناباب را به عنوان قضاوت یا فرماندارى انتخاب کردند؟

🔹 چرا یعقوب از وضع خود اینهمه نگران بود؟ با اینکه فرزندش مقامات عالى را طى مى کرد، و سرانجام فراق مبدل به وصال مى شد. و چراهای دیگر...

🔸 در تمام این موارد ممکن است گفته شود: آنها اگر مى خواستند بدانند مى دانستند، ولى آنها مى دانستند که خداوند براى امتحان یا مصالح دیگر به آنها اجازه نداده است آگاهى پیدا کنند.

🔸 با ذکر یک مثال مى توان این مسأله را روشن ساخت: اگر کسى نامه اى به دست دیگرى بدهد که در این نامه اسامى افراد زیادى یا مقامات آنها ذکر شده باشد، و یا حقایق مکتوم دیگرى در آن آمده باشد.

🔸 او اگر بخواهد از این حقائق با خبر بشود در نامه را باز مى کند و آگاه مى شود ولى تا در نامه باز نشده از آنها با خبر نیست، ضمناً شخص بزرگى که نامه را به دست او داده گشودن در نامه را موکول به اذن و اجازه خود کرده است.»

▪️[پیام قرآن: ج7 ص249.]
▪️ [سایت پرسمان دانشجویی]
...................................
🌐 @shobhe_net
💠پاسخ به شایعات (#اعتقادی)

🔻سوال
آیا ماه صفر نحس است؟


🔻پاسخ
🔸کسانی که معتقد به نحوست ماه صفر می باشند، دلایلی را بیان کرده اند از جمله:
1_ روایت نبوی: «من بَشّرَنی بخروج صفَر فله الجنة؛ کسی که مرا به پایان یافتن [ماه] صفر نوید دهد، بهشتی است».
2_ روایت نبوی: «من بَشّرَنی بخروج آذار فله الجنة؛ کسی که مرا به پایان یافتن [ماه] آذار نوید دهد، بهشتی است».
3_ دعای رفع نحوست ماه صفر.
4_ دلایل عقلی.


♦️ اما بررسی موارد فوق:
1_ این روایت، در کتب روایی یافت نشد، و برای آن سندی پیدا نکردیم، بلکه تنها در کتاب المراقبات مرحوم ملکی تبریزی این عبارت، به عنوان برداشت از روایت دوم آورده شده. اما روایت دوم:

2_ روایت دوم از جمله روایاتی است که در کتب شیعه نقل شده و مورد استناد قرار می گیرد، متن کامل روایت به شرح زیر است: «ابن عبّاس گوید: روزى پیغمبر (ص) به چند تن از اصحابشان که در مسجد قبا در خدمت وى بودند فرمود:

🔸نخستین شخصى که اکنون بر شما وارد شود مردى از اهل بهشت است، چون این سخن را از آن بزرگوار شنیدند، گروهى از ایشان برخاسته و بیرون رفتند، و هر یک از آنان قصد داشت که سریعتر مراجعت نماید تا خود نخستین واردشونده باشد و در نتیجه بهشتى گردد، پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به نیّت آنان پى‏ برد، و به باقى مانده اصحابش که نزد وى بودند فرمود؛ بزودى چند تن بر شما وارد مى‏شوند که از جهت زودتر رسیدن در حال سبقت از یک دیگرند، پس هر کدام از آنان که مرا به خروج «آذر» مژده دهد اهل بهشت است.

🔸سپس آنان که بیرون رفته بودند بازگشتند و أبوذر نیز همراهشان بود، آنگاه پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به ایشان فرمود: ما اکنون در کدام یک از ماههاى رومى بسر مى‏بریم؟ أبوذر گفت: یا رسول اللَّه آذر بپایان رسیده است. پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى أباذرّ آن را مى‏دانستم و لیکن دوست داشتم قوم من بفهمند که تو مردى از اهل بهشت مى‏باشى، و چگونه چنان نباشد، حال آنکه پس از من بدلیل علاقه ‏ات به اهل بیتم تو را از حرم من دور گردانند، و تنها زندگى خواهى نمود، و تنها خواهى مرد، و قومى که عهده دار مراسم کفن و دفنت بشوند بسبب تو سعادتمند گردند و در بهشت جاودانى که به پرهیزگاران نوید داده شده همراه من خواهند بود.

🔸از روایت موارد زیر مشخص است:
الف. از این روایت نحوست ماه صفر برداشت نمی شود
ب. در این روایت کلمه ماه صفر وجود ندارد و اگر نظر پیامبر از آذار ماه صفر بوده است؛ میبایست کلمه صفر ذکر می شد.
ج. منظور پیامبر اکرم از بشارت به بهشت، نه به جهت بشارت است بلکه به جهت بشارت دهنده است.

🔹بنابراین: این روایت نیز دلالتی بر نحوست ماه صفر و یا سایر ماه ها ندارد.


3_ مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان خود درباره ماه صفر چنین می آورد که: «بدان كه اين ماه معروف به نحوست است و براى رفع نحوست هيچ چيز بهتر از تصدق و ادعيه و استعاذات وارده نيست و اگر كسى خواهد كه محفوظ ماند از بلاهاى نازله در اين ماه در هر روز ده مرتبه بخواند چنانكه محدث فيض و غيره فرموده: يَا شَدِيدَ الْقُوَى وَ يَا شَدِيدَ الْمِحَالِ ... »

🔸نکات مورد اهمیت این عبارت به شرح زیر است:
الف. مرحوم شیخ عباس، نحوست ماه صفر را معروف می دانند نه حقیقت.
ب. دعایی در محفوظ ماندن از بلایای ماه صفر ذکر شده است که دلیلی بر نحوست ماه نیست.
ج. مرحوم ملامحسن فیض در کتاب «خلاصة الاذکار و اطمینان القلوب‌» برای این دعا سندی ذکر نکرده اند.

4_ دلایل عقلی بیان شده از جمله: واقع شدن شهادت پیامبر اکرم (ص) در این ماه و یا شروع جنگ ها بعد از سه ماه حرام (ماه هایی که جنگ در آن حرام بوده است) که باعث نحوست آن شده است.

🔸این دلایل نیز برای پذیرفتن نحوست ماه صفر کافی نیست. چرا که اگر ملاک نحوست یک ماه، شهادت شخصیت بزرگی باشد، ماه محرم و ماه هایی چون رمضان، جمادی الثانی و حتی ربیع الاول برای شهادت حضرات ائمه باید نحس محسوب بشود که اینطور نیست. و اما اگر نحوست آن بابت، شروع جنگ های اعراب جاهلی بوده است؛ نمی توان پذیرفت دلیل خوبی برای نحوست باشد، چرا که بعد از ماه رجب که ماه حرام است نیز باید این حکم صادق باشد و ماه شعبان را نحس بدانیم که اینطور نیست.


🔻بنابراین:
🔸دلایل چهارگانه برای نحوست ماه صفر پذیرفتنی نیست هر چند عمل به دعاها و دادن صدقه در این ماه از لحاظ عقلی کار خوبی خواهد بود. و شاید منظور از برخی روایات که به ما نرسیده باشد، نزول برخی بلایا در این ماه بوده که با خواندن دعای مذکور در مفاتیح برطرف می گردد، اما به هر حال این مساله یک احتمال خواهد بود.

🔻توضیح مفصل در:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3045
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات ( #اعتقادی )

🔻 متن شبهه:
ھیچ خدايى متفاوت تر و پیشرفته تر از مردمى که او را خلق کرده اند، نبوده است. سیاه پوستان خدايان خود را با پوست سیاه و موى فرفرى درست مى کردند؛ خدايان مغول ھا پوست زرد و چشمان بادامى تیره داشتند. يھوديان مجاز نبودند که خدايان خود را نقاشى کنند وگرنه، ما يھودا را با ريش پر، صورت بیضى شکل و يک دماغ عقابى مى ديديم. (رابرت اینگرسول)


🔻 پاسخ:
🔸 اینگرسول یک سرباز جنگ و سخنران عمومی بود. وی تلاش های بسیاری در اشاعه تفکر «ندانم گرایی» داشت.

در نقد این مطلب او می گوییم:
🔸 اگر خدایی وجود داشته باشد (که با دلایل متعدد وجود دارد)، باید واجب الوجود باشد. یعنی وجودش وابسته به وجود دیگری نباشد و هیچ زمانی را نتوان برای نبودش تصور کرد. به عبارت ساده تر، ازلی و ابدی باشد.

🔸 و آنچه که باید ازلی و ابدی باشد، نباید به چیزی وابسته باشد. چرا که وابستگی، محدودیت در وجود پدید خواهد آورد.

🔸 و آنچه که نیازمند نیست، پس اجزاء ندارد. چرا که هر شیء به اجزائش نیازمند است.

🔸 و آنچه که اجزاء ندارد، مرکب نیست و بسیط است.

🔸 و آنچه بسیط است، جرم ندارد.

🔸 و آنچه جرم ندارد، زمان و مکان برایش مفهومی نخواهد داشت.

🔸 با این حال، مشخص است که آنچه که سیاه پوستان و مغولان و بودایی ها و یهودی ها و ... از خدایشان نقاشی کرده اند، همگی تخیل آنها بوده است و هر کس سعی کرده است، خدایش را به بهترین شکل به نمایش در آورد. خدایی که نه صورت دارد، نه اعضاء و نه اجزاء.

🔸 در اعتقادات اسلام، صراحتا تعلیم می شود که هیچ کس نمی تواند خدا را بشناسد. «امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: خداوند را به خود خداوند بشناسید.» [اصول کافی، ج1، ص83]

🔸 به عبارت دیگر نمی توان خداوند را به غیر او شناخت. علت این عدم شناخت نیز واضح است، محدودیت ما و فهم ادراک ما، ظرفیت شناخت و درک و فهم خداوند لایتناهی را ندارد. همانگونه که نمی توان بی نهایت را در یک ظرف کوچک جای داد.


🔻 بنابراین:
1_ شناخت و معرفت به خداوند ممکن نیست، جز با تعبیرات و تشبیهات ذهنی ما.

2_ خداوند لایتناهی، جرم و جسم نیست، که بتوان او را تصور و یا به تصویر کشید.

3_ هر مکتبی که برای خداوند جسم قائل شود، محکوم و مردود است.
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 متن شبهه:
ﺭﺍﺑﺮﺕ ﺩﻧﯿﺮﻭ : ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﺟﺎﻥ ﺗﺮﺍﻭﻟﺘﺎ: ﮐﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻩ؟ ﺭﺍﺑﺮﺕ ﺩﻧﯿﺮﻭ: ﻣﻦ ﺑﻬﺶ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ. ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻢ : ﺗﻮ ﺟﻨﮓ، ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ . ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﺗﯿﺸﺸﻮﻥ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ. ﺑﻪ ﺯﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺳﺮ ﻣﺮﺩﺍ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺎ ﺗﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯿﺰﺍﺷﺘﻨﺪﺷﻮﻥ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺗﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻮﺭﯼ ﺟﻮﻥ ﺑﺪﻧﺪ. ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ . ﭼﻮﻥ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺷﺮﺍﺭﺕ ﺑﺮ ﺑﯿﺎﺩ. (ﺩﯾﺎﻟﻮﮔﯽ ﺍﺯ ﻓﯿﻠﻢ ﻓﺼﻞ ﮐﺸﺘﺎﺭ)


🔻 پاسخ:

🔸 به طور کلی، یا خدایی وجود دارد (که همینطور است) و یا خدایی وجود ندارد.

🔸 در صورتی که خدا وجود نداشته باشد، تمام جرم و جنایت های صورت گرفته، تماما مربوط به بشر است و غیر از او کسی مقصر این جنایات نیست. در اینصورت بشر نمی تواند جنایات خود را به گردن دیگری انداخته و او را بازخواست کند.

🔸 در صورتی که خداوند وجود داشته باشد، با در نظر گرفتن اینکه بشریت، اختیار دارد و می تواند آنچه خود می پسندد را عمل کند. و صاحب عقل و فهم و درک است و می تواند با توجه به آنها، خوب را از بد و جنایت را از غیر جنایت تشخیص بدهد. در این صورت نیز اوست که باید تقاص جنایات خود را داده و به آنها پاسخگو باشد.

🔸 چگونه قابل تصور است که خداوند، با وجود هدایت های فراوانش و دستورات اکیدش بر رعایت اخلاق و ادب و عاطفه، و همینطور فراهم آوردن راه هدایت (از جمله بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانی و ...) مقصر تمام جنایات بشر باشد؟ بشری که در انتخاب شیوه زندگی خود کاملا مختار است.

🔸 بنابراین، برخلاف آنچه اعتقاد نویسنده شبهه است، وجود این همه جنایت دلیل وجود خدایی است که، باید روزی تقاص این همه جنایت و ظلم را، از ظالمین و جنایتکاران تاریخ بستاند و حقوق از دست رفته مظلومین را بازگرداند. همان چیزی که ما به آن می گوییم معاد.
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 متن شبهه:
ﺭﺍﺑﺮﺕ ﺩﻧﯿﺮﻭ : ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﺟﺎﻥ ﺗﺮﺍﻭﻟﺘﺎ: ﮐﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻩ؟ ﺭﺍﺑﺮﺕ ﺩﻧﯿﺮﻭ: ﻣﻦ ﺑﻬﺶ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ. ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻢ : ﺗﻮ ﺟﻨﮓ، ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ . ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﺗﯿﺸﺸﻮﻥ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ. ﺑﻪ ﺯﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺳﺮ ﻣﺮﺩﺍ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺎ ﺗﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯿﺰﺍﺷﺘﻨﺪﺷﻮﻥ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺗﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻮﺭﯼ ﺟﻮﻥ ﺑﺪﻧﺪ. ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ . ﭼﻮﻥ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺷﺮﺍﺭﺕ ﺑﺮ ﺑﯿﺎﺩ. (ﺩﯾﺎﻟﻮﮔﯽ ﺍﺯ ﻓﯿﻠﻢ ﻓﺼﻞ ﮐﺸﺘﺎﺭ)


🔻 پاسخ:

🔸 به طور کلی، یا خدایی وجود دارد (که همینطور است) و یا خدایی وجود ندارد.

🔸 در صورتی که خدا وجود نداشته باشد، تمام جرم و جنایت های صورت گرفته، تماما مربوط به بشر است و غیر از او کسی مقصر این جنایات نیست. در اینصورت بشر نمی تواند جنایات خود را به گردن دیگری انداخته و او را بازخواست کند.

🔸 در صورتی که خداوند وجود داشته باشد، با در نظر گرفتن اینکه بشریت، اختیار دارد و می تواند آنچه خود می پسندد را عمل کند. و صاحب عقل و فهم و درک است و می تواند با توجه به آنها، خوب را از بد و جنایت را از غیر جنایت تشخیص بدهد. در این صورت نیز اوست که باید تقاص جنایات خود را داده و به آنها پاسخگو باشد.

🔸 چگونه قابل تصور است که خداوند، با وجود هدایت های فراوانش و دستورات اکیدش بر رعایت اخلاق و ادب و عاطفه، و همینطور فراهم آوردن راه هدایت (از جمله بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانی و ...) مقصر تمام جنایات بشر باشد؟ بشری که در انتخاب شیوه زندگی خود کاملا مختار است.

🔸 بنابراین، برخلاف آنچه اعتقاد نویسنده شبهه است، وجود این همه جنایت دلیل وجود خدایی است که، باید روزی تقاص این همه جنایت و ظلم را، از ظالمین و جنایتکاران تاریخ بستاند و حقوق از دست رفته مظلومین را بازگرداند. همان چیزی که ما به آن می گوییم معاد.
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 سوال:
 «عسکری» لقبی برای افراد نازاست، همانگونه که انگور عسکری به معنای انگور بی‌هسته است! آیا این نشانگر آن نیست که امام یازدهم (امام عسکری)فرزندی نداشته است؟!

🔻پاسخ:
شاید پرداختن به چنین شبهه‌ای ضروری نباشد زیرا نادرستی استدلال موجود در آن کاملاً واضح است، اما با این وجود، چند نکته را در این زمینه متذکر می‌شویم:
🔸1_ امام هادی علیه السلام و فرزند ایشان امام حسن علیه السلام به عسکریین مشهورند و علت این نام‌گذاری آن است که این دو امام بزرگوار به اجبار و به دستور حاکمان عباسی مدت زیادی از عمرشان را در سامراء محصور بودند که در آن زمان، لشکرگاه و  پادگانی نظامی به شمار می‌آمد و زندگی آن حضرات به دلیل شدت نظارت، نظامی شده بود. علاوه بر اینکه
🔸۲_ برای لقب و نام‌گذاری، کمترین مناسبت کافی است مثل این‌که به خرمافروش می‌گفتند تمار(خرمایی)؛ نمی‌توان از این نام‌گذاری چنین استنباط نمود که شکل و قیافه او خرمایی است یا خصوصیات خرما در این شخص وجود دارد. خلاصه در نام‌گذاری به عسکری لازم نیست شخص حقیقتاً از لشکریان باشد، بلکه کمترین مناسبت کافی است.   
🔸۳_ «عسکر» معرب «لشکر» است؛ یعنی لفظ لشکر وقتی وارد فرهنگ و زبان عربی شد آن‌را تبدیل به عسکر کردند و تمام معانی که در زبان عربی برای آن بیان کردند؛ مانند انبوه جمعیت، اجتماع افراد، محل اجتماع و زیادی از هر چیز در حقیقت بر گرفته از همین ریشه فارسی است. چنان‌که در زبان فارسی نیز برای لشکر یا عسکر غیر از معنای سپاه و نیروی منظم و معین از نظامیان معنای دیگری نقل نکرده‌‌اند.
البته در برخی منابع از شهری در خوزستان به نام لشکر و یا عسکر مکرم نیز نام می‌برند. بنابراین نه در زبان عربی عسکر به معنای عقیم و نازا آمده و نه در زبان فارسی!
🔸۴_ لقب عسکری هم برای امام یازدهم و هم برای امام دهم(ع) به کار رفته و به آن دو جناب عسکریین می‌گفتند؛ پس اگر لقب عسکری برای افراد نازا باشد، باید امام هادی را نیز عقیم بدانیم، در حالی‌که با اعتراف به وجود امام حسن عسکری(ع) عقیم بودن امام هادی معنا ندارد و تردیدی نیست که امام دهم صاحب چند فرزند بود. بر این اساس، این استدلال از اساس باطل است.
🔸۵_ معلوم نیست همه‌ی انواع انگور عسکری بی‌هسته باشند و اگر نوعی از انگور عسکری بی‌هسته است، دلیل نیست که علت نام‌گذاری‌اش به این نام  تنها به دلیل نداشتن هسته باشد، شاید به دلیل این‌که اولین فردی که آن‌را کاشت و ترویج کرد نامش عسکری بود، و یا ابتدا از منطقه، روستا و شهری که عسکری نامیده می‌شد رواج یافت.


▪️[فیومی، مصباح المنیر، واژه «عسکر»]
▪️[ابن منظور، لسان العرب، واژه «عسکر»] 
▪️[دهخدا، علی اکبر، فرهنگ دهخدا، واژه «عسکر»]
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 متن منتشرشده در فضای مجازی:
اﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ " ﻣﻐﻠﻄﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺖ. ... چند سوال کلیدی:
1_ آیا دین و مذهبی که من دارم به انتخاب خودم بوده یا میراث پدرم؟
2_ آیا دین و مذهبی که پدرم دارد انتخاب خودش بوده یا میراث اجداد ما ؟
3_ آیا اگر در کشوری دیگر به دنیا می آمدم باز هم همین دین و مذهب من می بود
4_ مگر نه اینکه اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی، پس چرا از بدو تولد توحید، نبوت، و قیامت را به خورد من می دهند
5_ اگر اصول دین تحقیقی است و من تحقیق کردم و خدایی نیافتم، چرا مرا می کُشند
6_ چرا قرآن یکی ست ولی اسلام ٢٢ شاخه شده؟ کدام مذهب به بهشت می رود
7_ چرا تمام پیروان ٢٦ دین موجود در جهان با حدود ٢٠٠ مذهب گوناگون با قاطعیت ایمان دارند که مذهب آنها بهترین مذهب است و فقط آنها به بهشت می روند
8_ چرا علی فقط به خواب شیعیان می آید، عمر فقط به خواب سنی ها، و مریم فقط به خواب مسیحیان
9_ چرا در قاره آمریکا و استرالیا هیچ اثری از دین و پیامبر نبوده و چرا خدا ١٢٤ هزار پیامبر را فقط در منطقه کوچک خاورمیانه فرستاده است؟
10_ چرا با وجود اعزام همه پیامبران الهی به خاورمیانه، از ابتدا تا اکنون نا امن ترین،جاهل ترین،جنایت کار ترین،بدبخت ترین، مرتجع ترین و.....منطقه و مردمان، خاورمیانه است؟



🔻 پاسخ:
🔸 متن فوق از یک مقدمه و 10 سوال تشکیل شده است که به ترتیب به آنها (در سه قسمت) پاسخ داده خواهد شد.

🔸 احترام به عقائد دیگران، تا جایی که مخل آزادی بشر نباشد، جایز و بلکه لازم است. قرآن کریم درباره آزادی افراد نسبت به آئین و اعتقاد، صراحتا بیان می دارد که : «لا اکراه فی الدین». البته با این توضیح و قید که «تاجایی که آزادی بشر دچار تزلزل و آسیب نشود.» برای مثال، هر کسی می تواند هر آئین و دینی را اتخاذ کند، اما اگر در حکومت اسلامی و یا حکومتی با قوانین خاص زندگی می کند، باید به قوانین آنها ملزم باشد. بنابراین مشرکین می توانند در دولت و حکومت اسلامی زندگی کنند، اما به شرط اینکه قوانین عمومی اسلام را اجرا نموده و مخالفت عملیه نداشته باشند.

🔸 اسلام نیز به عنوان یک ایدولوژی و برنامه جامع زندگی، برای هر موضوعی قانون خاص ان را وضع نموده است. از پدیده های اجتماعی و فردی تا امور اقتصادی کلان و حکومت داری. در این بین، برای جرایم و عدم رعایت قوانین نیز، مجازات هایی تعیین نموده است. فی المثل برای قتل و یا سرقت مسلحانه موجب تشویش اذهان عمومی، جزای اعدام را قرار داده است.

🔸 طبیعی است که یکی از اهرم های فشار برای رعایت قوانین، وضع مجازات برای ترک قوانین از جانب قانون گذار است. و شارع مقدس (خداوند متعال) برای جرم های مختلف، مجازات های مختلف و سختی قرار داده است تا نسبت به آن جرم و خطا، مجازات پاسخگویی باشد. در این بین، برای جرم زنای محصن یا محصنه (رابطه جنسی بین زن و مردی که یکی از آنها و یا هر دو دارای همسر و یا شوهر باشد) حکم سنگسار، برای اقدام مسلحانه که جان عموم مردم را به خطر بیاندازد (مثل راهزنی مسلحانه و یا سرقت مسلحانه) حکم قطع یک دست و یک پا، و برای جرم کور کردن شخص دیگر، کور شدن شخص ضارب را وضع کرده است.

اما در پاسخ به سوالات:

🔸 1_ دین، باید به انتخاب خود فرد باشد و الا پذیرفته نیست. البته انتخاب ما، بعد از سن بلوغ معنا پیدا می کند؛ بنابراین ما تا سن بلوغ، حتی اگر پدرمان مسلمان باشد، و ما را وادار به نماز خواندن نیز بکند، مسلمان واقعی نیستیم و در اصطلاح به ما گفته می شود «مسلمان حکمی» یعنی در حکم مسلمان هستیم. البته یکی از روش های علم به حقانیت دین، استدلال و تعلیم پدران ماست؛ چرا که پدران ما نیز با استدلال و دلیلی به اسلام گرایش داشته اند، و اگر ان نیز ارثی باشد، نهایتا باید به یک دلیل منتهی شود. و از آنجا که پدران ما، دلسوزان برای ما می باشند، سخنشان می تواند برای ما معتبر باشد.

🔸 2_ پاسخ این پرسش گذشت.

🔻ادامه دارد...
🌐 http://shobhe.net/Archives/3926
...............................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 ادامه پست قبل
🔸 3_ درباره مساله تاثیر جغرافیا بر دین، بارها بحث و گفتگو و مطالب تخصصی بیان شده است؛ مختصرا متذکر می شویم که، جغرافیا نیز بر شناخت و علم و آگاهی افراد تاثیرگذار خواهد بود، و از آنجا که علم و آگاهی در انتخاب دین، موثر است؛ پس تاثیر جغرافیا بر دین، امری اجتناب ناپذیر است. اما این مطلب، ارتباطی به حقانیت و نوع ایدولوژی ندارد. حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، که پیامبر دین اسلام است، خود در قبیله و کشور و منطقه ای مشرک دیده به جهان گشود و رشد کرد؛ و موحد شد و به مقام نبوت رسید. موسی کلیم الله در منزل فرعون رشد یافت ولی موحد شد. اکنون در سراسر دنیا، موحد و مسلمان یافت می شود. اساسا اگر دین موروثی باشد، در دنیا چند دینی بودن منتفی بود. چرا که هر کس از دین پدرش تبعیت می کرد و اکنون اکثریت باید اولین دین می بود. در حالی که اکثریت مسیحیت و اسلام می باشد و این دو دین، جزء آخرین ادیان الهی.

🔸 4_ فرق است بین تعلیم و اجبار کردن. خانواده ها سعی می کنند تا آنچه را خود صحیح می دانند، به فرزندشان نیز تعلیم نمایند. و برخی اوقات نیز به اجبار روی می آورند. فرضا به دبستان رفتن و تحصیل های ابتدایی به اختیار و انتخاب ما نیست و پدران ما آن را صحیح دانسته اند و اجبار نمودند؛ و ما اکنون آن را تحسین می کنیم بابت این انتخاب و برای فرزندانمان نیز تکرار خواهیم کرد. درباره دین نیز چنین است، آنان دینی که صحیح می دانند و اعتقادی که به آن باوردارند را به ما آموختند، و تایید و رد نهایی آن از جانب ما در سن بلوغ صورت می گیرد.

🔸 5_ اصول دین تحقیقی است و تا سن 15 سالگی وقت برای تحقیق است. از سن 15 سالگی، شخص مجبور می شود تا دینی را اتخاذ کند؛ اگر شخص دین پدرش را انتخاب نمود (یعنی اسلام) که سخنی نیست، اگر دین دیگری را پذیرفت، به علت اینکه از اسلام حکمی به کفر و یا دین دیگر گراییده است، با او کاری نیست. اگر بعد از پذیرش اسلام و ورود به اسلام، از اسلام رویگردان شد، (در صورتی که پدرش مسلمان باشد) با شرایطی (همچون اعلام مخالفت عملیه با اسلام و ...) محکوم به ارتداد است و در جزای او، بین علماء اسلام اختلاف است که برخی حکم به اعدام می دهند (برای مردان و نه زنان). این حکم نیز دلایلی دارد که در مطالب مفصل به آن اشاره شده است.

🔻ادامه دارد...
🌐 http://shobhe.net/Archives/3926
...............................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 ادامه پست قبل
🔸 6_ اسلام به 22 فرقه تقسیم نمی شود و فرق اسلامی بیش از این عدد می باشد. پیامبر اکرم در روایتی می فرمایند اسلام به روزی خواهد افتاد که به 73 فرقه تقسیم می شود که تنها یک فرقه اهل نجات اند. علت این اختلاف، اختلاف در قرآن نیست؛ بلکه اختلاف در اعتقادات برداشت شده از قرآن می باشد. اینکه کدام یک حق است، نیاز به تحقیق فرد فرد افراد جامعه دارد. آنچه ما و اساتید ما به آن رسیده اند، شیعه دوازده امامی است که حق را می گوید و اعتقادش جز حق نیست.

🔸 7_ قاطعیت در دین، لازمه هر اعتقادی است و اساسا زمانی اعتقاد معنا پیدا می کند که یقین حاصل شود. شخص متدین به هر دینی، به آن دین اعتقاد و باور پیدا کرده است و آن را حق می داند؛ اما آیا در فهم دینش، دچار اشتباه و خطا شده است یا خیر. مساله ای که امروز در جهان شایع شده است و رو به پیشرفت می باشد؛ مساله نقد ادیان و فرقه هاست. در این مقوله، هر شخص به نقد و بررسی ادیان دیگر می پردازد و آن را تایید و یا رد می کند؛ در نهایت امر، مشخص خواهد شد که کدام دین، اعتقادات صحیح تری داشته است.

عدم فهم صحیح از ادیان دیگر، وجود خرافات در بین اعتقادات، تعصبات دینی و قومی، عدم انصاف و علم و آگاهی و میزان سواد، همگی از عوام موثر در ماندن در ایدولوژی ایست که حقانیت اش ثابت نیست.

🔸 8_ خواب اساسا هیچ اعتباری ندارد؛ و نباید توقع داشت که کسی، شخص دیگری را که به آن هیچ ایمانی ندارد و او را هیچ تقدیسی نمی کند، در خواب ببیند. خواب دیدن افراد معیاری برای حقانیت نیست، همانطور که در خواب ندیدن معیار بطلان نمی باشد. معیار، استدلال و کلام حق است.

🔸 9_ به این سوال نیز مکررا پاسخ داده شده است. پیامبر اکرم نسبت به نیاز افراد بشر، به آنها پیامبر اعطاء می کردند؛ بنابراین برای قومی هدایت یافته، وجود پیامبر لازم و ضروری نبوده است. اما از آنجا که منطقه خاورمیانه از لحاظ فرهنگی نسبت به سایر مناطق عقب مانده تر بوده است و از انجا که قدمت آن نیز بیشر می باشد؛ پس حضور و ظهور پیامبران در این منطقه کاملا عادی و منطقی است.

ولی اینکه در سایر نقاط، چرا پیامبری مبعوث نشده است، اساسا سوال باطل است. ابتدا باید ثابت شود که پیامبری در آن منطقه مبعوث نشده است، سپس درباره دلیل آن بحث شود. قاره آمریکا، استرالیا و نقاط وسیعی از اروپا، تا چندصد سال پیش هنوز بشر به خود ندیده بود، پس بعثت پیامبران در آن منطقه بی معنا می شد.

پراکندگی جمعیت، تا دوران حضرت عیسی علیه السلام، تنها به بخشی از اروپا و بخش شرقی آسیا رسیده بوده است و بعثت پیامبران در غیر این مناطق، عبث و بیهوده بوده است.

🔸 10_ پاسخ این سوال در پاسخ قبلی گذشت. علت با کمی تامل در شیوه زندگی مردمان این منطقه روشن خواهد شد. اساسا دین برای برنامه بخشی به زندگی افراد است؛ و ادیان الهی به مسائلی دستور می دهند که رعایت آن موجب تعالی است. راستگویی، عدم دزدی، رعایت حقوق، ممنوعیت تجاوز به حقوق دیگران و حرمت جنگ و خونریزی و ... همگی از دستورات دینی است که رعایت آنها در کشورهای متمدن و پیشرفته امروزی، باعث پیشرفتشان شده است.

چگونه چنین دستوراتی در خاورمیانه اثر عکس بگذارد. بهتر است به این سوال پاسخ بدهید که: «اگر دین و محدودیت هایی که دین برای مردمان خاورمیانه وضع کرده است را حذف کنیم، آیا آنها پیشرفته تر می شوند و یا پست تر؟»

🌐 http://shobhe.net/Archives/3926
...............................
🌐 @shobhe_net
💠پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻پرسش:
آیا امامت ارثى است؟ اگر ارثى نیست، چگونه از امام حسین علیه السلام به بعد، امامت به فرزندان ایشان یکى پس از دیگرى رسیده است؟


🔻پاسخ:
برای روشن شدن جواب باید هم در معنا و مفهوم ارث دقت کنیم و هم امامت را بازشناسیم، تا بفهمیم آیا امامت می‌تواند موروثی باشد و چرا این نسل و افرادی از این سلسله به امامت رسیده‌اند؟

🔸 #ارث یعنی دارایی‌هایی که فرد در طول عمر خود کسب کرده، ملک و مال اوست و با مردن او به نزدیکانش منتقل می‌شوند.

🔸آنچه وارث را شایستة ارث بردن می‌کند، فقط انتساب نسبی یا سببی است، یعنی همین که فرزند یا همسر متوفی باشد، برای ارث بردن کافی است و شرط دیگری لازم نیست.

🔸 #امامت ملک نیست و نمی‌تواند ارث باشد و افراد به صرف داشتن رابطة نسبی، صلاحیت به عهده گرفتن منصب امامت را نمی‌یابند.

🔸هم چنان که تعیین رسول توسط خداوند است، تعیین امام هم توسط اوست، زیرا امامت مانند نبوت، از رسالت‌های الهی است و خداوند می‌داند چه کسی را برای این وظیفه تعیین کند: «الله أعلم حیث یجعل رسالته؛ خداوند بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد»

🔸عصمت، از لوازم امامت است، و #عصمت حقیقی را تنها خداوند عالم به تمام امور می تواند تعیین کند.

🔸حضرت #ابراهیم پس از آزمون بزرگ الهی به مقام امامت نائل آمدند، خداوند در پاسخ به درخواست آن حضرت که این مقام را برای فرزندان و ذریة خود درخواست کرد، فرمود: «عهد و پیمان من به ظالمان نخواهد رسید» بنابراین امامت موروثی نیست.

🔹بنابراین: امامت شأنی اکتسابی نیست، بلکه به تعیین خداوند است، زیرا امام باید از صفات درونی و قابلیت‌هایی برخوردار باشد که تنها خداوند از آن عالم است.‌

🔸اگر فرزندان #امام_حسین (ع) را امام میدانیم، به خاطر آن است که امامت آنان توسط خدا تعیین شده، نه بدین لحاظ که امامت امری ارثی است.

🔹بنابراین اگر وجود آن امامان بزرگ را در نسل واحدی شاهدیم، به خاطر وجود تمام شرایط لازم معنوی در این خاندان شریف است.

🔻 مقاله را می توانید در سایت مطالعه بفرمایید:
🌐 http://shobhe.net/Archives/66
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻متن شبهه:
حاجی تا صبح قرآن به سر گرفت و گناهانش بخشیده شد اما #کارگر خسته و دل خسته بعد از افطار خوابش برد و گناهان امسالش به گناهان سال قبلش اضافه شد این است اعتقادات مردم سرزمین من.


🔻پاسخ:
🔸 در پاسخ این متن، می گوییم: اگر واقعا اعتقادات مردم سرزمین شما این است؛ باید به حال این مردمان خرافی، گریست...

🔸 هر چند در روایات ما امده است که اگر انسان #شب_قدر را با توجه و توبه شب زنده داری کند خداوند تمام گناهانش را می آمرزد، همانطور که امام باقر فرموند: «هر کس شب قدر را احیا نگه دارد و شب زنده داری کند خداوند تمام گناهانش را می آمرزد اگر چه به اندازه ستاره های اسمان و سنگینی کوهها و پیمانه های دریاها باشد»[1]

🔸 ولی از سوی دیگر تاکید شده است که تلاش برای کسب و بدست آوردن روزی حلال برترین عبادت است و شاید بتوان از برخی روایات چنین برداشت کرد که طلب روزی حلال، از شب زنده داری در شب قدر نیز برتر است چنان که پیامبر گرامی فرمود: «عبادت هفتاد جزء دارد که برترین جزء آن طلب حلال است» [2]

🔸 و همچنین فرموند: «چنین کسی که به دنبال کسب حلال است به سرعت از صراط عبور می کند و خداوند به او نظر رحمت می کند و ابواب بهشت برایش باز میشود تا از هر در بخواهد وارد شود و ثواب پیامبران را دریافت می کند»[3]

🔸 امام کاظم فرموند: «هر کس به دنبال کسب و طلب حلال برای خود و خانواده اش باشد مانند مجاهد فی سبیل الله است»[4]

🔸 تا جایی که پیامبر گرامی فرموند: «هر کس به خاطر خستگی ناشی از تلاش برای کسب حلال به خواب برود در حالی خوابیده است که خداوند تمام گناهانش را آمرزیده است»[5]

🔸 حال شما چگونه می گویید که کسی که از شدت خستگی برای کسب حلال به خواب رفت و نتوانست شب قدر شب زنده داری کند گناهان امسالش بر گناهان سال های قبل اضافه میشود؟

🔸 ضمنا، مگر تنها زمان بخشش گناهان، شب قدر است؟ هر ساعت و هر روزی در طول سال، می تواند طلب بخشش شود، و همچنین مشمول مرحمت حق تعالی قرار گرفت. حتی از برخی ایام در بخشش گناهان بسیار ویژه یاد شده است، از جمله: روز #عرفه، شب نیمه شعبان، عید مبعث، عید غدیر، نهم ربیع و ... بنابراین اساسا این ادعا که تنها در شب قدر گناهان بخشیده می شود، چنین نیست. چه بسیار کسانی که در شب قدر، به #دعا و نیایش پرداختند و شب زنده داری نمودند؛ ولی مشمول رحمت الهی قرار نگرفته و گناهانشان مورد بخشش قرار نگرفته است.


پی نوشت___________
[1] وسائل الشیعه ج10 ص358
[2] الکافی ج5 ص78
[3] بحار الانوار ج100 ص10
[4] قرب الاسناد ص340
[5] امالی صدوق ص289
[منبع] پرسمان اعتقادی
.................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻متن منتشر شده در فضای مجازی:
من اگر پیامبر بودم رسالتم شادمانی بود بشارتم آزادی و معجزه ام خنداندن کودکان نه ازجهنمی میترساندم و نه به بهشتی وعده میدادم تنها می آموختم اندیشیدن را و انسان بودن را (#چارلی_چاپلین)


🔻پاسخ:
🔸 هر چند متن فوق، از لحاظ ادبی زیباست، اما از لحاظ محتوایی دچار اشکالاتی است.

🔸 زندگی انسان، تنها خندیدن و خنداندن نیست، انسان از دو بُعد کلی، جسمی و روحی برخوردار است که باید هر دو بُعد را در خود پرورش دهد.

🔸 مساله اهمیت خندیدن و خنداندن و #شادی در ادیان الهی، بارها در سایت تخصصی شبهه مورد بررسی قرار گرفته است می توانید مراجعه کنید به:

🌐 http://shobhe.net/Archives/3246
🌐 http://shobhe.net/Archives/373

🔸 اما درباره #جهنم و #بهشت، باید گفت: وجود بهشت و جهنم از لحاظ عقلی لازم و ضروری است. و کسی که منکر بهشت و جهنم شود، و یا آن را نپذیرد، نباید ادعای تعقل و تفکر و اندیشه داشته باشد. بنابراین این یک تناقض است که شخصی مدعی اندیشدن باشد و منکر بهشت و جهنم و خداوندگار.

🔸 اما اسلام، به عنوان یک دین الهی، علاوه بر برنامه هایی برای ارتقاء سطح زندگی مادی انسان ها، به زندگی اخروی و بُعد روحی انسان نیز پرداخته است. تا جایی که رسول اکرم می فرمایند: «بلند همت ترين مردم فرد مومن است كه به امر دنيا و آخرتش توجه و اهتمام دارد.»[1] و در جای دیگر از لقمان حکیم منقول است که: «به گونه اي در دنيا داخل مشو كه براي آخرتت زيان داشته باشد و دنيا را آن چنان رها مساز كه سربار مردم باشي»[2]

🔸 پرواضح است که انسان ها تنها با خندیدن به این دنیا نیامده است، بلکه رسالتی بسیار مهمتر در پیش خواهد داشت. ضمن اینکه این هدف ساده، با مصرف برخی دارو ها و مواد روانگردان و البته مخدر، حاصل می شود و نیاز به بعثت پیامبر و ظهور دین و ... نخواهد بود.

🔸 باید توجه داشت که دینی کامل و جامع است که تمام نیازهای جسمی و روحی بشریت را فراهم آورد. این نیازها چه فردی باشد و چه اجتماعی، اقتصادی باشد و یا اعتقادی و علمی و ... باید توسط دین برطرف شود. و یقینا امور اقتصادی، پزشکی، علمی و بسیاری از معضلات یک جامعه و فرد جامعه، با خندیدن و خوشحالی، برطرف نمی شود، بلکه اگر معضلات برطرف شود، #خنده و شادی را فراهم می آورد. همان کاری که دین اسلام، قصد آن را خواهد داشت.

پی نوشت___________
[1] ميزان الحكمه: حدیث 6002.
[2] همان ، ح6004.
.................................
🌐 @shobhe_net